بخشی از مقاله
اقتصاد ورزش
وجود خیل مشتاقان ورزش در مسابقات ورزشی، هواداران متعصب و پرو پا قرص تیم های ورزشی ونیز هواداران سلامتی و تندرستی كه بی وقفه خواهان خدمات مناسب سریع و متنوع ورزشی می باشند، باعث شده كه ورزش به عنوان یك صنعت پرطرفدار و پردرآمد در جهان شناخته شود.
شركت های اسپانسر ورزش
وجود خیل مشتاقان ورزش در مسابقات ورزشی، هواداران متعصب و پرو پا قرص تیم های ورزشی ونیز هواداران سلامتی و تندرستی كه بی وقفه خواهان خدمات مناسب سریع و متنوع ورزشی می باشند، باعث شده كه ورزش به عنوان یك صنعت پرطرفدار و پردرآمد در جهان شناخته شود. به گونه ای كه برای مثال در آمریكا این صنعت با ارزش حدود ۳/۲ میلیون دلار در رده بیستم صنایع ایالات متحده آمریكا قرار دارد.
علیرضا ایزدی، دكتر فریده هادوی استادیار دانشگاه خوارزمی و دكتر محمد احسانی استادیار دانشگاه تربیت مدرس طی تحقیقی جامع درخصوص شركت های اسپانسر ورزش به این نتایج دست یافته اند كه امروزه بازاریابی و سودآوری، هدف اساسی اغلب شركتهای دولتی و خصوصی در سراسر جهان است. به طوری كه صاحبان سرمایه در جهت كسب شهرت، اقدام به احداث فضاها و ارائه خدمات ورزشی، تولید پوشاك و لوازم ورزشی و نیز برگزاری مسابقات درآمدزا می كنند.
اطهاری یك كارشناس ورزش در این خصوص می گوید: كسب شهرت از مسیر ورزش به دلیل خیل عظیم طرفداران پر وپاقرص در دنیا، موجب شده است كه بسیاری از صاحبان سرمایه برای سودآوری بیشتر و حتی سیاسیون در جهت كسب شهرت به ورزش روی آورند. به طور مثال سیلویو برلوسكونی نخست وزیر ایتالیا از جمله این افراد است كه صاحب بزرگترین باشگاه ورزشی ایتالیا یعنی میلان است.
در این راستا به طورحتم، نقش رسانه های گروهی مانند نشریات روزانه و هفتگی یا ماهانه و نیز رسانه های دیداری و شنیداری مانند رادیو و تلویزیون در جهت دستیابی به این اهداف بسیار اساسی جلوه می كند.
دكتر فریده هادوی در این باره می گوید: البته تبلیغات از طریق رسانه ها از جمله رادیو و تلویزیون با اسپانسرشیب ورزشی تفاوتهایی دارد. اسپانسرشیب، همكاری و همیاری مالی و یا كمك غیرنقدی به یك فعالیت برای رسیدن به اهداف تجاری است و در حقیقت یكی از اجزای غیر مستقیم بازاریابی است. این موضوع علاوه بر اینكه برای شركت سودآور است نفع جامعه را نیز به همراه دارد. در حالی كه تبلیغات رسانه ای یك ابزار مستقیم جهت ارتباط با مشتریان است و منافع آن مختص شركت است. در حال حاضر سرمایه گذاری اسپانسرها در سطح جهانی به حدی افزایش یافته كه از ۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۴ به ۱۶/۲۳ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۹ افزایش یافته است. امروزه اسپانسرها نه تنها در فعالیتهای ورزشی بلكه در فعالیتهایی مثل رخدادهای موزیكال و فستیوال های هنری نیز شركت می كنند. اما برجسته ترین این فعالیتها، ورزش است و فقط در سال ۱۹۹۷ حدود ۶۷ درصد از كل این نوع شركتها، در زمینه ورزش فعالیت كردند.
دكتر محمد احسانی درباره اهمیت اسپانسرشیب ها برای رسیدن به اهداف خاص می گوید: اسپانسرشیب می تواند یك روش ارزشمند برای رسیدن به بازار جدید و حفظ موجودی مشتریان باشد. اسپانسرشیب می تواند فروش را افزایش دهد، گرایشها را تغییر دهد، آگاهی ها را بالا ببرد و روابط با مشتریان را دائمی سازد. در دنیای امروز شركتها ترجیح می دهند كه از اسپانسرشیب های ورزشی به عنوان یك زبان بین المللی استفاده كنند. بخصوص در ورزشهای پرطرفدار كه بینندگان جهانی دارد و فراتر از سد زبان و فرهنگ حركت می كنند. به طوری كه اسپانسرهای ورزشی یك واسطه منحصر به فرد و در حال پیشرفت، جهت ارائه یك پیام فراگیر جهانی می باشند. امروزه تبلیغ از طریق اسپانسر شیب ورزشی خیلی جذاب است به طوری كه پیام آنها در یك محیط آرامتر نسبت به یك محیط تبلیغی بازرگانی به مشتریان خواهد رسید. بنابراین اسپانسرشیب ورزشی امكان ارائه پیام ها را به صورت مؤثرتری فراهم می كند.
علاوه بر این اسپانسرشیب ورزشی یك ابزار بازاریابی است به طوری كه اثربخشی و پوشش تلویزیونی مناسبی دارد و از سد فرهنگها تجاوز می كند و دید فوق العاده ای ایجاد می كند. این موضوع با نگاه دقیق تر چنین است، در حالی كه لذت جالبی در تماشای یك مسابقه ورزشی وجود دارد، لذت واقعی آن از آنجا به دست می آید كه افراد با یك تیم برای رسیدن به پیروزی رقابت می كنند. این موضوعی است كه كمك می كند ورزش به وسیله ای برای تبلیغ و همكاری تبدیل شود.
علیرضا ایزدی درباره اهداف اسپانسرشیب های ورزشی می گوید: تقریباً مانند همه اهداف تبلیغات، علت و هدف اسپانسرشیب فعالیتهای ورزشی را می توان به در دو گروه اهداف مستقیم و غیرمستقیم دسته بندی كرد. هدف مستقیم تأثیر بر رفتار كوتاه مدت مشتری و افزایش فروش است و هدف دوم و غیر مستقیم نیز در نهایت منجر به افزایش فروش در بلند مدت است. با این تفاوت كه تمركز اصلی آن افزایش آگاهی مشتریان و خلق تصویری از شركت مورد نظر در ذهن طرفداران ورزش است. سایر اهداف غیرمستقیم اسپانسرشیب ورزش نیز مستحكم كردن روابط با مشتریان و برطرف كردن تهدیدات سایر رقبا است.
وی تصریح دارد: نكته مهم و قابل توجه دیگر درخصوص اسپانسرشیب های ورزشی نتیجه بخش بودن آن است. اكثر مطالعات انجام شده نشانگر نتیجه مثبت این فعالیت است و یكی از این مثال های بارز، شركت ویزا بوده است. این شركت اعلام كرد كه آگاهی عموم از فعالیت شركتش به دنبال وابستگی به بازیهای المپیك و تأمین بخشی از هزینه های آن در بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۸ حدود ۲۳ درصد درآمدش را افزایش داد.
اما یك كارشناس ورزش درخصوص بحث اسپانسرشیب های ورزشی در ایران می گوید: شاید بتوان گفت كه اسپانسرشیب های ورزشی در طول ۳ سال اخیر بیشترین فعالیت را داشته اند و تیم ملی فوتبال از جمله رشته های ورزشی بوده كه از این موضوع بهره مند شده است و توانسته با این نوع همكاری بسیاری از مشكلات خود را حل كند. همچنین باشگاه های ورزشی بزرگ كشورمان نیز در طول این سال ها توانسته اند مشكلات چندین ساله خود را حل كنند وبا تبلیغ روی پیراهن های خود از این مسیر بهره مند شوند.
در میان رشته های ورزشی در ایران رشته فوتبال تاكنون توانسته است مورد هدف اسپانسرشیب ها قرار گیرد و باشگاه های بزرگی چون استقلال، پرسپولیس و پاس درواقع با داشتن اسپانسرهای قوی توانسته اند كه با تقویت موقعیت مالی خود، وضعیت خود را تثبیت كنند و مقداری از نگرانیهای زندگی ورزشی خود را بكاهند.
درواقع اسپانسرشیب های ورزشی در ایران دوسویه عمل كرده اند هم به بنیه ورزش قهرمانی كمك كرده و هم از منافع آن در جهت جذب مشتریان سود جسته اند.
البته هنوز هم پتانسیل های داخلی خوب و زیادی در ایران وجود دارد تا بتوان در رشته ها و حوزه های متنوع ورزش، از آن بهره جست.
این كارشناس می افزاید: در برنامه درازمدت فدراسیون جهانی فیفا و كنفدراسیون فوتبال آسیا تأكید شده است كه اسپانسرها در بخش باشگاههای مطرح فعال شوند و به این موضوع نیز بسیار كمك رسانده اند، به طوری كه در این راه موفق هم شده اند، بسیاری از كشورها را از این مسیر در جهت توسعه ورزش بهره مند كنند و شاید فقط تعداد انگشت شماری مانند كشور میانمار و یا كره شمالی كه از سیاست های بسیار بسته ای برخوردارند از این موضوع بهره مند نشده اند!
این كشورها هنوز هم نتوانسته اند فوتبال حرفه ای داشته باشند. اما در مقابل كشورهایی مانند امارات متحده عربی، قطر، مالزی و استرالیا و از این دست تاكنون از این روش ها توانسته اند از تجهیزات ورزشی و قهرمان سازی و حرفه ای كردن ورزش خود بسیار سود ببرند. شاید به جرأت بتوان گفت كه سردمداران این جریان كشورهای ژاپن و كره جنوبی بوده اند كه در طول ۶ سال گذشته بسیار مؤثر عمل كرده اند. كشور چین نیز با این روند به اجبار برای حرفه ای شدن ورزش خود حركت كرده است و اسپانسرهای مالی برای خود مهیا كرده است.
این كارشناس ورزشی در ادامه می گوید: امروزه فوتبال بدون پوشش حرفه ای و نداشتن اسپانسر امكان ادامه حیات ندارد. فوتبال یك ورزش پرخرج است.وی در ادامه درباره یكی از منابع مهم درآمدزایی ورزش بویژه رشته فوتبال در ایران می گوید: پخش بازی های ورزشی بویژه فوتبال از طریق تلویزیون های خصوصی، هم اینك در دنیا منبع درآمد بسیار خوبی برای باشگاههای ورزشی محسوب می شود. اما این موضوع در تلویزیون ایران به دلیل دولتی بودن و عدم وجود بخش خصوصی، مسكوت مانده است. با وجود تأمین برنامه ۹۰ دقیقه ای از طریق پخش مستقیم فوتبال و امكان پتانسیل بسیار بالای تماشاگر از این طریق، سیمای ایران مخارج آن را تأمین نمی كند.هم اینك تلویزیون برای تأمین و تولید یك فیلم ۹۰ دقیقه ای حداقل ۳۰۰ میلیون تومان هزینه می كند. اما برای پخش مستقیم یك مسابقه و بازی ورزشی پر بیننده اینگونه عمل نكرده است!
وی می گوید: لازم است اتحادیه باشگاههای ایران مصوبه ای را در داخل خود بگذرانند و با حمایت فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی حركتی صحیح را در این بخش آغاز كنند. البته موفقیت آن در یك تشكیلات دولتی حاكم بر صدا و سیمای ایران مانند یك آرزوی دور می ماند!
گفتنی است هم اینك در بسیاری از كشورهای اروپایی بخش قابل ملاحظه ای از درآمد ملی و اقتصادی آنان از محل فعالیت های ورزشی است. این رقم در فرانسه معادل ۲ تا ۳ درصد درآمد اقتصادی سالانه این كشور است. همچنین با توجه به رشد و توسعه رشته های مختلف ورزشی مانند تنیس، دو و میدانی، بسكتبال، والیبال در كنار فوتبال، باشگاهها توانسته اند از حمایت ها و همكاری های مالی خوبی از طریق اسپانسرشیب ها بهره مند شوند.
مدیریت بازاریابی در ورزش
برای تعریف بازاریابی و اسپانسر شیب در ورزش می توان گفت در واژه نامه انگلیسی كلمات متعددی در مفاهیم متنوع بكار رفته است. سازمان های ورزشی برای انجام یك رویداد، باید در بازاریابی و همكاری آن با رسانه ها، برای تبلیغ و جذب اسپانسرها تلاش كنند، تا از این طریق بتوانند در ایجاد و توسعه منابع مورد نیاز خود از جمله بنیه مالی قوی، منابع انسانی و تجهیزات، بهره مند شوند.
دكتر محمد احسانی، استادیار دانشگاه تربیت مدرس اصفهان در این باره می گوید: در این راستا برای استفاده صحیح و مناسب بازاریابی و اهداف تجاری باید همكاری دوطرفه و سودآوری مشترك ایجاد شود. زیرا اسپانسر شیب صدقه دادن نیست و فقط افراد پول خود را یك طرفه هزینه نمی كنند. بلكه همكاری و سودآوری دوطرفه مدنظر است. البته در زمان های بسیار دورتر اسپانسرهایی هم وجود داشتند كه در برپایی جشن های گلادیاتوری، فقط پول می دادند اما در رنسانس تغییراتی انجام شد و از سال ۱۶۳۱ میلادی تبلیغات برای اسپانسرها شروع شد و از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۷۰ پیشگامان این رشته تغییرات چشمگیری در این زمینه بوجود آوردند و از سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۴ دوره پیشرفت در این زمینه لقب گرفت و از سال ۱۹۸۴ با پیشرفت سریع، درآمدهای زیادی برای ورزش بوجود آمد و از ۱۹۹۰ دیگر هر اسپانسری برای ورزش مورد قبول واقع نشد و برای گرفتن اسپانسر برای ورزش ارزش های اخلاقی و معنوی نیز مورد توجه قرار گرفت. برای مثال شركت مالبورو به عنوان اسپانسر مسابقات اتومبیلرانی فرمول یك حذف شد و از این دوران یعنی سال ۲۰۰۰ به این سو دوران تكنولوژی نامگذاری شد و عرصه تازه ای در بخش بازاریابی در ورزش رخ داد.
وی می گوید: اسپانسرهای معروفی كه در ورزش سرمایه گذاری كرده اند شامل شركت راه آهن انگلستان در ،۱۸۵۲ اسپانسر روپاند در ۱۸۶۱ در كریكت بریتانیا، بوریل ۱۸۹۸ در فوتبال، ۱۹۰۶ كوكاكولا در بیسبال آمریكا، ۱۹۳۰ كراچینی در لیگ راگبی آمریكا، ۱۹۳۴ فورد در بیسبال آمریكا، ۱۹۵۷ وایت برد در مسابقات اسب دوانی بریتانیا، ۱۹۶۱ كمپانی ژیلت در كریكت انگلیس و در ۱۹۶۸ جان پیر در مسابقات اتومبیلرانی فرمول یك انگلیس بوده است.
رابطه متقابل ورزش و اقتصاد
عقیده غالب در بین مردم بعضی از جوامع نگریستن به ورزش به مانند یك كالای مصرفی است و از اهمیت آن در تولید و رشد و توسعه اقتصادی و توزیع بهتر درآمدها غافل اند.هر چند پرداختن به ورزش نیازمند به هزینه های بالای زیربنایی است ولی این هزینه ها را نمی توان در كنار مخارج و هزینه های مصرفی قرار داد.
عقیده غالب در بین مردم بعضی از جوامع نگریستن به ورزش به مانند یك كالای مصرفی است و از اهمیت آن در تولید و رشد و توسعه اقتصادی و توزیع بهتر درآمدها غافل اند.هر چند پرداختن به ورزش نیازمند به هزینه های بالای زیربنایی است ولی این هزینه ها را نمی توان در كنار مخارج و هزینه های مصرفی قرار داد.
امروزه به همان نسبت كه درآمدهای ملی صرف ورزش می شود در بعضی از رشته های ورزشی در كوتاه مدت و در بعضی از دیگر رشته های ورزشی در درازمدت می توان میزان برگشت سرمایه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشاهده نمود.
به دنبال سرمایه گذاری در ورزش میزان اشتغال مستقیم و غیرمستقیم افزایش می یابد و در كنار آن امكان جذب درآمد از طریق برگزاری مسابقات بین المللی، جذب گردشگران و سطح سلامت و بهداشت جسمی و روانی جامعه افزایش می یابد.
مانع اصلی در روند سرمایه گذاری در بخش ورزش كشورها عدم رؤیت منافع قابل برگشت حاصل از این سرمایه گذاری به صورت مستقیم می باشد. در حالی كه نگرش مثبت به ورزش و امور جنبی آن سودهای سرشاری را به طور مستقیم و غیرمستقیم در آینده نصیب آنان می نماید.
وجود نگرش مثبت در جوامع پیشرفته نسبت به ورزش، سبب سرمایه گذاری در امر ورزش به منظور بالا بردن سطح سلامت و تندرستی و تأثیر بر افزایش سطح بهره وری در تولید گشته و همین امر سبب شده كه رفته رفته بیشتر كشورهایی كه قبلاً توجه آنچنانی به آن نشان نمی دادند سهمی رو به افزایش، برای سرمایه گذاری در امور ورزشی قایل شوند.
چنان كه بودجه تربیت بدنی و ورزش در كشورهای توسعه یافته یا بعضی از كشورهای در حال توسعه با سرعت بی سابقه ای افزایش یافته است. چرا كه این گونه كشورها به تأثیرات درازمدت ورزش از لحاظ رشد و توسعه اقتصاد ملی واقف گشته اند.
ورزش یك سرمایه گذاری درازمدت است كه اثر آن در رشد و توسعه معلوم و محرز است. سرمایه گذاری در ورزش از جمله سرمایه گذاری هایی است كه دارای دوران باروری هم كوتاه مدت و هم درازمدت می باشد. كه با پرداختن به آن می توان نتایج اجتماعی فرهنگی و نتایج اقتصادی شایان توجهی را به دست آورد و در تأمین نیازهای جامعه و رفاه ملی كوشید.
اثرات اقتصادی ورزش
برای رویدادهای ورزشی كه در درون جوامع مختلف به وقوع می پیوندد دو نوع سرمایه گذاری توسط جامعه انجام می گیرد:
الف) سرمایه گذاری كه جامعه با به كارگیری مالیات های عمومی در این زمینه انجام می دهد و انتظار دارد كه رویدادهای ورزشی توجه تماشاگران و گردشگران ورزشی زیادی را به جامعه و اجتماع آنها جلب نموده و با ورود این ملاقات كنندگان رونق تجاری بیشتری در جامعه ایجاد گردد، مانند كره و ژاپن «علی رغم آن كه تا قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ با ركود نسبی اقتصادی و كاهش درآمدهای ملی مواجه شده بودند برای هر چه باشكوه تر برگزار شدن این دوره مسابقات حدود ۱۰ میلیارد دلار(حدود نیمی از درآمد آن سال ایران) برای احداث و نوسازی ورزشگاه ها، جاده ها، پل ها، هتل ها، مراكز تفریحی، اقامتی، توریستی و تأمین امنیت هزینه كردند.»(روزنامه ایران ۷)
با برگزاری این مسابقات ركود نسبی حاكم بر اقتصاد ژاپن و كره از بین رفت و رونق اقتصادی دوباره به این كشورها بازگشت و طبق برآورد دولت كره جنوبی سود حاصل از برگزاری این مسابقات در این كشور از شروع تا پایان برگزاری مسابقات از ورود تماشاگران و توریست های طرفدار فوتبال تا فروش كالاها و غیره، بالغ بر بیست میلیارد دلار(بیش از درآمد كشور ایران در آن سال) برای كشور كره جنوبی سود دربرداشته است.
پس هدف از هزینه مالیات ها برای برگزاری وقایع ورزشی كسب درآمد و ثروت جدید و كسب اعتبار و حیثیت جهانی می باشد. كه انتظار دارند در آینده نه چندان دور لااقل كسب كنند.
ب) سرمایه گذاری نوع دیگری برای رویدادهای ورزشی سرمایه گذاری خصوصی است كه هدف از این نوع سرمایه گذاری كسب سودهای آنی و منافع كوتاه مدت می باشد كه تأثیر مهمی در جامعه برجای نمی گذارد.
ولی سرمایه گذاری جمعی، در زمینه ورزش و رویدادهای ورزشی دارای اهداف و زمینه های اجتماعی اقتصادی وسیع تری است. ساكنان یك اجتماع به شیوه های مستقیم مانند كارمندان و یا كاركنان دولتی و یا با شیوه غیرمستقیم مانند بازاریان یا مصرف كنندگان كالاهای تجاری... به دولت مالیات پرداخت می كنند، دولت ها بخشی از این مالیات ها را در جهت گسترش فعالیت های تفریحی و خدماتی در اجتماع یا شهرهای مورد نظر برای برگزاری مسابقات یا رویدادهای ورزشی هزینه می كنند و با هزینه این مالیات ها و فراهم آمدن امكانات لازم امكان جذب بیشتر بازدیدكنندگان و گردشگران داخلی به خصوص خارجی را فراهم می آورند، با ورود گردشگران بر میزان مصرف، در بخش های مختلف اقتصادی افزوده شده و در نتیجه سبب رونق بخش های اقتصادی می گردد.
این بخش ها یا مستقیماً با ورود گردشگران در ارتباط هستند مانند هتل ها، رستوران ها و كلاً مراكز خدماتی یا غیرمستقیم با گردشگران در ارتباطند و به تهیه امكانات مورد نیاز آنها می پردازند. وزیر اقتصاد آلمان در مورد فینال جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ می گوید، به غیر از این كه به عنوان یك آلمانی فوتبال دوست از قرار گرفتن تیم ملی فوتبال آلمان به عنوان یك طرف فینال جام جهانی به شدت خوشحالم، از طرف دیگر نمی توانم به عنوان وزیر اقتصاد آلمان خوشحالی مضاعفم را از رشد اقتصادی قابل توجه و افزایش میزان مصرف در كشور كه به واسطه همین پیروزی ها به وقوع پیوسته را پنهان كنم.»(روزنامه ایران ۷)
همچنین چند تن از مقامات بلند پایه تیم های ملی برزیل، تركیه و كره جنوبی و ژاپن (جام جهانی ۲۰۰۲ كره و ژاپن) نیز در پی كسب موفقیت های تیم های فوتبال كشورشان به صراحت از رشد اقتصادی قابل توجه سخن به میان آورده اند و این اظهارات، خود نشان از تأثیر ورزش و رویدادهای مهم ورزشی بر كشورهای مختلف دارد.
منابع حمایتی ورزش های حرفه ای و ورزش های همگانی
در یك تقسیم بندی كلی ورزش را می توان به دو بخش حرفه ای و همگانی تقسیم نمود، یك گروه نسبتاً كوچك در رأس هرم، كه شامل ورزشكاران حرفه ای و قهرمانان ورزشی، مثل قهرمانان رقابتهای ملی و یا رقابتهای بین المللی اند كه این نخبگان و قهرمانان به سه طریق مورد حمایت مالی واقع می شوند، این منابع مالی عبارتند از:
الف) حامیان ملی چون شركتهای تجاری ورزشی و غیر ورزشی.
ب) حمایت مالی از جانب تماشاچیان ورزشی
پ) حمایت مالی ناشی از حق پخش های تلویزیونی و رسانه های گروهی.
هدف اصلی و نهایی نخبگان ورزشی برآورده كردن خواسته های حامیان مالی خود بوده كه عمدتاً تحت تأثیر خواسته های تجاری آنان قرار می گیرد. گاهی مواقع حكومتها نیز به حمایت مالی از ورزشهای سطح بالا یا كاملاً حرفه ای نخبگان، برای دستیابی به اهداف سیاسی یا اقتصادی در سطح ملی یا بین المللی مبادرت می ورزد و برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود، موفقیت در ورزشهای بین المللی و ورزشهای حرفه ای (نخبگان ورزشی) یا رأس هرم را هدف خود قرار می دهند و دو شیوه را برای موفقیت به كار می گیرند كه شامل هزینه مستقیم پول و سرمایه بر روی این نوع از ورزشها، دیگری تسلط بر بازارهای نقل و انتقال، شرط بندیهای ورزشی، كاهش یا افزایش مالیاتها و غیره می باشد.
در مقابل ورزش حرفه ای در پائین هرم، ورزش همگانی و تفریحی را داریم كه بخشی از مردم به عنوان تماشاچی و بخشی دیگر برای سلامتی و تندرستی، بخشی نیز برای لذت بردن و گذران فراغت به ورزش می پردازند كه منابع حمایت مالی این بخش شامل موارد زیر می باشد:
الف) یكی از منابع تأمین مالی ورزشهای توده ای دولتها هستند. تحلیل های اقتصادی دخالت دولت در ورزشهای توده ای (پایین هرم)، مثل ورزش در بین گروه ها و اجتماعات كوچك مدارس و دانشگاه را امری منطقی و مناسب دانسته زیرا سرمایه گذاری در این بخش ها به مانند رأس هرم دارای سوددهی بالایی نبوده اما دارای منافع جمعی است.
سازمانها و شركتهای خصوصی یا افراد حقیقی و حقوقی تمایل زیادی به سرمایه گذاری در این بخش (پایین هرم) به خاطر پایین بودن منفعت شخصی از خود نشان نمی دهند. دولت در این بخش بیشترین هزینه را نسبت به دیگر سرمایه گذاران خصوصی انجام می دهد. این سرمایه گذاری دارای نتایج مستقیمی برای دولت در كوتاه مدت نبوده ولی در دراز مدت منافع زیادی را برای دولت و عموم مردم به دنبال می آورد.
ب) منبع حمایتی دیگر در ورزش همگانی (توده ای) بخش اختیاری یا داوطلبانه است. سهم بخش اختیاری در ورزش بزرگ و حجیم می باشد، ولی مهم ترین منبع حمایتی این بخش مقدار زمانیست كه داوطلبان با مشاركت در امور مربوط به ورزش بدون دریافت چیزی به انجام كارهای مختلف در امور ورزشی می پردازند.
تعیین برآورد ارزش پولی این زمان صرف شده كه به طور اختیاری به وسیله داوطلبان ارائه می گردد به راحتی امكان پذیر نیست. باید اشاره نمود كه فعالیت بخش اختیاری یا داوطلبانه بین دو بخش خصوصی و دولتی بسیار كم رنگ می باشد.
كلاً حكومت و بخش اختیاری (داوطلبانه) ورزشهای تفریحی را در بازار ورزش حمایت می كنند، ولی در ورزش حرفه ای یا نخبگان پول زیادی برای پرداختن به امر ورزش به وسیله بخش تجاری هزینه می شود با توجه به سرمایه و پول در گردش در بخش ورزش حرفه ای دولت باید مالیات معتنابهی از مشاركت بخش تجاری در ورزش نخبگان دریافت كرده و در حمایت از ورزش توده ای یا عمومی هزینه نموده تا امكان رشد بیشتر آن فراهم آید.
تحليل اقتصاد صنعت ورزش ايران
نتيجه يك تحقيق نشان داد: سهم صنعت ورزش از GDP ايران 1/1% است كه به طور معنيداري كمتر از شاخص جهاني است. اين تحقيق كه با عنوان «بررسي وضعيت اقتصادي صنعت ورزش ايران در سالهاي 80 تا 84» در ششمين همايش بينالمللي تربيتبدني و علوم ورزشي ارايه شد، وضعيت صنعت ورزش ايران را طي اين 4 سال بررسي كرد.
به گزارش ايسنا، در نتايج اين تحقيق آمده است:« هزينههاي مصرف نهايي خانوارهاي ايراني سال 1380 با 394215 ميلياد ريال (20/53%) از GDP كشور را به خود اختصاص ميدهد. از اين مقدار 311026 ميليارد ريال (90/78%) مربوط به هزينههاي خانوار شهري و 83189 ميليارد ريال (10/21%) متعلق به هزينههاي خانوار روستايي است.
در سال 1384، متوسط هزينههاي خالص سالانه يك خانوار شهري، 2/59 ميليون ريال بوده كه شامل 45 ميليون ريال (9/75 درصد) هزينههاي غير خوراكي و 3/14 ميليون ريال (1/24 درصد) هزينههاي خوراكي و دخاني است و از 45 ميليون ريال هزينه خالص غيرخوراكي سالانه يك خانوار شهري تنها 2/2 ميليون ريال (9/4 درصد) هزينه تفريحات، سرگرميها و خدمات فرهنگي شده است كه ورزش جزو اين قسمت است.
همچنين در اين سال متوسط هزينههاي يك خانوار روستايي 5/37 ميليون ريال بوده كه شامل 2/23 ميليون ريال (8/61 درصد) هزينههاي غير خوراكي و 3/14 ميليون ريال (2/38 درصد) هزينههاي خوراكي ودخاني است. كه تنها يك ميليون ريال (1/4 درصد) هزينه تفريحات، سرگرميها و خدمات فرهنگي كه بخش ورزش جزو اين قسمت ميباشد، شده است. در سال 1384 متوسط درآمد سالانه يك خانوار شهري در حدود 7/53 ميليون ريال و يك خانوار روستايي در حدود 5/34 ميليون ريال است.
صنعت ورزش از ابعاد فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي داراي اهميت بسيار بالايي است. مطالعات اخير حاكي است كه سهم صنعت ورزش از GDP كشورهاي مختلف حدود 75/0 تا 4/4 درصد است. در حالي كه سهم اين صنعت از GDP ايران 1/1% به طور معنيداري كمتر از شاخص جهاني است.»
محقق ميگويد:« وجود پروژههاي درآمدزايي در ورزش مانند بخشهاي توليد لباس و كالاي ورزشي، واردات و صادرات كالاهاي ورزشي از جمله امروزه واردات دستگاههاي پيشرفته بدنسازي و عليالخصوص واردات مكملهاي غذايي ورزشي از طريق فدراسيون و شركتهاي خصوصي، تبليغات فعاليتهاي عمراني و... از جمله بخشهاي پردرآمدي است كه ميتواند ميلياردها تومان سود را براي گردانندگان امروز ورزش كشور به ارمغان بياورد. براي رسيدن به اين سودو در نهايت توسعه صنعت ورزش در كشور محقق بر آن شده است كه وضعيت اقتصادي صنعت ورزش ايران را در سالهاي 80 تا 84 را مورد بررسي قرار دهد.
از دهه 1960 اقتصاد و ورزش به مدد گسترش رسانهها با يكديگر به تعامل پرداختند و روند موسوم به تجاري شدن ورزش شكل نويني به خود گرفت. اين تعامل داراي سودمنديهاي متقابلي براي هر نهاد ورزش و اقتصاد بود. از يك سو اقتصاد به كمك مخاطب پرشمار در عرصه ورزش توانست بازار مناسبي براي تبليغ و ترويج فرآورده هاي خود دست و پا نمايد؛ و از سوي ديگر ورزش نيز توانست با بهرهگيري از سرمايهگذاريهاي اقتصادي، ضمن افزايش توانمندي در عرصه زيرساختها و رشد و گسترش كمي و كيفي، وضعيت اقتصادي ورزشكاران را متحول كند و فضاي جديدي موسوم به حرفهاي شدن را به وجود آورد.
صنعت ورزش در آمريكا نوعي ماشين اقتصادي است كه سالانه ميليونها دلار درآمد به همراه دارد. هر چند صنعت ورزش داراي بخشهاي متعددي است؛ اما، همگي در يك نقطه يعني توليد يعني "محصول يكتاي ورزش" اشتراك دارند. »اين محقق آورده است:« محصولات ورزشي به كالها و خدمات، رويدادها، آموزش و اطلاعات ورزشي تقسيم ميشود. هر كدام از محصولات ورزشي ميتواند به نوبه خود بر روي توليد ناخالص داخلي (GDP) و ارزش افزوده تاثير بگذارد. سهم GDP حاصل از صنعت ورزش برخي از كشورهاي پيشرفته بيش از چهار درصد گزارش شده است و جايگاه اين صنعت را بين ديگر صنايع ارتقا بخشيده است.
صنعتي شدن ورزش و تفريحات سالم يكي از رويدادهاي مهم قرن گذشته به شمار ميرود. مولين (1983) براي اولين بار از ورزش به عنوان يك صنعت ياد كرد. او اشاره داشت هرگونه فعاليت ورزشي آماتور و حرفهاي كه موجبات افزايش ارزش افزوده كالا و خدمات ورزشي را فراهم كند، صنعت ورزش محصوب ميشود. پيتز، فيلدينگ و مايلر در تاييد تعريف مولين همه محصولات، كالاها، خدمات، اماكن و افراد مرتبط با ورزش را اجزاي صنعت ورزش معرفي ميكنند. در جاي ديگر پيتزواستاتلر (1996) در رابطه با تعريف صنعت ورزش بر بازارهاي مرتبط با ورزشس، آمادگي و تفريحات سالم تاكيد دارند.
در كل صنعت ورزش به مجموعه فعاليتهاي مرتبط با توليد و بازاريابي كالاها و خدمات ورزشي گفته ميشود كه در ارتقاي ارزش افزوده نقش داشته باشند. پاركز و همكاران (2006)، اجزاي صنعت ورزش را براساس نوع فرآورده مرتبط با آنها به سه دسته تقسيم كردهاند. كه شامل سه بخش عملكرد ورزشي، توليدات ورزشي و توسعه ورزشي در صنعت ورزش ميباشد. داير ملور، ميستيليس و مولز (2005) مهمترين نقش رويدادهاي ورزشي را جذب گردشگر و پوشش رسانهاي معرفي ميكنند. ولي علاوه بر آن، به نقل و انتقالات بازيكنان، صدور مربي، فروش بليط، تبليغات ميادين ورزشي، ايجاد امكانات و
تاسيسات ورزشي، شرط بنديها و جذب حاميان مالي كه از جمله ديگر دستاوردهاي رويدادهاي ورزشي به عنوان اصليترين محصول اين صنعت است، نيز ميتوان اشاره كرد. هاني (2006) در تحقيقي كه درمورد ارزيابي اندازهاي مربوط به صنعت ورزش در اقتصاد ملي استراليا انجام داده بيان كرد كه اگر هدف ورزش مقايسه صنعت ورزش با كل اقتصاد باشد قضيه متفاوت است و مقايسه توليد ناخالص ملي بخش ورزش GDSP با توليد ناخالص داخلي (GDP) ممكن است تا حدي به هم مربوط باشند با اين وجود GDP ارزيابي ميكند كه بايد كل هزينه روي ورزش باشد.»
بنا به تحقيقات انجام شده، اجزاي اصلي صنعت ورزش در كرهجنوبي شامل كالاها، خدمات و تسهيلات ورزشي است. بخش خدمات به سه قسمت جداگانه بازاريابي، مرحلهبندي و اطلاعات ورزشي تقسيم ميشود.
همچنين در استراليا صنعت ورزش را براساس محصولات ورزشي به چهار قسمت عمده تقسيم كردهاند.
1- خدمات حرفهاي: مربيان، ورزشكاران، پزشكان ورزشي و مراكز آمادگي جسماني
2- كالاها و تجهيزات: پوشاك، كفش، تجهيزات
3- رويدادها: مديران و برنامهريزان
4- رسانهها: راديو، تلويزيون، روزنامه، مجله
پاركز و همكاران (2007)، اجزاي صنعت ورزش را براساس نوع فرآورده مرتبط با آنها به سه دسته تقسيم كردهاند كه شامل سه بخش عملكرد ورزشي، توليدات ورزشي و توسعه ورزشي در صنعت ورزش است. ارزش توليدات نظامهاي اقتصادي نشان دهنده توان اقتصادي يك كشور ميباشد. يكي ازشاخصهاي مهم اقتصادي كه تا حد بسيار زيادي توانايي اقتصاد يك كشور را در تامين نيازهاي مصرفي جامعه مشخص ميكند، توليد ناخالص داخلي (GDP) است كه عبارتند از: مجموع توليد كالاها و خدمات بخشهاي مختلف اقتصادي كه در محدوده جغرافيايي يك كشور طي يك دوره زماني خاص، مثلا يك سال به دست ميآيد و از سه روش توليد، درآمد و هزينه قابل محاسبه است.
يادآور ميشود؛ در اين تحقيق، پس از جمعآوري و طبقهبندي دادههاي مربوطه، صنعت ورزش در دو بخش توليد ناخالص داخلي كشور و توليد ناخالص داخلي بخش ورزش و بررسي تعيين سهم وضعيت اقتصادي صنعت ورزش از كل اقتصاد كشور، به همراه تغييرات آن از سال 1380 تا 1384، محاسبه و ارايه ميشود قبل از بررسي ابتدا تغييرات هزينههاي مصرفي كشور در قالب چهار گروه مصارف هزينهاي خصوصي، دولت، تشكيل سرمايه و مبادلات خارجي مطالعه شد. سپس محاسبات مربوط به GDP بخش ورزش، با استفاده از هزينههاي ورزشي كشور در قالب زيرگروههاي فوق انجام شود.
اين تحقيق عنوان پژوهشي است كه از سوي "يحيي كيان مرز" دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه اروميه در ششمين همايش بينالمللي تربيتبدني و علوم ورزشي كيش ارايه شد.
ورزش در ایران همیشه به عنوان یکی از مباحث فرعی در اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است. موضوعی که در کشورهای توسعه یافته به عنوان یک رکن مهم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به آن نگاه می شود. کشورهایی نظیر آلمان، بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی خود را از طریق رونق اقتصادی ورزش به دست می آورند. اما در ایران کمتر از 1 درصد از تولید ناخالص داخلی از طریق اقتصاد ورزش تامین می شود.
اقتصاد از جمله مقوله هایی است که در همه ی حوزه ها نقش اساسی را ایفا می کند. در حوزه ی ورزش نیز این نقش اساسی مشهود است. حال این سوال مطرح می شود که در بخش ورزش این ساز و کارهای اقتصادی چقدر می تواند مفید به فایده و نقش تعیین کننده ای در جهت گیری ورزش کشور داشته باشد. در پاسخ باید گفت زوایای زندگی و اجرامی که در کنار ما هستند همیشه تازگی خودش را دارد. اما چون ما به همه ی علوم آگاهی نداریم و در حقیقت ضعیف هستیم؛ سالها طول می کشد تا آن اشکال را بشناسیم و به ماهیت آن پی ببریم. زمانی وقتی در کشتارگاه کشتاری می کردند وحیوانی را سر می بریدند؛ فقط گوشت آن را استفاده می کردند و مشتقات آن به دور ریخته می شد. اما امروزه از تمامی بخش های حیوانی مثل گوسفند استفاده می شود. پس خداوند هر چیزی که آفریده است با ارزش است.
کلید دروازه های اقتصادی دنیا نیز در حال حرکت به سوی ورزش است. یعنی جایگاه ورزش به شدت درآمد زا ودر حال انحصاری کردن اقتصاد دنیا است. امروزه ورزش رتبه دهم معادلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دنیا را به خود اختصاص داده است و این رتبه هر روز در حال پیشرفت و اوج گرفتن است. اگر کشوری مثل ایران یک چشم انداز بیست ساله برای ورزش ترسیم کند؛ می تواند به اندازه ی درآمد نفت از ورزش درآمد کسب کند! مثلاً کشوری مانند برزیل چندین میلیون دلار از انتقال و جا به جایی بازیکن به دست آورده است. و در حال حاضر برنامه ریزی کرده است که برای انتقال 200 هزار بازیکن که اگر هر کدام را در حد 30 میلیون دلار فرض کنیم، درآمدی به رقم نجومی به دست آورده است.
اگر بخواهیم مقایسه ای بین پول نفت و جا به جایی بازیکن انجام دهیم؛ باید بگوییم در شرایط فعلی که نفت به بشکه ای تقریباً 130 دلاررسیده است در مقاسیه با یک بازیکن برزیلی باید چندین هزار بشکه ی نفت صادر کرد تا معادل با قیمت یک بازیکن فوتبال شود. این امر بدون شک نیازمند ساز و کارهایی است که بیشتر در کشور های توسعه یافته مشاهده می شود که نشان می دهد آنها در این زمینه بسیار کار کرده اند. مثلاً در زمینه گردشگری در کشور ما این صنعت ظرفیت توان جذب سرمایه را دارد. اما توان استفاده از آن را نداریم. کشورهایی مثل اسپانیا به اندازه ی درآمد نفتی ما از توریسم جذب سرمایه می کنند واین نشاندهنده ی این است که منابع ما و کشور هایی مثل اسپانیا برابر است. شاید در برخی حوزه ها ما ثروتمندتر باشیم؛ اما به دلیل سوء مدیریت نمی توانیم از آن بهره برداری کنیم.
ورزش مثل معدن طلایی می ماند که در جایی دور دست باشد و نتوان از آن بهره برد. مثلاً طی یک آمار جالب کشورهایی که هم اکنون جزو فیفا (فدراسیون جهانی فوتبال) هستند، تعدادشان از اعضای کشور های عضو سازمان ملل بیشتر است و نشان می دهد که ورزش دیگر در شرایط تاًثیرگذاری نیست و نبض اقتصادی دنیا را در دست دارد. البته دستیابی به جایگاه ورزشی بالا برای کشورهای در حال توسعه ای مثل ایران احتیاج به زمان دارد. ایران کشوری 75 میلیون نفری است و از این جعمیت جوان می توان 100 هزار بازیکن آماده ی ترانسفر داشت و این یعتی یک قطب اقتصادی سازنده. یعنی این که شما آنقدر زیر ساختهای کشور را می سازید که دیگر نیازی به وارد کردن داروی ضد افسردگی به کشور نیست! پس ترویج ورزش
در کشور باعث می شود در بعد اجتماعی نیز جامعه از یک شادابی برخوردار شود. مثلاً مقدار زیادی پول برای مبارزه با مواد مخدر در کشور هزینه می شود یا امکانات بسیاری اعم از بیمارستان، دکتر، پرستار، ساختمان، و کلاً تاُسیسات برای درمان بیماران فراهم می شود ؛ اما اگر همین پول در عرض 5 سال صرف زیرساختهای کشور شود ، موضوع اعتیاد و افسردگی هم
به صورت چشمگیری کاهش می یابد. و اگر روزی به این درک برسیم که برای ورزش هزینه نمی کنیم بلکه سرمایه گذاری می کنیم، ورزش کشور خیلی پیشرفت خواهد کرد. حتی در بخش مسکن هم حدود 30 تا 40 درصد سود دهی وجود دارد ولی در زمینه ورزش در سال بیش از حدود 60 درصد سود دهی وجود خواهد داشت. مثلاً اگر به کسی بگویید که مدرسه ی فوتبالی راه اندازی کند؛ حتی به شما می خندد! یعنی این باور وجود ندارد که ورزش سود ده است. دلیل آن هم این است که ورزش را اقتصادی ندیده ایم و تفکرات اقتصادی در ورزش نیامده است. اما به وضوح دیده می شود که امروزه یک بازیکن برای یک فصل 100 میلیون دلار پول می گیرد. در ایران این مقدار به 200 میلیون تومان هم می رسد !
در مورد نقش دولت در زمینه مشکلات اقتصادی دنیای ورزش باید گفت: دولت در ایران هم پول را می دهد و هم مورد عتاب ورزشی ها قرار می گیرد. دولت بدون برنامه به بیشتر باشگاه ها پول می دهد و این باشگاه ها هم بازیکنی را به قیمت 50 میلیون تومان می خرند. در حالی که قیمت آن بازیکن 50 میلیون تومان نیست و این باعث تورم زیادی می شود. در لیگ ایران 150 میلیارد تومان هزینه می شود عمده ی این پول را هم دولت پرداخت می کند. در حالی که ارزش کل لیگ برتر فوتبال ایران بالاتر از 70 میلیارد تومان نیست! این به معنی آن است که وقتی پول حاصل دسترنج شما نباشد، آن را به راحتی خرج می کنید...
در جام جهانی گذشته آلمان ها از یک توپ ساده ی ورزشی به سادگی 7میلیارد دلار سود بدست آوردند. یعنی حتی برای کوچکترین مسایل ورزشی خود برنامه ریزی دارند.آنها به اندازه ی هزینه 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس از فروش توپ، پول بدست آوردند. آن ها اجزای ورزش را شناخته اند و برای لحظه لحظه ی آن برنامه ریزی اقتصادی می کنند. اگر حقوق همه به عدالت رعایت شود دیگر باشگاهی از دولت ناراضی نخواهد بود.
هم اکنون از 150 میلیاردی که در لیگ هزینه می شود؛ بالغ بر 120 میلیارد آن را دولت می پردازد. درحالی که دولت وظیفه ای در این مورد ندارد، اما چون مدیریت منابع صحیح نیست، باشگاه ها همیشه از دولت طلبکارند...
پس اگر به ورزش به دیده ی اقتصادی نگریسته شود؛ می توان بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد. و شاید در آینده ای نه چندان دور اوضاع اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور عزیزمان ایران را به گونه ای رقم زد که ما ایرانیان از آن پس به ایران و نام پر غرورش بیشتر افتخار کنیم... به امید آن روز .
"گزیده ای از مصاحبه ی علی فتح الله زاده، مدیر عامل باشگاه فرهنگی_ورزشی استقلال تهران در مورد
محبوبیت علم نوپای «اقتصاد ورزش»
بسیاری از ورزشهای پرطرفدار امروز جهان با کسب درآمدهای کلان از حق پخش تلویزیونی مسابقات خود و جذب اسپانسرهای مختلف که مایل به تبلیغ در حیطهء ورزش هستند به تجارتهای پرسود بدل شدهاند و جالب این که در اکثر موارد این رشتهها فاقد تجربه و دانش در نظرات مدیریتی خود و شاخههای مدیریت اقتصادی خود هستند و البته این وضعیت باعث شده که دانشجویان رشتههای اقتصادی و مدیریت به دنبال به دست آوردن موقعیتهای مناسب در این حیطه باشند. مدیران بسیاری از رشتههای ورزشی هم متوجه شدهاند که نیازمند رهبران متفکرتر، کارآمدتر و مجهز به علم روز با تفکرات حرفهای هستند.
نایجل بانیستر مدیر اجرایی موسسهء امبیاس ورلد شاخهء اجرایی مدرسهء علوم اقتصادی منچستر میگوید: «حیطهء صنعت ورزش و اقتصاد ورزش شاخههای بسیار جوانی هستند و این باعث میشود که در آنها نیاز به علم و تجربه بسیار محسوس باشد... برای آن که متوجه اهمیت این مساله شوید به مسابقات المپیک فکر کنید، مدیران بخشهای مختلف این مسابقات باید با بودجهءهای کلان، پروژههای بزرگ و کارمندان پرشمار و مراجعان پرشمارتر کنار بیایند، اگر آنها علم و شناخت و کارآمدی نداشته باشند نتیجهء عملکرد آنها احتمالا چیزی در حد فاجعه خواهد بود.» MBS یکی از اولین موسسات انگلستان است که در حیطههای اقتصادی و صنعتی مرتبط با ورزش فعالیت میکند. ماه گذشته بود که این موسسه با همکاری مدرسهء اقتصادی منچستر دورهء تحصیلی در رشتههای «اقتصاد ورزش» و «مدیریت ورزش» را پایهگذاری کرد. هدف از پایهگذاری این رشته تربیت متخصصان حرفهای است که بتوانند در حیطههای اقتصادی، مدیریتی و تبلیغاتی با فدراسیونها، باشگاهها و کمیتههای اجرایی و میزبانی مسابقات کشورهای مختلف همکاری کنند.
موسسهء آموزشی ایف اجوکیشن استرالیا هم یکی از موسسات پیشقدم در تربیت متخصصان علوم مدیریت و برنامهریزی در رشتههای ورزشی است که البته دورههای آموزشی آن به صورت دورههای کوتاهمدت برگزار میشود. جالب این که بسیاری از دورههای آموزشی این موسسه خاص مدیران یا افراد شاغل در فدراسیونهای جهانی یا منطقهای است. این موسسه اخیرا کلاسهای برنامهریزی، مدیریت، ارتباطات و تبلیغات را برای مدیران فدراسیونهای جهانی دوچرخهسواری، اسکی و والیبال برگزار کرده است و سالانه بیش از بیست نفر از افراد شاغل در حیطههای مختلف ورزش در استرالیا هم در دورههای آن شرکت میکنند. جان کورمک مدیر بخش آموزش مدیریت ورزش این موسسه میگوید: «تجربهء ما نشان داده افرادی که در این دورهها شرکت میکنند در کار خود در آینده موفقتر خواهند شد. ما در آیندهء نزدیک دورههای طولانیتر با مدارک معتبر در این رشتهها راهاندازی خواهیم کرد.»
کریس سالی مدیر بخش تحقیقات اقتصادی مدرسهءاقتصاد منچستر میگوید: «نگاهی به ورزش راگبی میتواند ما را متوجه نیاز ورزش به داشتن مردانی با علم اقتصاد و مدیریت بکند. ورزش راگبی در چند سال اخیر با رشد فزایندهء محبوبیت و توجه همگانی روبهرو شده است و حالا مسابقات جامجهانی و مسابقات تیمهای برگزیده موسوم به هفت کشور و حتی بازیهای دوستانهء این ورزش مورد استقبال تماشاگران قرار میگیرد و شبکههای تلویزیونی هم برای به دست آوردن حق پخش این مسابقات رقابت میکنند، حالا این ورزش با درآمد کلانی روبهرو شده است اما فاقد مدیران با تجربهء کافی برای استفاده از این فرصت و گسترش این ورزش در جهان و رسیدن به سطح بالاتری از موفقیت و سودآوری است».
کورمک با اشاره به تجربههای ناموفق میزبانی در مسابقات مختلف میگوید: «یکی از مواردی که ما در دورههای آموزشی خود روی آن متمرکز میشویم و به تجزیه و تحلیل دقیق جوانب آن میپردازیم تا مشخص شود که چرا و چگونه یک شکست مطلق در حیطهء اقتصاد ورزشی رخ میدهد، میزبانی مسابقات زمستانی سالت لیگ سیتی کاناداست، مسابقاتی که با وجود پتانسیلهای فراوان اسیر سوءمدیریت فراوان و به یک فاجعهء مطلق بدل شد. ما تمام ابعاد و جوانب این مسابقات از لحاظ اقتصادی و مدیریتی را مورد بررسی قرار میدهیم تا دانشجویان ما از این تجربهء ناتمام برای برنامههای آینده درس بگیرند.»
حضور در دورههای آموزشی کوتاهمدت و بلندمدت این موسسههای آموزشی کار سختی نیست. پل دیویس معاون اجرایی سابق کمیتهء پارالمپیک انگلستان که برای تحصیل در رشتهء «مدیریت اقتصادی ورزش» در ام بی اس ورلد ثبتنام کرده میگوید که اکثر دروس مدرسه به صورت مکاتبهای و آنلاین انجام میشود و دورههای حضوری تنها یک هفته در هر سه ماه است. او میگوید که تحصیل دو ونیم ساله در این رشته قطعا به او کمک خواهد کرد که در کارش موفقتر باشد.
بانیستر هم به نکتهء جالبی اشاره میکند: «در حال حاضر بسیاری از مدیران ورزش برای سروسامان دادن به امور اقتصادی و ارتباطی خود متخصصان این حیطهها را استخدام میکنند اما بین اقتصاد عمومی و اقتصاد ورزش تفاوتهای زیادی وجود دارد، شاید فردی که کاملا از علوم اقتصادی آگاه است نتواند در حیطهء اقتصاد و مدیریت ورزش موفق باشد. این شاخه در حال حاضر یک شاخهء مجزا و گسترده است که افراد درگیر با آن باید با اصول آن کاملا آشنا شوند. فعالیت در این رشتهها علم خاص آن و تخصص مطلق آن را میخواهد.»
ورزش اقتصادي، نيازمند فهم اقتصاد ورزش است
انسان، اقتصاديترين آفريده خداوند متعال است. از اين نظر كه فرآيند هزينه- فايده را در تمامي امور زندگي دنيايياش رعايت ميكند و چنانچه در متن قنوت نمازهاي پنجگانه تكرار ميكند،دنياي خوب را زمينهساز آخرت خوب ميداند و همين رابطه را از خالق خود، در هر نماز ميخواهد.
علماي اقتصادي اين رشته علمي را چگونگي استفاده از منابع محدود براي رفع نيازهاي نامحدود دانستهاند و هر انساني بتواند با منابع محدود در اختيار، طيف طولانيتري از نيازهايش را برآورده كند،اقتصاديتر و به عبارتي بهرهمندتر است. نگرش علمي به اقتصاد روشهاي علمي را در پي دارد و استفاده از روشهاي علمي، محصولات علمي يعني داراي استانداردهاي ملي، منطقهاي و جهاني را به عنوان دستاورد ارايه ميكند. يعني در يك بررسي ساده،ميتوان از كيفيت،ستانده يا خروجي يك سيستم به انديشه، روش و عمليات و دقت نظر در فرآيند توليد پي برد.
با اين مقدمه، ميتوان به خروجيها، دستاوردها، نتايج و پيامدهاي پديده مهيج، فراگير، علمي، گسترده و جهاني ورزش و به تعبير ايراني آن تربيتبدني نگريست. يعني پرسيد منابع را چقدر، چگونه و به چه كساني ميدهيم و آنها با چه انديشه، روش، مديريت و عملياتي اين منابع را به محصول، خروجي و دستاورد در سطح داخلي و بينالمللي تبديل ميكنند؟
شباهتهاي زيادي ميان باشگاهداري و بنگاهداري وجود دارد، هر چند متاسفانه در ايران امروز، برخي افراد باشگاهداري را با تيمداري اشتباه ميگيرند و به هر رشته ورزشي همانگونه مينگرند كه به تيم باشگاهي و چنين است كه ما نام شكستهايمان را تجربه ميگذاريم و هر روز نيز بر تجربياتمان افزوده ميشود.
مديريت ورزش، يك گرايش تعريف شده و معلوم در دنياي مديريت است كه وجه تشابه آن با مديريت به مفهوم كلان و عام آن، در كميتپذيري وروديها و خروجيها به منظور ارزيابي و پايش و سنجش آن است و در ايران امروز، مديريت ورزش در برخ مواقع به محط به كارگيري افرادي تبديل شده است كه شايد از عهده انجام اولين وظايف مديريت در ساير بخشها برنميآيند.
در مدار توسعه، ورزش همگاني پايه ورزش قهرماني است و معماري توسعه از جايي آغاز ميشود كه كودكان هر مملكت آموزش ميبينند و پرورش مييابند. يعني به موازات يكديگر جسم و روحشان، توانمند و تنومند ميشود. در اين مدار، زنگ ورزش زنگ بازي نيست و درس ورزش، مانند ساير دروس، آزمون و دشواريهاي خاص خود را دارد.
آرزوي بنده به عنوان يك علاقهمند به ورزش اين است كه فرزندان فرداي اين مرز و بوم، داراي جسم و روح سالم و قوي باشند و فرآيند تربيت و تعليم قهرمانان آنقدر جدي گرفته شود كه به كشف و يافتن تصادفي قهرمانان ورزش نباليم و ننازيم. مختصر آنكه قهرمانان را بايد ساخت نه اينكه يافت و بعد از استفاده كوتاه مدت به دور انداخت و فراموش كرد.
ميتوان نتيجه گرفت كه ورزش پديدهاي چند وجهي با ماهيت اجتماعي، كاركرد اقتصادي و نتايج ملي و سياسي است و با اين پديده بايد به مثابه نهادهاي نوين مورد نياز توسعه كشور مواجه شد. به اين معني كه برنامهريزي علمي، مشاركت فعال بخش خصوصي، نگاه بلندمدت، استفاده از روشهاي نوين مديريت، آموزش از پايهايترين سطوح و هزينه فايده در تمامي فدراسيونها، رشتهها، ورزشگاهها و تورنمنتها به عنوان اركان اين تفكر، جدي گرفته شود.
ورزش اقتصادي، نيازمند فهم اقتصاد ورزش است و پايه فهم اقتصاد ورزش، معيارهاي صحيح اندازهگيري توانايي افراد، تعيين سرمايه مورد نياز، نظارت علمي و كارشناسانه، مطالعه تطبيقي و الگوبرداري از كشورهاي توسعه يافته است. جمع جبري اين گزاره ها،شايد فرصت كارآفريني ورزشي يا پيدايش كارآفرين ورزش را فراهم كند. البته اگر اين افراد به تيغ ملامت و تيرگي حسادت و ناجوانمردي در رفاقت و قدرشناسي از خدمت نواخته نشوند.
كم نيستند آنها كه چنين ميانديشند و كم نيستند آنهايي كه توان اجراي اين انديشه را دارند. حلقه مفقوده، فرصت فعاليت اين افراد است كه اميدوارم روزي به دست آيد.