بخشی از مقاله

بررسي عوامل محيطي جغرافيايي و انساني پارك چيتگر

منابع:
1- مصاحبه با مديريت پارك چيتگر جناب آقاي آقاباشي
2- استفاده از كتابهاي توضيحاتي پارك چيتگر
3- اينترنت
مقدمه:
مجموعه‌اي كه پيش رو داريد ماحصل تلاش در جهت كسب اطلاعاتي در رابطه با مجموعه‌اي فرهنگي- تفريحي- ورزشي پارك چيتگر است. علت محدود بودن اطلاعات در زمينه‌ي اين مكان به اين دليل است كه دسترسي كامل براي بررسي تمام جوانب موارد ذكر شده، واقعاً كار دشواري بود و مسئولين و كارگذاران اين مجموعه هدف اين بود كه بر روي محيطي باستاني- طبيعي،

جغرفيايي كار شود به اين دليل به محل‌هاي مرتبط با اين مسئله كه احتمال بي رقيب مي‌تواند اطلاعاتي را در اختيارمان بگذارند (از قبيل سازمان ميراث فرهنگي و پژوهشكده‌ي مردم شناسي و مصاحبه با آقاي محب عل) سر زديم اما متاسفانه هيچ كدام ما را در جهت ارائه موضوعي براي كار راهنمايي نكردند كه خوب مسلماً اين نيز يكي از معضلات آموزشي و اداري مراكز دولتي و خصوصي براي دانشجوياني كه به دنبال تحقيقات خود و كسب اطلاعات بيشتر در جهت تحقق بخشيدن به اهدافشان هستند مي‌باشد.

پس از مطالعه و چك كردن سايت‌هاي مختلف در اين رابطه با عنوان پارك چيتگر و زمينه‌هاي بسياري كه در جهت آموزشي- فرهنگي- ورزشي داشت برخورد كرديم و تصميم گرفته شد كه كار روي اين مجموعه را كه به هر ترتيب قابل دسترسي‌تر از موضوعات ديگر بود آغاز كرد و كارمان را با مصاحبه با مسئول و مديريت پارك آقاي آقاباشي شروع كرد و ايشان در جهت دسترسي به منابعي در رابطه با جنبه‌هاي مختلف چيتگر سوق دادند و هدايت كردند و عكس‌هايي را در زمينه‌ي نقشه‌هاي نقاط مختلف پارك و ديگر جوانب آن در اختيارمان قرار دادند كه البته بعضي از آنها به علت تخصصي بودن در محدوده‌ي كار با جاي نمي‌گرفت و از بررسي و پرسش در مورد آنها صرف نظر شد.

البته ذكر اين نكته ضروري است كه موقعيت مكاني جغرافيايي پارك چيتگر جوري طراحي شده است كه به هر ترتيب مكاني امن و فاقد از هر گونه خطر نيست و اين مسئله در بسياري موانع كار ما را باشد مواجه مي‌ساخت در آخر گفتني است شايد اين مجموعه، مجموعه‌اي غني و كامل نباشد ولي مي‌توان متصور شد كه اين بررسي مختصر و كوتاه مي تواند به عنوان راهنمايي براي حداقل مكاني كه تاكنون از پارك چيتگر ديدن نكرده‌اند مورد استفاده قرار بگيرد. به اميد آن كه موثر افتد.

آبرفتهاي كنوني
اين بخش متشكل از جوان‌ترين نهشته‌هاي رودخانه با سيلابي است و در بستر رودخانه با سيلابي است و در بستر رودخانه، مسيل‌ها پادگانه هاي آبرفتي، مخروط افكنه‌هاي جوان و كالها بر جاي گذاشته شده است. دشت جنوب تهران از اين آبرفت پوشيده شده است.

به طور كلي رسوبات در شمال تهران از رسوبات دانه درشت منفصل) قلوه سنگ، شن‌گرد شده بدون سيمان)، و در جنوب تهران رسوبات دانه ريز (سيلت و رس) تشكيل شده است، آبرفتهاي كنوني كه اكثراً به صورت رسوبات منفصل هستند كاملاً نفوذ‌پذير بوده و مقاومت مكانيكي آنها نسبت به نقاط مختلف متفاوت است.


آزمايشات تجزيه شيميايي برگ درختان
تجزيه شيميايي برگ گياهان بهترين روش براي تعيين ميزان عناصر موجود در گياه و برآورد موادغذائي مورد نياز آنها مي‌باشد چرا كه نمو گياهان از غلظت عناصر غذايي موجود در بافتها و برگها تبعيت مي‌كند. از روي نتايج تحقيقاتي كه روي درختان اقاقيا (پهن برگ) و كاج (سوزني برگ) انجام شده است

(جهاد تحقيقات آب و خاك، 1379)، ميزان عناصر شيميايي بدين شرح است:
ازت: در برگ درختان كاج بين 0/97- 1/14 درصد و اقاقيا بين 3/1-4 درصد متغير بوده است لذا بايد گفت درختان اقاقيا كه يك گونه تثبيت كننده ازت مي‌باشند به مراتب بيشتر از درختان كاج ازت را از خاك جذب و در برگها ذخيره كرده است. ازت موجود در گياهان حداكثر سه درصد است كه در درختان كاج به حد ماكزيمم نرسيده است.


فسفر: در سوزنهاي كاج بين 0/12- 0/23 درصد و در اقاقيا بين 0/12- 0/17 در صد نوسان دارد يعني كاج با توجه به شرايط محيطي نسبتاً‌ خشك كمي بيشتر از اقاقيا فسفر را در اندامهاي هوايي خود ذخيره كرده است. مقدار متوسط فسفر در گياهان حداكثر 0/5 درصد است كه در هر دو گونه به حد ماكزيمم نمي‌رسد.


پتاسيم: در كاج بين 0/63- 0/76 درصد و اقاقيا بين 0/76- 1/8 درصد نوسان بوده است يعني اقاقيا نسبت به كاج پتاسيم بيشتري در اندامهاي خود دارد. مقدار پتاسيم در گياهان حداكثر 3 درصد است و در اين دو گونه به حد ماكزيمم نمي‌رسد.


كلسيم: در برگ درختان كاج بين 1/54- 2/01 درصد و در اقاقيا بين 3/64- 4/76 درصد متغير است، يعني در اقاقيا به حد كافي وجود دارد. مقدار كلسيم در گياهان حداكثر 4 درصد است و در كاج به ماكزيمم نمي‌رسد.


منيزيم: در كاج بين 0/23- 0/23 درصد و در برگ اقاقيا بين 0/38- 0/64 درصد نوسان دارد. مقدار متوسط منيزيم در گياهان حداكثر 0/7 درصد است كه در هر گونه به حد ماكزيمم نمي‌رسد.
آهن: در كاج بين 91-219 ميلي گرم در كيلوگرم و در اقاقيا بين 230- 437 ميلي گرم در كيلوگرم در نوسان است. مقدار متوسط آهن در گياهان حداكثر 200 ميلي‌گرم است كه در هر گونه ماكزيمم رسيده است.


منگنز: در برگ درختان كاج بين 34-58 ميلي‌گرم در كيلوگرم و در اقاقيا بين 103/ 56 ميلي‌گرم در كيلوگرم متغير است. مقدار متوسط منگنز در گياهان حداكثر 100 ميلي‌گرم در كيلوگرم است و در كاج به ماكزيمم نمي‌رسد.


روي: در درختان كاج بين 24-33 ميلي‌گرم در كيلوگرم و در اقاقيا حداكثر 100 ميلي‌گرم در كيلوگرم است كه در هيچ يك از دو گونه به حد ماكزيمم نمي‌رسد.
مس: در درختان كاج بين 4-5 ميلي‌گرم در كيلوگرم و در اقاقيا بين 7-9 ميلي‌گرم در كيلوگرم متغير است. مقدار متوسط مس در گياهان حداكثر 20 ميلي‌گرم در كيلوگرم است كه در هر گونه به حد ماكزيمم نمي‌رسد.


در مجموع ميانگين عناصر شيميايي موجود در برگ اقاقيا بيشتر از درختان كاج بوده است. نتايجي را به شرح ذيل مي‌دهد.


نتايج حاصله از تجزيه واريانس ميانگين فاكتورهاي فيزيك و شيميايي خاك متاثر از نوع جنگل حاصله حاكي از اين است كه نوع جنگلكاري اثر جدي روي فاكتورهاي فيزيكي و شيميايي خاك مثل عمق (كاج 7/44 و اقاقيا 7/75 سانتيمتر) و هدايت الكتريكي (براي كاج 1/14 و اقاقيا 0/9 ميلي‌موهس برسانتي‌متر مكعب) داشته و در مورد سيلت و شن‌ اثر ضعيفتري دارد و روي درصد رس،

درصد رطوبت اشباع ، درصد مواد خنثي شونده، درصد كرين آلي و مواد آلي، درصد ازت كل، فسفر و پتاسيم قابل جذب تفاوت معني‌داري نداشته است. گونه كاج داراي ريشه‌هاي عميق نبوده و مواد غذايي را عمدتاً‌ از اعماق خاك تامين مي‌كند ولي اقاقيا داراي ريشه‌هاي عميق نبوده و مواد غذايي را عمدتاً از اعماق خاك تامين مي‌كند

ولي اقاقيا داراي ريشه‌هاي عميق بوده و فعاليت‌ زيادي در اعماق خاك دارد و اسيدهاي آ‎لي نيز ترشح مي‌كند بنابراين گونه اقاقيا در جهت تغييرات عميق خاك روئين موثر است و آنرا افزايش مي‌دهد و در نتيجه ذخيره رطوبت در خاك هم بيشتر مي‌شود و بستر مناسبي براي گياهان زير اشكوب فراهم مي‌گردد

و اسيديته خاك را نيز كمي بالا مي‌برد ولي گونه كاج اسيديته خاك را كاهش داده و به حد خنثي رسانده است. مواد آلي خاك نيز كه از مهمترين خصوصيات خاك است. تحت تاثير نوع جنگل قرار دارد يعني با كاشت گونه كاج درصد كربن خاك بيشتر مي‌شود. به هر صورت مي‌توان گفت محدوده مورد نظر از حيث حاصلخيزي و كمبود مواد آلي با مشكل جدي مواجه است.


باد: جهت اصلي باد نسبت به فصول مختلف تغيير مي‌كند يعني در فصول سرد (پاييز و زمستان) از غرب به شرق است و در فصول گرم از جنوب غربي به شمال شرقي مي‌باشد. بادهاي فصل سرد معمولا سرعت زيادي دارند در صورتي كه بادهاي فصل‌ گرم اغلب ملايم بوده و سرعت كمي دارند. در محدوده سايت نمي‌توان خسارت جدي از جانب بادها متوجه درختان دانست با اين حال در برخي نقاط پارك كج شدگي در درختان كاج به علت وزش باد بوده است.

بارش: بر اساس آمار ده‌ ساله 1363 تا 1372 ايستگاه هواشناسي مهرآباد متوسط بارندگي ساليانه 242 ميليمتر مي‌باشد. اكثر بارندگي ماهانه مربوط به اسفندماه 1370 با 141.7 ميليمتر و حداقل آن مربوط به ماههاي خرداد تا مهر است كه بارندگي انجام نشده است. حداكثر بارندگي سالانه در سال 1366 با 289.8 ميليمتر و حداقل آن در سال 1368 با 166.3 ميليمتر بوده است. بيشترين روزهاي بارندگي ماهانه در سالهاي فوق در مهر ماه 1363 با 17 روز بارندگي اتفاق افتاده است.


تاج پوشش: مطالعات انجام شده نشان مي‌دهد كه مقدار متوسط تاج پوشش در رديفهاي كاشت تيپ سوزني برگ خالص 78 درصد در تيپ پهن برگ خالص 44 درصد و در پهن برگ مخلوط 54 درصد مي‌باشد. (البته در برخي قطعات تراكم بسيار پايين و تاج پوشش نزديك به صفر و در بعضي قطعات سوزني برگ 100 درصد بوده است.

(ميانگين تاج پوشش بين رديفهاي كاشت در تيپ سوزني برگ خالص 38/2 درصد، در تيپ پهن برگ خالص 24/5 درصد و در پهن برگ مخلوط 34/4 درصد بوده است (قطعاتي با بيش از 70 درصد هم ديده شده است) كه دليل آن فاصله بيشتر درختان در بين رديفهاي كاشت نسبت به رديف‌هاي كاشت است.

همبستگي قوي بين تاج پوشش تيپ پوشش برگ با درصد پوشش علفي وجود دارد و علت آن بدين قرار است كه با افزايش درصد تاج پوشش نوردهي كم شده و از طرفي مقدار سوزنهاي ريخته شده بسيار زياد مي‌شود و به دليل خاصيت آللو پاتي قوي سوزنها، پوشش علفي از بين رفته ويا فرصت به وجود آمدن پيدا نمي‌كنند.


حرارت: طبق آمار ايستگاه هواشناسي مهرآباد در نزديكي محدوده مي‌باشد درجه حرارت در ده سال از 1363 تا 1372 از حداقل منهاي 10 درج

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید