بخشی از مقاله

چکیده
»شهر اسلامی« مفهومی پیچیده، چند بعدی و میان رشتهای است که نظامهای علمی مختلف در پی معرفی وتبیین آن بودهاند و به تبع آن حجم قابل توجهی از دیدگاهها و رویکردها در این خصوص ارائه شده است، بااین وجود هنوز سوالات بسیاری در خصوص ماهیت، چیستی و ویژگیهای آن مطرح است. با توجه به اهمیت این »مفهوم« در پژوهشها و تلاشهای مرتبط با سازماندهی محیطی مناسب زیست اسلامی مسلمانان و در تبیین ماهیت »شهرسازی اسلامی«، مقاله حاضر بر آن است تا در بستری میانرشتهای و با رویکردی کیفی، به تحلیل و دستهبندی نظریههای مختلف مرتبط با آن در ادبیات فارسی زبان بپردازد.

نتایج حاصل ازپژوهش نشان میدهد که به تبع گستردگی نظامهای علمی دخیل در این عرصه، نظریات و رویکردهای متنوع و گاه متضادی در خصوص این مفهوم ارائه شده که گرچه ارائه تعریفی مشخص از »شهر اسلامی« مبتنی بر ادبیات فارسی زبان را مشکل مینماید، اما میتوان آنها را ذیل هفت دسته اصلی طبقهبندی کرد که عبارتند از: شهر اسلامی به مثابه آرمانشهر، شهر اسلامی به مثابه واقعیت، شهر اسلامی به مثابه محصول - ماهیتی تبعی - ، شهر اسلامی به مثابه موجودیتی متنی، شهر اسلامی به مثابه ماهیتی منحصر به فرد، شهر اسلامی به مثابه ماهیتی فراکالبدی و شهر اسلامی به مثابه موجودیتی حقوقی.

واژههای کلیدی: اسلام، رویکردها، شهر اسلامی، طبقهبندی.

-1 مقدمه
تنشهایی که از برآورده نشدن نیازهای فرهنگی حاصل میشود، متعدد است نظیر نابودی میراث فرهنگی، معمول شدن شیوه زندگی بیگانه، سردرگمی فردی و جمعی در بافت شهری و کنارهگیری شخص از امور اجتماعی - بحرینی, - 127 :1382 ، بر این اساس توجه به فرهنگ ساکنین در طراحی، برنامهریزی و ساماندهی شهری باید از جمله اهداف و آرمانهای اصلی شهرسازی و نظامهای علمی وابسته باشد. به تبع نقش ممتاز اسلام در شکلدهی فرهنگ ایرانیان در طول تاریخ، هرگونه اقدام شهرسازانه موفق در کشور ما مستلزم بذل توجه به ارزشهای اسلامی است، امری که بویژه در سالیان اخیر مورد توجه دستاندرکاران امر قرار گرفته و چه در عرصه آموزشی و چه در عرصه اجرایی و قانونگذاری، تلاشهایی برای هماهنگ سازی اقدامات شهرسازانه با اصول و ارزشهای اسلامی و تبیین و متجلی ساختن »شهرسازی اسلامی« انجام شده است.

از سوی دیگر در یک قرن اخیر و پس از جعل اصطلاح »شهر اسلامی« توسط شرقشناسان، مطالعات بسیاری در قالبهای گوناگون در خصوص شهر و شهرسازی اسلامی و ابعاد مختلف آن انجام شده اما بخش عمدهای از ادبیات مربوطه به گونهای با این مقوله مواجه نشدهاند که بتوان آنهای را به طور مستقیم به عنوان مصالح بنای یک نظریه منسجم در خصوص شهر اسلامی مورد استفاده قرار داد - Hakim, 1999: . - 51 یکی از دلایل اصلی وقوع چنین امری را میتوان به نبود ادبیات مورد توافق پژوهشگران و محققین این عرصه از دانش منسوب کرد، بطوری که انجام هر پژوهش در خصوص شهر و شهرسازی اسلامی مستلزم ارائه مقدماتیِ حجم قابل توجهی از مفاهیم و اصطلاحات برای تشریح دیدگاه پژوهشگر است.

یکی از اصطلاحاتی که بیشترین مناقشات در خصوص آن وجود داشته و پژوهشگران نظامهای علمی گوناگون سعیدر بررسی، تبیین و توصیف آن داشتهاند، »شهر اسلامی« است. از یک سو واژگان مختلفی در ادبیات مربوطه برای این مفهوم استفاده شدهاند از جمله شهر عربی-اسلامی، شهر مسلمانان، شهر شرقی، شهر خاور نزدیک، شهر قرون وسطایی، شهر اسلامینما، شهر تحت نفوذ اسلام1 و در ادبیات فارسی زبان شهر حیات طیبه، شهر خدا، شهر بدون ربا، شهر ربانی، شهر بیداری و از سوی دیگر سوالات گوناگونی در خصوص ماهیت و چیستی آن مطرح شده است از جمله؛ منظور از اسلامی بودن شهر چیست؟ »اسلامی« صفت ظاهر آن است یا باطن آن یا هر دو؟ ظاهر شهر چیست و باطن آن کدام است؟ تاکنون شهری با این صفت داشتهایم؟ از هنگام پیدایش اسلام کدام شهرها اسلامی بودهاند؟

اصلاٌ چنین انتظاری از شهر بجاست؟ چنین انتظاری از دین رواست که برای شهر شکل و ساخت ویژهای مقرر کند؟ آیا در متون دینی اعم از وحی و جز آن اشکال خاصی برای شهر توصیه شده است؟ صفت »اسلامی« به روح آن اطلاق میشود یا به کالبد آن؟ روح شهردر کجاست؟ اسلامِ شهر ابتدا در کالبد آن متجلی میشود سپس در روح یا بالعکس؟ یا هر دو با هم به طور موازی؟ آیا رابطه روح و جسم شهر دوسویه است؟ شهرهای کنونی تا چه حد غیر اسلامیاند؟ شهرهای کشورهای اسلامی، اسلامیتر از سایر نقاط جهاناند؟ شهرهای قدیمی بیشتر اسلامی بودند؟ اسلامی بودن شهر از چه دانسته و شناخته میشود؟ اسلام شهر یعنی همان انسانیت شهر؟ یا بیش از آن است؟ - نوحی, 1388الف: . - 104-103

بر این اساس یکی از گامهای مقدماتی در حصول به نظریهای جامع در تشریح ارتباط میان اسلام و شهر و تبیین ماهیت شهرسازی اسلامی، دستیابی به ادبیات و واژگان مورد اجماع دستاندرکاران نظامهای علمی مربوطه است. در این راه مقاله حاضر توجه خود را معطوف به اصطلاح »شهر اسلامی« نموده و میکوشد با مطالعه بسیط رشتههای علمی گوناگون دخیل در این عرصه و بررسی دیدگاههای پژوهشگران، نظریات مختلف پیرامون آن را طبقهبندی نماید و بدین ترتیب ضمن بررسی ابعاد متفاوت مفهوم »شهر اسلامی«، امکان ارائه تعریفی جامع از آن بر اساس ادبیات فارسی زبان را مورد مداقه قرار دهد و بواسطه آن پیشنهاداتی برای تبیین »شهرسازی اسلامی« ارائه نماید.

-2 روش تحقیق
در دوران کنونی بیشتر پدیدههای اجتماعی، پیچیده و مرتبط با بدنههای چندگانهای از دانش هستند که متعلق به نظامهای علمی متفاوت میباشند. درک بهتر چنین پدیدههایی مستلزم رویکردی میانرشتهای است. روشهای کیفی به عنوان ابزارهایی مناسب برای بررسی این پدیدههای پیچیده به کار میروند. ویژگیها، چیستی و مفاهیم مرتبط با انگاره »شهر اسلامی« از جمله چنین پدیدههایی است که نظامهای علمی گوناگون شامل جغرافیا، شهرسازی، معماری، تاریخ هنر، زبانشناسی، فقه، تاریخ اسلام و ... درگیر مطالعه، بررسی و تحلیل آن هستند.مقاله حاضر پیجویی سه سوال مشخص زیر را دنبال مینماید و میکوشد تصویری اجمالی از آنچه پژوهشگران فارسی زبان به »شهر اسلامی« تعبیر مینمایند و ابعاد مختلف آن و تلاشهای انجام شده در نظامهای علمی مختلف در تبیین و تدقیق این مفهوم را عرضه نماید:

1.پژوهشگران چه نظامهای علمیای به مطالعه »شهر اسلامی« پرداختهاند؟
2.چه دیدگاههایی در خصوص »شهر اسلامی« در میان پژوهشگران فارسیزبان وجود دارد؟ آیا این دیدگاهها قابل طبقهبندی هستند؟
3. آیا توافقی عام میان پژوهشگران فارسیزبان درباره چیستی »شهر اسلامی« وجود دارد؟ آیا میتوان تعریفی قابل اجماع عرضه کرد؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید