بخشی از مقاله
چکیده
با ظهور فناوری های رسانه ایِ جدید در چند دهه اخیر، به تدریج شاهد بروز فرایندهای رسانه ای شدن خانواده هستیم. در واقع، تغییر ماهیت جسمانی رسانه های متحرک جدید از چیزی متعلق به فضای عمومی به فضای خصوصی،موجدِ جهان زیستِ ارتباطیِ جدیدی با عنوان ارتباطات خانه به دوشی می شود، که به روشنی در تقابل با عمومیت قلمروی خانه بوده و اسلوب کاربری رسانه های جدید را -هم راستا با سایر عوامل و عناصر جهان اجتماعی مدرن- به سمت وسوی نوعی منش فردگرایانه رهنمون می سازد.در این میان، برخی از نظریه پردازان برآنند که رسانه ها لزوما استحاله کننده سنت های ارتباطی حاکم بر نهادهای سنتی نظیر دین، خانواده و... نخواهد بود، بلکه می تواند آن ها را تغییر شکل داده و از حیاتی تازه برخوردار کنند.
این مساله بدان معناست که تکنولوژی های رسانه ای جدید، در تعارض ذاتی و جبری با ساختارهای ارتباطی سنتی سنت های ارتباطیِ شفاهی حاکم بر جوامع قرار ندارند. ولذا می توان از همگرایی تکنولوژی های ارتباطی جدید با نهادها و ارتباطات سنتی نظیر خانواده و دین نیز سخن به میان آورد. اما تحقق این همگرایی نهادی میان خانواده و رسانه های جدید عمیقا در گروی مشارکت رسانه ای والدین است.از این رو، بسیاری از محققان و سیاستگذاران با سابقه حوزه سواد رسانه ای، رویً به رهیافت های همگرایانه و نهادگرایانه ای آورده اند که بتواند مواجهات و مصارف رسانه ای فرزندان را در بستر غیر رسمی و خودمانی خانواده و روابط خانوادگی سامان بخشد.
برای تحقق این منظور می توان مجموعه ای از سازوکارها و روش های حمایتی مشارکتی را برای نقش آفرینی والدین طراحی و پیاده نمود. سازوکارهایی که بخش عمده ای از آن، ناظر بر شرایط محیطی و زمینه ای دریافت و مصرف رسانه ای است و بخش دیگر، معطوف به محتوای رسانه های جدید. بر این مبنا و به ترتیب اولویت، دو رهیافت حمایتی مشارکتی برای والدین قابل اجرا خواهد بود؛ نخست »وساطت فرامتنی« و دیگر »وساطت متنی.« در این بین، مهم ترین هدف از وساطت های فرامتنی، سوقن دادمقیاسِ فردیِ رسانه هایِ شخصی جدید به کیفیتی جماعتی و خانوادگی، با اتکا به عواملِ محیطیِ مثبت و غیرمستقیم است. و مهم ترین هدف از اِعمال وساطت های متنی، راهنمایی مستقیم و متن محورِ فرزندان، برای مقابله بامحتواهای نامناسبِ در دسترس آنان است.
واژگان کلیدی:رسانه های جدید، خانواده، والدین، سواد رسانه ای، ارزش های خانوادگی، کود کان و نوجوانان
مقدمه
نفوذ و گسترش رسانه های جمعی در سطوح و لایه های مختلف حیات جوامع توسعه یافته و در حال توسعه - از جمله نهاد خانواده - از یک سو، و تغییر و تحولات عمیق پدید آمده در ساختارهای اقتصادی و فرهنگی حیات خانواده-در سده اخیر- از سوی دیگر، حوزه مطالعاتی بدیع، چندبعدی و پیچیده ای را پیش روی پژوهشگران قرار داده است، که تا چند دهه قبل، هیچگاه حرف و نقلی از آن در جوامع علمی دنیا در میان نبود. این حوزه مطالعاتی بدیع که عمدتا از آن با عنوان »رسانه ها و خانواده« یاد می شود، در واقع در ردیف حوزه های مطالعاتی »میان رشته ای1« قرار دارد، که به نوعی از نظریه ها و یافته های سه حوزه مطالعاتی با سابقه در علوم اجتماعی و علوم ارتباطات، شامل »جامعه شناسی توسعه و ارتباطات و توسعه«، »جامعه شناسی ارتباطات و رسانه های جمعی« و »مطالعات خانواده« جان گرفته است.
به عبارت دیگر، اسکلت بندی اصلی موضوعات و مسائل حوزه رسانه ها و خانواده، تقاطعی از مسائل سه حوزه همجوار یعنی ارتباطات و توسعه، جامعه شناسی رسانه ها و مطالعات خانواده است. این بدان معناستکه رسانه ها و خانواده - همچون بسیاری از حوزه های مطالعاتی هم ارزِ آن، نظیر رسانه ها و دین یا رسانه ها و سیاست - درصدد است تا اقتضائات و پیامدهای گوناگون ورود پررنگ رسانه های نوین به عرصه حیات نهادهای اصلی اجتماعی - خانواده، دین، سیاست و... - را مورد واکاوی همه جانبه قرار دهد.
طرح مساله
حال اگر قرار باشد تاثیر و تاثرات متقابل نهاد رسانه و نهاد خانواده بر یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهیم، به طور کلی از سه منظر مختلف قابل بررسی خواهد بود؛ نخست، بررسی سطوح و لایه های گوناگون عملکرد نظام تولید رسانه ای، از منظر عناصر و پارامترهای مرتبط به خانواده. دوم، مطالعه معانی و مولفه های مربوط به خانواده در گستره متون رسانه ایِ تولید شده. و سوم، پژوهش پیرامون کم و کیف مصرف - فردی یا جمعی - رسانه در محیط و بستر زیست خانواده.در این میان، دو منظر نگاه نخست را می توان با عنوان »خانواده در رسانه« جمع بندی نمود، چرا که در آنها این، کم و کیف حضور عناصر خانوادگی در بستر عمل رسانه هاست که مورد توجه قرار می گیرد.
اما در رویکرد سوم، زاویه مطالعه موضوع معکوس می گردد؛ زیرا این بار، این عوامل و پدیدارهای» رسانه ایِ« عینی هستند که در »زیست جهان2« خانواده مورد مطالعه قرار می گیرند، درست مشابه همان منظری که در سنت های جدید مخاطب پژوهی و تحلیل دریافت مخاطبان مورد توجه قرار گرفته و با توسل به روش ها و تکنیک های مردم نگارانه، تجربه رسانه ای افراد و حضور رسانه در متن زندگی روزمره آنان، به نحوی بی واسطه و نزدیک مورد واکاوی قرار می گیرد. از این رو، از این رویکرد می توان با عنوان »رسانه در خانواده« یاد کرد.اما توصیف و تبیین پیامدهای فرهنگی- اجتماعی اشاعه رسانه های جدید، همواره یکی از پرچالش ترین مسائل پژوهشی در حوزه های مطالعات ارتباطی و رسانه ای چون ارتباطات و توسعه، رسانه ها و دین و جامعه شناسی ارتباطات بوده است.
در این میان، نظریه پردازان »نوگرا«،3با تاکیدِ بیشتر بر برخی خصایل تکنولوژی های جدید ارتباطی نظیر »انعطاف پذیری، ضریب دسترسی بالا، دوسویگی، سرعت، کیفیت و تنوع«، چشم انداز ضعیفی برای ارتباطات سنتی - شفاهی و میان فردی - متصور گردیده و بر این باور اند که سنت های ارتباطی حاکم بر نهادهای سنتی نظیر دین، خانواده و... به تدریج به حاشیه می روند - فاضلی، . - 283 : 1392»این تغییرات باعث دگرگونی مناسبات، معنا و مسیر زندگی می شود... گرمای حاصل از مناسبات عاطفی خانواده که از طریق دیدار چهره به چهره و بدنی منتقل می شود، در این وضعیت کاهش پیدا می کند و بخش مهمی از کارکرد خانواده که از طریق تماس فیزیکی به دست می آید، کم رنگ می شود - «فاضلی، . - 318 : 1392
چنانکه اکنون در شماری از خانواده ها، بعضی اعضای خانواده با دیگران زیر یک سقف زندگی نمی کنند و یا به صورت گذرا و کوتاه مدت زندگی می کنند - لیونگستون، . - 175 : 2002همه این تحولات بدین معناست که با ظهور فناوری های رسانه ای جدید در چند دهه اخیر، اکنون به تدریج شاهد بروز فرایندهای »رسانه ای شدن1« خانواده هستیم - اسکافیلدکلارک، . - 211 :2013 فرایندهایی که عمدتا در نتیجه حضور و انتقالپیوسته فضاهای عمومیِ برون خانگی به درون خانه -از طریق فناوری های بی سیم- حاصل گردیده و خانه را به جای »نقطه ای ثابت یا پایگاهی که محدود و از دنیای فرهنگی جدا شده، به فضایی آکنده از جریان های متعدد رسانه ای و شبکه های چندگانه اجتماعی« تبدیل کرده است - هیلز، . - 213 : 1391
لذاست که »سونیا لیوینگستون2« - نظریه پرداز نامدار حوزه رسانه ها و خانواده و رئیس دپارتمان رسانه و ارتباطات دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن - 3 می گوید؛ امروزه »برای بیشتر خانواده ها،جایگاه عنصر رسانه از یک حالت صرفاً ضمنی و شاید دلخواه زندگی خصوصی و فراغت،به حالتی کاملاً بسترسازی شده در زندگی روزمره تغییر کرده است، چیزی که شالوده جدایی ناپذیری را برای فضای خانه و برنامههای روزانه را فراهم میکند - «لیوینگستون و داس، . - 1391 در چارچوب این »بوم شناسی رسانه ای، عرصه ها و زمینه های زندگی فرهنگی که به صورت قراردادی]سنتا[ از هم جدا بودند-خانه/مدرسه، خانه/کار، دوستان/خانواده- شروع به در آمیختن و ادغام در یکدیگر می کنند - «هیلز، :1391 . - 213
البته تاثیرات رسانه ای شدن مناسبات خانواده در همین حدود و ثغور باقی نمانده است، چرا که چارچوب و اسلوب کاربری رسانه های جدید-هم راستا با سایر عوامل و عناصر جهان اجتماعی مدرن- میل به سمت و سوی نوعی »فردگرایی4« داشته است. در واقع، »تحرک وسایل آی سی تی و نقاط دسترسی به شبکه در گرداگرد خانه، موجب ساخت زداییِ تضاد]تفکیک[ قدیمیِ بین فناوری های رسانه ایِ خانگی ثابت-تلویزیون در قلب خانه- و وسایل شخصی متحرک به فضاهای عمومی تغییر مکان می دهند«، شده است - همان - .به عبارت دیگر، تغییر ماهیت جسمانی رسانه های متحرک جدید از »چیزی متعلق به فضای عمومی به فضای خصوصی،«موجدِجهان زیستِارتباطیِ جدیدی با عنوان »ارتباطات خانه به دوشی5« می شود که به روشنی »در