بخشی از مقاله

چکیده:

پشتپا زدن به قواعد مرسوم از مظاهر پستمدرنیسم است؛ اما ظهور این حرکت هم-زمان با فراگیر شدن روزافزون فضاي مجازي منجر به پیدایش بدعتهایی شده که پدیدهي غلطنویسی عمدي از جملهي آنهاست. این امر چنان در جامعه ریشه دوانده که امروز تشخیص آگاهانه و ناآگاهانه بودن آن براي مخاطب دشوار است. عدهاي این حرکت را نوعی روشنفکري میدانند و برخی آن را نوعی مبارزهي منفی یا اعتراض تلقی میکنند. عدهاي هم هنجارگریزي ادبی و آشناییزدایی هنري را دستمایهي کار خود قرار میدهند و گروهی نیز براي سوار شدن بر موجی که بهوجود آمده و از سر راحتخواهی تن به این دست دگرگونیهاي آسیبزننده میدهند. سوال این است که این دگرگونیها به سود زبان فارسی است یا به زیان آن. به گمان نگارنده این مسأله براي زبان فارسی زیانبار است.

یکی از اولین زیانهاي این اتفاق ایجاد چنددستگی در زبان رسمی مملکت است. تفاوت و چنددستگی از فاخر بودن و رسمیت داشتن یک زبان در ساحت بینالملل خوهد کاست.ایراد بعدي که بر این کار وارد است عادت کردن چشم و ذهن به اشتباهات نوشتاري است. ایراد بسیار مهم بعدي نیز ایجاد دوگانگی و فاصله و ناهمخوانی میان نسلهاست. به مرور نسلهاي مختلف براي ایجاد رابطه با یکدیگر دچار مشکل خواهند شد و این به ضرر ایران، ایرانی و زبان فارسی است. اهمیت موضوع زمانی دوچندان میشود که توجه کنیم که خط فارسی که هنر و فرهنگ ما را در دل خود حفظ کرده است در بسیاري از کشور-هاي فارسیزبان استفاده نمیشود و ما میرثدار و پاسدار این زبان هستیم.

کلیدواژهها: زبان فارسی، رسمالخط، غلطنویسی، فضاي مجازي،هنجارگریزي، آشناییزدایی.

.1 مقدمه و طرح مسأله:

زبان فارسی، میراث ملی و فرهنگی ماست و تلاش براي حفظ خط و ترویج ادب فارسی کوششی در جهت اعتلاي این فرهنگ خواهد بود. در این راه، شناخت آسیبهایی که زبان فارسی با آنها دستبهگریبان است از اهمیت ویژهاي برخوردار است . اولین گام براي پیشبرد زبان فارسی قبول کردن مهجور بودن آن است. یعنی از نگاه دلسوزي و درمان به آن بنگریم نه غرور و غیرواقعبینی.یکی از آسیبهایی که زبان فارسی معاصر با آنها روبهروست،تبِ سرهنویسی است. تلاش براي پالودن زبان فارسی از واژههاي بیگانه در دوران مختلف –از خلق شاهنامهي فردوسی گرفته تا سرهنویسی اشخاصی چون یغماي جندقی و تلاشهاي روشنفکران پیش و پس از مشروطه چون آخوندزادهو انتشار مقالات اشخاصی چون کسروي-همواره در جریان بوده است و در این راستا هرکسی از ظن خود یار زبان فارسی گشته است: گروهی از سر دلسوزي و مهر به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، دستهاي با تعصبات غیرواقعبینانه و برخی نیز تحت تأثیر گفتمانها و جریانهاي سیاسی و ایدئولوژیک.

با این وجود، به نظر میرسد پدیدهي سرهنویسی و پارسیگویی در عصر حاضر، بیش از پیش به سمت دودستگی و سلیقهاي شدن میرود که این بدون شک به زیان زبان فارسی خواهد بود،چراکه براي تخریب یک پدیدهي فرهنگیلزوماً نباید خوب به آن تاخت، بلکه کافیست بد از آن دفاع کرددر. این میان، گروهی صرفاً به واژهگزینی براي واژههاي عربی می-اندیشند و گروهی نیز تنها دغدغهي واژههاي غربی را دارند. پیداست که گروه اول از خاطرهي هجوم اعراب آزردهاند و دستهي دوم از تهاجم فرهنگی غرب، نگران. در این بین زبان فارسی در مرتبههاي بعدي اهمیت جاي خواهد داشت.

دیگر آسیبی که زبان فارسی در عصر حاضر با آن روبهروست، دوگانگی و دودستگی اهالی زبان و بهویژه نویسندگان و دستاندرکاران در مسألهي جدانویسی و سرهمنویسی است. هنوز یکپارچگی و یکدستی در این زمینه به وجود نیامده است و عدم رعایت رسمالخط واحد از سوي نویسندگان، نوآموزان زبان فارسی را دچار مشکل خواهد کرد و فراگیران را به بیرغبتی سوق خواهد داد.آسیب جدي و تهدید مهم دیگر، پدیدهي غلطنویسی عمدي است. این پدیده که ابتدا بهصورت آشناییزدایی ادبی و هنجارشکنی هنري شناخته میشد، همزمان با روند رو به رشد استفاده از شبکههاي اجتماعی و فضاي مجازي، رشد چشمگیري داشته و تبدیل به یک ناهنجاري فرهنگی شده است که درصورت عدم توجه، صدمات جبرانناپذیري را به زبان و ادب فارسی وارد خواهد کرد.

از آنجا که فرهنگ حاکم بر کشور مافرهنگی برخاسته از ذهنیت اسطورهاي و فرهنگ شفاهیست،بخشعمدهايازجامعههنوزدرچنبرهيفرهنگوعقلشفاهیقرار دارد. بین فرهنگ شفاهی و فرهنگ کتبی فاصلهاي زیاد وجود دارد .دستگاهذهنیدر فرهنگشفاهیبهشکلمتفاوتیازفرهنگنوشتاريکارمیکند،اولویتها،اقتدارهاو نخبگاناشمتفاوتاست. منابعو نوع آگاهیدرفرهنگشفاهی بافرهنگنوشتاري متفاوتاست. زباننیزسرشتوساختار متمایزيدارد. فرهنگ شفاهی استناد میکند، فرهنگ کتبی، استدلال؛ فرهنگ کتبی تجربه میکند، فرهنگ شفاهی، تکرار.اینک، که با گسترش روزافزون شبکههاي اجتماعی مجازي، نگارش پیام و گفتوگوي مکتوب بین

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید