بخشی از مقاله

چکيده
به طور کلي توسعه پايدار شهر مرهون تعاملات پايدار ، سازنده ونظام وار انسان با انسان ( درابعاد مختلف ) و انسان با محيط (در بعد طبيعي – و اکولوژيکي) آن مي باشد. تعاملاتي که بر اثر آن در طول زمان شهر ، از نظر زيست محيطي قابل سکونت ، از نظر اقتصادي با دوام ، از نظر اجتماعي همبسته واز نظر کالبدي زيبا وديدني مي گردد. سياست هاي کلان گردشگري بايد همراه با منابع ومصالح محيطي طرح واجرا شوند. درغير اينصورت ، گسترش اين صنعت مي تواند درمنابع طبيعي ، ملي وحتي ميراث فرهنگي اثرات مخربي برجا بگذارد . براي حفاظت بهتر از محيط زيست مورد استفاده اين صنعت وحرکت کردن درجهت توسعه پايدار ، بايد زمينه اي معقول ومنطقي فراهم کرد. دراين رابطه ، سه پايداري بوم شناختي ، پايداري فرهنگي – اجتماعي و پايداري اقتصادي بايد در ارتباط با توسعه صنعت گردشگري مورد توجه قرار گيرد. اين موارد که در مقوله سياست هاي توسعه پايدار گردشگري مطرح مي شوند ، بايد توسط مسولان ذيربط به مرحله اجرا در آيند ؛ زيرا هيچ چاره اي جز اين نيست که راهبردهاي سازگار بين توسعه گردشگري ومحيط زيست برقرار شود. براين اساس مقاله پيش رو برآن است تا اثبات گر اين واقعيت باشد که گردشگر به عنوان عنصري هوشمند وانساني وبه منزله ورودي يک سيستم شهري مي تواند موجب اثرات مثبتي درابعاد مختلف مکاني – فضايي و زمينه ساز توسعه پايدار شهر گردد. ضمن اينکه شهر ومديران شهري نيز در ارتباطي متقابل ودر راستاي بستر سازي مناسب جهت حداکثر بهره گيري از مزاياي مذکور ، ناگريز از تامين ساختها ، زير ساختها و تعريف کارکرد هاي مناسب ومتناسب در شهر و پسکرانه آن مي باشند.
واژگان کليدي : گردشگر ، گردشگري ، توسعه پايدار شهري ، فضاي شهري.
مقدمه
شهر به مثابه موجود زنده اي نظام وار ، زاده مي شود ، رشد مي کند ، تکامل مي يابد ، کهنسال مي شود وگاه ميميرد . همانگونه که در فرآيند زايش وپويش شهر تعاملات اقتصادي ، اجتماعي، فرهنگي و زيست محيطي ، نقش به سزايي دارد ، دراين فرايند وتاحصول مرحله کمال وکهنسالي ، مجموعه تعاملات انساني است که بر اين کالبد بي جان روح مي بخشد واز آن پس ، آن روح حاکم بر اين فضاي شهري است که اگر از سلامت برخوردار باشد ، روح از کالبد مصنوع شهر رخت بر مي بندد وپس از چندي جسم بي جان شهر نيز مي ميرد . در واقع ، انسان اين عنصر هوشمند نظام هستي است که بر اساس رابطه اي علي مي تواند ، با تعريف وتبيين کارکردهايي متفاوت ومتناسب با مجموعه ساختارهاي مکاني موجود ، سيماي جغرافيايي شهر رابه فضايي جغرافيايي بدل سازد ، همانگونه که شهر نيز به او خصوصيات يک شهروند را مي بخشد. (غفاري ،١٣٨٣). با عنايت به اين مهم هماهنگ سازي ساختار با کارکرد از اهم وظايف مديران وبرنامه ريزان تووسعه شهري محسوب مي گردد، لذا شايسته است ساختار شهرهاي اسلامي – ايراني ما با کارکردهايي متناسب ومتنوع بيش از پيش پاسخگوي نيازهاي مادي ومعنوي انسان باشند ، تا زمينه اعتلاي روحي – رواني وجسماني او را فراهم آورند . در شهرسازي وبرنامه ريزي شهر معاصر از جمله مسائل و موضوعاتي که متاثر از مکاتب فکري – فلسفي متاخر مطرح مي شود ، توجه وتاکيد خاص بر موضوع گذراندن اوقات فراغت ، فرصت مشارکت ولذت بردن از هنرهاي ديدني ، نمايشي ؛ معماري ودسترسي به طبيعت بعنوان بخشي از نيازهاي اجتماعي انسان است که در کنار ساير نيازهاي اجتماعي – اقتصادي و بيولوژيکي مورد توجه قرار مي گيرد . (مرکز مطالعات برنامه ريزي شهري ٣٥:١٣٨٠) . اين موضوع نه تنها به واسطه متنوع سازي وکارکردهاي شهري وايجاد زمينه تعامل وارتباط عميقتر ميان انسان با انسان وانسان با مکان (محيط جغرافيايي شهر با تمام عناصر طبيعي وفرهنگي ) موجبات ارضاي بخشي از نيازهاي روحي – رواني شهروندان گرفتار در روزمرگيهاي کسالت بار حاصل ازمشگر از ديگر مدرنيسم را فراهم مي سازد ، بلکه به واسطه بستر سازي زمينه جذب گردشگر از ديگر مناطق وحوزه هاي شهري – روستايي ، در ابعاد ملي وفراملي بازخوردهاي مثبت اقتصادي ، اجتماعي – فرهنگي ، کالبدي و زيست محيطي متفاوتي را در بر خواهد داشت ؛ که با عنايت به ضريب بالاي تکاثر صنعت گردشگري در بهرمند ساختن تمامي افراد جامعه از هر جنس ، سن ، طبقه اجتماعي واقتصادي وغيره مي تواند فرايند حصول توسعه پايدار شهري را تسريع بخشد ؛ اگر بر اين باور باشيم که توسعه پايدار متضمن تامين سه اصل اساسي زير مي باشد: ( رسول اف ، ١٣٧٢) الف - کارايي بازدهي اقتصادي .
ب - تعادل در زمان ، مکان و اجتماع .
ج - استمرار وپايداري محيط زيست
درمقاله پيش رو با اين باور که گردشگري در ارتباط ، اثر گذاري واثر پذيري متاقبل باشهر ودر قالب يک سيستم انسان – محيط مي تواند منجر به توسعه پايدار شهر گردد؛ نقش واثر متقابل گردشگري در توسعه هريک از ابعاد مکاني – فضايي شهر و نهايتا در توسعه پايدار به رشته تحرير در آمده است و سرانجام پيشنهادات وراهبردهايي به منظور حداکثر انتفاع شهر از مزاياي مثبت صنعت گردشگري کاهش بازخوردهاي منفي وبستر سازي مناسب جهت جذب گردشگر در شهر و پيرامون آن ارائه شده است .
اهميت موضوع
به دليل آن که بهره برداري از توان ها وقابليت هاي گردشگري در هر منطقه مي تواند زمينه اي پويا وفعال را براي توسعه آن منطقه فراهم کند ، تحليل و ارزيابي توان ها وقابليت هاي مزبور به گونه اي علمي وتحقيقي همراه با رعايت مسائل زيست محيطي ، ضرورتي ويژه حواهد داشت . نيازهاي روز افزون مردمان شهرنشين به محيط هاي تفريحي واستراحتگاهي از طرفي وجابه جايي ميليون ها گردشگر در طول سال از طرف ديگر وهمچنين فشار لجام گسيخته آن ها روي محيط زيست ، اهميت موضوع توسعه پايدار گردشگري را آشکار خواهد ساخت . اين فشار بي امان بر محيط زيست زماني شکل فاجعه به خود ميگيرد که ملاک توسعه گردشگري فقط ارزش هاي اقتصادي باشد وپيامدهاي مخرب زيست محيطي اين توسعه فراموش شود. براي اجتناب از اين پيامدهاي ناميمون ، در هر جنبه اي از توسعه گردشگري بايد توسعه پايدار را مدنظر داشت .
طرح موضوع
١. توسعه پايدار
"کميسيون جهاني محيط زيست وتوسعه در سال ١٩٨٧ م ، توسعه پايدار را اين گونه تعريف کرده است : برآوردن نيازهاي نسل حاضر بدون به مخاطره انداختن توانايي نسل هاي آتي در برآوردن نيازهاي خودشان " (رحماني ، ٢٥،١٣٧٣). بايد متذکر شويم که : " توسعه پايدار بر سه عامل عمده پايداري بوم شناختي ، پايداري فرهنگي – اجتماعي و پايداري اقتصادي استوار است . پايداري بوم شناختي تضمين کننده آن است که توسعه با حفظ فرآيندهاي اساسي زيست محيطي ، تنوع ومنابع گونه هاي زيستي سازگار باشد (سينايي ، ١٣٤، ١٣٧٤) . پايداري فرهنگي – اجتماعي تضمين مي کند که توسعه با فرهنگ وارزش هاي مردمي که متاثر از آن هستند ، سازگار است وهويت جامعه را حفظ مي کند . پايداري اقتصادي تضمين مي کند که توسعه ، واجد کارآيي اقتصادي است ومنابع بايد به ترتيبي اداره بشوند که بتوانند پشتيبان نسل هاي آينده باشند ؛ " چون انسان به عنوان مرکز توجهات توسعه پايدار معرفي شده است . " (لواساني ؛١١٤ ، ١٣٧٤ ). بنابراين ، توسعه پايدار آن توسعه اي است که مبتني بر حفظ محيط ريست باشد و حامل هراس از نابودي هويت فرهنگي نباشد . در کنفرانس جهاني حفاظت وتوسعه در اتاوا چنين اعلام شده است : هدف توسعه پايدار ، دستيابي به موارد زير است :
١. به هم پيوستگي حفاظت و توسعه
٢. دستيابي به برابري وعدالت اجتماعي
٣. رفع نيازهاي اساسي انسانها
٤. نگهداري تماميت اکولوژيکي
٥. در نظر گرفتن خودکفايي اجتماعي وتنوع فرهنگي
سياست هاي توسعه گردشگري پايدار
هدف اصلي گردشگري پابدار ، ارائه روش هاي منطقي در بهره گيرياز منابع طبيعي و انساني و ممانعت از به کار گيري غير علمي اين منابع است . به دليل آنکه توسعه پايدار گردشگري داراي دو جنبه حفاظت از محيط زيست و منابع وميراث فرهنگي جوامع است . بنابراين ، گردشگري پايدار بايد با سياست مشخص و مدوني به اجرا در آيد تا بتواند حرکت اميد بخش اين صنعت در توسعه همه جانبه کشور را تضمين کند. سازمان جهاني گردشگري (wto) با توجه به اصول بيانيه ريو که در همين کنفرانس اعلام شده است ، توسعه پايدار را فعاليتي مي داند که نه تنها منابع طبيعي و فرهنگي را حفظ مي کند ، بلکه ظرفيت را نيز براي ايجاد در آمد و اشتغال مستمر افزايش مي دهد. (سنايي ،١٣٥،١٣٧٤). ظبق يک برآورد ، گردشگري با تامين يک دهم توليد ناخالص داخلي واشتغال بزرگترين منابع توليد ناخالص داخلي و اشتغال در دنياست و در قرن بيست ويکم به موتور متحرک اقتصاد جهاني تبديل خواهد شد. " گردشگري در مقام مقايسه با انواع ديگر فعاليتهاي اقتصادي ، تنها صنعتي است که توسعه آن درچارچوب يک سياست صحيح و مقررات آگاهانه امکان پذير است ". (ديبايي، ٦١،١٣٧١).
سياست توسعه چنين فعاليت گسترده و توانمندي که از يک سو بخش هاي صنعتي ، تجاري ، خدماتي و فرهنگي را به حرکت در آورده و از سوي ديگر باعث بزرگترين تحرک جغرافيايي در طول تاريخ بشريت است ، بايد بگونه اي باشد که درعين دستيابي به رشد بيشتر ، از محيط زيست و منابع فرهنگي و ميراث بشري نيز حفاظت کند. اين مقصود درچارچوب نگرش به توسعه گردشگري پايدار برآورده مي شود. اين سياست را مي توان در سه مورد زير خلاصه کرد"
١. اصلاح کيفيت زندگي جامعه ميزبان
٢. تامين تجارب کيفي براي گردشگر
٣. حفظ کيفيت محيط زيست که هم جامعه ميزبان وهم گردشگرها به آن وابسته هستند.
سياست هاي توسعه پايدار گردشگري در هر مکاني بايد با ظرفيت نگهداري هماهنگ و مطابق باشد. اين اصلاح ، معرف حداکثر تعداد گردشگرهايي است که در اماکن گردشگري مي توانند پذيرفته شوند . بنابراين ، توسعه گردشگري پايدار توسعه اي است که بتواند با توجه به امکانات گردشگري در کشور ونوع جهانگردان بالقوه و بالفعل ، از بروز مشکلات بپرهيزد و حداکثر مزيت ها را کسب کند. به عبارت ديگر ، توسعه گردشگري پايدار عبارت است از : گسترش اين صنعت وجذب گردشگرها به کشور با استفاده از منابع موجود ؛ به گونه اي که ضمن پاسخ دادن به نيازهاي اقتصادي ، اجتماعي ، و فرهنگي و ضوابط قانوني جامعه و همچنين انتظارات گردشگرها ، بتوان وحدت ويکپارچگي ، هويت فرهنگي و سلامت محيط زيست ، رشد اقتصادي و رفاه مردم و ميهمانان آنها را به گونه اي متوازن وپيوسته تامين کرد.
اثرات اقتصادي گردشگري در توسعه شهري
چنانچه پيشتر نيز بدان اشاره شد ، در قالب يک نگرش سيستمي وبر اساس رابطه اي علي ، نه تنها گردشگري ، به واسطه عملکرد خود زمينه ساز توسعه و رشد اقتصادي شهر مي گردد، بلکه يک شهر سالم و توسعه يافته نيز با فراهم سازي ساختارهاي مورد نياز مي تواند زمينه جذب بهتر و بيشتر گردشگر و بهرمندي از مزاياي اقتصادي آنرا فراهم نمايد . بطور کلي برنامه ريزي شهري جهت تامين جنبه هاي کيفي وکمي چيزي که بنام اوقات آزاد خوانده مي شود ، نه تنها جهات توسعه اجتماعي – اقتصادي جامعه را مشخص مي سازد ، بلکه به باور بسياري در آينده اوقات فراغت (و برنامه ريزي براي آن است ) که معيار توانگري و ثروتمندي محسوب مي گرددو نه زمان و وقت کار . (آکادمي علوم اتحاد جماهير شوروي ، ٢٤٣:١٣٧٢). بر اين اساس گردشگري و اهتمام به نحوه پر کردن اوقات فراغت شهروندان ، به صورت مستقيم يا غير مستقيم مي تواند ، حلال بسياري از مسائل و معضلات اقتصادي گريبانگير شهرهاي امروزي همچون ؛ فقر و عدم تساوي ، تنزل اقتصادي و بيکاري ، اتکاء و وابستگي اقتصادي و غيره باشد. در مجموع اثرات اقتصادي مستقيم وغير مستقيم گردشگري در توسعه پايدار شهري را در موارد زير مي توان خلاصه نمود :
١) رشد اقتصادي و ايجاد اشتغال مستقيم وغير مستقيم ، دائمي وفصلي در طيف متنوعي از مشاغل خدماتي وغير خدماتي درشهر وپسکرانه آن . چنانچه صنعت مذکور در مقايسه با ساير صنايع مي تواند زمينه جذب نيروي کار ساده ونيمه ماهر را در مقياس وسيعي فراهم آورد و پاسخگوي معضل بيکاري جمع کثيري از جمعيت فعال جوياي کار باشد. گفتني است به استناد آمار سازمان بين المللي کار ايجاد هرفرصت شغلي دربخش گردشگري باعث ايجاد ١/٥ فرصت مستقيم شغلي در ساير بخشها مي گردد . (ايرانپور ،١٣٨٤، ٨).
٢) افزايش درآمد سرانه وبالا رفتن سطح رفاه عمومي شهروندان به واسطه انتشار متعادل ومتوازن درآمد حاصل از اين بخش دربين اقشار مختلف جامعه وضريب تکاثر بسيار بالاي آن در مقايسه با ساير فعاليتهاي اقتصادي . (ريان ، ٧٢،١٩٩٥)
٣) افزايش درآمد مراکز و واحد هاي خدماتي – بازرگاني و صنعتي (بويژه صنايع دستي ) شهر و در نتيجه ايجاد زمينه مناسب جهت افزايش ماليات ودر آمد هاي شهري (پارسيان واعرابي ٣١٠،١٣٧٧)
٤) انتشار بخشي از درآمدهاي گردشگري مازاد بر نياز شهر به منطقه فرادست ودر نتيجه ايجاد بسترمالي مناسب جهت توسعه وعمران روستايي به طور عام و توسعه گردشگري روستايي در مفهوم خاص
٥) افزايش منابع مالي به منظور حفظ مواريث فرهنگي وطبيعي شهر و پسکرانه آن
٦) احياء وتوسعه صنايع دستي ، بومي ومحلي از طريق رابطه متقابل گردشگر با توليد کننده ، بدون واسطه و مانع اقتصادي خاص
٧) افزايش ارزش افزوده زمين ، مسکن و... درشهر وپسکرانه آن (پارسائيان واعرابي ٣١٠،١٣٧٧)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید