بخشی از مقاله

چکیده

در سال 95 وقتی در یکی از دبستان های شهرستان بیرجند به نام دبستان رودکی مشغول گذراندن دوره کارورزی بودیم با دانش آموزی مواجه شدیم ؛ که نه تنها روند آموزش را در کلاس درس دچار اختلال کرده بود بلکه نظم وانضباط مدرسه را برهم زده بود . او دارای اختلالات رفتاری از قبیل شلوغی غیر نرمال ، مسخره کردن دیگران، اذیت کردن دیگر دانش آموزان ،حسادت ، بی حوصلگی ،فحش دادن به دیگران ، لجبازی ، و تنبلی بود.

کارهای او را زیر نظر گرفتیم و متوجه شدیم که این دانش آموز در این چند ساله همین رفتارها را داشته و باعث آزار و اذیت دیگران بوده است. به طوریکه بچهها از کنار او بودن رنج میبردند, چون از اذیتهای او درامان نبودند، به همین خاطر با او بازی نمیکردند، او را در جمع خود راه نمیدادند، در کنار او نمینشستند، در گروههای تدریس به سختی او را قبول میکردند . در این پژوهش از مصاحبه و مشاهده و اسناد استفاده شده است.افعال نیز به صورت مفرد به کار برده شده است تا مطالعه این مقاله برای خوانندگان آسانتر باشد اما شیوه کار به صورتی بوده است که هر کدام از ما در قسمتی فعالیت داشته ایم.

مقدمه

ناسازگاری دانش آموزان ، یکی از مسائلی است کهمعمولاً معلمان با آن مواجه هستند . یکی از عوامل بازدارنده در امر تحصیل ، اختلالات رفتاری می باشد .معلّمان در برابر اختلالات رفتاری ، به شکل های متفاوتی از خود عکس العمل نشان می دهند . برخی ازمعلّمان آنان را بهشدّت سرکوب می کنند . بعضی از معلمان ، در مقابل آنان کو تاه می آیند ؛ بعضی دیگر آنان را به حال خود رها می کنند .امّا واقعیت این است که در این حالت مشکل ادامه خواهد یافت و مشکلات دیگری نیز به دنبال خواهد آورد.

به نظر می رسد راه منطقی این است که وقتی مشکلی در کلاس پیش می آید ؛ بهتر است ابتدا آن مشکل شناسایی شود سپس به صورت علمی مورد بررسی قرار گیرد . بعد از آن راه حل هایی جهت رفع مشکل پیدا کرده و به صورت عملی آن مسئله رفع گردد. مشکلات سلوک و پرخاشگری به آن دسته از رفتارهای ضداجتماعی اشاره دارد که نشان میدهد فرد در انطباق رفتار با انتظارات اشخاص صاحب قدرت در زندگی مثل والدین و معلم و یا هنجارهای اجتماعی یا احترام به حقوق دیگران ناتوان است.

این رفتارها میتواند کشمکشهای خفیف با منابع قدرت مثل تقابل، عدم اطاعت، نافرمانی و بحث، انحراف عمده ازهنجارهای اجتماعی مثل فرار از مدرسه و منزل تا دست اندازی جدی به حقوق دیگران مثل تهاجم را در برگیرد. امروزه از کلمه پرخاش یا پرخاشگری به طور کلی رفتاری درک میشود که به حمله به یک انسان و آسیب رساندن به او میانجامد. پرخاشگری شکلی از تخلیه تنشهای انباشته شده است. وقتی پرخاشی از کودک سر می زند، دلیلی آشکار بر این است که مشکلی در زندگی احساسی او پیش آمده است.

رفتار پرخاشگرانه هرگز بی دلیل آشکار نمیشود. در مورد کودکان دلایل بسیاری وجود دارد که میتوانند پرخاشگری را به عنوان یک رفتار ناهنجار فرابخوانند مانند: کمبود حمایت روانی و تائید، محدود کردن فعالیت کودکان، کمبود اعتماد به نفس، الگوی بد بزرگسالان، تجارب زورگویی شخصی و دلایل دیگری که هرکدام از اینها به تنهایی مشکلاتی به بار خواهد آورد. گاه نیز در فردی چند مشکل از این دسته کنار هم جمع شده و شخص را فردی ناسازگار و پرخاشگر خواهد ساخت. /1/

توصیف وضعیت موجود و تشخیص مسئله

این مدرسه در جنوب شهر و در خیابان پاسداران واقع شده است.مدرسه ای بزرگ با تمام امکانات. درپایه ششم کلاس ششم این مدرسه دانش آموزی است - ا.ن - که وی مشکل ناسازگاری ازقبیل پرخاشگری ,سردرد مسخره کردن دیگران وسایررفتارهای نابهنجاردارد واز لحاظ درسی وضعت خوبی ندارد وهنگام تدریس معلم حالت غیر عادی داردودانش آموزان دیگر را اذیت میکند. سر کلاس این سو و آن سو می رود ونظم کلاس را به هم میزند.از آنجایی که من دانشجو بودم می بایست هفته ای یک روز به عنوان کارورز سر کلاس ها می رفتم. وقتی برای اولین بار به کلاس رفتم از دانش آموزان خواستم خودشان را معرفی نمایند.

وقتی نوبت به فرد مورد نظر رسید ، پسری را مشاهده کردم با ظاهری خواب آلود وبی تفاوت که گوشه کلاس نشسته بود . با صدای بلند اما غیر عادی خودش را معرفی کرد ، وقتی نوبت به دیگری که کنار او بود رسید از من خواست که به او بگویم آرامتر خودش را معرفی کند او گفت :من حوصله سروصدای آنها را ندارم واگر کسی حرف می زد اورا مسخره می کرد وبا او دعوا می کرد برای اینکه علت رفتارهایش رابیشتر درک کنم رفتارهای او را زیر نظر گرفتم وقتی از مدیر ومعاون هم در باره رفتارهای او سوالاتی نمودم آنان نیز به رفتارهای نابهنجار او از جمله شلوغی غیر نرمال, مسخره کردن دیگران ، آزار رساندن به دیگر دانش آموزان ، بی حوصلگی ، فحش دادن به دیگران ، لجبازی ، تنبلی ، عدم نظم وانضباط در مراسم آغازین مدرسه اشاره نمودند.

با صحبتهایی که با مادر او داشتم به این نتیجه رسیدم که او از همان کودکی و زمانی که هنوز کوچک بوده نیز این رفتارها را داشته، به طوری که برای انجام کارهای روزمره مجبور بوده او را به ستون وسط اتاق ببندد. بنا به درخواست من و پیگری های مداوم مدیر پدر او به مدرسه آمد. پدری بی منطق و خودخواه به نظر میرسید. با تمام صحبتهایی که با او شد فقط این نکته را تکرار میکرد که پسرم برایم بسیار عزیز است و حاضر نیستم باعث ناراحتی او شوم. تا وقتی بچه است هرکار دلش خواست انجام دهد. سپس تصمیم گرفتم از معلم وی سوالاتی بپرسم وقتی از معلم سال قبل درمورد - ا.ن - پرسیدم به من گفت : با او کاری نداشته باش ؛ دانش آموزشلوغ، تنبل ، بی انضباط ، غیر قابل کنترل و ....به او مارکهای متعددی زد.

1 -آیا تربیت غلط او، موجب اختلال رفتاری ایشان شده است ؟

-2آیا به خاطر روابط غلط با او، ایشان دچار خود پنداری منفی از خود شده است؟

-3آیا او دچار کمبود محبت شده است؟

-4آیاوی با رفتارهای خویش می خواهد دیگران را به خود متوجه سازد؟ -5 چه راه حل هایی برای مشکل وجود دارد؟

اهمیت وضرورت تحقیق

یکی از مشکلات عمده مدارس ماکمک نکردن به دانش آموزان مشکل دار است.متاسفانه مد ارس به جای آنکه آماده کمک به کسانی که عقب افتادگی یامشکل ناسازکاری دارند بیشترآنهارا ازخود دورمی سازند.وحالت دفعی از خود نشان می دهند.اغلب مدارس به دنبال دانش آموزان قوی وبا نمره بالاهستند وبیشتر مواقع به تشویق وتکریم آنها می پردازند .در مقابل دانش آموان به ظاهر ضعیف مورد بی مهری قرار می گیرند وبه طور ناخواسته آنهارا رها وسرکوب می کنند .

اختلالات رفتاری همواره از علل وعوامل مخل زندگی عادی بشر محسوب می شود وموجبات رنج وزحمت والدین واطافیان را فراهم می سازد وفردی که اختلال ر فتاری - ناسازگاری - دارد هم خود را عذاب می دهد وهم دیگران رابه زحمت می اندازد وگاهی این رفتار به حدی شدید است که موجب رنج وعذاب افراد عادی کوچه وخیابان نیز می گردد وگاه افراد را از راه تحصیل وادامه آن نیز باز می دارد و به کار هایی مانند اعتیاد, بد دهنی وانحرافات دیگر اخلاقی مبتلا می گرداند./2

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید