بخشی از مقاله
چکیده
حقوق ارتباطات، رشتهای تازه است که مبانی مستحکمی دارد. بسیاری از این مبانی، از اصول دیگر رشتههای حقوق، ناشی شده است و از سوی دیگر با رشتهی علوم ارتباطات نزدیک است. امروزه بهدلیل گسترش رسانهها، عصر ارتباطات نامیده شده است. بعضی، رسانه را از نهادهای اجتماعی شمردهاند و بیشتر دولتها تلاش دارند از رسانه برای تحکیم و تثبیت حاکمیت خود استفاده کنند. حقوق ارتباطات برای تدوین مقررات حوزهی ارتباطات، به یاری فلسفهی حقوق و پژوهشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به تدارک ساختار نظام حقوقی حاکم بر رسانهها اقدام مینماید. حقوق ارتباطات هم خود ناگزیر از جهانیشدن است و هم در جهانیشدن دیگر عرصهها یاریکننده است. به همین لحاظ، توجه به جنبههای حقوقی ارتباطات و اطلاعات، از اهمیت خاصی برخوردار است و برای این توجه به بینشی نیاز است که با شناخت فلسفی آن ممکن میشود؛ یعنی »چیستی حقوق ارتباطات.«
واژگان کلیدی: حقوق ارتباطات، فلسفهی حقوق، عصر ارتباطات، رسانه، جهانیشدن
مقدمه
به بیان دکترکاتوزیان، اگرعلم حقوق تنها به تحلیل و شناخت قواعد موجود اکتفا نکند و در پی ریشههای واقعی قواعد باشد و بخواهد معیاری برای تمیز درست و نادرست فراهم سازد، از فلسفه به عنوان مددکار و خدمتگزار استفاده میشود ولی هیچگاه، نظام حقوقی فراموش نمیگردد. زیرا ذهن حقوقدان را خیالپردازی و آرمانهای درونی قانع نمیسازد. او میخواهد دربارهی حقوقی که وجود خارجی دارد به بحث فلسفی بپردازد و پایههای کاوش خود را در زمینهی یافتن راه حل برای مسایل زندگی استوار سازد - کاتوزیان 1385، . - 27-24 میتوان گفت، اهمیت فلسفه در حقوق در این جمله خلاصه میشود؛ حقوقدانی که فلسفه-ی حقوق نداند؛ حقوق خوانی بیش نیست.
آموزش حقوق ارتباطات در ایران پیشینهای، بیش از سی سال دارد. این آموزش در پاییز 1357 در اوج جنبش انقلابی مردم ایران، با ایجاد درس»حقوق ارتباطات جمعی« به تقاضای دانشجویان دانشکدهی علوم ارتباطات اجتماعی آغاز شد. پس از بازگشایی دانشگاهها و به ویژه بعد از تاسیس دورههای کارشناسی ارشد و دکتری علوم ارتباطات، برای تکمیل جزوه های درسی،کوششهای جدیدی صورت گرفت. این دورهی تازهی آموزش مباحث حقوقی ارتباطی، به سبب تحولات فنی جدید جهانی و ایجادو توسعهی تکنولوژی های نوین اطلاعات و ارتباطات و گرایشهای بسیاری از مراکز و محافل علمی و اقتصادی کشورهای غربی به معرفی این تحولات با عنوان های »انقلاب ارتباطات« و »عصر ارتباطات«، از این آهنگ جهانی تاثیر پذیرفت.
بنابراین، از نیمهی دوم قرن بیست، عنوان »حقوق ارتباطات« که ابتدا برای معرفی زمینههای حقوقی حمل و نقل دریایی و سپس در کنار آن، برای حمل و نقل زمینی و هوایی و فضایی، مورد استفاده قرار میگرفت، با نوعی جابهجایی موضوعی روبهرو گردیده است. به این معنا که، زمینههای مطالعاتی »حقوق مطبوعات«، »حقوق سینما« و »حقوق رادیو و تلویزیون«، که زیرشاخههای »حقوق ارتباطات جمعی« خوانده میشوند، همراه با زمینههای مطالعاتی »حقوق پست«، » حقوق تلگراف و تلفن و بیسیم« و »حقوق ماهوارهها« که زیرشاخههای حقوق ارتباطات را تشکیل میدهند و همچنین زمینههای مطالعاتی »حقوق ارتباطات رایانهای« یا »حقوق ارتباطات الکترونیکی« که زیرشاخههای »حقوق انفورماتیک« یا »حقوق کامپیوتر«، » حقوق تله ماتیک« و همچنین »حقوق اینترنت« یا »حقوق تکنولوژیهای توین اطلاعات و ارتباطات« را در بر میگیرند، در مجموعهی بزرگ »حقوق ارتباطات« قرار گرفتهاند - معتمدنژاد . - 1390
حقوق ارتباطات، دارای دو گرایش ارتباط جمعی و فناوریهای نوین میباشد که گرایش حقوق ارتباط جمعی به حقوق مطبوعات و روزنامه نگاری و.... میپردازد و در گرایش حقوق فناوری های نوین به مباحثی از قبیل تجارت الکترونیک، زندگی خصوصی و فناوری نوین پرداخته خواهد شد. همانطور که فلسفهی رشتهی حقوق بشر این بوده است که حقوق بشر را به دانشجویان شناساند، میتوان گفت؛ در حقوق ارتباطات هم این بوده است که حقوقدان هایی را تربیت کنیم که با مسایل رسانهها آشنا باشند - معتمدنژاد. - 1387 البته در این رشته، تا کنون - یعنی در دورهی تحصیل نگارنده که منتهی به تابستان 1394میباشد - ، تنها گرایش ارتباط جمعی دایر شده است.روزنامه نگاری - و به تعبیر فراگیرتر امروزی رسانهنگاری- بینالمللی با پرداختن به مسایل و رویدادهای خارجی و انتشار گزارشهای تاثیرگذار، بیش از پیش به بازتاب جهان نو میپردازد. در اینجا، مرز میان محلی و بینالمللی و دور و نزدیک از بین میرود - اسدی1393، . - 50
گفتار نخست- مبانی و مفاهیم
ابتدا ضرورت دارد واژگان »فلسفه« و »حقوق« تعریف گردند و سپس با نگاهی گذرا به تاریخچهی فلسفهی حقوق، مفاهیم علوم ارتباطات بهطور اجمالی توضیح داده شوند.
بند نخست- فلسفهی حقوق
برای شناخت دقیق این واژهی ترکیبی، ابتدا معنی دو کلمهی »فلسفه« و »حقوق« و سپس معنی ترکیب آن دو را بیان میکنیم و سپس به توضیح کاربرد آن میپردازیم.
الف- مفهوم فلسفه، حقوق و فلسفهی حقوق
-1 فلسفه
سلسله بحثهای برهانی که نتیجهی آنها اثبات وجود حقیقی اشیا یا در تشخیص علل و اسباب وجود آنها و چگونگی و مرتبهی وجود آنها میباشد، فلسفه نامیده میشود - علامه طباطبایی، بی تا، ص. - 26 همچنین در فرهنگ لاروس، فلسفه، در دو معنی حکمت و قدرت و آرامش در برابر مسایل پیشبینی نشده آمده - لسانی و دهشیری1379، . - 523از نظر یکی از فلاسفهی معاصر، فلسفه عبارت از »نظام فکری معنایی« و کوششی است برای درک نظام معقول جهان هستی - ابراهیمی دینانی. - 1393در تاریخ فلسفه، فلسفه در اصل کلمهای یونانی و مخفف عربیشدهی واژهی »فیلو سوفیا« است که »فیلو« به معنی عشق و علاقه و »سوفیا« به معنی معرفت، دانش و خرد و حکمت است. گفته میشود سقراط برای مقابله با سوفیستها که خود را حکیم و دانشمند میدانستند ولی به مغلطه میپرداختند خود را فیلوسوفا یعنی دوستدار حکمت و دانش نامید. هرگاه واژهی فلسفه به صورت مطلق بهکار میرود همین معنا از آن اراده میشود - ابدالی1393، . - 17
-2 حقوق
این واژه جمع کلمهی »حق« است. حق در معانی وجوب، ثبوت، صدق، یقین، مال، نصیب، رشوه و بهره - در لغت - ، موجود ثابت - در فلسفه - ، ادراک مطابق با واقع - در منطق - و وعدهی حتمیالوقوع - در قرآن - آمده است. حق دو معنای حقیقی و اعتباری دارد. معنای حقیقی حق بدون فرض و اعتبار و قرارداد، ثبوت و تحقق دارد در این معنای حق، واقع و آن چیزی که هست مورد توجه قرار گرفته است. تحقق و ثبوت حق، در معنای اعتباری، چیزی جز اعتبار و قرارداد نیست. همهی این معانی، گرچه جلوههای متعدد یک امر متعالیاند ولی در فلسفهی حقوق مورد توجه نیستند. معنای حق در کاربرد فقه، حقوق و سیاست در ترکیب »حق داشتن« است نه »حق بودن« زیرا حق به معنای نخست از مفاهیمی است که تا حدود سدهی پیش بهطور روشن و دقیق در زمرهی مفاهیم سیاسی، حقوقی و اخلاقی قرار نداشت. بنابراین به معنای یک امتیاز مشروع است که برای فرد یا جامعهای ثابت میشود و