بخشی از مقاله
ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮي ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻳﺮاﻧﻲ- اﺳﻼﻣﻲ
ﭼﻜﻴﺪه
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ از ﺑﺎورﻫﺎ، داﻧﺶﻫﺎ، ﻣﻌﺎرف، آداب و رﺳﻮم و ارزشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎن اﻳﺮان ﺑﻪ آنﻫﺎ ارج ﻣﻲﻧﻬﺪ و در ﺟﻬﺎن ﺑﻪ آن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻼك و ﻣﻌﻴﺎر روش زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪاي واﺟﺪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎي ﻣﻨﺒﻌﺚ از ﺟﻬﺎنﺑﻴﻨﻲ و ﺑﺎورﻫﺎ، ﻗﺪر و ﻣﺮﺗﺒﻪ آن را ﺑﺮاي اﻓﺮاد آن ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﻧﻈﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮد، ﺑﻪ ﺗﺒﻊ اﻳﻦ اﺻﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ ﻧﻴﺰ واﺟﺪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺻﻮرت ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻲﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﺒﺎﻧﻲ و ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎي آن از ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ اﺳﻼﻣﻲ ﻣﻨﺒﻌﺚ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺮاد از ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻳﺮاﻧﻲ- اﺳﻼﻣﻲ، اﺳﺘﻔﺎده از داﻧﺶﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ، اﺻﻮل و ارزشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺸﻲ ﺣﻴﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮدي اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺗﺴﻠﻂ دارد و ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﺎﺧﺬ اﻳﻦ ﺳﺒﻚ در ﺑﺪو اﻣﺮ ﻋﻘﺎﻳﺪ و ﺑﺎورﻫﺎي دﻳﻨﻲ و ﻣﻘﺪس ﻣﺮدم اﺳﺖ ﻛﻪ اﺻﻮل اﺻﻠﻲ آن از ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ اﺳﻼﻣﻲ اﺧﺬ ﺷﺪهاﻧﺪ، در ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﻌﺪي آداب و رﺳﻮم و ارزشﻫﺎي ﻛﻬﻦ اﻳﺮاﻧﻲ اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺗﻘﺎﺑﻠﻲ ﺑﺎ ارزشﻫﺎ و اﺻﻮل اﺳﻼﻣﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﺑﺰرﮔﺎن ﻗﻮم ﺑﺮ آن ﺻﺤﻪ ﻧﻬﺎده و ﻣﺮدم ﻧﻴﺰ از آنﻫﺎ ﭘﺎﺳﺪاري ﻧﻤﻮدهاﻧﺪ. داﻧﺶﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻃﻲ ﺗﺎرﻳﺦ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﻤﺪن اﻳﺮان در اﺛﺮ ﺗﻤﺎس ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﺗﻤﺪنﻫﺎ از آنﻫﺎ اﺧﺬ ﺷﺪهاﻧﺪ و ﺑﺎ ﺗﺼﻔﻴﻪ و اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﺰﺋﻲ از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻠﻲ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه و در اﺧﺘﻴﺎر زﻧﺪﮔﻲ اﻣﺮوزﻳﻪ ﻣﺮدم ﻗﺮار ﻛﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﺠﻠﻲ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺸﻬﻮد در ﻣﻌﻤﺎري ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻗﺎﺑﻞ روﻳﺖ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻮارد ﻣﻮﺛﺮ در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ و ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ ﺗﺎرﻳﺨﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﻏﻨﺎي آن ﻣﻲاﻓﺰاﻳﺪ ﻛﻪ در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎر در ﺻﺪد ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻳﺮاﻧﻲ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺮاﺳﺎس ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﻌﻤﺎري و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻋﻘﺎﻳﺪ و اﻋﺘﻘﺎدات اﻳﻦ ﻣﺮز و ﺑﻮم ﺑﺮآﻣﺪه اﺳﺖ.
ﻛﻠﻴﺪيواژهﻫﺎي : ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ، اﻳﺮاﻧﻲ- اﺳﻼﻣﻲ، ﻣﻌﻤﺎري، ﻣﺴﻜﻦ، ﻫﻮﻳﺖ
-1 ﻣﻘﺪﻣﻪ
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻈﺎمواره و ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﺎص زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻓﺮد، ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﺎص اﺧﺘﺼﺎص دارد.
اﻳﻦ ﻧﻈﺎمواره ﻫﻨﺪﺳﺔ ﻛﻠﻲ رﻓﺘﺎر ﺑﻴﺮوﻧﻲ و ﺟﻮارﺣﻲ اﺳﺖ و اﻓﺮاد، ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ و ﺟﻮاﻣﻊ را از ﻫﻢ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻣﻲﺳﺎزد. ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي ﻛﻢ و ﺑﻴﺶ ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﻨﺴﺠﻢ از ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎي روزﻣﺮه ﻳﻚ ﻓﺮد داﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﺟﺎري او را ﺑﺮآورده ﻣﻲﺳﺎزد، ﺑﻠﻜﻪ رواﻳﺖ ﺧﺎﺻﻲ را ﻛﻪ وي ﺑﺮاي ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺮﻣﻲﮔﺰﻳﻨﺪ، در ﺑﺮاﺑﺮ دﻳﮕﺮانﻣﺠﺴّﻢ ﻣﻲﺳﺎزد.
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲﻛﺎﻣﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻳﺎ ﻗﺎﺑﻞ اﺳﺘﻨﺘﺎج از ﻣﺸﺎﻫﺪه اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ راﺑﻄﻪ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﺑﺎ آداب ﺑﻴﺎن ﻛﻨﻴﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﻫﻴﺌﺖ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ آداب، ﻳﻌﻨﻲ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﺳﺎده و ﺟﻠﻮهﻫﺎي ﻇﺎﻫﺮي ﻣﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ را رﻗﻢ ﻣﻲزﻧﺪ. ﻣﺼﺮف، ﻣﻌﺎﺷﺮت، ﻟﺒﺎس ﭘﻮﺷﻴﺪن، ﺣﺮف زدن، ﺗﻔﺮﻳﺢ، اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ، آراﻳﺶ ﻇﺎﻫﺮي، ﻃﺮز ﺧﻮراك، ﻣﻌﻤﺎري ﺷﻬﺮ و ﺑﺎزار و ﻣﻨﺎزل، دﻛﻮراﺳﻴﻮن ﻣﻨﺰل و اﻣﺜﺎل آن، در ﻳﻚ ﺑﺴﺘﻪ ﻛﺎﻣﻞ از ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ.
اﻳﻦ ﺟﻠﻮهﻫﺎي رﻓﺘﺎري ﻇﻬﻮر ﺧﺎرﺟﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﺎ در ﻣﺤﻴﻂ زﻧﺪﮔﻲ و ﻧﺸﺎﻧﻲ از ﻋﻘﺎﻳﺪ، ﺑﺎورﻫﺎ، ارزشﻫﺎ و ﻋﻼﻗﻪﻫﺎي ﻣﺎ اﺳﺖ و ﺗﺮﻛﻴﺐ آنﻫﺎ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺎ را ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ.
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﻧﻈﺎم ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﻧﻈﺎم ﻣﻌﻴﺸﺘﻲ، ﺗﻔﺮﻳﺢ و ﺷﻴﻮهﻫﺎي ﮔﺬران اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ، اﻟﮕﻮي ﺧﺮﻳﺪ و ﻣﺼﺮف، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺪ، ﺟﻠﻮهﻫﺎي ﻋﻴﻨﻲ ﺷﺄن و ﻣﻨﺰﻟﺖ، اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژﻳﻚ، ﻧﺤﻮة اﺳﺘﻔﺎده از ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﻧﻘﺎط ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪي در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎﻧﻨﺪ دﻳﻦ، ﺧﺎﻧﻮاده، ﻣﻴﻬﻦ، ﻫﻨﺮ، ورزش و اﻣﺜﺎل آن ﻣﻲﺷﻮد. ﻓﻬﺮﺳﺖ رﻓﺘﺎرﻫﺎ، ﻧﻮع ﭼﻴﻨﺶ آنﻫﺎ، ﻧﺤﻮة ﺗﺨﺼﻴﺺ وﻗﺖ، ﺿﺮﻳﺐﻫﺎ و ﺗﺄﻛﻴﺪﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ دﺧﻴﻞاﻧﺪﻣﺜﻼً.
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪان و اﺷﺮاف، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻈﺎﻣﻲﻫﺎ و ﻛﺸﺎورزﻫﺎ، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ، ﭼﻴﻨﻲ، اﻳﺮاﻧﻲ، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ دﻳﻦداران از ﻟﺤﺎظ اﻳﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ.
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺷﻜﻞ ﻣﺪرن ﮔﺮوهﺑﻨﺪيﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﻨﺒﻊ ﻫﻮﻳﺖ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ و ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻃﺒﻘﻪ ﻳﺎ ﻗﻮﻣﻴﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻣﻌﻨﻲ ﻳﺎﺣﺲّ ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻲدﻫﺪﻣﺜﻼً. ﺑﺮاي ﻓﺮد ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﻼن ﺷﺨﺼﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ، دﻳﻮار ﺧﺎﻧﻪاش را ﻓﻼن رﻧﮓ ﻛﻨﺪ، ﻳﺎ ﺗﻔﺮﻳﺢ ﺧﺎﺻﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. [1]
اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻋﻤﺮﺷﺎن را در ﮔﺮوهﻫﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮده ﻳﺎ ﺑﻨﺤﻮي از آن ﻣﺘﺄﺛﺮاﻧﺪ. ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﺧﻮدﺷﺎن ﻫﻢ ﺑﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ واﻗﻒ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ. اوﻟﻴﻦ ﮔﺮوﻫﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد از آﻧﺠﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻬﺎن ﭘﺎ ﻣﻲﮔﺬارد ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ و ﻫﺮ ﻓﺮد ﻣﻌﻤﻮﻟﻲﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﺗﻤﺎم ﻳﺎ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﻋﻤﺮ ﺧﻮد را در ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲﮔﺬراﻧﺪ، زﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮزﻧﺪ و زﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻫﻤﺴﺮ. ﻧﻈﺎم ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﻮﭼﻜﺘﺮﻳﻦ واﺣﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳﺎس و زﻳﺮﺳﺎﺧﺖ واﺣﺪﻫﺎي ﺑﺰرگ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺸﺮي ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲرود ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﻨﻴﺎديﺗﺮﻳﻦ ﻧﻬﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻣﻊ و در ﻫﻤﻪي زﻣﺎنﻫﺎ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻣﺖ ﻓﺮد و ﻫﻢ ﺑﻘﺎي ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﭼﮕﻮﻧﮕﻰ ﻣﺸﻰ و ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻰ ﺧﺎﻧﻮاده در اﺧﻼق ﺟﺎﻣﻌﻪ و در ﺻﺤﺖ ﻳﺎ ﺑﻴﻤﺎرى آن ﻧﻘﺸﻰ ﻣﺆﺛﺮ دارد.
ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن ﺧﺎﻧﻮاده را ﻳﻚ ﭘﺪﻳﺪه ﺗﺎرﻳﺨﻰ ﻣﻰداﻧﻨﺪ ﻛﻪ از اﺟﺘﻤﺎع ﻛﻠﻰ ﺟﺪا ﻧﻴﺴﺖ. واﺣﺪى اﺳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻛﻪ در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﺧﺼﺎﻳﺺ ﻳﻚ ﻧﻬﺎد و ﻳﻚ ﮔﺮوه را واﺟﺪ اﺳﺖ. [2]
اﺳﻼم ﺧﺎﻧﻮاده را ﮔﺮوﻫﻰ ﻣﺘﺸﻜﻞ از اﻓﺮاد، داراى ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﺪﻧﻰ، ﺣﻘﻮﻗﻰ و ﻣﻌﻨﻮى ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﺴﺘﻪ اوﻟﻴﻪ آن را ازدواج ﻣﺸﺮوع زن و ﻣﺮدى ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻰدﻫﻨﺪ و ﻧﻜﺎح ﻋﻘﺪى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮاﺳﺎس آن راﺑﻄﻪ زوﺟﻴﺖ ﺑﻴﻦ زن و ﻣﺮد ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻰﺷﻮد و در آن ﻃﺮﻓﻴﻦ داراى وﻇﺎﻳﻒ و ﺣﻘﻮق ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ. ارﺗﺒﺎط ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪى در ﺳﺎﻳﻪ ﻧﻜﺎح ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻰآﻳﺪ و اﻋﻀﺎى آن رواﺑﻂ ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ، اﺧﻼﻗﻰ و ﻋﺎﻃﻔﻲ دارﻧﺪ.
از ﻧﻈﺮ اﺳﻼم اﺳﺎس ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮاده اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن و ﻣﺮدى ﻣﻰﻛﻮﺷﻨﺪ اراده ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺗﺄﺳﻴﺲ آن و ﻗﺒﻮل ﺗﻜﺎﻟﻴﻔﻰ ﻛﻪ ﺷﺮع ﺑﺮاى آنﻫﺎ ﻣﻌﻴﻦ ﻛﺮده اﺳﺖ، ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎزﻧﺪ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻚ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ ﻛﻪ اﻋﻀﺎى آن ﺑﺎ رﺷﺘﻪ ﺧﻮﻧﻰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﭘﻴﺪا ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ. [3]
ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﺎ اﻟﻬﺎم از ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺮ اﻫﻤﻴﺖ و ﻗﺪاﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺗﺤﻜﻴﻢ آن ﺗﺄﻛﻴﺪ دارد. ﺑﺮ اﺳﺎس اﺻﻞ دﻫﻢ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ »از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮاده واﺣﺪ ﺑﻨﻴﺎدي ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ اﺳﺖ، ﻫﻤﻪي ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات و
ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰيﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﺎﻳﺪ در ﺟﻬﺖ آﺳﺎن ﻛﺮدن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮاده، ﭘﺎﺳﺪاري از ﻗﺪاﺳﺖ آن و اﺳﺘﻮاري رواﺑﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪي ﺣﻘﻮق و اﺧﻼق اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ[2] .«
ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺨﺸﻲ از ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي و ﭘﺮورش ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدي در ﻣﻔﻬﻮم ﺳﻜﻮﻧﺖ و ﻣﻌﻤﺎري ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ زﻳﺮا ﻣﻌﻤﺎري ﻃﺮاﺣﻲ ﻓﻀﺎﺳﺖ. ﻃﺮاﺣﻲ ﻓﻀﺎ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻓﻀﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻓﺘﺎري اﺳﺖ ﻛﻪ داﺧﻞ آن ﻓﻀﺎ اﺗﻔﺎق ﻣﻲاﻓﺘﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﻓﺘﺎرﻫﺎي داﺧﻞ ﻳﻚ ﻓﻀﺎ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ ﻧﻮع ﻃﺮاﺣﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﺮد. از اﻳﻦ رو، ﻣﻌﻤﺎران در ﮔﺬﺷﺘﻪ در ﺧﻠﻖ آﺛﺎر ﻫﻨﺮي ﺧﻮد از ﻣﻨﺒﻊ ﻃﺒﻴﻌﺖ، ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻣﺬﻫﺐ اﻟﻬﺎم ﻣﻲﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و از اﻳﻦ ﺳﻪ رﻛﻦ در ﻃﺮاﺣﻲ و ﻣﻌﻤﺎري ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻬﺮه ﻣﻲﺑﺮدﻧﺪ.
اﻧﮕﻴﺰهي اﺻﻠﻲ ﻣﻌﻤﺎران ﺳﻨﺘﻲ اﻳﺮاﻧﻲ ﺑﻴﺎن و اﻧﻌﻜﺎس ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺑﺎورﻫﺎي دﻳﻨﻲ ﻣﺮدم از ﻳﻚ ﺳﻮ و ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮار دادن رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻣﺮدم ﺗﻮﺳﻂ اﻳﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ.
-2 درﻳﺎﻓﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻳﺮاﻧﻲ – اﺳﻼﻣﻲ
ﻧﺨﺴﺖ: ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ، ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از ﺻﻮرت (ﺳﺒﻚ) و ﻣﻌﻨﺎ (زﻧﺪﮔﻲ) اﺳﺖ. رﻓﺘﺎري ﺑﺮآﻣﺪه از ﺑﺎورﻫﺎ و ﭘﺴﻨﺪﻫﺎ و ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ دﻳﺪﮔﺎﻫﻲﻣﺼﺮّح و آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻳﺎﻏﻴﺮﻣﺼﺮّح و ﻧﻴﻤﻪ ﺧﻮدآﮔﺎه در ﻓﻠﺴﻔﺔ ﺣﻴﺎت اﺳﺖ. اﻳﻨﻜﻪ ﺷﺨﺺ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﺎﺻﻲ را آرزو ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻳﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﺎﺻﻲ را ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮه ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﺑﻪ ﺷﺪت ﻧﻘﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ »زﻧﺪﮔﻲ ﻳﻌﻨﻲ اﻳﻦ!«، »ﺧﻮش ﺑﻪ ﺣﺎل ﻓﻼﻧﻲ!« ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪة ﻧﻈﺎم ارزﺷﻲ او اﺳﺖ و در اﻧﺘﺨﺎب ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار اﺳﺖ. ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﻧﻤﻲﺗﻮان از ﺑﺎورﻫﺎ و ارزشﻫﺎ ﺑﺮﻳﺪه داﻧﺴﺖ.
ﻇﻮاﻫﺮ زﻧﺪﮔﻲ ﺣﺎﺻﻞ آن ﺑﺎورﻫﺎ و ﭘﺴﻨﺪﻫﺎ اﺳﺖ. [1]
دوم: ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﻋﻨﺎﺻﺮ زﻧﺪﮔﻲ وﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻧﺼﺎب اﻧﺴﺠﺎم و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ رﺳﻴﺪه و ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ و ﺗﻨﺎﺳﺐ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي درﻫﻢ از ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻧﻮع ﻣﻨﻄﻖ و ﻣﺪل، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺴﺖﻣﺜﻼً. ﻧﻈﺎم ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻧﻈﺎم ﻣﻌﻴﺸﺘﻲ، ﻧﻈﺎم اﻋﺘﻘﺎدي، ﻧﻈﺎم ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﻧﻈﺎم ﻣﺼﺮف ﺗﻨﺎﺳﺐ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻳﻦ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻘﺪاري ﭘﺎﻳﺪار ﺑﻤﺎﻧﺪ. اﻧﺴﺠﺎم ﻣﻮﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮﺟﻮّ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﻴﻠﻲ زود از ﺑﻴﻦ رود ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﭘﺪﻳﺪ ﻧﻤﻲآوردﻣﺜﻼً. ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﺷﺎﻛﻠﺔ ﻫﻮﻳﺖ ﻓـﻜﺮي، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲاش ﻛـﺎﻣﻞ ﻧﺸﺪه و ﺑﻪ درﺳﺘﻲ ﺷـﻜﻞ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ و رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ دارد، داراي ﺳـﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻤﻲﺑﺎﺷﺪ. [1]
ﺳﻮم: در ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪن ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ اﻛﺜﺮ ﻋﻨﺎﺻﺮ، اﺧﺘﻴﺎري اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻓﺮدي در ﻳﻚ اردوﮔﺎه ﻛﺎر اﺟﺒﺎري ﻳﺎ در اﺳﺎرت و ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎر ﺑﻴﺮوﻧﻲ، ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ رﻓﺘﺎر ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻮع ﺧﺎﺻﻲ از زﻳﺴﺘﻦ ﺷﻮد، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﺪارد. ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد و ﺷﺨﺺ ﻓﻌﺎﻻﻧﻪ در ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﭼﻴﻨﺶ و ﻣﻌﻤﺎري آن ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺎم اﻋﺘﻘﺎدي و ارزشﻫﺎﻳﺶ ﻣﺸﺎرﻛﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ داﺋﻤﺎً ﺗﺼﻮﻳﺮﻫﺎي ﺟﺪﻳﺪ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ذﻫﻦﻫﺎ و دلﻫﺎ را ﺑﺮاي اﻧﺘﺨﺎب آن ﺑﺮﻣﻲاﻧﮕﻴﺰﻧﺪ. [1]
ﭼﻬﺎرم: ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻗﺎﺑﻞ اﻳﺠﺎد و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﺳﺖ؛ زﻳﺮا ﻧﻮﻋﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺨﺼﻲ و آﻳﻴﻦ ﻓﺮدي اﺳﺖ. ﻧﻮﻋﻲ ﻃﺮاﺣﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮان آن را ﻧﻘﺪ ﻛﺮد و ﻣﻲﺗﻮان آن را دراﻧﺪاﺧﺖ. ﮔﺮﭼﻪ ﺷﺮاﻳﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺗﺤﻮل در ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ را ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار ﮔﺮداﻧﺪ. [1]
ﭘﻨﺠﻢ: ﺟﺰ در دوران ﻛﻮدﻛﻲ ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮد ﺷﻜﻞ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﻧﻤﻲﺗﻮان اﻧﺴﺎﻧﻲ را ﺑﺪون آداب ﻳﺎ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺼﻮر ﻛﺮد. در ﺣﻘﻴﻘﺖ، ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﻲادب ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻫﻤﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﻲﺗﺮﺑﻴﺖ، ﺑﻲﻓﺮﻫﻨﮓ و ﺑﻲﺷﺨﺼﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺣﺘﻲ اﮔﺮ اﻧﺴﺎن ﺗﺤﺖ ﺗﺄدﻳﺐ ﺻﺤﻴﺢ ﻗﺮار ﻧﮕﻴﺮد ﺑﻲادب ﻧﻤﻲﺷﻮد؛ ﺑﺪ ادب، ﺑﺪﺗﺮﺑﻴﺖ و ﺑﺪﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﻲﺷﻮد. ﻣﺎ اﮔﺮ ﺷﻜﻞ ﺧﺎﺻﻲ از زﻧﺪﮔﻲ را ﺑﺎ اراده و اﺧﺘﻴﺎر ﺧﻮد اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻜﻨﻴﻢ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه در ﻗﺎﻟﺐﻫﺎي ﺗﻌﻴﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻣﺤﻴﻂ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻳﻢ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﭼﻪ ﺧﻮب اﺳﺖ ﻛﻪ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و از ﺳﺮ اﺧﺘﻴﺎر ﺻﻮرت زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد را ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻴﻢ و اﺟﺎزه ﻧﺪﻫﻴﻢ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻄﻲ رﻧﮓ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﺎ را ﻋﻮض ﻛﻨﺪ. [1]
ﺷﺸﻢ: ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻧﻮع ﻫﻮﻳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﺘﻢ ﻣﻲﺷﻮد. ﭘﺪﻳﺪارﺷﻨﺎﺳﺎن ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺮاي اﻓﺮاد ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﻲﺳﺎزد؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻓﺮد ﻛﻼس ﻫﻮﻳﺘﻲ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻧﻮع ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﻧﻮع ﺷﻐﻞ، ﺳﺒﺪ ﻣﺼﺮﻓﻲ و ﺳﺎﻳﺮ ﻇﻮاﻫﺮ اﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺧﻮد، ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ. از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ، ﻓﺮد ﺑﺮ اﺳﺎس ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ (ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻴﺰي ﻛﻪ ﻣﻲﺧﻮرد و ﻣﻲﭘﻮﺷﺪ، ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ،