بخشی از مقاله

شبیخون فرهنگی غرب و دنیای گرفتار در زندان مادیت بر فرهنگ و تمدن مسلمانان طی چند دهه ی اخیر بر کسی پوشیده نیست و جهان صنعتی غرب با محصولات و دستاوردهای خود، زمینه ی لازم را برای تزریق و تحمیل فکر مادی خویش، فراهم کرده است. جنبشهای اصلاح طلبانه کشورهای شرقی نیز الگوهای توسعه خود را از دریافتهاﻭ رهیافتهای توسعه تمدن غرب میگیرند و بر طبل این شبیخون می کوبند. علوم و فنون و فرآوردههای صنعتی گوناگون تمدن غرب هر روز به کشورهای در حال توسعه وارد میشود در حالی که بر جهان بینی مادی و نظام ارزشی خویش استوار هستند. هرچند نمیتوان انکار کرد که علوم تجربی و علوم پایه در ماهیت و ذات خود، غربی و شرقی و الحادی ندارد، ولی این علوم و فنون براساس نگاه مکاتب گوناگون به انسان و رابطه او با جهان هستی، تجلی مینماید و متفکران غربی عصر مدرنیسم و پسامدرن با همین رویه در صدد جهانی ساختن اندیشه خود هستند. د

ر این جا بدون آنکه مطلوبیت و مشروعیت علوم تجربی و پایه و فنی جدید را منکر شویم، باید اعتراف کرد که بسیاری از مسلمانان تجدد طلب، میراث فرهنگی و معنوی خویش را رها ساخته و تحت هیمنه و سیطره جهانبینی غربی در آمدهاند و از همین طریق میراث ارزشمند فرهنگ و تمدن و هنر اسلامی در معرض نابودی قرار میگیرد و الگوهای توسعه و شهرسازی غربی، موجب ابتذال در سبکهای معماری و هنری در طراحی شهرهای اسلامی، به ویژه مقدسترین شهرهای اسلامی همچون مکﹼه معظمه، مدینه منوره، قاهره، بغداد، اصفهان و فاس میگردد.شرکتهای غربی و شرکای مسلمان آنان، برای بهرهمندی اقتصادی بیشتر مظاهر اساسی هنر اسلامی و میراث تاریخی مسلمانان همچون مساجد و مدارس، تکایا، آرامگاهها و سقاخانهها را از میان میبرند و در طرحهای خود به چند قوس و سردر کاشیکاری ولی با مبلمان و دکوراسیون درونی کاملاﹰ بیگانه با هویت اسلامی اکتفا می کنند، در نتیجه حیات شهرهای مسلمانان به اسارت طراحی شهری غربی در آمده و معماری کاملاﹰ مادی و دنیوی ظهور کرده است.

نتیجه غفلت از ساختار فیزیکی به عنوان اساسیترین عنصر آرمان شهر اسلامیﻭ اهمیت معنوی آن، آثاری بس مخرب و عواقب ناگوار فرهنگی در بر دارد که علاوه بر نابودی میراث فرهنگی جهان اسلام، انسان را از فضای معنوی لازم برای خداجویی محروم میسازد و فساد فرهنگی فزایندهای را دامنگیر شهرهای اسلامی نموده است. اکنون در جهانی که آکنده از فریب و تزویر و ثروت اندوزی است هر روز شاهد حوادثی تلخ همچون اشغال عراق، افغانستان، حمله به لبنان و غزه هستیم که عدالت، مساوات و حقوق انسانها در مقیاس وسیعی نابود میگردد.شهر مفهومی مدنی دارد و ساخت مدنیت و الگوهای توسعه شهری، کارکرد سیستمهای فضایی، اکوسیستم انسانی و نهادهای مدیریت کنترل شهری و نهادهای فرهنگی، معرفتی و ارزشی را در بر میگیرد.آرمانشهر، به معنای نیکوشهر، شهر مطلوب، خوبستان، مکاننیک، دولتشهر آرمانی و شهر خدا و آسمانی است.

شهر آرمانی اسلام و شهر خدا که اندیشمندانی بزرگ چون فارابی، اخوانالصفا، سهروردی، ابن رشد، خواجه نصیرالدین طوسی، نظامی گنجوی و ابن خلدون در اندیشهی سیاسی خود، از آن سخن گفتهاند، میتواند در کنار حقیقت اعتقادی و ایمان واقعی به اسلام، معیاری برای ارزیابی دعاوی کسانی باشد که سخن از شهر اسلامی میگویند.آرمان شهر اسلامی در پی ترسیم رابطه ی انسان با خدا، اجتماع، محیط و خود می باشد و روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مورد توجه قرار میدهد و هم به ساختار شهر توجه دارد و اهمیت حیات معنوی هماهنگ با خلقت را به تصویر می کشد و به ورای ظاهر شهر، شکل و چهره آن میرود تا به روح و معنا و جوهر آن دست یابد. طراحان و معماران در آرمان شهر مبتنی بر تفکر دینی و توحیدی، در پی طراحی بنیانی هستند که با تکیه بر توحید و ایمان به خدای یگانه، تجلی نور الهی و یگانگی و هماهنگی و تعادل را از نظام مخلوق به نظام مصنوع آورده و تکثر و جهان ناسوت را به وحدت جهان معنوی و فضای ملکوتی تبدیل کنند.

معماران آرمان شهر با الهام از معماری سنتی در شهرهای اسلامی با تکیه بر عوامل زیست محیطی، شاهکارهای جاویدان خلق میکنند زیرا معماران سنتی، به شهادت آثار تاریخی از دانش و مهارتی خیره کننده در زمینه طراحی شهر و استحکام بنایی که تجلی بخش معیارهای هنر اسلامی باشد، برخوردار هستند.این معماری با پرهیز از تعالیم صوفیانه و طریقتهای گوناگون، ملهم از معارف قرآنی، اهل بیت - ع - و تعالیم باطنی اسلام است و هر آنچه ماده و صورت است در آن رنگ میبازد و روح و معنا را در فضای شهر متجلی میسازد که گستره آن از ازل تا ابد و از زمین تا کهکشانها دامن گسترده است.آرمان شهر از نور و سایه، گرما و سرما، باد و خواصش، آب و آثارش، خاک و استحکامش و سنگ و الطافش بهره میگیرد و هماهنگ با محیط، بنایی زیبا مظهر جلال و جمال طراحی میکند.

اینک که در عصر تداوم انقلاب اسلامی قرار داریم، طراحی آرمان شهر اسلامی و شهر قدسی در آرمان جهانی که در آن فرشتگان در اندیشه هبوط و صعوداند و قدسیان در آن به طیران مشغول هستند و شهر مظهر الهام ربانی و وحی نبوی میگردد، ضرورتی انکار ناپذیر است.آرمان شهر سخن از سیر و سلوک و عشق و محبت به عالم قدسی دارد و در پی طراحی شهر براساس الگوهای اومانیستی و فاقد روح با تزیینات و نمادها و سرستونهای بیگانه نیست. آرمانشهر در پی رنگهای خشن و تند و القاﺀ کننده خشونت نمی باشد.آرمانشهر اسلامی تنها یک جمهوری فیلسوفانه نیست. آرمان شهر، نه تنها به ارائه ی خدمات آموزشی، بهداشت و مسکن، نفی تبعیض و سالم سازی محیط و رشد فضای سبز میپردازد بلکه به سعادت دنیوی همراه با سعادت اخروی شهروندان نیز میاندیشد تا شهر خدا و آسمانی، براساس تعالیم نبوی و علوی شکل گیرد.

شهر آرمانی اسلام، تمثیلی از بهشت میباشد که با آرایههای باغهای بهشتی وش خود، انسان را از اندیشههای پلید و منحرف کننده و اعمال شیطانی برهاند و در حالتی آرام، همراه با شور و هیجان و فرح همیشگی قرار دهد.آرمانشهر اسلامی شهر پاکیها است همچون آب که رحمت الهی است و آنگونه که قرآن میفرماید: و ینزّلﹺ ُمن السمآﺀِ مآﺀً فیحیﹺ ﹺبه الاﹶرض بعد موتها... و از آسمان باران میفرستد تا زمین مرده را زنده کند. - روم، آیه٤٢ - ، موجب سیلان روح و شفافی و پاکی انسان میگردد و در عین حال شهر نمودی از بهشت است که جنات تجری من تحتها الاﹶَار... در زیر درختان آن نهرهای آب روان است. - صف، آیه١٢ - بدین سان شهر اسلامی مبتنی بر تصویری روحانی است که هدف آن تزکیه انسان و نزدیک تر کردن ساکنان آن به خداست و با فضا، کالبد، بافت، اشکال، نقوش و رنگ خود پیوندی ناگسستی با امر قدسی دارد، آنگونه که قرآن میفرماید: لایسمعونﹶ فیها ﹶلغواﹰ ولا تأثیماﹰ الاﹼ قیلاﹰ سلﹶماﹰ سلﹶماﹰ... در آنجا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید