بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به رشد روزافزون دانش و اطلاعات در عصر جدید، نظام تعلیم و تربیت باید سعی بر آن داشته باشد که توانایی هاي شناختی چون قدرت تفکر، پژوهشگري و جستجوگري را پرورش دهد. اندیشمندان تعلیم و تربیت براي پاسخگویی به این نیاز بشر رویکردهایی همچون آموزش تفکر انتقادي، مهارت هاي جستجوگري، تفکر خلاق و... را پیشنهاد داده اند که جمله آنها را می توان از طریق اجراي رویکرد مسĤ له محوري ترفیع کرد. در واقع مواجهه جوامع بشري با مسائل ناهمگون و فزاینده زندگی پیچیده امروزي که راه حل از پیش تعیین شده اي ندارد از یک طرف و سبقت جویی کشورها در نوآوري و ابداع از طرف دیگر، پرورش انسانهایی که قادر به حل مسائل گوناگون باشند را اجتناب ناپذیر میکند.

بدیهی است که هر انتظاري در گستره تعلیم و تربیت پیوند گستردهاي با شالودة علومانسانی دارد. در واقع در نظامهاي آموزشی، علومانسانی یکی از مهم ترین مقوله هاي اثربخش تلقی می شود که می تواند در جهت رشد و تعالی افراد نقش مؤثري ایفا کند.از آنجاکه در نظام آموزشی ما محتواي برنامهدرسی یا کتابدرسی مبناي تدریس و کار معلمان میباشد، در این مقاله سعی بر آن است ضمن تبیین رویکرد مسأله محور در محتواي برنامه درسی، راهبردهاي حلمسĤله و الگوهاي متعدد آن،به تبیین مؤلفههاي حلمسĤله و جایگاه هریک از مؤلفهها در کتابهاي ادبیات فارسی1و3، جامعهشناسی1و2، روانشناسی و فلسفه پرداخته شود.

نتایج حاکی از آن است که میزان توجه کتب منتخب به مؤلفههاي حل مسأله متفاوت میباشد. چنانچه بیش از همه، کتاب روانشناسی به مؤلفههاي مورد نظر پرداختهاند. قابل ذکر است که از میان مؤلفههاي مدنظر بیشترین فراوانی متعلق به "تحلیلموقعیت مسألهاي" و "جمعآورياطلاعات" بوده و کمترین آن به "تدوین فرضیه"، "آزمون آن" و "ارزیابی فرایند حلمسĤله" میباشد. در انتهاي مقاله نیز پس از تحلیل چگونگی ظهور مؤلفههاي حلمسأله در کتب مذکور، پیشنهاداتی در این زمینه ارائه شده است.

کلیدواژهها: رویکرد مسĤلهمحور-علومانسانی-محتواي برنامه درسی

مقدمه

با آغاز هزاره سوم گرایشها و تغییرات کلان سیاسی، اجتماعی و حرفهاي، توسعه مواج و خیرهکننده علوم مختلف و پدیدهاي چون جهانی شدن و به هم ریختن و حذف پاره اي از مرزهاي فکري و فلسفی که از دهههاي گذشته ریشه گرفته بودند به اوج خود رسید و انتظارات و شرایط جدیدي براي افراد بشر مطرح نمود. وجود این نیازها و انتظارات زمینه تحول و تغییرات اساسی را در سازمانها و نهادهاي اجتماعی، فرهنگی و آموزشی به دنبال داشت. در نظام تعلیم و تربیت کنونی به حافظه سپردن اطلاعات و دانش هدف تلقی نمی شود، زیرا به صورت افسار گسیختهاي زندگی در حال پیچیده تر شدن است و انسان با انفجار اطلاعات و فناوري مواجه میگردد.

بنابراین در نظام تعلیم و تربیت کنونی باید سعی بر این باشد که تواناییهاي شناختی دیگر همراه با قدرت حافظه یعنی قدرت تفکر، پژوهشگري و جستجوگري پرورش داده شود. اندیشمندان تعلیم و تربیت براي پاسخگویی به این نیاز بشر آموزشهایی همچون آموزش تفکر انتقادي، مهارتهاي جستجوگري، تفکر خلاق و ... را پیشنهاد دادهاند که جمله آنها را میتوان از طریق سیستم آموزشی حل مسأله اعتلا بخشید. در واقع نیاز به مهارتهاي حل مسأله به علت مواجهه جوامع بشري با مسائل ناهمگون و فزاینده زندگی پیچیده امروزي که راه حل از پیش تعیین شدهاي ندارد از یک طرف و وابستگی متقابل بین کشورها، سبقت جویی ایشان در نوآوري و ابداع از طرف دیگر، پرورش ذهنها و شخصیتهایی که قادر به حل مسائل گوناگون باشد را اجتناب ناپذیر میکند - اخوان کاظمی، . - 1385

بدیهی است که هر انتظاري در گستره تعلیم و تربیت پیوند گستردهاي با شالوده علوم انسانی دارد. در واقع در نظام آموزشی، علوم انسانی یکی از مهم ترین مقوله هاي اثربخش تلقی میشود که میتواند در جهت رشد و تعالی افراد نقش موثري ایفا کند. علوم انسانی رشتهاي است در دوره تحصیلی دبیرستان که در دانشگاه به شاخههاي مختلفی تقسیم میشود که اکثر آنها مرتبط به جامعه و شناخت و حل مشکلات انسانی می باشند. به لحاظ ارتباط مستقیم این رشتهها با مسائل انسان، لازم است افرادي که در این رشتههاي مشغول به تحصیل، تدریس و تحقیق میباشند مجهز به مهارتهاي حل مسأله باشند.

مسائل روحی روانی، تربیتی، حقوقی و اجتماعی، فلسفی، زبانی، ادبی و .... تنها با مطالعات علوم انسانی و آموزش صحیح مهارتهاي حل مسأله از طریق محتواي این دروس و به روز کردن کتب و به کار بستن نظریههاي مختلف حل مسأله و همچنین کاربست آنها در دروس علوم انسانی میسر می باشد - چیت ساز و صحرا گرد،. - 1385با توجه به متمرکز بودن نظام آموزشی کشور ما، کتاب درسی یا محتواي مطالب آموزشی ، محور مکتوب و مدون تعلیم و تربیت محسوب شده و فعالیتها و تجربههاي تربیتی دانش آموزان توسط معلم و حول محور آن سازماندهی میشود. بررسی وضعیت فعلی شیوههاي سازماندهی مواد و محتواي درسی رشتههاي علوم انسانی در نظام آموزشی ما نشان دهنده این واقعیت است که به رغم نقش و اهمیت و کاربرد رشته هاي مختلف علمی در قلمرو وسیع علوم انسانی، نحوه سازماندهی و شیوههاي عرضه مواد و محتواي درسی در رشته هاي مذبور، از موقعیت و جایگاه علمی مناسبی برخودار نیست و روشهاي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید