بخشی از مقاله

استعداد


يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد انسان ها داشتن توانايي ذاتي و استعداد در يك زمينه خاص است. بر اساس تحقيقات دانشمندان هيچ كس بي استعداد نيست و هر كس در زمينه اي مستعد است. استعداد به معناي آمادگي ذاتي فرد است كه يادگيري را تسهيل و تسريع مي كند. توفيق هر جامعه اي در گرو شناسايي ، هدايت و حمايت و بهره گيري بهينه از استعدادهاي آن جامعه است چرا كه مهمترين بخش نيروي انساني در هر جامعه اي استعدادهاي نهفته آن

است. اصولاً اگر رشته و شغل آينده بر اساس استعداد واقعي و دروني فرد انتخاب شود مي تواند زمينه ساز پيشرفت و موفقيت وي در آينده باشد. يكي از مهمترين راها هاي سنجش استعداد استفاده از آزمون هاي معتبر رواني است كه بايد در شرايط ويژه و زير نظر متخصص مربوطه انجام گيرد. بر اساس نظر روانشناسان خود فرد بهترين كسي است كه آگاه بر استعدادهاي دروني خويش است اما والدين و اطرافيان نيز مي توانند به ابعادي از استعدادهاي دروني ه

ر فرد دست يابند كه مي توان از آنها بعنوان مشاور و يك نيروي كمكي در كشف استعدادها كمك گرفت. استعداد از ديدگاه هاي مختلف به انواع گوناگوني تقسيم مي شود كه بطور كلي مي توان موارد زير را نام برد :


1- استعداد علمي – آموزشي : يا استعداد تحصيلي كه مهمترين معيارهاي سنجش آن مي توان نمرات سال هاي قبل از تحصيل در دانشگاه خصوصاً نمرات امتحان هاي نهايي فرد را نام برد.


2- استعدادهاي مكانيكي – صنعتي : اين استعداد شامل فعاليت هايي نظير درك و روابط فضايي و حركت دست ها و انگشتان است. افرادي كه از اين نوع استعداد برخوردارند معمولاً كساني هستند كه قدرت خلاقه ي شگرفي در طراحي سيستم هاي علمي و صنعتي دارند.
3- استعداد هنري : استعداد قبل آز آنكه به علم و دانش مربوط باشد به توان روحي و ذوق دروني شخص مرتبط است. هنرهاي هفتگانه همگي منشعب از اين استعداد قوي در وجود انسان بوده اند. اين استعداد معمولاً از اوايل دوران كودكي خود را به صورت هاي مختلف خصوصاً علاقه به هنرهاي تجسمي نشان مي دهد. افراد داراي اين نوع استعداد معمولاً روح لطيف تري نسبت به ديگران دارند و حساس تر هستند.


4- استعداد ادبي : اين نوع از استعداد كه بيشتر در قالب استعداد هنري وجود دارد در نويسندگان و شاعران يافت مي شود و بيشتر به ذوق هنري در حيطه كلمات و فهم متون ادبي مربوط مي گردد.


5- استعداد كلامي : اين نوع از استعداد كه بيشتر در معلمان ، نويسندگان و خبرنگاران وجود دارد با عواملي نظير قدرت درك و بيان مطالب و شيوه انتقال ارتباط پيدا مي كند. اصولاً تحقيقات قبل از دانشگاه پرورش دهنده استعداد علمي آموزشي است و در بسياري از مواقع ديگر ساير استعدادهاي فرد در ورطه فراموشي فرو مي افتد ليكن در جهت شناخت و كشف نوع استعداد در هر فرد راه هاي بسياري وجود دارد كه به چند نوع از آنها اشاره مي شود :


الف) رغبت در كار : يكي از راه هاي كشف استعداد اين است كه فرد بررسي انجام دهد كه در چه كارهايي تمايل و رغبت بيشتري دارد. به عبارت ديگر از انجام دادن چه كارهايي احساس خستگي و ملالت كمتري بر انسان وارد مي شود. بعنوان مثال فردي كه تمايل فراواني به كار با ماشينهاي برقي و تعمير وسايل خانگي دارد و وقت بسياري را بدون خستگي و با رغبت بسيار زياد صرف اين گونه مورد مي كند استعداد مكانيكي – صنعتي او در سطح بالايي است يا اينكه

فردي كه وقت فراواني را بدون خستگي به شعر خواندن و بررسي متون ادبي گذشتگان اختصاص مي دهد و تا كنون دهها بيت شعر سروده است استعداد ادبي شگرفي دارد همچنين است در مورد شخصي كه روزها و شب ها بي وقفه نقاشي مي كشد و بارها در مجامع هنري صاحب عناوين مهمي شده است نشان مي دهد كه استعداد هنري بالايي دارد.


ب) موفقيت هاي قبلي : در نظام تعليم و تربيت ، موفقيت آن درجه از پيشرفت را گويند كه فرد به تناسب توانايي هاي خود به آن رسيده باشد. يكي از راههاي تعيين استعداد توجه به موفقيت هاي قبلي فرد است. بعنوان مثال شخصي كه در مسابقات سراسري و المپيادهاي علمي در رشته رياضيات موفق شده است استعداد فراواني در زمينه رياضيات دارد. كساني كه در مسابقات قرآني و يا نهج البلاغه جزو برگزيدگان جهاني قرار مي گيرند ، از استعداد فراواني در زمينه علوم ديني و معارف اسلامي برخوردارند.


ج) آزمون هاي روايي معتبر : يكي ديگر از راههاي ارزيابي استعداد استفاده از آزمون ها زماني موثق و قابل استناد است كه آزمون براي جامعه مورد نظر استاندارد شده باشد و زير نظر يك روانشناس برجسته انجام شود. اين آزمونها انواع مختلفي دارند مي توان براي سنجش نوع استعداد خود توسط اين آزمونها به مركز مشاوره محل تحصيل خود يا مراكز علمي مشاوره كه بصورت دولتي و خصوصي و معتبر در سطح كشور فعاليت مي كنند مراجعه نمود.


د) سوابق تحصيلي : نمرات درسي در بعضي از موارد بعنوان يك معيار نسبي ارزشيابي در سنجش استعداد مورد استفاده قرار مي گيرند. بعنوان مثال فردي كه در كليه مقاطع تحصيلي داراي نمره بالايي در درس فيزيك بوده است و علاقه زيادي به اين درس دارد يقيناً استعداد علمي زيادي در اين زمينه دارد و در صورت ادامه تحصيل در رشته فيزيك در دانشگاه مي تواند موفقيت هاي فراواني را كسب كند. البته به علت اينكه سؤالات امتحان در اكثر موارد بر اساس اصول خاص تهيه سؤال طرح نمي شوند نتايج قابل استنادي بعنوان معيار ارزيابي ندارند. در امتحانات نهايي و سراسري سعي مي شود سؤالات علمي تر و اصولي تر طرح مي گردد. لذا نتايج اين امتحانات مي تواند بيشتر بيانگر استعداد فرد در حوزه مشخصي از علوم باشد.


رشته و شخصيت
شخصيت به معناي نحوه رفتار فرد و تركيبي از خصوصيات اجتماعي ، جمعي و ذهني شخص است. رفتاري كه از هر كس بروز مي كند گوياي شخصيت اوست. انسان ها از نظر ويژگي هاي شخصيتي با يكديگر تفاوت دارند. انتخاب رشته تحصيلي و شغل آينده نيز به نوعي به شخصيت انسان بستگي دارد. تطابق بين شخصيت و رشته تحصيلي باعث سازگاري و پيشرفت مي شود و به سلامت رواني و خلاقيت هر چه بيشتر شخص مي انجامد بسياري از رشته هاي

دانشگاهي شخصيت هاي ويژه اي را مي طلبند. اگر فردي با بدني ضعيف و روحيه اي آرام و قدي كوتاه وارد دانشكده افسري شود كه نياز به قدرت رواني و بدني دارد انتخاب صحيحي انجام نداده است. فردي كه داراي شخصيتي عاطفي و احساساتي است و تحمل ديدن خون و درد كشيدن بيمار را ندارد اگر وارد رشته پزشكي شود در نهايت نمي تواند پزشك موفقي گردد. همچنين است در مورد فردي كه بسيار حساس و عاطفي است و به احساسات دروني بسيار متكي مي باشد و رشته ناوبري و فرماندهي كشتي را انتخاب مي كند. يقيناً اين چنين فردي در رشته تحصيلي و در نهايت در كار خود موفق نخواهد شد. بسياري از روانشناسان معتقدند كه اساس شكل گيري شخصيت تجاربي است كه فرد طي سالهاي اوليه زندگي كسب مي كند. و شكل گيري شخصيت ارتباط

مستقيمي با وضعيت اجتماعي دارد. با اين حال مي توان شخصيت انسان ها را در 6 نوع خلاصه نمود كه عبارتند از شخصيت هاي : واقع گرا ، اجتماعي ، معنوي ، سنتي ، هنرمند و بي باك.
* واقع بيني در امور ، مهارت هاي صنعتي و مكانيكي ، تفكر علمي ، قدرت بيني ، جديت در كار ، علاقه و هماهنگي در كارها از ويژگي هاي افراد « واقع گرا » است. اين افراد بيشتر به مشاغلي روي مي آورند كه به مهارت هاي فني نياز دارد و اگر با مشكلي نيز مواجه شوند راه حل هاي علمي براي حل آن مشكل جستجو مي كنند.


* افراد داراي شخصيت « اجتماعي » در ايجاد و حفظ روابط انساني مهارت خاصي دارند. اين افراد روحيه شركت در فعاليت هاي جمعي و گروهي را دارند و اغلب نقش معلمي و استادي را ترجيح مي دهند. افرادي مسئول و انسان دوست هستند و تمايلي به شركت در كارهاي بدني سازمان يافته ندارند.
* افراد داراي شخصيت « معنوي » از انجام امور پيچيده اي كه به تفكر نياز دارد لذت مي برند و خلاق ، كم رو ، محتاط و مستقل مي باشند. از ديگر ويژگي هاي اين گروه قدرت استدلال ، تفكر و سازمان دهي است. اين افراد گاهي به رويا پردازي در مورد آينده خود مي پردازند و كمتر تمايل به تغيير رشته تحصيلي خود دارند.


* افراد داراي شخصيت « سنتي » تمايل زيادي به نظم و تربيت دارند. به فعاليت هاي بدني و اجتماعي رغبت چنداني نشان نمي دهند. بسيار محتاط بوده ، احترام خاصي براي حفظ قوانين مقررات قائلند.


* افراد داراي شخصيت « هنرمند » به نظم و تربيت رغبت ندارند. در روابط خود بسيار عاطفي و حساس اند و مسايل فردي و اجتماعي خود را با ارائه آثار هنري نمايش مي دهند. با ديگران به خوبي روابط اجتماعي مطلوب برقرار مي سازند و به راحتي از احساسات دروني خود صحبت مي كنند.
* افراد داراي شخصيت « بي باك » بسيار ماجراجو و اجتماعي اند. در روابط خود با ديگران سلطه گر و قدرت طلبند و مي كوشند تا رهبري هر گروهي را بدست گيرند. به هرگونه خطري تن در مي دهند و در گويايي مهارتي فوق العاده دارند.


اصولاً با بررسي زندگي گذشته و مشاهده رفتار هر فرد مي توان غلبه يكي از انواع شخصيت هاي فوق الذكر را مشخص نمود. از ديدگاه روانشناسان امكان دارد انسان ها تركيبي از چند مورد از شش ويژگي فوق را با هم داشته باشد. با اين حال آزمون هاي رواني معتبر علمي در شناخت ويژگي هاي شخصيتي وجود دارد كه مي توان به نتايج آن ها استناد نمود. امر مسلم اين حقيقت است كه پس از شناخت شخصيت اگر مبادرت به انتخاب رشته هاي متناسب با ابعاد دروني خود نماييد ، مطمئناً آينده علمي و شغلي درخشاني خواهيد داشت و از زندگي خود احساس رضايت كاملي خواهيد نمود.
الف) راه هاي كسب شناخت


اصولاً هر چه آگاهي و بينش فرد نسبت به رشته ها بيشتر باشد انتخاب رشته وي واقعي تر و منطقي تر خواهد بود. صاحبنظران مسايل آموزشي معتقدند كه انتخاب رشته نيست كه در ظرف چند روز اتفاق بيافتد . بلكه اين امر سيري دامنه دار منطقي را مي طلبد كه از سالها قبل در دوران مدرسه و متوسط شكل گرفته است .بطور كلي مي توان از منابع زير بعنوان شناخت كمك گرفت :
* 1- مشاوره با افراد بصير و آگاه ، معلمان و مديران مدرسه ، مشاوران مراكز معتبر و آموزشي و استفاده از نظر والدين و بستگان كه اطلاعات اجتماعي و شغلي بالايي دارند.
* 2- بهره گيري از نظرات فارغ التحصيلاني كه در همان رشته مشغول به كارند و نظر خواهي از اساتيد دانشگاه ها مفيد مي باشد .
از منابع شناخت علاوه بر اينكه مي توان از نوع رشته اطلاعاتي كسب نمود ، از نوع مدرسه و امكانات آن شرايط هر محل تحصيل نيز اطلاعاتي كسب مي شود . از آنجا كه انتخاب رشته انتخاب آينده زندگي است لذا از هم اكنون بايد به مشورت با افراد صلاحيت دار و منابع مطمئن پرداخت و پس از آن تصميم نهايي و قطعي را اتخاذ نمود . در انتخاب رشته تمامي رشته هايي را كه انتخاب مي كنيد بايد مورد تائيد شما باشد و براي اولويت بندي هر كدام از آنها بايد توجيه

مناسبي داشته باشيد آنچه ديگران مي گويند را نبايد بدون تفكر عميق پذيرفت . نظرات ديگران هر چه باشد صرفا بايد جنبه راهنمايي داشته باشد و تصميم گيري نهايي بايد از تركيب چندين عامل مختلف و توجه به عوامل دروني و بيروني و پس از شناخت كامل و با توجه به شانس قبولي بر عهده شخص شماست.
علاقه و رغبت
آنچه كه شما توصيه مي شود اين است كه دانش آموزان مي بايست رشته هاي انتخابي خود را به ترتيب علاقه مندي در فرم انتخابي رشته درج نمايند. مطلب مهمي كه در اين توصيه كوتاه به چشم مي خورد ، پر نمودن فرم انتخاب رشته به ترتيب « علاقمندي » است. اصولا علاقه به معني ترجيح ميان اشياء مختلف هنگام تصميم گيري است . به عبارتي ديگر علاقه نوعي انگيزه بالفعل است . علاقه و رغبت ياد گرفتني هستند و بر اثر تعامل با محيط خارج حاصل مي شوند.

علاقه زماني بوجود مي آيد كه انسان چيزي را دوست بدارد ، آن را مورد توجه قرار مي دهد ، درباره آن بيانديشد و از آن لذت ببرد و نتايج تحقيقات مختلف نشان مي دهد كه هر آنچه سن فرد بالاتر مي رود ، رغبت ها و علايق وي توسعه بيشتري مي يابند و به واقعيت نزديك مي شوند . علاقه و رغبت هوش و استعداد را نيز تحت تاثير قرار مي دهد بطوري كه اگر فردي انگيزه ي كاذبي در انتخاب رشته داشته باشد علايق وي نيز بطور كاذب تغيير خواهد يافت . به عنوان مثال فردي ممكن است در اثر القاء ديگران نسبت به يك رشته خاص بصورت كاذب علاقمند شود و آن را بعنوان ادامه تحصيل انتخاب كند ولي پس از فارغ التحصيلي متوجه شود كه رشته با روحيات و منطبق نبوده است . متاسفانه در ميان جامعه ما در اثر باورهاي غلط بعضي از افراد ، علاقمندي كاذبي نسبت به رشته هايي همانند علوم پزشكي ، مهندسي ، حقوق ، و... وجود دارد.


بر اساس شواهد موجود در مراكز مشاوره يكي از مهمترين مسايلي كه براي دانشجويان مشكلات روحي مختلف ايجاد مي كند نداشتن علاقه به رشته تحصيلي است در بيشتر موارد به عدم آشنايي آنها در زمان انتخاب رشته بر مي گردد . اگر رشته تحصيلي بر علايق و رغبت ها واقعي فرد منطبق نباشد ، دانشگاه علاوه بر اينكه نمي تواند موجب ارتقاء فكري و شخصيتي در او شود بلكه باعث خستگي روحي و جسمي در او مي گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید