بخشی از مقاله
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کليات
1-1- مقدمه 2
1-2- بيان مساله 3
سوال اصلي تحقيق 6
1-3- اهميت وضرورت تحقيق 8
1-4- اهداف تحقيق 12
فصل دوم : ادبيات تحقيق 12
2-1- پيشينه تحقيق 12
2-1-1- پيشينه تحقيق درجهان 14
2-1-2- پيشينه تحقيق درايران 17
2-2- مفهوم آموزش وپرورش 20
2-3- جامعه شناسي آموزش وپرورش 21
2-4- هدف جامعه شناسي آموزش وپرورش 22
2-5- نظام جديد آموزش وپرورش درايران 24
2-6- نظام آموزش وپرورش جمهوري اسلامي ايران 26
2-7- آموزش وپرورش دوره متوسطه 29
2-8- افت تحصيلي 34
2-9- عوامل افت تحصيلي 48
2-10- بررسي افت تحصيلي وعوامل موثر درآن درچند کشور خارجي 48
2-11- دلايل ترک تحصيل در منطقه خاورميانه 51
2-12- افت تحصيلي درچند کشور پيشرفته صنعتي وشيوه هاي مقابله با آن 51
2-13- مقابله با افت تحصيلي درکشورهاي آسيا واقيانوس آرام 51
2-13-1- اقدام هاي سازماني 51
2-13-2- اقدام هاي تربيتي 52
2-13-3- اقدام هاي انگيزشي ومادي 52
2-13-4- مشارکت اولياء وجامعه محلي 52
2-13-5- اقدامهاي غير رسمي 53
2-14- افت تحصيلي درغرب وشيوه هاي مبارزه باآن 53
2-14-1- افت تحصيلي وعوامل فردي 53
2-14-2- افت تحصيلي وکمبود خانوادگي 54
2-14-3- افت تحصيلي وعوامل درون مدرسه 55
2-15- شيوه هاي برخورد با پديده افت تحصيلي درغرب 56
2-15-1- روشهاي ترميمي وجبراني مقابله با افت تحصيلي 56
2-15-2- روشهاي تغيير وتحول بنيادي مدرسه 56
2-16- روشهاي اصلاحي ودرمان آموزش وپرورش 58
گرايش اول تامل آموزش وپرورش جبراني ، کلاسهاي تطبيقي ، آموزش متقابل و خدمات حمايتي در مدرسه است.
2-16-1- آموزش وپرورش جبراني 59
2-16-1-1- برنامه هاي متنوع جبراني 59
2-16-1-2- اثرات آموزش وپرورش جبراني 60
2-16-2- خدمات حمايتي 61
2-16-2-1- خدمات حمايتي در فرانسه 61
2-16-2-2- خدمات حمايتي در بلژيک : کلاسهاي تطبيقي 62
2-16-3- آموزش متقابل 63
2-16-4- جنبشهاي مبارزه با نابرابريها 64
2-16-5- آموزش خانواده 66
2-16-6- پيوند خانه ومدرسه 68
2-16-7- پروژه هاي محلي ومنطقه اي مبارزه با افت تحصيلي 69
2-17- بررسي مساله افت تحصيلي وارائه راه حلهاي پيشنهادي در ايران 72
2-18- خسارتهاي ناشي از شکست تحصيلي درايران 77
2-19- راه حلهاي پيشنهادي واجرايي 78
2-20- روش ديگر جلوگيري از افت تحصيلي 79
2-21- رويکردهاي جامعه شناسي به آموزش وپرورش 83
2-22- مفاهيم کليدي 93
2-23- چارچوب نظري تحقيق 98
نقد وبررسي رويکردهاي جامعه شناسي به آموزش وپرورش
2-24- مدل تحليلي تحقيق 105
2-25- فرضيه هاي تحقيق 106
مدل تحليلي عوامل اجتماعي موثر بر افت تحصيلي
2-26- تعاريف نظري وعملياتي مفاهيم 108
فصل سوم : روش شناسي تحقيق 117
3-1- جامعه آماري 117
3-2- شيوه برآورد حجم نمونه 118
3-3- روش نمونه گيري 119
3-4- واحد وسطح مشاهده 120
3-5- شيوه جمع آوري اطلاعات 121
3-6- اعتبار وپايايي 122
3-7- روش تجزيه وتحليل داده هاي آماري 123
3-8- محدوديتها 123
فصل چهارم : نتيجه گيري ويافته هاي تحقيق
4-1- نتايج توصيفي 128
4-2- نتايج همبستگي ها 143
4-3- نتايج حاصل از تحليل رگرسيون چند متغيره 151
4-4- نتايج حاصل از تحليل مسير 154
فصل پنجم : نتيجه گيري وپيشنهادات
5-1- خلاصه نتايج حاصل از توصيف داده ها 159
5-2- خلاصه نتايج حاصل از تبيين داده ها 160
5-3- پيشنهاد ها 166
چكيده
از مسائل مهم جامعه ما افت تحصيلي دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصيلي است. پديدهاي كه مانعي جدي براي رسيدن به اهداف عالي آموزش و پرورش به حساب ميآيد. موضوع تحقيق حاضر «بررسي عوامل اجتماعی مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان مقطع متوسطه (دختر و پسر) در شهرستان آمل است.
هدف اصلي پژوهش حاضرشناخت عوامل اجتماعي مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان و ارائه راهكارهاي صحيح بر اساس ارزشها و هنجارهاي ملي و ديني براي بهبود اين وضعيت است. روش تحقيق ما پيمايشي و جامعة آماري ما مجموع دانشآموزان دختر و پسري است كه در خرداد ماه 1383 نتوانستند كارنامه قبولي دريافت كنند. شيوه نمونهگيري در تحقيق حاضر، نمونه گیری طبقه ای متناسب از نظر حجم بوده و بر اساس آن 178 دانشآموز به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند.
از ميان رويكردهاي مختلف جامعهشناسي در مورد افت تحصيلي، رويكرد تضاد به عنوان رويكرد اصلي در چارچوب نظري انتخاب شد كه بر اساس آن رويكرد، مدل كلي تحليل رسم شده و تحقيق صورت گرفت. در تحقيق حاضر متغير وابسته ما افت تحصيلي بود كه متغيرهاي مستقل زيادي بر آن تأثير داشت ولي چهار متغير عمده انتخاب شده و بر اساس آن چهار فرضيه كلي بدين گونه مطرح شد. بين پايگاه اجتماعي - اقتصادي خانواده، سطح تحصيلات خانواده، عدم انسجام و گسيختگي روابط در خانواده و نگرش فرد نسبت به آينده شغلي خود با افت تحصيلي رابطه معناداري وجود دارد. بررسي هر چهار فرضيه از طریق ضريب همبستگي تای كندال صورت گرفت كه نتايج آنها بدين گونه است.
فرضيه اول يعني بين پايگاه اجتماعي - اقتصادي خانواده با افت تحصيلي با اطمينان 99 درصد و سطح خطاي كمتر از 1درصد و فرضيه دوم يعني بين سطح تحصيلات خانواده و افت تحصيلي با اطمينان 99 درصد و سطح خطاي كمتر از 5 درصد و فرضيه سوم يعني بین عدم انسجام و گسيختگي روابط در خانواده با افت تحصيلي با اطمينان 99 درصد و سطح خطاي كمتر از 1 درصد نشانگر رابطه بين سه متغير اصلي مستقل بيان شده با افت تحصيلي بود ولي در آزمون فرضيه چهارم هيچ رابطه آماري معناداري بين نگرش فرد نسبت به آینده شغای با افت تحصیلی وجود ندارد. جهت شناخت ميزان و شدت همبستگي ميان مجموعه متغيرهاي مستقل و متغير وابسته از تحليل رگرسيون چند متغيره وبرای شناخت اثرات مستقيم و غير مستقیم متغیرهای مستقل بر متغير وابسته یعنی افت تحصيلي از روش تحليل مسير استفاده شده است كه در روش تحليل رگرسيون سطح تحصيلات خانواده (با ضريب تأثير 18/0) و در روش تحليل مسير (با مجموع ضريب مسير (21/0) بيشترين تأثير را بر متغير وابسته يعني افت تحصيلي داشته است.
فصل اول
كليات
1-1- مقدمه
آموزش و پرورش يكي از قديميترين نهادهاي اجتماعي است كه از بدو تشكيل زندگي گروهي انسان و در پاسخ به نياز انسانها در روابط متقابل به شكل ابتدايي خود وجود داشتهاست. آموزش و پرورش رسمي از اوايل قرن حاضر به صورت يك نظام فراگير، ابتدا جوامع پيشرفته و متعاقب آن سراسر جوامع در حال پيشرفت را فرا گرفته است و امروز جامعهاي نيست كه اين نظام نقشي در تحول و پيشرفت آن نداشته باشد. (فومني، 1382، 13)
قلمرو رشد و فعال شدن استعدادها و توانائيهاي آدمي را زمان- مكان(جايگاه) يا شرايط زماني- مكاني(موقعيت) تعيين ميكند و جهت ميدهد. بنابراين تربيتي سودمند و اثربخش خواهد شد كه آن شرايط را در نظر بگيرد و با آنها هماهنگ باشد و يا بتواند شرايط نامطلوب را به شرايط مطلوب تغيير دهد. به عبارت ديگر رشد و تكامل و فعال شدن استعدادها و توانائيهاي هر شخص، مستلزم وجود سالم: خانواده سالم، جامعه سالم و موقعيت (مجموع شرايط زماني-مكاني موثر) سالم است و توأم بودن آنها از ضرورتهاي آموزش و پرورش موثر و موفق است. (شعاري نژاد،1381، 21).
از بين بردن بيسوادي، بيكاري، محروميت و بسياري از مشكلات و نارسائيهاي ديگر اجتماعي را بايد در كاركرد مدرسه جستجو كرد. مدرسه مكاني است كه در آن بهتر از هر جاي ديگر ميراث فرهنگي هر قوم ميتواند منتقل شود و استعدادهاي بالقوه دانشآموزان پرورش يابد و آنان را براي شركت فعال در جامعه آماده سازد. همچنين مدرسه با پرورش رفتارها و توانائيهايي كه مردم براي شركت در تغييرات و رويارويي با آنها بدان نياز دارند، راه را براي تجديد حيات اجتماعي هموارتر ميكند. عدم موفقيت نظامهاي آموزش در انجام اين رسالت در بسياري از مواقع به صورت افت يا شكست تحصيلي بروز ميكند كه شامل كيفيت ضعيف يادگيري دانشآموزان، تكرار پايه و ترك تحصيل است. افت تحصيلي در كشور ما از پديدههاي مهم سازمان آموزش و پرورش است كه به صورت يك مسألهاي مهم درآمده كه نظر غالب جامعهشناسان و روانشناسان و مربيان تربيتي را به خود جلب كرده است.
پديدهاي كه هرساله مقادير قابل توجهي از منابع و سرمايههاي انساني و اقتصادي جامعه را تلف نموده و آثار مخرب و ناگواري را نيز در حيات فردي، خانوادگي و اجتماعي افراد مردود به جاي ميگذارد. بايد به مسأله افت تحصيلي انديشيد، زيرا خسارت ناشي از اين پديده كه باعث پژمردگي حيات و سرخوردگي يك انسان و داغ شكستي كه براي يك عمر بر روان فرد نقش بسته، با تكرار يك سال يا بيشتر، بهبود نمييابد (اظهار ندامت دانشآموزان مدارس بزرگسال يا شبانه اعم از دختر و پسر گوياي اين امر است). ارائه آموزش و پرورش يكسان هم براي همه دانشآموزان به رغم تفاوتهاي فردي، مسائل و مشكلات عاطفي در خانواده و تفاوتهاي اجتماعي، اقتصادي و به خصوص فرهنگي خانوادهها ميتواند از عوامل ايجادكننده افت تحصيلي محسوب شود. از آنجا كه تفاوت فرهنگي خانوادهها به ويژه مناطق مختلف كشورهاي در حال توسعه، غالبا بارز و آشكار است، نظام آموزش و پرورش نميتواند براي همه طبقات اجتماعي كارآيي لازم را داشته باشد.از اين رو بسياري از كودكان و نوجوانان، بخصوص در مناطق محروم به رغم هوش و استعداد از ادامه تحصيل باز ميمانند.
در اين تحقيق سعي شده است تا ريشههاي جامعه شناختي «افت تحصيلي» در مقاطع متوسطه را در شهرستان آمل تا حد امكان شناخته و همجنين مقايسهاي از جهت ميزان افت در بين دانشآموزان دختر و پسر از سال 1375تا 1383 به عمل بيايد. چرا كه شناخت اين عوامل و برخورد مدبرانه با آن ميتواند كارآيي نظام مزبور را افزايش داده و جاده علم دانش را براي پيمودن نسلهاي جوان هموارتر سازد.
1-2- بيان مسأله
تعاريف گوناگوني از مسأله اجتماعي توسط جامعه شناسان ارائه شده است و مسأله مورد نظر ما در اينجا «افت تحصيلي» است.
دكتر سيفاللهي درباره مسائل اجتماعي ميگويد:
«در رابطه با مسائل اجتماعي ميتوان گفت امور و پديدههايي كه موجب تنشها و ناسازگاريهاي اجتماعي گرديده و به نحوي جامعه يا زندگي افراد را مورد تهديد و تضعيف قرار دهد» (سيفاللهي ، 1381،40)
هر سازماني استراتژي و راهكارهايي را براساس اهداف سازماني خود پيش ميگيرد كه خواهان وضعيتي است كه بتواند به آن سو هدايت شود و اگر شرايط حاضر سازماني به بن بستهاي شديدي دچار شود، به فكر راهحلهاي اساسي برآمده، چرا كه مشكل بزرگي براي رسيدن به هدف بر سر راهش نمايان مي شود كه براي رفع آن بايد هزينههاي زيادي را بپردازد. امّا اگر بخواهيم مسأله اجتماعي را اينگونه تعريف كنيم:
«هر وضعيتي كه به عنوان فاصله بين واقعيت و وضعيت مطلوب پديدار شود» (خاكي، 1382، 14) و غالب افراد جامعه باور داشته باشند كه ميتوان آن فاصله را رفع كرد. سازمان بزرگ آموزش و پرورش در ايران به يك مشكل آموزشي به نام «افت تحصيلي» دانشآموزان در مقاطع مختلف روبرست. اين پديده نامطلوب براي كل جامعه مسأله جدي ايجاد كرده كه در مواردي ريشه در كيفيت نظام آموزشي ما داشته و اذهان متفكران اجتماعي، برنامهريزان كتابهاي دولتي، مربيان آموزشي، جامعهشناسان، روانشناسان، خانوادهها، سياستمداران و … را به خود مشغول داشته است.
مجددا اگر در مورد «مسايل اجتماعي» بگوييم كه
«مسايل اجتماعي جامعه پديدههايي اجتماعي اعم از شرايط ساختاري و الگوهاي كنشي است كه در مسير تحولات اجتماعي بر سر راه توسعه يعني بين وضعيت موجود و وضعيت مطلوب قرار ميگيرند و مانع تحقق اهداف و تهديد كننده ارزشها و كمال مطلوبها ميشوند. اين مسايل اجتماعي به عنوان پديده هايي نامطلوب اذهان نخبگان و افكار عمومي مردم را به خود مشغول ميدارند، به طوريكه نوعي وفاق و آمادگي جمعي براي مهار آنها پديد ميآيد.»(عبدالهي، 1383 : 12)
اين پديده كه به يك مسأله فراگير و گسترده در جامعه تبديل شده است، مانعي جدي براي رسيدن به اهداف عالي آموزش و پرورش ميباشد كه مقامات رسمي كشور را به چاره جويي و اقدام عملي در جهت اصلاح و رفع و يا پيشگيري آن وا ميدارد « افت تحصيلي» مسألهاي نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت، چرا كه از سالها قبل اين پديده در نظام آموزشي ما وجود داشته و تا الان ادامه دارد. اين ميزان ظاهراً در دوره متوسطه بيش از ساير مقاطع تحصيلي مي باشد و عوامل بسياري درآن دخالت دارد و همين امر باعث شده است تا عده زيادي از دانش آموزان، اصطلاح ريزشي و ريزشي مضاعف را به خود بگيرند و برخي هم به علت عدم كشش درسي دچار ترك تحصيل بشوند.
موضوع و سوال كلي اين تحقيق آن است كه :
« كدام عوامل اجتماعي در افت تحصيلي دانشآموزان كشور ما تأثير دارند»
اين يك موضوع كلي و گسترده است كه براي كشف عوامل آن، گروهي بزرگ از محققان لازم است كه با هزينه بسيار زياد و همچنين با صرف زماني طولاني به تحقيق مشغول شوند و چه بسا مشكلات بسياري هم از جنبههاي مختلف باعث كندي حركت آنها شده و به علل متفاوت بودن شرايط و موقعيت مكاني و اجتماعي و فرهنگي و غيره نميتوان به دلايل ثابتي كه همه كشور را در برميگيرد رسيد،اگر چه برخي از دلايل مشترك هم وجود داشته باشد. به همين دليل سعي شده است تا موضوع تحقيق را هم از جنبه مكاني و هم از جنبه بررسي علل و عوامل آن محدودتر ساخت و روشنتر و واضحتر بيان كرد. بنابراين موضوع بالا كه كلي و گسترده بود به عنوان زير تغيير پيدا كرد.
سوال اصلي تحقيق
« علل اجتماعي افت تحصيلي دانشآموزان متوسطه در شهر آمل كدام است؟ »
پرسش بالا، پرسش اصلي و آغازين تحقيق است كه سعي ميشود، عوامل جامعهشناختي آن، مورد بررسي و پژوهش قرار گيرد. عنوان بالا مشخص ميكند كه اين تحقيق در مقطع متوسطه كه شامل دانشآموزان دختر و پسر ميباشد، در شهرستان آمل صورت ميپذيرد. در اين تحقيق سعي ميشود كه ميزان افت تحصيلي دانشآموزان متوسطه را بررسي و در ضمن مقايسهاي بين دختران و پسران از جهت ميزان و چگونگي روند آن صورت پذيرد. چرا كه گفتههاي مديران، دبيران، خود دانشآموزان و شواهد ديگر از جمله نتايج امتحانات (كارنامه) دانشآموزان در اين زمينه بيانگر اين است كه سالانه صدها نفر در همين مقطع دچار افت تحصيلي و در نهايت، ترك تحصيل ميشوند و اين موضوع در يك شهر نسبتا كوچك،مشكل بزرگي را براي جامعه و نظام اجتماعي كل به وجود آورده و پيامدهاي زيادي از جنبههاي مختلف ببار ميآورد. خصوصا از جنبههاي مختلف رفتاري كه باعث انواع انحرافات، كجرويها، ناهنجاريها و جرمها شده و يا تن دادن به انواع كارهاي ساده با مزد ناچيز و توهينهاي زياد از عوارض ديگر اين بيكاري است بنابراين ميتوان مفهوم « افت تحصيلي» را كه از متن نظام بزرگي به نام نظام آموزش و پرورش بر ميخيزد،يك مشكل، درد اجتماعي و در نهايت يك مسأله اجتماعي دانست كه بايد در مورد آن بررسي عميق صورت گرفته و راهحلهاي ممكن را براي رفع اين معضل ارائه داد.
1-3- اهميت و ضرورت تحقيق
در عصري كه اطلاعات فراگير شده است، افراد لاجرم در صحنه ارتباط متقابل اجتماعي و زيستن در حال و رفتن به آينده، ضروري ميبينند كه بخشي از آن اطلاعات را در حد نياز كسب نمايند. و در جهان تكنولوژي نوين با فرهنگهاي متنوع و متفاوت، دانش و اطلاعات، آگاهيها و انديشههاي زآينده و مولد، فرهنگ خوب زيستن و ارزشهاي ملي و انساني و جامعه پذيري سالم، يعني نوعي تطابق مثبت و سازنده بايد به نسلهاي بعد منتقل شود و همچنين آماده سازي نسلهاي آتي براي ساختن آيندهاي ايدهآل، كه سرنوشت چنين جامعهاي را خود در دست داشته باشند پس كدام نهاد و سازمان بهتر از آموزش و پرورش خصوصاً در عصر جديد ميتواند اين نقشها و وظايف مهم را عهدهدار شود.
آموزش و پرورش كشور ما ميليونها دانش آموز از مقطع ابتدايي تا متوسطه را در زير چتر خود جمع كرده و با صرف هزينههاي زياد و بكارگيري مربيان، معلمان و امكانات آموزشي و غيره اجراي وظايف مهم و خطير ذكر شده را عهده دار شدهاند تا بتوانند كودكان و نوجوانان امروز را سالم، كارآمد و موفق از متن نظام به جامعه كشيده و آنها را قادر نمايند تا در سطح جهاني پابهپاي پيشرفت علم و تكنولوژي و براي رفع نيازهاي واقعي انسانها چه در سطح ملي و فراملي حركت نمايند و جامعه كشور خود را در عرصه جهاني پايدار و سرافراز سازند.
ولي ميبينيم كه چگونه پس از گذشت يك سال در مقطع مختلف تحصيلي، عدهاي از دانش آموزان به علل مختلف در تحصيل علم و دانش از حد متوسط كل دانش آموزان تنزل كرده، در جا ميزنند، يا مجبور به تكرار پايه ميشوند يا مردود شده و در نهايت از ادامه تحصيل در كلاس درس خودداري ميكنند و دچار تحصيل ميشوند. دانش آموزان بخش وسيعي از عناصر تشكيل دهنده نظام آموزش و پرورش ميباشند.
يكي از مهمترين مسائل اجتماعي در ميان دانش آموزان در نظام آموزشي و پرورش، بحث «تكرار پايه» است كه مستلزم سرمايه گذاريهاي اضافي زيادي است. بحث تكرار پايه در نظام آموزش و پرورش بحث جديدي نيست. پديدهاي است كه از دهها سال قبل در نظامهاي آموزشي وجود داشته است، روندي كه ما از آن به عنوان «افت تحصيلي» ياد ميكنيم.
وظيفه اصلي آموزش و پرورش تعليم و تربيت است و تعليم و تربيت از ديدگاه اقتصادي نوعي سرمايهگذاري به شمار ميرود. لذا بايد در صدد بود تا چنين سرمايهگذاري عظيمي كه بخش عمدهاي از سرمايههاي كشور را به خود اختصاص ميدهد. صحيح برنامه ريزي گردد تا ضايعات آن به حد اقل برسد. بدين جهت هر گونه ضايعهاي كه موجب تلف شدن سرمايه شود و نتيجه مطلوب از آن به دست نيايد «افت» ناميده ميشود. چرا كه هر ساله دهها ميلياردها ريال بودجه كشور را به هدر ميدهد و نيروهاي بالقوه انسان جامعه را از آموزش و پرورش خارج ميكند و به اين ترتيب عظيم ترين سرمايههاي جامعه كه همان نيروهاي انساني بيثمر ميماند.
ريشههاي اين مشكل و مساله بزرگ و حاد از كجاست؟ آيا اين يك مشكل درون سازماني است يعني از متن و درون نظام آموزش برخواسته است، يعني نظام آموزش نميتواند با برنامهها، اصول و قواعد داخلي خود، چگونه اين دانش آموزان را بر اساس نيازهاي روز جامعه تربيت كند يا مشكل برون سازماني است، يعني از سطح علمي و معرفتي كل جامعه و نهادينه نشدن تحصيل علم. وضع نابهنجار و نامطلوب سيستم اقتصادي و طبقاتي جامعهها و يا تركيبي از آنها ناشي ميشود؟
ميبينيم مشكلات آموزش و پرورش از جمله مساله «افت تحصيلي» به حدي بغرنج شده است كه هر ساله دهها و صدها كتاب و مجله و نشريه در جهان، خصوصاً در ايران در اين مورد چاپ شده است و سمينارهاي مختلف كه غالباً جامعهشناسان و روانشناسان را به بررسي و تجريه و تحليل و ارائه راهحل دعوت مينمايند برگزار ميشود، پس به نظر محقق، انتخاب موضوع آنقدر اهميت داشته است كه به بررسي علل و عوامل عمده آن كه موجب عدم كارايي نظام آموزشي و پرورش كشور شده و سبب اتلاف و هدر رفتن سرمايههاي مادي و معنوي يك ملت ميشود، پرداخته شود و با ارائه راهحل برخواسته از متن فرهنگ و ارزشهاي ملي و ديني كشورمان هشداري براي مسئولين و دستاندركاران سازمان تعليم و تربيت و دولت مجري قوانين باشد تا بتوانند با تصحيح و تقويت برنامههاي آموزشي جديد، چنين بحراني را از جامعه ما بزدايند و با تقويت انگيزه تحصيل علم در انديشههاي نسل جوان، جامعه را به سوي پيشرفت واقعي و تمدن حقيقي سوق دهند.
1-4- اهداف تحقيق
هر پژوهش و تحقيقي براي رسيدن به هدف و مقصود خاصي صورت مي گيرد. اين هدف غالباً خود را در قالب پرسش آغازين نمودار ميسازد و از طريق بيان آن آشكار ميشود. در مراحل قبل اين تحقيق موضوع كلي و سوال كلي آشكار شده و اين موضوع كلي به صورت يك عنوان مشخص و روشن بيان شده است. سوال اصلي و آغازين تحقيق كه همان عنوان تحقيق بود، در مورد «افت تحصيلي» دانش آموزان ذكر شده است. با بررسي دقيق موضوع و عنوان تحقيق دريافتن اهميت و ضرورت آن اهداف مهمي را ميتوان از درون آن تشخيص داد. نظر به اينكه خود محقق از دبيران سازمان بزرگ آموزش و پرورش كشور بوده، طي سالها تدريس در مدارس روستايي و شهري با مشكلات و نيازهاي دانشآموزان، مدرسان و ديگر كاركنان اداري آن سازمان تا حدي آشنا شده با انتخاب چنين موضوعي و تحقيق درباره آن مسلماً اهدافي چند را به شرح زير در نظر داشته است.
گر چه اهداف زيادي را ميتوان جهت تحقيق در پديده افت تحصيلي برشمرد، ولي ميتوان اين اهداف را به دو صورت كلي و ويژه تقسيم كرد:
1- اهداف كلي 2- اهداف ويژه
«اهداف كلي مستقيماً از مساله پژوهش مشتق ميشود، در واقع يكي از اهداف كلي، خود موضوع تحقيق است كه معلوم ميدارد پژوهش چه چيزي را دنبال ميكند و يا قصد تعيين آن را دارد. اهداف ويژه تحقيق هم اصولاً از مساله پژوهش و اهداف كلي آن نشأت ميگيرد و ميتوان آن را «خرده مساله پژوهش» ناميد. محقق، با بيان اين اهداف دقيقاً تصريح ميكند كه در اين تحقيق چه انجام ميشود و چه انجام نميشود.»(خاكي، 1382، 29)
اين تحقيق صرفاً در شهرستان آمل در استان مازنداران انجام ميشود. سپس اهداف آن چه كلي و چه جزئي هماهنگ با اين شهرستان ميباشد.
اهداف كلي
1- كشف رابطه بين عوامل جامعه شناختي با پديده افت تحصيلي در دوره متوسطه
2- شناخت ميزان تاثير عوامل جامعه شناختي در تاثير گذاري بر افت تحصيلي
3- آگاهي بر روند و جريان پديده افت تحصيلي از سال 1375 تا 1383 به صورت كلي
4- مقايسه تطبيقي جريان و روند افت تحصيلي بين دختران و پسران در مقطع متوسطه از سال 75 تا 83
5- ارائه راهكارهاي صحيح بر اساس ارزشها و هنجارهاي ملي و ديني كشور ما براي بهبود اين وضعيت
اهداف ويژه تحقيق
1- آشنا ساختن مديران، دبيران و مربيان آموزشي و تربيتي با عوامل اجتماعي كشف شده در رابطه با «افت تحصيلي» دانشآموزان.
2- برخورد قاطعانه و اصولي مسئولين نظام با عوامل شناخته شده افت تحصيلي به ترتيب اهميت و اولويت در حد امكان.
3- شناخت عوامل اجتماعي مشترك در افت تحصيلي دختران و پسران دوره متوسطه.
4- ارائه يك مدل تحليلي متناسب با شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه ما را در رابطه با افت تحصيلي.
5- آشنا ساختن دانشآموز دختر دوره متوسطه با عوامل اجتماعي افت تحصيلي براي بهبود وضعيت درسي آنها.
6- آشنا ساختن دانشآموز پسر مقطع متوسطه با عوامل اجتماعي افت تحصيلي جهت بهبود وضعيت درسي آنان.
7- ارائه راه حلهايي به مسؤولين نظام آمورش پرورش بر اساس شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه ما.
8- ارائه پيشنهاد و راهنماييهاي لازم به والدين جهت كمك به وضعيت درسي دانشآموزان.
فصل دوم
ادبيات تحقيق
2-1- پيشينه تحقيق
بررسي پيشينه پژوهش، نه تنها پژوهشگر را از نظر تشخيص و تعريف متغيرها و عملياتي كردن آنها، بلكه در تشخيص و چگونگي ارتباط متغيرهايي كه هم از لحاظ مفهومي و هم از لحاظ علمي مهم است را ياد ميدهد.
هدف از گنجاندن بخش پيشينه تحقيق عبارتست از:
1- برقراري ارتباط منطقي ميان اطلاعات پژوهشهاي قبلي با مساله تحقيق
2- آشنايي با چارچوب نظري و يا تجربي مساله تحقيق
3- آشنايي با روشهاي تحقيق مورد استفاده در پژوهشهاي گذشته.
(خاكي، 1382، 168، 27)
2-1-1- پيشينه تحقيق در سطح جهان
افت تحصيلي يكي از مشكلاتي است كه معمولاً نظامهاي آموزشي و پرورشي جهاني با آن دست به گريبانند و در حقيقت آفتي است كه به محصول آموزشي و پرورشي كشورها لطمه ميزند و كارايي و بهره وري نظامها را با نقصان روبرو ميسازد.
يك بررسي انجام شده در ايالات متحده امريكا نشان ميدهد كه سه دسته از عوامل مهم در ترك تحصيل دانش آموزان دخالت داشته است.
1- عوامل مربوط به درون مدرسه شامل ضعيف بودن در درس، عدم سازگاري معلم با پسران، اخراج شده، مردود شدن و به درد نخوردن مدرسه براي دانشآموزان
2- حاملگي زودرس براي دختران ( كه البته مشخص نشده است در درون مدرسه بوده است يا خانواده يا در جامعه) و ازدواج و تشكيل خانواده براي دختران و زندگي با يكي از والدين
3- مسائل اقتصادي شامل اشتغال به كار دانشآموزان، تعهدات اقتصادي در خانواده براي دانشآموز خصوصا براي پسران. (صفوي 1365 ،45)
هافمن در سال 1989 با تحقيقي در مورد اشتغال مادران و وضعيت فرزندان، خاطر نشان ميسازد كه دختران مادران شاغل از پيشرفت تحصيلي و سازگاري اجتماعي و استقلال بيشتري برخوردارند.
همچنين پسران مادران شاغل در مقايسه با پسران مادران غيرشاغل از سازگاري اجتماعي و استقلال بالاتري بهرهمندند.در خانوادههاي بسيار فقير پسران مادران شاغل در آزمونهاي شناختي و هوشي نمرات بالاتر از پسران مادران غيرشاغل دارند در ضمن مادران طبقه متوسط نسبت به مادران طبقات پايينتر، ميتوانند معلم بهتري براي فرزندان خود باشند و تحريك ذهني گستردهتري براي آنها فراهم سازند. در مورد اثرات تلويزيون در وضعيت تحصيلي فرزندان، دو محقق به نام فيليپ نيومن و باربارانيومن با فرا تحليل يا تحليل نتايج 23 تحقيق، عنوان ميكنند كه پيشرفت تحصيلي در ميان كودكاني كه در هفته، 10تا15 ساعت تلويزيون تماشا ميكنند در بالاترين حد است (در مقايسه با كودكاني كه كمتر از 10 ساعت تماشا ميكنند) و سپس با افزايش تماشا از 20 تا 40 ساعت در هفته، ميزان پيشرفت تحصيلي به طور چشمگيري كاهش مييابد. در هندوستان هم بر اساس گزارش گروه مشاوران يونسكو( 1369، ترجمه مشايخ) دانشآموزان بيشتر به علت كمبود لباس و عدم امكانات و شهريه ترك تحصيل ميكنند. بر اساس آمار منتشره، 30 درصد ترك تحصيل زنان يا دختران بر اثر عدم علاقه والدين به تحصيل آنها بوده است.
در مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز(پاييز سال 72-71) آمده كه : در پژوهشي كه در انگلستان صورت گرفته است، نشان داده شده كه شغل پدر به عنوان شاخص طبقه اجتماعي، بالاترين همبستگي را با پيشرفت تحصيلي در تمام سطوح پيش دانشگاهي داشته است.(حاجيزاد،1382، 71 الي 68)
البته برخي از راهبردهاي موفقيتآميز در كشورهاي آسيا و اقيانوس آرام ظهور جنبشهايي براي مبارزه با «افت تحصيلي» بيان خواهد شد.
2-1-2- پيشينه تحقيق در ايران
در ايران در زمينه افت تحصيلي تحقيقات و پژوهشهاي زيادي در استانها و شهرهاي مختلف صورت گرفته است و اين نشانگر جدي بودن مسأله فوق است كه اذهان غالب انديشمندان، خصوصا مسئولين آموزش و پرورش را به خود جلب كرده است. در اين قسمت به عنوان نمونه، چند مورد از پژوهشهاي انجام شده كه در پاياننامهها آمده است آورده خواهد شد:
مرضيه وفادار مرادي در سال 1377 تحقيق به نام بررسي نگرش دبيران و دانشآموزان نسبت به عوامل موثر بر افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد آموزش متوسطه در دبيرستانهاي دخترانه مشهد انجام داده است اين پژوهش در پي شناخت عوامل مربوط به ساختار و محتواي نظام جديد آموزش متوسطه بوده كه زمينه لازم را براي افت تحصيلي دانشآموزان فراهم كرده است. فرضيههايي كه بدين منظور تدوين شده، عبارتند از:
1- بين شيوههاي برنامهريزي دروس در نظام جديد آموزش متوسطه و افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
2- بين تغييرات مكرر آيين نامهها و دستورالعملهاي اجرايي نظام جديد آموزش متوسطه با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
3- بين حجم زياد و سنگين دروس با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
4- بين شيوههاي سنتي تدريس و افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
5- بين عدم تمايل دانشآموزان ضعيف نسبت به ادامه تحصيل در شاخه كارودانش و فنيوحرفهاي با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
نتايج اين تحقيق نشان داده است كه غير از فرضيه دوم، بقيه فرضيهها تأييد شده است.
نمونهگيري در اين پژوهش با استفاده از روش نمونهگير تصادفي خوشه اي انجام شده و روش به كار رفته در اين تحقيق از نوع پيمايشي بوده است. جامعه آماري اين پژوهش متشكل از كليه دبيران شاغل در دبيرستانهاي دخترانه نظام جديد و كليه دانشآموزان دختر مشغول به تحصيل در اين دبيرستانها كه حداقل ترم چهارم و بيشتر بوده و در يك يا چند درس افتادهاند و همچنين براي مستندسازي فرضيههاي تحقيق از آزمون مجذور كا (خي دو) استفاده شده است.(وفادار مرادي، 1377، 67)
پژوهش ديگري توسط بهرام مجيدي در سال 1375 در شهرستان ميانه صورت گرفته كه موضوع آن، بررسي رابطه بين برخي از ويژگيهاي اجتماعي- اقتصادي خانواده با موفقيت و افت تحصيلي دانشآموزان سوم راهنمايي شهرستان ميانه است. پژوهش حاضر كه به روش پيمايشي انجام شده، از روش همبستگي براي بررسي رابطه ميان متغيرها استفاده شده است. جامعه آماري در اين پژوهش شامل كليه دانشآموزان سوم راهنمايي شهرستان ميانه در سال تحصيلي 75-74 بوده است و از بين جامعه آماري، تعداد 360 نفر از دانشآموزان(180 دانش آموز موفق و 180 دانشآموز ناموفق) به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. تعداد 174 نفر در گروه موفق و تعداد 164 نفر در گروه ناموفق به پرسشنامهها پاسخ دادند.
اطلاعات گردآوري شده به صورت جداول متعدد ارائه و از آزمون همبستگي مجذوركاي و ضريب همبستگي پيرسون استفاده گرديد. نتايج بدست آمده نشان داد كه : بين سواد پدر، سواد مادر، درآمد خانواده، شغل پدر، تعداد اعضاء خانواده با افت تحصيلي فرزندان رابطه وجود دارد. امّا بين محل سكونت والدين، اشتغال مادر، چندمين فرزند خانواده بودن با افت تحصيلي فرزندان رابطه معنيداري وجود ندارد. (مجيدي، 1375 ،68)
حسن دلاكه در سال 1380 تحقيقي تحت عنوان «تحليل عوامل موثر بر دانشآموزان در معرض افت تحصيلي از ديدگاه معلمان مدارس ابتدايي تهران» انجام داده است در اين تحقيق 7 عامل مهم يعني، آموزشي، رفتاري، اجتماعي، اقتصادي، خانواده، حضور تكرار پايه در يك سال كه بر دانشآموزان در معرض خطر افت تحصيلي موثر هستند تحليل شده است. در اين تحقيق آمده است: به نظر معلمان بهترين راهبردهاي جلوگيري از شكست تحصيلي راهبردهاي آموزشي است. با بررسي تحقيقات اخير موثرترين ويژگيهاي دانشآموزان در معرض خطر افت تحصيلي شناسايي شد. (دلاكه، 1380 ،84)
تذكر: با مراجعه نگارنده به بخش تحقيقات و كتابخانه شهرستان ساري كه مركز استان مازندران است و با بررسي بيش از 20 پاياننامه در مورد افت تحصيلي، مشخص شده است كه غالب آنها جنبه روانشناختي داشته و در حد كارشناسي است و محققان آنها غالبا از رشته مشاوره و علوم تربيتي بودهاند و پاياننامهاي كه باديدگاه جامعهشناختي نوشته شده باشد به چشم نخورد.
ارتباط نگرش با رفتار نيز همواره مورد توجه پژوهشگران علوم اجتماعي بوده است. نجفيزند(1370)
در تحقيقي تحت عنوان: بررسي نگرش معلمان نسبت به موقعيت آموزشي (روابط معلم-شاگردي) و ميزان موفقيت آنان از نظر دانشآموزان و مديران نتيجه ميگيرد كه:
1) نگرش معلمان با روابط معلم و شاگردي در كلاس و همچنين با نحوه عملكرد آنان در محيط آموزشگاه و در رابطه با همكاران و مسئولان و نمودهاي رفتاري كه دال بر علاقمندي به امر تدريس است، همبستگي معنادار نشان ميدهد.
2)ميان نگرش معلمان نسبت به دانشآموزان با ارزشيابي دانشآموزان و مديران از ميزان كارآيي آنان رابطه معنادار وجود دارد.
3)معلماني كه زن هستند و يا در دوره ابتدايي تدريس ميكنند در مقايسه با معلمان مرد، آنهايي كه در دوره راهنمايي تدريس ميكنند، نسبت به دانشآموزان از نگرش مثبتتري برخوردارند.
4)علاوه بر ارتباط نگرش معلمان با عملكرد آنان در محيط آموزشگاه، ميان نگرش آنان نسبت به دانشآموزان با ارزشيابي دانشآموزان و مديران از ميزان كارآيي آنان نيز رابطه معنادار مشاهده گرديده است. (ساكي، 1373 ،131-130)
2-2- مفهوم آموزش و پرورش
«مطالعه تحول معناي Education در زبانهاي مغرب زمين نيز آموزنده است. ريشه اين لغت كه در زبان فارسي به «تربيت»، «تعليم و تربيت»،«پرورش»و «آموزش و پرورش» ترجمه ميشود، در زبان لاتين به معني كشت نباتات، پرورش حيوانات، تغذيه و تعليم اطفال به كار رفته است. بايد اضافه شود كه تا حدود نيمه قرن هفدهم آكادمي فرانسه، تربيت آدمي را فقط در معناي تعليم او به كار ميبرده است.«مراقبت از تعليم اطفال اعم از اينكه متوجه تمرين روح يا ورزش جسم باشد» امّا ليتره بين عمل (پرورش كودك و نوجوان) و نتايج آن (عادت مكتسبه) فرق قائل ميشود. در نظر او كسب عادت فكري چيزي و توسعه خصايل اخلاقي چيز ديگر است.»(شكوهي، 1375، 21)
امّا كلمه Education در حال حاضر در ادبيات مربوطه در سطح بيناللملي به چهار معنا به كار ميرود: به معناي موسسه يا نهاد(الف)، به معناي عمل يا تأثير (ب)، به معناي محتوا (ج)، به معناي نتيجه يا محصول (د).
-تعليم و تربيت به معناي موسسه يا نهاد، به مجموعه ساختهايي اطلاق ميشود كه در زمان معيني در يك كشور يا در گروهي از كشورها، غايتشان تربيت افراد ملت است، طبق مقررات بيش و كم دقيقي كار ميكنند در لحظه معيني از تاريخ خصوصيات نسبه ثابتي دارند.
-عنوان عمل يا نفوذ متأثر از تعريفي است كه در آغاز قرن حاضر (1911) دوركيم از تعليم و تربيت كرد و از اين طريق طرز فكر تربيتي چندين نسل از مربيان را تحت تأثير قرار داد.
-در معناي محتوا در اولين تقرب برآنچه «برنامه» ناميده ميشود منطبق است. برنامه غالبا و تقريبا منحصرا به مجموعهاي از معارف كسب كردني راجع است. امّا تعليم و تربيت به معناي علمي از مفهوم برنامه هم فراتر ميرود.
-تعليم و تربيت به عنوان «محصول» اثري است كه در چهارچوب تعليم و تربيت به معناي «نهاد» و از طريق توسل به تعليم و تربيت در معناي «محتوا» بر تعليم و تربيت به معناي«عمل و تأثير» مترتب ميشود و شايستگي و كارآيي فارغالتحصيلان نظام آموزشي مبين آن است. (همان،26-25)
پستالزي مربي و روانشناس تربيتي اواخر قرن18 و اوايل قرن 19 و باني آموزشگاههاي نو ميگويد:
«تربيت عبارتست از رشد طبيعي، تدريجي و هماهنگ كليه استعدادها و نيروهاي موجود و مكتوم در انسان»
هربارت مربي و فيلسوف آلماني اوايل قرن 19 ميگويد:
«تعليم و تربيت عبارتست از مراقبت از كودك و تعليم معلوماتي كه او را صاحب هنر و مهارت و فضيلت و تقوي نمايد و هدف از اين تبليغات بايد دستيابي به كمال شخصيت يعني اعتدال و هماهنگي جسم و روح را فراهم سازد»
فروبل مربي بزرگ آلماني قرن 19 به تبعيت از فلسفه طبيعت دوستي يا ناتوراليسم رومانتيك روسو و نظريات پستالزي معتقد است كه فلسفه تربيت همان «رشد و تكامل نيروها و استعدادهاي بالقوه موجود در نهاد آدمي است» وي معتقد است كه مراحل مختلف رشد از يكديگر جدا و متمايز نيستند و اين همان نظر « ژان ژاك روسو» در كتاب معروف اميل است. زيرا ژان ژاك روسو كه منبع الهام پستالزي، هربات و فروبل بود، تربيت را رشد نيروهاي طبيعي فردي طفل ميداند كه آموزش و پرورش بايد خود را با قواي طبيعي و استعدادهاي ذاتي و متفاوت كودكان سازگار سازد. به عبارت ديگر روسو معتقد است كه توجه به علائق و تمايلات طبيعي و كنجكاوي و حركات و فعاليت طفل بايد محور آموزش و پرورش واقع گردد. (نيكزاد، 1375، 11الي 7)
امّا دوركيم جامعهشناس معروف فرانسه كه يكي از مراجع بزرگ «تعليم و تربيت » ميگويد:
«تربيت عملي است كه نسلهاي بزرگسال بر روي نسلهايي كه هنوز براي زندگاني اجتماعي پخته نيستند انجام ميدهند و هدف آن اين است كه در كودك شماري از حالات جسماني و عقلاني و اخلاقي برانگيزد و پرورش دهد كه جامعه سياسي بر روي هم و نيز محيط ويژهاي كه فرد به نحو خاصي براي آن آماده ميشود اقتضاء ميكنند» از اين تعريف چنين بر ميآيد كه تربيت اجتماعي كردن روشمند نسل جوان و وسيلهاي است براي جامعه كه با آن كودكان شرايط اساسي بقاي خود را فراهم ميسازد. (دوركيم ، 1376 ،48)
البته دوركيم معتقد است كه عمل تربيت كه بزرگترها در حق كوچكترها انجام ميدهند عمدتا بر محور «وجدان جمعي» به منظور اجتماعي بار آوردن افراد لازمالتعليم است. (نيكزاد، 1375، 9)
امّا آخرين تعريف از آموزش و پرورش را از ديدگاه دكتر فومني در اينجا ميآوريم:
«آموزش و پرورش عبارتست از شيوه عمل و اعمال روش در سوادآموزي، فرهنگآموزي، گسترش علوم و فنون و تخصص با برنامههاي از پيش انديشيده شده در چارچوب سازمانهاي منطبق با نيازهاي اقتصادي-اجتماعي. (فومني، 1382 ،61)
2-3- جامعهشناسي آموزش و پرورش
آموزش و پرورش نهادي است اجتماعي كه در ارتباط با ساير نهادهاي اجتماعي عمل ميكند. كار جامعهشناسي مطالعه نهادهاي اجتماعي و چگونگي پيدايش و سير تكويني آنهاست و هم اينجاست كه جامعهشناسي درمطالعه نهاد آموزش و پرورش، اهميت پيدا ميكند. در چكيده كارهاي هانريژان جامعه شناسي آموزش و پرورش چنين تعريق شده است:
«جامعه شناسي آموزش و پرورش عبارتست از مطالعه نهادها و روابط اجتماعي در ارتباط با آموزش و پرورش»از طرف ديگر اهميت جامعه شناسي آموزش و پرورش در آن است كه مقتضيات اجتماعي در زندگي انساني نقش عمده دارد. در نتيجه آموزش علمي كه در حدود سالهاي 1900 در اروپا به وجود آمده ابتدا از فيزيولوژي و روانشناسي و مخصوصاً از روانشناسي الهام گرفته و سپس در مسايل مربوط به بازده آموزش و پرورش وارد شده است. ديدگاه جامعه شناختي و مطالعه تجربي آموزش و پرورش قدري ديرتر در ايالات متحد آمريكا گسترش پيدا كرد. اسميت اولين كسي بود كه براي اين كار عنوان خاصي انتخاب كرد: «جامعه شناسي آموزش و پرورش» سال 1917.
بعد از جنگ جهاني اول (1914-1918) چهار واقعه عمده در جهتگيري آموزش به طرف علوم اجتماعي به ويژه جامعه شناسي موثر بوده است:
1-آموزش عمومي 2-سازمانهاي آموزشي 3-دگرگوني نقش خانواده 4-اوجگيري انقلاب صنعتي
مطالعه سازمانهاي آموزشي، نقش آموزش و پرورش در تحولات اجتماعي، فنون آموزش ناشي از اين روند تحولي، تحول جمعيت و گسترش مدارس رسمي مورد نياز جمعيت رو به افزايش جوامع، اعم از شهري و روستايي، از جمله موضوعاتي هستند كه در چارچوب نهادهاي اجتماعي و در حيطه مطالعات جامعه شناسي است. بر اساس چنين ملاحظاتي، جامعه شناسي آموزش و پرورش به منزله يكي از رشتههاي مهم جامعه شناسي به وجود ميآيد و با كاربرد روشهاي تحقيقي مشخص، مطالعه تحولات جامعه در زمينههاي مختلف و رشد جمعيت و رابطه آنها با آموزش و پرورش ميپردازد. (فومني، 1382 ،24 الي 19 )
2-4- هدف جامعه شناسي آموزش و پرورش
هدف جامعه شناسي آموزش و پرورش آن است كه پديده آموزش و پرورش، نحوه تشكل و سازمان پذيري، و كاركردهاي عمومي آن را در زندگي اجتماعي مطالعه كند. بديهي است كه در هر جامعهاي، دامنه آموزش و پرورش از چارچوب نظام آموزش و پرورش فراتر ميرود. آموزش و پرورش پديدهاي است كه آشكار يا نهان در تمام اركان و نهادهاي اجتماعي جاي دارد و از راه تأثيرات متقابل، دركل نظام اجتماعي نفوذ ميكند.