بخشی از مقاله
چکیده
مدیران مبتدی بایستی برای هدایت و رهبری در قرن بیست و یکم آماده شوند. انتظارات از مدیریت به سمت تقاضا برای رهبری که موجب رشد کارکنان، پیشرفت برنامهها، مشارکت والدین، حمایت جامعه و رشد دانشآموزان میشود، تغییر یافته است. در این بین، مدیران مدرسه اغلب به درستی برای دستیابی به اهداف مورد نیاز کشور، مهارت نیافتهاند ولی از آنها انتظار میرود که به عنوان یک متخصص، مدرسه را در زمینههای گوناگون به صورت اثربخشی هدایت کنند.هدف از این مقاله بررسی چالشها و فرصتهای فراروی مدیران مبتدی میباشد و پژوهشگران به دنبال تجربیات، چالشها و آمادگیهای مدیران مبتدی میباشند. تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی - تحلیل تم - با انجام مصاحبههای نیمهساختار یافته با ده تن از مدیران مبتدی در شهر کرمانشاه که به صورت هدفمند انتخاب شدهاند، صورت گرفته است. یافتهها نشان داد که حوزههایی از چالشهای مدیران سالهای اول در شروع به کار؛ شامل رهبری آموزشی، رهبری توزیعی، مدیریت منابع انسانی، ، مدیریت زمان میباشد.
واژگان کلیدی: روش تحقیق تحلیل تم، مدیران مبتدی، چالشها و تجربیات.
مقدمه
سازمان آموزش و پرورش نه تنها خود یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی - و شاید به بیان بهتر مهمترین سازمان و ارگان اجتماعی هر کشوری است - بلکه تأثیر بسیار مهم و بسزایی بر عملکرد و کیفیت کاری سایر ارگانها و بخشهای هر جامعهای دارد. حال این سازمان که خود متولی امر آموزش و توسعه همه جانبه کشور و مهمترین منبع آن، یعنی نیروی انسانی که همانا نیروی فکری را تشکیل خواهد داد است، بدون شک نیازمند آموزشهای درون سازمانی و حین خدمت مستمر و فراگیر نیز میباشد. یکی از مهمترین بخشهای هر سازمان بالاخص سازمان آموزشی بخش مدیریت آن است که در واقع عنصر هدایت کننده و جهت دهنده به سایر عناصر سازمان و تلاشهای آنان است.
»مدیران در اثربخشی سازمان - انتخاب و تحقق اهداف مناسب - و کارآیی آن - تحقق اهداف با حداقل منابع - نقش مهمی دارند. چگونگی کارکرد مدیران در درون هر سازمان از جمله سازمان آموزش و پرورش، بر عملکرد جامعه تأثیر عمیقی میگذارد و منجر به تغییرات شگرف و بی-سابقه در اقتصاد، سیاست علم، تکنولوژی و غیره میگردد.« - پرداختچی، 1374، ص. - 4در اوایل سال 1800 میلادی، توجه به مدارس به صورت روزافزونی افزایش پیدا کرد و در نتیجه نیاز به مدارس بیشتر و فردی برای هدایت کردن مدرسه، مورد نیاز بود. با توجه به این نیاز، مدارس به سطوح پایهای تقسیم شده و موقعیت معلم-مدیر ایجاد شد.
کافکا - 2009 - 1 بیان کرد که این شخص، همیشه یک مرد بود و معلمی که وظایفی همچون مدیریت و امور اداری را انجام میداد، نگهداری مدرسه در نظم و انضباط، تعیین کلاسها، هدایت و هماهنگی، انجام حضور و غیاب، نگهداری ساختمان، مواظبت و مراقبت کردن، و حصول اطمینان از اینکه مدرسه بایستی در یک زمان شروع و در یک زمان پایان یابد. او همچنین مسئول برقراری ارتباط با مسئولین مدرسه همچون سرپرست یا هیئت آموزشی بود. بعدها، مدیر مسئولیت تدریس را از دست داده، اما مسئولیتهای مدیر، مدیر آموزشی، سرپرست، رهبر آموزشی را به دست آورد - کافکا، . - 2009 کافکا از پیرس - 1935 - ، نقل میکند که نقشهای اولیه مدیر موارد زیر بودند: مدیر دستور میداد و کارکنان اجرا می-کردند و همچنین معلمان را هماهنگ، نصیحت و آموزش میداد.
او دانشآموزان را کلاسبندی میکرد، آنها را نظم میداد، و پناهگاههایی برای محافظت از سلامتی آنها طراحی کرده بود. او سرپرستی و هدایت میکرد و مدیر همه نوع آموزش، حمایت و پشتیبانی و همچنین منابع را فراهم کرده و والدین به نصیحتهای مدیر گوش فرا داده و به آییننامههای ایشان احترام میگذاشتند - کافکا، 2009، ص . - 321به محض ورود مدیر به دفتر برای اولین بار، از جمله مردان و یا زنانی که جدیدا منصوب میشوند، عواطف و هیجانات بسیاری را تجربه می-کنند. آنها ممکن است که درباره سال تحصیلی جدید احساس هیجان کنند، هنوز برای انجام وظیفهشان آمادگیهای لازم را ندارند. بسیاری از مدیران مدارس، قبلا معاون و یا معلم بودهاند. اغلب سمت معاون یا معلمی به اندازه کافی، مدیر را برای قبول کردن موقعیت به عنوان رهبر مدرسه آماده نمیکند.
بنابراین در روز اول کاری، مدیر مدرسه، در کارش غالبا مملو از نگرانی است. در روزهای ابتدایی کار، مدیران مدرسه دستورهایی را داده و انتظار دارند که مدرسه به شکل عالی با کمترین راهنمایی مستقیم هدایت شود - لاولی2، . - 2004به محض ورود به دفتر مدرسه برای اولین بار، مدیر باید درباره چشمانداز و اهداف مدرسه تصمیمگیری کند. علاوه بر چشمانداز و اهداف، آنها باید همچنین سبک رهبریشان را تعیین کنند. انتظارات از کارکنان و دانشآموزان باید تعیین شود. سیبوتس - 1994 - بیان میکند: رهبری اولین و مهمترین عنصر ضروری برای مدیریت خوب است. مدیر باید یک رهبر خوب باشد.
مدیر باید توانایی ارائه هماهنگی را داشته باشد و به افراد انگیزش ببخشد. سیبوتس اشاره میکند که مارتین لوترکینگ و وینستون چرچیل - 1994 - به دلیل مهارتهای رهبری خود و توانایی-شان برای الهام بخشیدن به پیروان خود مشهورند. مدیران مدرسه باید ویژگیهای رهبری برای خلق مدارس موفق را داشته باشند. اگرچه نقش مدیر به شدت تغییر کرده است، مدیران همچنین نیاز به اداره کردن مدرسه خود علاوه بر مسئولیتهای دیگر دارند. مدیران جدید باید به اداره کردن مدرسه، رهبر آموزشی شدن، اداره کردن امور مالی، ارائه رشد حرفهای ویژه همراه با مسئولیتهای دیگر مجهز باشند - به نقل از سی-بوتس، . - 1994
هدایت مدیران در قرن بیست و یکم، به هدایت در بسیاری از تواناییهای حیطه کار نیاز دارد. در یک ایالت، مدیران باید رهبران استراتژیکی، آموزشی، فرهنگی، منبع انسانی و مدیریتی باشند . - DPI.2010 - مدیران باید این ویژگیها را در بدو ورود به مدرسه داشته باشند، مدیران باید، مدیریت مالی و فیزیکی مدرسه را اداره کنند. مدیران باید با معلمان، کارکنان، والدین و دانشآموزان در مدرسه کار کنند. جامعه، گروه ذینفع دیگری است که باید با مدیران برای خلق مدرسه موفق، تعامل داشته باشند - سیبوت و وندل3، . - 1994 والکر و کویین - 2006 - 4 بیان می-کنند: از مدیران انتظار میرود که به بازسازی مدارس بپردازند و پارادایمهای جدید آموزشی را اجرا کنند که این پارادایمها بر روی یافتههای آموزشی متمرکز است، آرمانهای عادلانه و نظامهای آموزشی را پرورش دهند و افراد را برای تصمیمگیری اخلاقی و معنوی در یک جامعه همیشه در حال تغییر آماده کنند.
در کشور ایران، اعتقاد و التزام به مبانی و دیانت مقدس اسلام و اصول اخلاقی و قانون اساسی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، شایستگی و توانایی اداره مدرسه و داشتن سابقه تدریس، سلامت بدنی و روانی، نداشتن سو پیشینه کیفری و سیاسی، متأهل بودن، حداقل 23 سال سن، کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش، داشتن مدرک تحصیلی لیسانس یا مدارج تحصیلی بالاتر در رشتههای آموزش ابتدایی، مدیریت آموزشی، روانشناسی، علومتربیتی، و مشاوره و راهنمایی، با حداقل 2 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش، به عنوان ملاکهای انتخاب یک مدیر مورد توجه قرار میگیرد - علاقهبند، 1388، ص. - 42
مگی - 2011 - 1 اشاره میکند که در زمان انتقال افراد به نقش مدیریت، فقدان آموزش به احساس انزوا و غوطهوری میانجامد. در بسیاری از موارد مدیران تازه کار در مییابند که یک حلقه از کلیدها را دارند و آنها ایدهای برای اینکه کلیدها کجا یا چگونه برای باز کردن هر چیزی به کار میروند ندارند. با توجه به این وضعیت و فشارهای زیادی که مدیران تحت تولید نتایج هستند، آموزش اثربخش و برنامههای رشد حرفهای مهمتر از همیشه هستند.آلوی و رابینز - 1998 - 2، سه مرحله رشد را برای مدیران جدید الاستخدام تشخیص دادند: -1مرحله پیشبینی اجتماعی -2مرحله برخورد و -3 مرحله رازداری. در مرحلهی پیشبینی، مدیران به کار گماشته شدهاند و تصمیم به کار به عنوان مدیر گرفتهاند.
آنها باید خودشان را با مدرسه جدیدی که برای هدایت و رهبری آن انتخاب شدهاند همتراز کنند.آنها باید به موقعیت جدید انتقال، شغل گذشته را ترک و دوستان و همکاران قبلی را ترک کنند. در مرحله برخورد، مدیر موقعیت جدیدش را شروع میکند و باید کارهای روتین مدرسه جدید را یاد بگیرد و مرحلهی درونی یا رازداری به مدیر اجازه میدهد ارتباط در مدرسه را رشد و توسعه دهد و مدیر به عنوان عضو جدید مدرسه، پذیرفته شود، این فرایند بسیار زمانبر است. بسیاری از مدیران در مدارس سابق، باید موقعیتهای قبلی را برای حرکت به سوی مدارسی که با آنها آگاهی و آشنایی ندارند، ترک کنند. ترس از ناآشنایی برای مدیر، نگرانی ایجاد میکند. مدیران تازهکار باید بفهمند که این احساسات، طبیعی هستند و در میان بسیاری از مدیران جدید احساس میشود.
با ورود مدیران تازه کار به دفتر مدیریت برای اولین بار، باید برای اداره کردن مدرسه آماده باشند، و باید به ابزار لازم برای رهبری مجهز شده باشند. والکر و کویین - 2006 - بیان میکنند که حداقل، از آنها انتظار میرود یک درک روشنی از نقشهای خود از جمله نحوه اعمال قدرت، چگونگی حفظ و یا ایجاد روابط حرفهای و طراحی کردن فرایند و ساختار به منظور تسهیل دستیابی به هدف داشته باشند. الوی و رابینز - 1998 - بیان میکنند که تازه واردان اغلب احساس آسیب پذیری میکنند به خاطر اینکه آنها از چگونگی روال سیستم جدید، یا کارهای عملیاتی مطمئن نیستند. ویلیامز - 2011 - 3 اشاره میکند که مدیر مدرسه، کلید دستیابی به تعالی در مدرسه است. به دلیل اهمیت مدیر در موفقیت مدرسه، باید برای هدایت و رهبری به ویژه در آغاز سال تحصیلی زمانی که آنها حداقل تجربه را دارند آماده شوند. مدیران باید رشد حرفهای مداوم داشته باشند که پژوهش مبتنی بر استراتژیها و ایدهآلها، میتواند آنها را برای رهبری در مدارسشان آماده کند.