بخشی از مقاله

چکیده

امروزه یکی از مباحث مهم، استراتژیک و تأثیرگذار در عرصه سیاستگذاری دنیا، مباحث اقتصادی است که به نوعی تمامی عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ملل را تحت تأثیر قرارداده و درگیر خود نموده است. اهمیت جنبههای اقتصادی در دنیای امروز از یک سو و ادعای دنیای غرب مبنی بر بروز و پیدایش نظریههای اقتصادی از دنیای غرب و لزوم تبعیت همگان از آموزههای ایشان ما را بر آن داشت تا با مروری بر ادبیات ارائه شده در این زمینه و با مراجعه به آیات قران کریم، روایات، اندیشههای دانشمندان اسلام و مقالات ارائه شده توسط اندیشمندان معاصر به مطالعه تطبیقی مبانی اقتصاد کلاسیک و اسلام بپردازیم.

این مقاله با مروری بر آیات قران و مقالات موجود در این حوزه به این نتیجه دست یافته که اساس و بنیادهای اقتصاد کلاسیک و هر آنچه که در دنیا تحت عنوان اقتصاد برآمده از دنیای غرب شناخته میشود، در چند قرن قبل از آن توسط آیات قرآنی ارائه شده و در سدههای بعد نیز توسط دانشمندان اسلامی به تفصیل تدوین گردیده است. همچنین مقایساتی در زمینه نحوه نگرش اسلام و اقتصاددانان غیر اسلامی به مسائل اقتصادی نیز صورت گرفته است.

واژگان کلیدی: اقتصاد اسلامی، اقتصاد کلاسیک، مصلحت در اسلام، سود در اسلام، اقتصاد و آیات قرآن، الگوی اقتصاد اسلامی

مقدمه

پس از استقلال ملل مسلمان از زیر یوغ استعمار در دهه های آخر قرن بیستم، موسسات و نهادهای سیاسی اسلامی شروع به شکل گرفتن کردند. در بخش اقتصادی نیز منجر به این شد که تحت لوای اقتصاد اسلامی اقدام به مطالعاتی در این زمینه گردد. در مدت زمان تقریباً کوتاهی، ادبیات وسیعی در این زمینه گسترش یافت و در حالیکه تعدادی از کشورها در حال اسلامی کردن اقتصادهایشان بودند، پدیده غالب، پیدایش و رشد نهادهای مالی در سرتاسر جهان بود. اهمیت اقتصاد اسلامی بعد از افول اقتصاد سوسیالیستی در دهه 1980 و ناتوانی اقتصادهای توسعه یافته در مبارزه با فقر و فساد در کشورهای جهان سوم، رشد قابل توجهی کرده است. سیستم اقتصاد اسلامی صرفاً گزینه ای در راستای سرمایه داری یا کمونیسم و ... نیست.

بلکه این ادعا را دارد که قدرت حل تعارض بین مالکیت خصوصی و عمومی را نیز در این سیستمها دارد. بعلاوه، اقتصاددانان اسلامی مدعی هستند که مشکلات فلج کننده ناشی از بدهی هایی را که بسیاری از کشورهای توسعه یافته با آن گریبانگیر بوده و منجر به عدم ثبات در بازارهای مالی آنها می گردد، می شود با ورود اصول اسلامی وابسته به مسائل اقتصادی در بنیان اجتماع و تبعیت از آن حل کرد که نتیجه آن نیز افزایش یکپارچگی در جهان خواهد بود.

بیان مسأله

تمایل فزاینده ای که به مطالعه اقتصاد و مالیه اسلامی نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در بسیاری از نشستهای آموزشی جهان غرب بوجود آمده، موجب گردیده تا این موسسات در ارائه دوره های اقتصاد اسلامی با محدودیتهایی مواجه شوند که یکی از آنها فقدان مطالب مرتبط و قابل استفاده است. با توجه به ماهیت نو ظهور این روشها، بسیاری از نوشته ها و مطالعات انجام شده در زمینه اقتصاد اسلامی بصورت موازی هستند. با توجه به مرور مطالعات انجام شده در این زمینه به نظر می رسد، تمایل و رویکرد محققان و نویسندگان اخیر در این زمینه، بیشتر به سوی موسسات مالی و بانکی سوق پیدا کرده است. فلذا مقالات اندکی ایده های تئوریک در این زمینه را هسته فعالیت خود قرار داده اند.

برای پر کردن این خلاء و رسیدن به تقاضای روزافزون دانشگاهها و موسسات آموزشی، نیاز به کتابهایی است که ایده های بنیادی و مبانی تئوریک پایه های اقتصاد اسلامی را مورد آزمون قرار دهد. با توجه به موارد گفته شده، اصول و ارزشهای اسلامی بخش پیوسته ای از اصول اساسی این نظم و نظام است.بعضی از ایده های بنیادی، مشخص و بارز در این زمینه به شرح زیر هستند:اصول بنیادین و احکام برآمده از پارامترهای اقتصاد اسلامی، همگی برمبنای منابع شناخته شده دانش اسلامی هستند که عبارتند از: قرآن، حدیث، اجماع و قیاس. این مسئولیت به عهده خبرگان ودانشمندان اسلامی - فقها - است که این احکام را در عصر حاضر پیاده سازی نموده و با عباراتی شفاف و قابل فهم ارائه نمایند.

جدای از این احکام، بخش جدایی ناپذیری از تجزیه و تحلیلهای اقتصاد اسلامی مربوط به مفاهیم اسلامی مشخص، قواعد و فروضی است که از فقه بر می آید. برای مثال فروض رشد، اسراف و استصناع نیاز دارند تا در چارچوب اصول و مقررات اسلامی نهادینه گردند.اقتصاد اسلامی می تواند از بدنه دانش و تحلیل اقتصاد کلاسیک منتفع گردد. مفاهیم و ایده های آن می توانند در اقتصاد کلاسیک تطبیق یابند البته تا جائیکه اصول و ارزشهای اسلامی را انکار نکرده و خدشه ای به آنان وارد ننمایند.

یکی از مسائل اساسی اقتصاد موضوع کمیابی نسبی است که در اقتصاد اسلامی نیز وجود دارد. لیکن مفهوم کمیابی اسلامی از نظر کیفی با مفهوم آن در اقتصاد کلاسیک متفاوت است.عملکرد ذهنی بنگاههای اقتصاد اسلامی با اقتصادهای کلاسیک متفاوت است. خصوصاً اینکه در یک اقتصاد اسلامی هدف یک بنگاه، حداکثر سازی مصلحت است. مصلحت مفهوم وسیعتری از سود است که شامل کسب مطلوبیت و یا سود معلوم و با شرایطی خاص است.

با عنایت به موارد فوق، پرسش اساسی که این مقاله به دنبال یافتن پاسخی برای آن است، این سوال است که چرا علیرغم وجود بنیاد های اساسی اقتصاد در دین اسلام و قرآن، هنوز ادبیات پخته و قابل اتکایی در زمینه الگوی اسلامی اقتصاد در قلمرو کشورهای مسلمان وجود ندارد؟ و راهکارهای موجود جهت رسیدن به این الگو و بومی سازی آن با اقتصاد کشور ایران چیست؟

از دیگر وجوه قابل تحقیق و بررسی، کارآمدی نظریهها و آموزههای قرآنی در عرصه اجرا و میزان بالای عملیاتی شدن آنها است؛ یعنی علاوه بر اینکه آموزههای قرآن در مقام نظر، تئوری و طراحی قابلیت تحدی دارد، کارآمدی این نظریهها نسبت به سایر نظریها و مکاتب فکری قابل بررسی و مقایسه و احتمالاً قابل تحدی باشد. این موضوع از این منظر قابل بررسی است که بسیاری از جوانب و زوایای اقتصادی ارائه شده در قرآن تاکنون برای بشر غامض بوده و ابعاد آشکار شده نیز پس از گذار سالیان متمادی و بصورتی مبهم و یا محدود ارائه گردیده اند.

مرور ادبیات و پیشینه موضوع

تفکر اسلامی در زمینه اقتصاد دارای ریشه های کهنی است که در منابع  فقهی موجود بوده و توسط دانشمندان مسلمان سده های قرون وسطی ارائه شده است. اخیراً و بخصوص در دو دهه آخر قرن بیستم، بروز این تفکر منجر به شکل گیری »اقتصاد اسلامی« بعنوان یک پارادایم جدید شده که با گامهایی سریع و توسعه یافته در حال پیشروی است. با این وجود مفاهیم و تعاریف ارائه شده و روشها و تجزیه و تحلیل های انجام شده در میان اندیشمندان اقتصاد اسلامی تا حدودی متفاوت است.

با این وجود تمامی تفاوتهای موجود بین این متفکرین و دانشمندان در هر زمینه، به مکتبی که به آن تعلق دارند و مفاهیم و اصولی که ایده فلسفی آنها را شکل داده و روش شناسی و ساختار تئوریکی که آنها مد نظر قرار داده اند بر می گردد.نیازی نیست به این موضوع اشاره کنیم که مخالفت در ماهیت پارادایم های جدید و متدولوژی های آن، که در بین اقتصاددانهای اسلامی وجود داشته، موجب اختلال در روند کاری و رشد و پیشرفت علم شان شده است. اقتصاد کلاسیک یک علم سکولار است که متعلق به مکاتبی با تفکر و فلسفه غیر اسلامی است که با استفاده از متدولوژی پیشرفته و ابزارهای تحلیلگر، ارزش دانش اقتصادی، تئوریها و سیاستها را تسخیر کرده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید