بخشی از مقاله

چکیده

مدتهای طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادرکی، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند. با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری، در سال 1963 جمعی از متخصصین، اصطلاح ناتوانی های یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند، یعنی ناتوانی هایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات یادگیری و یا مشکلات یادگیری به کار گرفته شود، مناسب تر باشد.

میثم دانش آموز پایه سوم در خواندن بسیار ضعیف است ولی در دروس دیگر مشکل خاصی ندارد. او در کلاس ناآرام به نظر میرسد و با همکلاسی های خود زیاد سازگاری ندارد و زود از جا در میرود و عصبانی میشود. گاهی انقباض ناگهانی یا پرش عضله دارد و با بچه های دیگر دعوا میکند. معلم وی از عدم توجه و حواس پرتی دانشآموز سر کلاس ناراضی بوده و گفتند: »وقتی روی صندلی نشسته، خود را تکان میدهد و رفتارش سریع تغییر میکند. در هنگام تدرسی غالباً توجهی به کلاس و آنچه در آن میگذرد ندارد و موقع پرسش کلاسی یا حرف زدن نگران به نظر میرسد و دستپاچگی شدید از خود نشان میدهد و لجوج و بهانه گیر است.«

دانشآموز اسباب و وسایل مدرسه یا وسایل دوستان را خراب نمیکند، در ضمن مادر او نیز شکایتی از رفتار بینظمی، شبادراری و یا پرخاشگرانهی کودک به مدرسه گزارش نکردهاند. رفتارهایی مثل ناخن جویدن که نشاندهندهی استرس و اضطراب باشد در رفتار او دیده نمیشود. در ضمن در کلاس تلاشی برای جلب توجه معلم ندارد. برای بهبود وضعیت خواندن میثم در گام اول اقدامات تشخیصی نظیر: مصاحبه با معلم، مصاحبه با والدین، گرفتن آزمون هوش ریون، تشخیص افتراقی بررسی غلبه طرفی و با توجه به شواهد فوق به بررسی تشخیص نوع اختلال یادگیری و تشخیص علل احتمالی بروز اختلال و ارائه و اجرای راههای درمان اقدام نمودم. بعد از گذشت سه ماه به بررسی وضعیت خواندن میثم پرداختم که دچار بهبود اساسی شده بود.

-1 مقدمه

برخی از دانشآموزان در جریان یادگیری با مشکلاتی برخورد میکنند. به عبارتی با وجود وجود تفاوتهای گوناگونی که انسانها از لحاظ آموزش و یادگیری باهم دارند، اما باز هم برخی از آنان در جریان یادگیری با مشکلات عدیدهای روبهرو شده و دچار اختلالهای یادگیری میشوند. مدت های طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادرکی، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند.

با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری ، در سال 1963 جمعی از متخصصین ، اصطلاح ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند ، یعنی ناتوانیهایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند ، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات یادگیری و یا مشکلات یادگیری به کار گرفته شود ، مناسب تر باشد.[1] متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که ناتواناییهای یادگیری به دو دسته اصلی زیر تقسیم میشوند: اختلالهای یادگیری ناشی از تحول و اختلالهای یادگیری در تحصیل. خود ناتواناییهای یادگیری در تحصیل به سه نوع زیر تقسیم میشوند:

•اختلالهای یادگیری ویژه در ریاضی

•اختلالهای یادگیری ویژه در خواندن

•اختلالهای یادگیری ویژه در دیکته نویسی.[2]

یکی از بحثهای جالبی که در زمینه ناتواناییهای یادگیری مطرح است و مورد توجه بسیاری از متخصصان و روانشناسان قرن حاضر قرار گرفته، اختلال خواندن است. به بسیاری از دانش آموزانی که دارای اختلال خواندن هستند متاسفانه برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچ کدام صحیح نیستند. این دانش آموزان به علت مشکلی که در خواندن دارند، نمی توانند کتاب های درس علوم، ریاضی و امثال آن را بخوانند و بنابراین در آن درس ها نیز با مشکلاتی روبرو می شوند.[1] در اقدام پژوهی حاضر به بررسی اختلالات خواندن میثم دانش آموز پایه سوم ابتدایی پرداخته ایم.

-2 بیان مسئله

میثم متولد دهم بهمن ماه 1386 فرزند سوم خانواده می باشد. پدرش 40 ساله دارای شغل آزاد، مادرش 38 ساله و خانهدار است و تحصیلات والدین او هر دو پایان ابتدایی است. او دو برادر بزگ تر از خود دارد و همه فرزندان خانواده در حال حاضر دانش آموز هستند و اعضای خانواده هیچ کمک درسی و تربیتی به وی نمیکند. پدر خانواده نیز مدام درگیر مسائل زندگی و معیشت است و وقت رسیدگی مناسب به امورات فرزندان را ندارد. میثم در درس خواندن ضعف نشان میدهد اما در سایر دروس وضعیت مناسبی دارد.

او در خواندن بسیار ضعیف است ولی در دروس دیگر مشکل خاصی ندارد. او در کلاس نا آرام به نظر میرسد و با همکلاسی های خود زیاد سازگاری ندارد و زود از جا در میرود و عصبانی میشود. گاهی انقباض ناگهانی یا پرش عضله دارد و با بچههای دیگر دعوا میکند. معلم وی از عدم توجه و حواس پرتی دانشآموز سر کلاس ناراضی بوده و گفتند: »وقتی روی صندلی نشسته، خود را تکان میدهد و رفتارش سریع تغییر میکند.

در هنگام تدرس غالباً توجهی به کلاس و آنچه در آن میگذرد ندارد و موقع پرسش کلاسی یا حرف زدن نگران به نظر میرسد و دستپاچگی شدید از خود نشان میدهد و لجوج و بهانه گیر است.« دانشآموز اسباب و وسایل مدرسه یا وسایل دوستان را خراب نمیکند، در ضمن مادر او نیز شکایتی از رفتار بی نظمی، شبادراری و یا پرخاشگرانهی کودک به مدرسه گزارش نکردهاند. رفتارهایی مثل ناخن جویدن که نشاندهندهی استرس و اضطراب باشد، در رفتار او دیده نمیشود. در ضمن در کلاس تلاشی برای جلب توجه معلم ندارد.

-3 جمع آوری اطلاعات - شواهد - 1

برای اینکه مسئله ای که ذهنم را به خود مشغول کرده بود، برایم روشن تر شود و دلایل رفتارهای غیر عادی او را مورد بررسی قرار دهیم، درصدد جمع آوری اطلاعات از روش ها و منابع مختلف برآمدیم.

3؛-1 فعالیتهای تشخیصی الف. مصاحبه با معلم

الف..1 ویژگیهای رفتاری و اخلاقی و ویژگیهای فردی

در گفتوگویی که با معلم او – آقای مهدوی – داشتیم، ایشان اذعان داشتند که وی در خواندن بسیار ضعیف است ولی در دروس دیگر مشکل خاصی ندارد. سپس از خصوصیات رفتاری و ویژگیهای فردی او گفتند. ایشان تأکید داشتند که میثم در کلاس ناآرام به نظر میرسد و با همکلاسیهای خود زیاد سازگاری ندارد و زود از جا در میرود و عصبانی میشود. گاهی انقباض ناگهانی یا پرش عضله دارد و با بچههای دیگر دعوا میکند.

همچنین ایشان از عدم توجه و حواس پرتی دانشآموز سر کلاس ناراضی بوده و گفتند وقتی روی صندلی نشسته، خود را تکان میدهد و رفتارش سریع تغییر میکند. در هنگام تدرسی غالباً توجهی به کلاس و آنچه در آن میگذرد ندارد و موقع پرسش کلاسی یا حرف زدن نگران به نظر میرسد و دستپاچگی شدید از خود نشان میدهد و لجوج و بهانه گیر است. دانشآموز اسباب و وسایل مدرسه یا وسایل دوستان را خراب نمیکند، در ضمن مادر او نیز شکایتی از رفتار بینظمی، شبادراری و یا پرخاشگرانهی کودک به مدرسه گزارش نکردهاند. رفتارهایی مثل ناخن جویدن که نشاندهندهی استرس و اضطراب باشد، در رفتار او دیده نمیشود. در ضمن در کلاس تلاشی برای جلب توجه معلم ندارد.

الف..2 بررسی مشکلات تحصیلی در دروس مختلف

با بررسی کارنامه سالهای گذشته متوجه شدیم که نمرات میثم در درس فارسی در پایههای اول و دوم "نیاز به تلاش بیشتر" و "قابل قبول" بوده است اما نمرات او در سایر دروس خوب و یا خیلی خوب است.

الف..3 بررسی اقدامات انجام گرفته جهت درمان اختلالات در سال تحصیلی جاری و سالهای قبل توسط معلمان و مدرسه با توجه به مصاحبهای که با معلمان سالهای گذشتهی او انجام گرفت، مشخص شد که تلاش چشمگیر و مؤثری برای ضعف او توسط معلمان او صورت نگرفته که این مسئله ناشی از ناآگاهی و عدم اطلاع معلمان مدرسه از روشهای جدید است و اگر هم فعالیتی توسط معلمان او انجام گرفته، همه، تکراری و بیاثر بوده است.

در مشاهداتمان از فعالیت های معلم و دانش آموز مورد نظر در ترم جاری متأسفانه شاهد اقدام خاصی از سوی معلم برای رفع اختلال یادگیری دانش آموز در زمینه خواندن نبودیم. در نتیجه تاکنون در سال تحصیلی جاری نیز مثل پایه های قبل اقدام مؤثر و چشمگیری توسط معلم کلاس صورت نگرفته است. الف..4 تکمیل پرسشنامه راتر توسط معلم در این مرحله از معلم میثم خواستیم که پرسشنامه ای که در اختیارش قرار می دهیم را با دقت پر کند. مهمترین مواردی که از پرسشنامه راتر معلم استخراج شد عبارت بودند از:

-    مرتب روی صندلی خود را تکان می دهد.

-    در کلاس نا آرام به نظر می رسد.

-    غالبا توجه اش به آنچه در کلاس می گذرد نیست.

-    دانش آموزی لجوج و بهانه گیر است که از همه چیز ایراد می گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید