بخشی از مقاله
بررسي رابطه بين همانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر چهارم ، پنجم دبستان شهر تهران
چكيده
هدف اين پژوهش بررسي و مقايسة هيجانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر چهارم و پنجم دبستان شهر تهران ميباشد.
هيجان پديدهاي است كه هر روزه در برخورد تن و روان ملاحظه ميگردد و مسائلي مانند عشق ، كينه ، نفرت و ... موضوع هيجان را تشكيل ميدهند. فرايندهاي هيجاني با واكنشهاي بدني غالباً داراي وابستگي هستند حتي يكي از كاركردهاي ديگري تأثير ميگذارد. همانگونه كه كوچكترين رفتار انسان تحت تأثير عوامل تفاوت انگيزشي و هيجاني قرار ميگيرد و از آنجايي كه پيشرفت تحصيلي به عنوان يك مهم در آموزش و پرورش و يك امر مهمتر براي دانشآموزان در جهت رشد و شكوفايي ايشان در جوامع امروزي است. اثرگذاري هيجانات بر پيشرفت تحصيلي بسيار جدي است ميل به پيشرفت از زمانهايگذشته وجود داشته است و انسانها براي رسيدن به هدفهاي متعالي خود كوشش زيادي به عمل آوردند و يكي از راههاي رسيدن به اهداف خود تحصيل علم و دانش در تمام مقاطع تحصيلي ميباشد.
بدين منظور 450 نفر دانشآموز كلاسهاي چهارم و پنجم دبستانهاي منطقه 2 شهر تهران در سال تحصيلي 85-84 به روش نمونهگيري تصادفي ساده گزينش و از بين آنان 100 نفر دانشآموز انتخاب نموده و آزمونهاي دانشآموزي تحقيق كرده و بين هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع چهارم ارتباط معنيداري وجود دارد. در مورد تأثير هيجانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع پنجم اين نتيجه بدست آمد كه دانشآموزاني كه داراي پيشرفت تحصيلي هستند هيجانخواهي بيشتري نسبت به دانشآموزاني كه در همان مقطع پيشرفت تحصيلي ندارند را دارا هستند.
در مورد دانشآموزان دختر مقطع چهارم نيز نتيجه بدينگونه است كه ميزان هيجانخواهي دانشآموزاني كه پيشرفت تحصيلي دارند بيشنر از دانشآموزاني است كه در همان مقطع پيشرفت تحصيلي ندارند.
فهرست مطالب :
عنوان صفحه
فصل اول : كليات
مقدمه
بيان مسئله
اهميت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضيه پژوهش
تعاريف نظري
تعاريف عملياتي
فصل دوم : ادبيات تحقيق
مقدمه پيشينه پژوهش
ماهيت هيجان
چه چيزي موجب هيجان ميشود
ديدگاه زيستي هيجان
ديدگاه شناختي هيجان
هيجانهاي اصلي
هيجانها چه فايدهاي دارند
جلوههاي هيجاني
چرا هيجان داريم
هيجانخواهي
هيجانخواهي و جستجوي تجربههاي جديد
هيجانجويي و مخاطرهجويي
هيجانخواهي و فعاليتهاي غيرعادي
مبناي زيستي هيجانخواهي
مفهوم هيجان
نقش دستگاه عصبي در هيجان
نقش هيپوتالاموس و دستگاه كناري در هيجان
نقش دستگاه كناري در هيجان
نفرو هيجان
برانگيختگي
اثر هيجان بر حافظه
تأثير هيجانها بر تصميم و عمل
هيجانها شور و احساس برپا ميكنند.
شرايط موثر در ايجاد احساس
نظريههاي هيجاني
الف : نظريه ميجز لانگه
ب : نظريه لُنون بارد
ج : نظريه شناخت سينگر
آيا ميتوانيم هيجانهاي خود را به صورت ارادي كنترل كنيم
هيجانخواهي و روابط بين فردي
هيجانخواهي و تفاوتهاي فردي
هيجانخواهي ، ناهنجاريهاي رواني و رفتارهاي بزهكارانه
هيجانخواهي و فرايندهاي شناختي
پيشرفت تحصيلي
تحقيقات انجام شده در داخل و خارج از كشور
مجلههاي روانشناسي
فصل سوم : روش تحقيق
مقدمه
روش تحقيق
جامعه آماري و حجم جامعه پژوهش
نمونه و روش نمونهگيري
روش جمعآوري اطلاعات
ابزار اندازهگيري پژوهش
روشهاي آماري
فصل جهارم : ارائه يافتههاي تحقيق و تجزيه و تحليل آنها
مقدمه
يافتههاي فرضيه اول
يافتههاي فرضيه دوم
يافتههاي فرضيه سوم
يافتههاي فرضيه چهارم
فصل پنجم : بحث و نتيجهگيري
مقدمه
خلاصه تحقيق
بحث و نتيجهگيري
محدوديتهاي تحقيق
پيشنهادات
منابع
ضمايم
1- تست زاكرمن
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 1-3: سطوح هيجانخواهي دانشآموزان مقطع چهارم و پنجم ابتدايي
جدول 2-4 : توزيع فراواني هيجانخواهي 40 دانشآموز دختر مقطع پنجم
جدول 3-4 : توزيع فراواني هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي 40 دانشآموز دختر مقطع پنجم
جدول 4-4 : توزيع فراواني 40 دانشآموز دختر مقطع پنجم در يك آزمون هيجانخواهي
جدول 5-4 : توزيع فراواني هيجانخواهي 30 دانشآموز دختر مقطع چهارم
جدول 6-4 : توزيع فراواني هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي 30 دانشآموز دختر مقطع چهارم
جدول 7-4 : توزيع فراواني 30 دانشآموز دختر مقطع چهارم در يك آزمون هيجانخواهي
جدول 8-4 : توزيع فراواني 15 دانشآموز دختر مقطع پنجم كه پيشرفت تحصيلي ندارند در كي آزمون هيجانخواهي
جدول 9-4 : توزيع فراواني 15 دانشآموز دختر مقطع پنجم كه پيشرفت تحصيلي ندارند
جدول 10-4 : توزيع فراناني هيجانخواهي 40 دانشآموز دختر مقطع پنجم كه پيشرفت تحصيلي دارند
جدول 11-4 : توزيع فراواني هيجانخواهي 30 دانشآموز دختر مقطع چهارم كه پيشرفت تحصيلي دارند
جدول 12-4 : توزيع فراواني 15 دانشآموز دختر مقطع چهارم كه پيشرفت تحصيلي ندارند
جدول 13-4 : توزيع فراواني 15 دانشآموز دختر مقطع چهارم كه پيشرفت تحصيلي ندارند دي يك آزمون هيجانخواهي
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ستوني 4-4 : هيجانخواهي 40 دانشآموز دختر مقطع پنجم
نمودار ستوني 7-4 : هيجانخواهي 30 دانش آموز دختر مقطع چهارم
فصـل اول
كليات
مقدمه :
آدمي موجود شگفتانگيزي است با استعدادهاي گوناگون از قبيل ادارك وقايع، قضاوتهاي پيچيده يادآوري اطلاعات گذشته ، حل مسائل، طرح و انجام نقشههاي مختلف، اما اين ماشين ظريف و پيچيده ممكن است براي مقاصد مختلفي بكار افتد مثلاً جنگ طرح كند يا به اكتشاف فضايي بپردازد.انسان ديگر را تحقير كند و يا بيماري را نوازش كند و بالاخره خواهان دوستي و سرافرازي ميباشد يا سلطهجويي در جمع (براهني ، 1349).
روانشناسان در نتيجه پژوهشها و بررسيهاي گوناگون و پيگير دريافتهاند كه بيشتر رفتارهاي آدمي به علت خاصي پديد ميآيند.(پارسا، 1375)
ظهور رفتارهاي انسان تنها به وجود محرك و متغيرهاي ژنتيك وابسته نيست بلكه شدت و فركانش متغيرهاي مداخلهگر درون ارگانيزمي در پديدآيي رفتارهاي انگيزشي و هيجاني سهم بسزايي دارند. (خداپناهي ، 1379)
هيجان پديدهاي است كه هر روز در برخورد تن و روان ملاحظه ميشود و مانعي مانند عشق، كينه، نفرت ، غم و شادي و خشم و غضب ، پرخاشگري و حالتهاي ديگر انفعالي ما ويژگيهاي خاص خود موضوع هيجان را تشكيل ميدهند . فرايندهاي هيجاني با واكنشهاي بدني غالباً داراي وابستگي هستند و حتي يكي در كاركرد ديگري تأثير ميگذارد. چنانكه قلب گاهي به شدت دچار ضربان ميشود و اشك خودبخود از چشمها فروميريزد يا آنكه رنگ رخسار فرد ميپرد و به زردي ميگرايد و گاهي دستها و پاهاي او ميلرزد. ممكن است به زمين درغلطد. كوشش در راه مهار كردن واكنشهاي هيجاني عملي ارزشمند و انساني و اجتماعي است. (پارسا، 1379)
اما گاهي هيجانها در جهتي گرايش پيدا ميكنند و با تأثير خود بر امري نتيجه قابل قبولي به همراه خواهند داشت . اگر بخواهيم بطور كلي اثرگذاري هيجانها را روشن سازيم بايد بياد داشته باشيم كه هيجان نظامي است كه هم بر نظامهاي ديگر اثر ميگذارد و هم از آنها متأثر ميشود. همانگونه كه كوچكترين رفتار انسان تحت تأثير عوامل متفاوت انگيزش و هيجاني قرار ميگيرد و از آنجايي كه پيشرفت تحصيلي به عنوان يك امر مهم در آموزش و پرورش يك امر مهمتر براي دانشآموزان در جهت رشد و شكوفايي ايشان در جوامع امروزي است
اثرگذاري هيجانات بر پيشرفت تحصيلي بسيار جدي است ميل به پيشرفت از زمانهاي گذشته وجود داشته است و انسانها براي رسيدن به هدفهاي متعالي خود كوشش زيادي به عمل آوردند و يكي از راههاي رسيدن به اهداف خود تحصيل علم و دانش در تمام مقاطع تحصيلي ميباشد. بنابراين اگر فرد در اين راه موفق شود ميتواند به پيشرفت دست يابد و اهداف خود نائل گردد. پيشرفت تحصيلي بستگي به عوامل سندي چون محيط مدرسه، معلم ، كتابهاي درسي و ... دارد. عوامل هيجاني فردي مثل كنجكاوي ، علاقمندي، اضطراب و ... عوامل هيجاني كه محيط مدرسه در آن دخيل است طبيعتاً بر نمرة درسي شاگردان اثرگذار است.
بنابراين منظور از اين پژوهش بررسي رابطه بين هيجانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع چهارم و پنجم دبستانهاي منطقع 1-2 شهر تهران ميباشد.
بيان مسئله :
هيجانها در زندگي آدمي داراي اهميت فراوان ميباشد. واژه هيجان را هنگامي به كار ميبريم كه ميخواهيم به توصيف احساسهايي چون عشق، نفرت ، اميد ، كنجكاوي و ... بپردازيم . اين احساسها در زندگي ما نقش بسيار مهمي را بعهده دارند و نه تنها در خوشبختي ما موثرند ، بلكه بر سلامت حافظهو نيروي عقل و ادارك ما نيز تأثير دارند. به تجربه ما معنا ميبخشند. در داوري ما در مورد اشخاص و اشياء دخالت ميكنند و در تصميم كردار ما هم نفوذ انكارناپذيري دارند. آگاهي از تأثير هيجانها تنش ما را در رفتار خودمان و ديگران از جمله شاگردانمان افزايش ميدهد. معلمان علاوه بر اينكه بايد در رفتار شاگردان بينش داشته باشند لازم است براي پرورش هيجانهاي آنها نيز كوشش كنند و براي تربيت هيجانهاي كودكان بايد بكوشيم دو كار را انجام دهيم :
الف : به كودكان ياري دهيم تا ارزشهاي واقعي را درك كنند.
ب : آنان را در بيان هيجانهايشان به شيوههاي خلاق و رضايتبخش رهبري كنند. (پارسا / 1377)
افراد طبق تفاوتهاي فردي كه با يكديگر دارند از حوادث اطراف نيز بطور متفاوت برداشت ميكنند. نشان دادن احساسات و عملكرد در موقعيت هيجاني هم در افراد متفاوت است. حال اگر در موقعيت كلاس دانشآموزان تحت تأثير هيجاني قرار بگيرند بر هر يك از آنها تأثير متفاوت بر جاي خواهد گذاشت. اگر هيجاني بر علايق دانشآموزان منطبق باشد ميتواند ميزان يادگيري و بازدهي تحصيلي اثر مثبت داشته باشد ولي اگر هيجان ايجاد شده بر طبق تفاوتهاي فردي موجب التذاذ فرد قرار نگيرد اثر منفي خود را نشان خواهد داد. بنابراين بدليل اينكه هيجانها بر تمام امور زندگي انسان مخصوصاً بر عملكرد تحصيلي دانشآموزان تأثير ميگذارد پژوهشگر قصد دارد به بررسي ارتباط بين هيجانخواهي دانشآموزاني كه از نظر تحصيلي
پيشرفت دارند بيشتر است يا خير. در پايان پژوهشگر به مقايسة هيجانخواهي دانشآموزان سال چهارم و پنجم كه پيشرفت تحصيلي دارند با دانشآموزان همان مقطع كه پيشرفت تحصيلي ندارند ميپردازد. پژوهشگر در اين پژوهش تلاش ميكند به بررسي رابطه بين هيجانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر چهارم و پنجم دبستان منطقه 2 تهران بپردازد.
اهميت و ضرورت پژوهش :
يكي از اهداف مهم اين پژوهش اين است كه معلمان و مسئولان مدارسه را در هدايت دانشآموزان براي استفاده صحيح و بجا از هيجانها در موقعيتهاي گوناگون ياري ميرسانند. همچنين به دانشآموزان كمك ميكنند تا آنها بتوانند هيجانهاي خود را كنترل كنند تا بتوانند در امر تحصيل علم و دانش موفق باشند و اگر معلمان از تأثير هيجانخوهي دانشآموزان خود اطلاع كافي داشته باشند آنها ميتوانند راههاي مهار هيجانها را به دانشآموزان ارائه دهند. بدين وسيله معلمان مدارس ميتوانند با فراهم كردن زمينههاي مناسب هيجانخواهي دانشآموزان را ارضا نمايند و اگر اين ميل ارضا نگردد باعث ميشود كه در موقعيتهاي ديگر ارضا گردد و ممكن است زمانيكه معلمان مشغول تدريس هستند مشكلاتي را در كلاس
بوجود آورند و سبب كاهش ياديگري ساير دانشآموزان گردند و معلمان ميتوانند دانشآموزان هيجانخواه را مشخص نمايند و تمايلات هيجانخواهي آنهارا بشناسند و در مواقعي كانند زنگ ورزش از فعاليتهايي كه آنها تمايل به انجام آن دارند استفاده كنند. اين كار سبب ميشود كه در امر تحصيل تلاش خود را به كار گيرند . آگاهي از تأثير هيجانها منش ما را در رفتار خودمان و ديگران از جمله شاگردانمان افزايش ميدهد معلمان علاوه بر اينكه بايد در رفتار شاگردان بينش داشته باشند لازم است براي پرورش هيجانهاي آنان نيز كوشش كنند. ( پارسا ، كاربرد روانشناسي در تدريس ، 1377)
اهداف تحقيق :
هدف كلي : هدف كلي در اين پژوهش بررسي رابطه بين هيجانخواهي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع چهارم و پنجم دبستانهاي منطقه 2 شهر تهران ميباشد.
اهداف جزيي :
اهداف جزئي در اين پژوهش عبارتند از :
1- بررسي رابطه بين هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدايي
2- بررسي رابطه بين هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدايي
3- بررسي هيجانخواهي دانشآموزان دختر مقطع پنجم كه پيشرفت تحصيلي دارند با هيجانخواهي دانشآموزان همان مقطع كه پيشرفت تحصيلي ندارند.
4- بررسي هيجانخواهي دانشآموزان دختر مقطع چهارمكه پيشرفت تحصيلي دارند با هيجانخواهي دانشآموزان همان مقطع كه پيشرفت تحصيلي ندارند.
فرضيهها :
فرضيه اول : بين هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدايي منظقه 2 شهر تهران رابطه وجود دارد.
فرضيه دوم : بين هيجانخواهي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدايي دبستانهاي منطقه 2 شهر تهران رابطه وجود دارد.
فرضيه سوم : ميزان هيجانخواهي دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدايي كه پيشرفت تحصيلي دارند بيشتر از دانشآموزاني است كه در همان مقطع پيشرفت تحصيلي ندارند.
فرضيه چهارم : ميزان هيجانخواهي دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدايي كه پيشرفت تحصيلي دارند بيشتر از دانشآموزاني است كه در همان مقطع پيشرفت تحصيلي ندارند.
متغيرها :
متغير مستقل : هيجانخواهي و احساسجويي
متغير وابسته : پيشرفت تحصيلي
تعاريف نظري :
هيجان : اين اصطلاح به معني حركت ، تحريك ، حالت تنش يا تهيج ميباشد. (پورافكاري ، واژهنامه روانشناسي و روانپزشكي ، 1373)
هيجانخواهي : نياز به گوناگوني ، تازگي و مجموعهاي از احساسها و تجربهها و رضايت به خطرهاي رواني و فيزيكي و اجتماعي به منظور رسيدن به چنين تجربياتي .(دران شولتز ، نظريه شخصيت ، 1990)
احساسجويي : بعدي كه در آن ميتوان افراد را بر حسب ميزان علاقه، التذاد از فعاليتهايي كه با سطح بالايي از احساس همراهند.
پيشرفت تحصيلي : چنانكه آموختههاي آموزشگاهي فرد متناسب با توان و استعداد بالقوه او باشد يا آموختههاي فرد متناسب با توان و استعدادهاي وي بوده، در يادگيري فاصلهاي بين توان بالقوه و بالفصل او نباشد ميتوان گفت دانشآموز به پيشرفت تحصيلي نائل شده است. (سيف ، 1374 )
همچنين پيشرفت تحصيلي زماني حاصل ميشود كه فعاليتهاي آموزش معلم و كوششهاي ياديگري دانشآموزان به بازدهي مطلوب بينجامد. (سيف ، 1374)
تعاريف عملياتي :
هيجانخواهي : منظور از هيجانخواهي نحوهاي است كه فرد در آزمون هيجانخواهي زاكرمش بدست ميآورد.
پيشرفت تحصيلي : منظور شاخص پيشرفت تحصيلي در اين پژوهش معدل 17 به بالا نمرات دانشآموزان در سال تحصيلي گذشته است.
فصـل دوم
ادبيات تحقيق
مقدمه :
روانشناسان در نتيجة پژوهشهاي گوناگون وييگير دريافتهاند كه بيشتر رفتارهاي آدمي بعلت خاصي پديد ميآيند. (پارسا، 1375) .
ارسطو نخستين كسي است كه ميان مؤلفههاي فيزيولوژيكي و رواني هيجان عنوانهاي ماده ، شكل يا نگاره را مطرح نمود. (پارسا ، 1375)
بقراط حكيم چهار مادة سيال : خون، صفرا ، سودا ، بلغم را اساس هيجانها ميدانست. ) پارسا ، 1375)
واژه هيجان كه در زبان متداول با واژههاي شور، احسسا ، انفعال عاطفه معادل است روشنگي پاسخي است كه موجود زنده از نظر «1) برانگيختگي بدني ، 2) واكنشهاي بياني ، 3) تجربه آگاه در برابر محركها از خود نشان ميدهند. (پارسا ، 1375)
كرول ايزارد معتقد است كه در تعريف كامل هيجان بايد به اين موارد سه گانه توجه داشت:
1) فرايندهايي كه در دستگاه عصبي رخ ميدهد.
2) الگوهاي شهود و بيانگر هيجان در چهره
3) احساس آگاهانه هيجان
همچنين به انواع دهگانه هيجان اشاره كرده است و معتقد است كه بيشتر اين هيجانها در دورة شيرخوارگي (تولد تا 2 سالگي) وجود دارند و هيجانهاي ديگر تركيبي از اين هيجانهاي دهگانه بشمار ميآيند، چنانكه عشق تركيب از عامل سردانگيز به اضافة شادماني است. (پارسا ، 1375)
در اين فصل پژوهشگر قصد دارد پيشينهاي از هيجان را بيان نمايد، همچنين به تأثير هيجان بر سيستم عصبي و رويدادهاي بدني ميپردازد و ارتباط بين هيجان خواهي و استفاده از مواد مخدر و نابهنجاريهاي رواني و روابط ميان فردي مشخص نمايد.
علاوه بر اين چند مورد از نظريات دانشمندان در مورد هيجان را مطرح ساخته و او همچنين تحقيقاتي كه در داخل و خارج كشور در رابط با اثر هيجان خواهي بر پيشرفت تحصيلي انجام گرفته با ارائه نتايج آنها بيان مينمايد.
ماهيت هيجان :
هيجانها چهار بْعد دارند :
1) عنصر ذرهني به هيجان احساس ميدهد. هيجان از نظر شدت و كيفيت در سطح ذهني احساس ميشود.
2) عنصر زيستي فعاليت دستگاههاي خودمختار و هورموني را شامل ميشود به اين صورت كه آنها براي آماده كردن رفتار كنار آمدن سازگارانه و تنظمي آن در هيجان دخالت دارند. فعاليت نوروفيزيولوژيكي آنچنان با هيجان آميخته است كه هر گونه تلاش براي تجسم فردي عصباني كه برانگيخته نباشد تقريباً غيرممكن است.
3) عنصر كاركردي (هدفمند) به اين سوال مربوط ميشود كه وقتي فرد هيجاني را تجربه ميكند چه فايدهاي از آن ميبرد . آدم بدون هيجان از لحاظ تكاملي در مقايسه با ساير آدمها اشكال دارد.
4) عنصر بيانگر جنبة اجتماعي و ارتباطي هيجان است به تجربههاي خصوصي ما از طريق ژستها ، آواگريها ، و به تيره جلوههاي صورت به ديگران ابراز و منتقل ميشود . پس هيجانها كل بدن ما را درگير ميكنند. احساسها و پديدارشناسيمان، زيست شيمي و نظام عضلانيمان، اميال و هدفهاميان و ارتباط و تعاملمان با ديگران را در برميگيرد. (سيد محمدي ، 1381)
اين تعريف هيجان نشان ميدهد كه چگونه جنبههاي گوناگون تجربه با يكديگر هماهنگ ميشوند. هيجان چيزي است كه عناصر زيستي ، ذهني ، كاركردي و بيانگر را به صورت يك واكنش منسجم به رويداد برانگيزندة آن درميآورد. (سيدمحمدي ، 1381)
چه چيزي موجب هيجان ميشود:
براي پيبردن به اينكه چه چيزي موجب هيجان ميشود بر اساس اين يك مجادله مهم زيستشناسي در برابر شناخت بوجود ميآيد كه آيا هيجانها عمدتاً پديدههاي زيستي هستند يا شناختي ؟ اگر هيجانها عمدتاً زيستي باشند پس بايد از يك مركز زيستي مثل مدارهاي فنري آناتومي اعصاب سرچشمه بگيرند. اما اگر هيجانها عمدتاً شناختي باشند بايد از رويدادهاي ذهني مثل ارزيابي ذهني علني يك رويداد خاص سرچشمه بگيرند.
ديدگاه زيستي هيجان :
ديدگاه زيستي معتقد است كه انسانها چيزي بين 2 تا 10 هيجان اصلي دارند. ديدگاه زيستي معمولاً بر چندين هيجان اصلي تأكيد ميكند. ريچارد سولومون (1980) از وجود دو سيستم مغزي ناهشيار خبر ميدهد بطوري كه هر تجربة ناخوشايندي بطور خودكار و بازتابي با تجربهاي خوشايند مقابله ميكند و هر تجربة ناخوشايند به طور خودكار و بازتابي با تجربهاي ناخوشايند مقابله ميكند.
جفري گري (1994) سه سيستم هيجان را معرفي ميكند كه از سه مدار فنري جداگانه سرچشمه ميگيرند: سيستم گرايش رفتاري (شادي) ، سيستم جنگ و گريز (خشم و ترس) ، سيستم بازداري رفتاري (اضطراب ) .
جك پنكسپ (1982) بر اساس چهارگذرگاه جداگانة درون دستگاه ليبيك ، چهار هيجان ترس، خشم ، وحشت ، انتظار را معرفي ميكند. نانسي اشتاين و تام تراباسر (1992) بر چهار هيجان شادي، غم ، خشم و ترس تأكيد ميكنند، زيرا اين هيجانها واكنش به چهار وضعيت اهداف مهم و ارزشمند را منعكس ميكنند. موفقيت (شادي) ، شكست (غم) ، ممانعت (خشم)، و بلاتكليفي هدف (ترس). سيلوان تام كينز (1970) شش هيجان را مشخص ميكند علاقه، ترس ، تعجب ، خشم ، اندوه و شادي زيرا او معتقد است كه شش الگوي متفاوت شليك عصبي اين هيجانهاي گوناگون را به بار ميآورد. كارول ايزاد (1991) بر اساس نظريه هيجانهاي متمايز خود ده هيجان را معرفي ميكند خشم ، ترس ، اندوه ، شادي ، نفرت ، تعجب ، شرم ، گناه ، علاقه و تحقير.
آنچه كه در اين محققين پژوهشها قبول دارند اين است كه :
1) تعداد محدودي هيجان اصلي وجود دارد ، .
2) هيجانهاي اصلي در تمام انسانها و حيوانات عموميت دارند.
3) هيجانهاي اصلي محصول تكاملاند.
و آنچه اين پژوهشها را از هم جدا ميكند اين است كه هر يك بر مبناي زيستي خاصي كه تجربه هيجاني را هماهنگ ميكند تأكيد ميورزد. (سيد محمدي ، 1381)
ديدگاه شناختي هيجان :
ديدگاه شناختي قاطعانه ميگويد كه انسانها بر خلاف آنچه ديدگاه زيستي معتقد است با بيشتر از 2 تا 10 هيجان را تجربه ميكنند. نظريهپردازان شناختي ميگويند درست است كه تعداد محدودي مدار عصبي و واكنش بدني مثل واكنش جنگ و گريز وجود دارد اما چند هيجان مختلف ميتوانند از واكنش زيستي يكسان ايجاد شوند.
از ديد نظريهپردازان شناختي ، انسانها هيجانهاي بسيار متنوعي را تجربه ميكنند زيرا موقعيتها را ميتوان بسيار متفاوت تعبير كردو به اين علت كه هيجان از مخلوط تعبير شناختي، زبان ، دانش شخصي، اجتماعي شدن و فرهنگ ناشي ميشود هر نظريهپرداز شناختي براي معرفي تعداد نامحدود هيجانهاي انسان دلايل خوبي دارد وجه مشترك آنها اين فرض است كه «هيجانها در پاسخ به ساختارهاي معني موقعيتهاي معين به وجود ميآيند هيجانهاي مختلف در پاسخ به ساختارهاي معني مختلف ايجاد ميشوند». (فريجدا ، 1988 ؛ نقل از سيد محمدي ، 1381)
هيجانهاي اصلي :
هيجانها را ميتوان به صورت كلي در نظر گرفت يا به صورت اختصاصي. هيجانهاي به اصطلاح اصلي آنهايي هستند كه ويژگيهاي زير را دارند:(اكمن و ديويدسون ، 1994) :
1) فطري هستند نه اكتسابي
2) در همة افراد از شرايط يكساني ناشي ميشوند. شكست همه را غمگين ميكند و به سن و فرهنگ و غيره ربطي ندارد.
3) به صورت منحصر به فرد مشخص هستند مثلاً از طريق جلوه صورت ابزار ميشوند.
4) پاسخ فيزيولوژيكي مشخصي را فراميخوانند.
مطمئناً هيجانها در طول زندگي تغيير و تحول مييابند. با اين حال، به رغم تفاوتهاي موجود در تجربه شخصي و ضروريات فرهنگي ، همة ما در اين هيجانهاي اصلي مشترك هستيم. (سيد محمدي ، 1381)
هيجانها چه فايدهاي دارند؟ :
اين سوال روشن ميسازد كه هيجانها هدفمند هستند. از ديدگاه كاركردي، هيجانها به اين علت تكامل يافتهاند كه به ما كمك كنند تا با تكاليف اساسي زندگي كنار بياييم . علاوه بر اين هيجانها به هدفهاي اجتماعي هم كمك ميكنند. هيجانها احساسات ما را به ديگران منتقل ميكنند و بر نحوة تعامل ديگران بر ما تأثير ميگذارند، و ما را به تعامل اجتماعي فراميخوانند و نقش مهمي در برقراري روابط ميان فردي حفظ و قطع آن دارند. " از نقطه نظر كاركردي چيزي به نام هيجان «بد» وجود ندارد. شادي الزاماً هيجان خوبي نيست و خشم و ترس لزوماً هيجان بدي نيستد."(ايزارد ، 1982 به نقل از سيدمحمدي 1381)
همه هيجانها مفيد هستند زيرا كه را معطوف ميكنند و رفتار را با توجه به موقعيتهايي كه فرد مواجه ميشود به جايي كه لازم است هدايت ميكنند. (سيدمحمدي ، 1381)
جلوههاي هيجاني :
جلوههاي هيجاني پيامهاي قدرتمند و غيركلامي هستند كه احساسات ما را به ديگران ميرسانند. جلوههاي هيجاني نحوه تعامل افراد را تنظيم ميكند، چنان كه جلوه هيجاني ما ميتواند واكنشهاي رفتاري گزينشي طرف مقابلمان را برانگيزد. جلوههاي هيجاني ما را به تعامل اجتماعي فراميخوانند و آن را تسهيل ميكنند. بسياري از جلوههاي هيجاني در اين راستا به صورت اجتماعي برانگيخته ميشوند كه نه به صورت زيستي. (سيد محمدي ، 1381)
چرا هيجان داريم ؟ :
برخي معتقدند كه هيجانها هيچ هدف مفيدي ندارند چنانكه فعاليت جاري را مختل ميكنند، رفتار را بر هم ميزنند ، ما را از قبول و منطقي بودن دور ميكند (هب 1949 ؛ مندلر ؛ 1984) استدلال آنها اين است كه هيجانها يك زماني وظايف تكاملي مهمي هستند اما در عصر نوين ديگر چنين وظايفي ندارند. بنابراين همه قبول دارند كه هيجانها بر نحوة فكر كردن ، احساس كردن و رفتار كردن ما تأثير ميگذارند. زندگي پر از چالشها، استرسها و مشكلاتي است كه بايد آنها راحل كنيم، علت اينكه هيجان داريم اين است كه هيجان راهحلهايي براي اين چالشها ، فشارها و مشكلات هستند (اكمن ، 1992 فريجدا ، 1980) هيجانها با هماهنگ كردن فرايندهاي ذهني، زيستي ، انگيزشي و بيانگر " وضعيت ما در ارتباط با محيطمان را تثبيت ميكند" . (ليونسون ، 1999) " و ما را به پاسخهاي ويژه و كارآمد مناسب با مسائل بقاي جسماني و اجتماعي مجهز ميكنند" . (كلنترو كراس 1999) . (سيدمحمدي ، 1381)
هيجان انسان در محدودة يك طرح دو سيستمي عمل ميكند . جنبه زيستي اين سيستم هيجان همان است كه انسانها با حيوانات ديگر در آن سهيماند و اين جزئي از سيستم هيجان است كه براي حل كردن تكاليف اساسي زندگي تكامل يافته است. چون تعداد كمي از تكاليف زندگي اساسي هستند، هيجان به صورت نمونه نخستين قالبياي عمل ميكند كه پاسخهاي محدود، اما بسيار مناسبي را بسيج و هماهنگ ميكند. اين شيوههاي قالبي پاسخدهي به تكاليف اساسي زندگي هستند آنها خودكار و كاملاً زيستي هستند. بنابراين اين شيوههاي خودكار پاسخدهي به مشكلات در صورتي كه با موقعيت مناسب باشند بسيار سازگارانه هستند اما چنانچه آنها در موقعيتهاي ديگري برانگيخته شوند ميتوانند نامناسب باشند بنابراين براي اينكه هيجانها در موقعيتهاي گوناگون سازگارانه باشند بايد آنها را تنظيم و كنترل كرد. (سيدمحمدي، 1381)
هيجانخواهي :
هيجانخواهي نيز مانند برونگرايي بر اساس توانايي برانگيختن قرار دارد. فردي كه زياد هيجانخواه است تحريك مغزي مداوم را ترجيح ميدهد، از كارهاي يكنواخت خسته ميشود و همواره به دنبال آن است كه از طريق تجربههاي يهجانگيختگي خود را بيشتر كند. فردي كه كم هيجانخواه است تحريك مغزي كمتري را ترجيح ميدهد و كارهاي يكنواخت را نسبتاً خوب تحمل ميكند. بطور كلي ساختار هسجانخواهي به مقدار تغير و تنوعي مربوط ميشود كه دستگاه عصبي مركزي فرد (فنر و نخاع ثوكي) نياز دارد بطوري كه هيجانخواهان ترجيح ميدهند فعاليتهاي خود را تغيير ميدهند (كانالهاي تلويزيون را عوض كنند، مواد مخدر خود را تغيير دهند ، شريكان جنسي خود را عوض كنند، و مواردي از اين قبيل) . (زاكرمن ، 1994)
هيجانخواهي صفتي است كه به اين صورت تعريف ميشود: جستجوي هيجانها و تجربههاي متنوع، تازه پيچيده و پرشور و ميل به ريسك كردن بدني ، اجتماعي و قانوني، و مالي به خاطر خود اين تجربهها (راكرمن ، 1994) .
ماروين زاكرمن براي اينكه تمايل هيجانخواه به پذيرفتن مخاطرات بدني ، مخاطلات اجتماعي، مخاطرات قانوني، مخاطرات مالي را نشان دهد. اينگونه مخاطرات بهايي هستند كه هيجانخواهان دوست دارند بپردازند تا هيجانها و تجربههايي كه به دنبالش هستند به دست آورند. (سيد محمدي ، 1381)
هيجانخواهي از چهار ويژگي تشكيل مسشود : هيجانزدگي و ماجراجويي (TAS) ميل به مخاطرهجويي بدني است . فعاليتهاي غير رقابتي كه مستلزم خطر و مبارزه شخصي است . تجربه جويي (ES) ميل به دنبال كردن تجربهها از طريق ذهن و حواس است نقاشي و موسيقي و برخي انواع مخدر دنبال كردن تجربه از طريق حواص را ميرساند، در حالي كه سبك زندگي خودانگيخته و ناهمرنگ با جماعت به ويژه با جماعت غيرعادي تجربهجويي از طريق ذهن را نشان ميدهد. بازداري زدايي (DIS) ميل به رها كردن خود از قيد و بندهيا اجتماعي به خاطر لذتجويي است. مصرف الكل به عنوان وسيلهاي براي بازداري زدايي و شركت در قمار بازي، تنوع جنسي و ميهمانيهاي بيبند و بار و بازداريزدايي را نشان ميدهد. حساسيت نسبت به يكنواختي و ملال (BS) بيزاري از هرگونه كار يكنواخت است. يكنواختي در كار، تكرار ، تجربه يا مواجه شدن با افراد كسالتآور. وقتي كه اوضاع تغيير نميكند ، آدم حساس نسبت به يكنواختي بيقرار و بيتحمل ميشود . (زاكرمن ، 1978 به نقل از سيدمحمدي ، 1381)
هيجانخواهي و برونگرايي همبستگي ضعيفي با هم دارند (زاكرمن ، 1979) . گر چه هر دو صفت از جستجوي محيطهاي تحريك كننده سرچشمه ميگيرند. ماروين زاكرمن (1994) تفاوت بين اين دو ساختار را شرح ميدهد برونگرايان از معاشرت و بودن با ديگران لذت ميبرند، اما هيجانخواهان بيشتر به ارزش تحريكي كه ديگران فراهم ميآورند، علاقمند هستند. هيجانخواه به جاي معاشرت به 1) جستجوي تجربه جديد ، 2) مخاطره جويي ، 3) فعاليتهاي غيرعادي علاقه دارد. (سيدمحمدي ، 1381)
هيجانخواه و جستجوي تجربههاي جديد:
فرد هيجانخواه همواره به دنبال تجربههاي جديد است. هيجانخواهان در مقايسه با هيجانگريزها، فعاليت جنسي بيشتر و متنوعتري دارند، هيجانخواهان در مقايسه با هيجانگريزها، داشتن رابطه و درگيري عاطفي را شرط لازم روابط جنسي نميدانند. به علاوه، هيجان خواهان در مقام پدر يا مادر ملاكهاي آسانگيرانهتري براي فعاليت جنسي فرزندانشان تعيين ميكنند (زاكرمن ، تاش آپ و فينر ، 1976ـ به نقل از سيدمحمدي ، 1381) . جستجوي تجربههاي جديد به انحرافاتي چون ويرانگري، پرخاسگري ، دزدي و تبهكاري گسترش مييابد. (نيوكام و مكگي 1994، به نقل از سيدمحمدي، 1381) تأثير هيجانخواهي بر مصرف مواد ، رابطة بين هيجانخواهي و انحراف نوجواني را توجيه ميكند به طوري كه هيجانخواهي مصرف مواد را پيشبيني ميكند و مصرف مواد انحراف كلي را پيشبيني مينمايد. (نيوكام و مكگي، 1991، به نقل از سيد محمدي ، 1381)
هيجانخواه و مخاطرهجويي:
هيجانخواهان داوطلبانه به سرگرميهايي ميپردازند كه از لحاظ بدني مخاطره آميزند، مخاطرهجويي هيجان خواهان در زمينههاي گوناگون زندگي آشكار ميشود (هيجانخواهان در مقايسه با هيجانگريزها در شرايط عادي به سرعت، خيلي بالاتر از محدوديت سرعت تعيين شده رانندگي ميكنند) . (سيد محمدي ، 1381)
هيجانخواه و فعاليتهاي غيرعادي:
هيجانخواهان بسيار در فعاليتهاي غيرعادي مثل هيپنوتيزم و پژوهشهاي دارويي شركت ميكنند. بيشتر هيجانخواهان براي فعاليتهاي پرخطر و غيرعادي داوطلب هستند. (سيدمحمدي ، 1381)
مبناي زيستي هيجانخواهي :
هيجانخواهان منابع شديد تحريك را ميجويند و بوسيلة آن تهييج ميشوند (زاكرمن ، 1994 به نقل از سيدمحمدي 1381) . علاقة هيجانخواهان به محركهايي كه موجب واكنشهاي سوگيري ميشوند به ما كمك ميكند كه بدانيم چرا آنها فعاليتهايي را جستجو ميكنند و آنها را ترجيح ميدهد (زاكرمن 1994، به نقل از سيد محمدي ، 1381) .
رويدادهاي زيست شيميايي در مغز تعيين ميكنند كه چگونه افراد به تحريك محيطي واكنش نشان ميدهند. به همين خاطر, پژوهشگران رابطة بين صفت هيجانخواهي و رويدادهاي زيست شيمايي در مغز را بررسي كردهاند. مطمئنترين يافته اين است كه هيجانخواهان مونوآمين اكسد از (MAO) كمي دارند (اسكولر و همكاران ، 1978 به نقل از سيدمحمدي ، 1381). MAO آنزيم دستگاه ليمبيك است كه انتقال دهندههاي مغز مثل درپامين و سروتونين را تجزيه ميكنند.
دوپامين در تجربههاي پاداش كه از لحاظ زيستي مهم هستند مثل غذا و ميل جنسي، دخالت دارند به همين خاطر رفتارهاي گرايش را تسهيل ميكند. سروتونين در بازداري زيستي ، يا دستگاه توقف فيزيولوژيكي در مغز دخالت دارد و از اين رو جلوي رفتارهاي گرايش را ميگيرد. هيجانخواهان مقدار نسبتاً زيادي دوپامين دارند و به همين خاطر زيست شيمي آنها گرايش را به بازداري ترجيح ميدهند .(زاكرمن ، 1994 به نقل از سيدمحمدي 1381).
مفهوم هيجان :
واژه هيجان را هنگامي به كار ميبريم كه ميخواهيم به توصيف احساسهايي چون عشق، نفرت، غم ، شادي ، اميد ، كنجكاوي، رحم، سرگرمي و جز اينها ميپردازيم.
اين احساسها در زندگي مانقش بسيار مهمي را بعهده دارند و نه تنها در خوشبختي ما موثرند، بلكه در سلامت حافظه و نيروي عقل و ادارك ما نيز تأثير دارند ، به تجربه معنا ميبخشند و در تصميم و كردار ما هم نفوذ انكارناپذيري دارند. (پارسا ، 1377)
روانشناسان كوشيدهاند تا هيجان را به گونهاي روشن كنندن اما با دشواريهاي گوناگون روبرو شدهاند، بعضيها هيجان را به گونهاي روشن كنند، اما با دشواريهاي گوناگون روبر شدهاند، بعضيها هيجان را نوعي انگيزه دانستهاند و بعضي ديگر آن را فرايندي مغاير انگيزه شناختهاند.
گروهي هيجان را تغييرات بدني عنوان داشتهاند، در حالي كه گروهي ديگر آن را احساسهاي ذهني معرفي كردهاند كه موجود آدمي كيفيت آن را گزارش ميكند. (پارسا ، 1375)
بسياري از مردم هيجانها را عوامل مثبت ، يا منفي بر حسب پيامدهايشان ارزيابي ميكنند. (پارسا ، 1375)
به عقيده داروين هيجانها جلوههايي از رفتارهاي سازش پذير قبلي هستند. بعضيها تجربه و نمايش هيجانها را معلول يادگيري ميدانند، بنا به بررسيهاي جديد هم عوامل فطري و هم آموختني در بروز هيجانها دخالت دارند.
وقتي حالت هيجاني به انسان دست ميدهد در بدن تغييراتي پديد ميآيند كه روان به فيزيولوژيستها به سنجش آنها پرداختهاند. (پارسا ، 1375)