بخشی از مقاله
تمدن اسلامی
مقدمه:
تمدن اسلامي در نتيجهي سفارشهاي اسلام به دانشاندوزي و بهرهگيري از دانش تمدنهاي پيشين پديد آمد. اسلام در كمتر از يك سده به سراسر خاورميانه، شمال آفريقا و اسپانيا گسترش يافت و ميانهي زمين، قلمرو جهان اسلام شد. در اين منطقهي پهناور، كه زادگاه چند تمدن درخشان بود، مسلمانان دستاوردهاي تمدنهاي پيشين را پذيرفتند و با توسعهي آنها، تمدن شكوهمندي را به وجود آوردند. ايرانيان در پديد آوردن تمدن اسلامي سهم زيادي داشتند و اين تمدن زمينهساز نوزايي در اروپا شد.
سفارشهاي ماندگار
معجزهي پيامبر اسلام(ص) كتاب قرآن است، كتابي كه مسلمانان را به تفكر دعوت كرده، به شگفتيهاي طبيعت قسم ياد كرده و ايمان دانايان را محكمترين ايمان دانسته است. پيامبر اسلام(ص) نيز پيوسته مسلمانان را به دانشاندوزي سفارش ميكردند. به فرمودهي آن حضرت، دانشاندوزي بر هر زن و مردي واجب است و دانش را بايد از هر سرچشمهاي گرفت حتي اگر در چين باشد و حتي اگر آموزگار آن فردي غير مسلمان يا كافر باشد. از اين رو، مسمانان از همان سدههاي نخستين به فراگيري دانش و توسعه و گسترش آن روي آوردند و با بهرهگيري از اندوختههاي پيشين بشري و توسعهي آن، توانستند يكي از باشكوهترين تمدنهاي بشري را به ارمغان بياورند.
گسترش اسلام
مسلمانان در سال 21 تا 22 هجري قمري سپاه ساسانيان را در نبرد قادسيه و نبرد نهاوند شكست دادند. مردم ايران كه از ستم و فساد سالهاي پاياني حكومت ساساني رنج ميبردند از خود مقاومت چنداني نشان ندادند. آنان پيام برابري و عدالت اسلام را به گوش جان شنيدند و به پيروي از اين دين توحيدي روي آوردند. مسلمانان در نبرد يرموك(در سوريه) ارتش امپراتوري روم غربي(بيزانس) را در حالي شكست دادند كه از نظر تعداد، دو برابر مسلمانان بودند. آنان سوريه و فلسطين و درواقع بخش زيادي از بيزانس را فتح كردند. به زودي نداي اذان در مصر و ليبي نيز طنين انداز شد و چندي بعد مسلمانان اسپانيا را نيز فتح كردند.
زبان بينالمللي
اسلام به سرزمينهايي با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان اين سرزمينها كه نداي برابري و بالندگي اسلام آنان را به اين دين جذب كرده بود، به اين دين روي آوردند و براي فهم بيشتر كلام خدا به فراگيري زبان عربي پرداختند. به اين ترتيب، براي نخستينبار يك زبان بينالمللي در گسترهي وسيعي از جهان رايج شد كه به گسترش دانش و فرهنگ كمك زيادي كرد. زبان مشترك باعث شد كه هيچ دانشمندي در سرزمينهاي اسلامي، از هندوستان و آسياي ميانه تا مصر و سوريه و اسپانيا، احساس غربت نكند و براي دانشاندوزي به شهرهاي مختلف سفر كند. نگارش كتاب به زبان عربي نيز باعث شد هر دانشمندي از دستاوردهاي علمي دانشمندان ديگر آگاه شود و ارتباط علمي، كه براي پيشرفت دانش اهميت زيادي دارد، به آساني امكان پذير شود.
نهضت ترجمه
در زمان هارون الرشيد، خليفهي عباسي، به سفارش يحي بن خالد برمكي، وزير ايراني، كتابخانهي بزرگي به نام خزانهي حكمت(گنجينهي دانش) در بغداد ساخته شد و كتابهاي گوناگون از جاي جاي جهان، بهويژه ايران و سوريه، گردآوري شد. مامون عباسي، پسر هارون، كارهاي پدر را پي گرفت و به سفارش ابوسهل فضل بن نوبخت اهوازي، بنيادي به نام بيت الحكمه(خانهي دانش) به تقليد از گنديشاپور اهواز ساخت. او گروهي از مترجمان را به رياست يوحنا بن ماسويه، دانشمند ايراني مسيحي، در آنجا گرد آورد و همچنين گروهي را به هند، ايران و قسطنطنيه فرستاد تا كتابهاي مفيد را گردآوري كنند. به اين ترتيب، ترجمهي آثار علمي، فلسفي و ادبي از زبانهاي سُرياني، پهلوي، هندي و يوناني به زبان عربي، كه از همان سدهي نخست هجري آغاز شده بود، شتاب گرفت.
شكوفايي تمدن اسلامي
ترجمهي آثار علمي تمدنهاي پيشين به عربي باعث شد كه براي نخستين بار بخش عمدهاي از دستاوردهاي علمي و فرهنگي بشر تا آن زمان، كنار هم قرار گيرد. مسلمانان به طبقهبندي اين دستاوردها و بررسي آنها پرداختند و به اين ترتيب راه را براي پيشرفتهاي بعدي هموار كردند. بهزود توليدي علمي نيز رشد پيدا كرد و ترجمهي دانش ديگران جاي خود را به تاليف و نوآوري داد. كوشش دانشمندان ايراني اين تمدن را به چنان شكوفايي رساند كه تا آن روزگار سابقه نداشت و تا صدها سال پيشاهنگ دنياي متمدن بود. فرهنگ و تمدن اسلامي چنان شكوه و جاذبهاي داشت كه تا سالهاي زيادي اروپاييها به جهان اسلام سفر ميكردند تا در دانشگاههاى شناخته شدهي آن روزگار به فراگيري دانش و فن بپردازند.
زمينههاي نوزايي در اروپا
مسلمانان در سال 711 ميلادي توانستند بخش جنوبي اسپانيا(اندلس) را از فرمان ويزيگوتها، گروهي از بربرهاي اروپا، بيرون كنند. حكومت اسلامي اندلس با پشتيباني از دانشمندان باعث شكوفايي تمدن اسلامي در اين ناحيه شد، به طوري كه برخي از روحانيون مسيحي، از جمله پاپ سيلوِستِر دوم، براى فراگيري دانش به آنجا سفر كردند و زبان عربي آموختند. شهر سيسيل(صقليه) در ايتاليا نيز باعث راه يافتن فرهنگ و تمدن اسلامي به اروپا شد. جنگهاي صليبي نيز بر ارتباط اروپاييان با مسلمانان بيشتر افزود. در دوران نوزايي اروپا، نخستين دانشگاههاي اروپايي به سبك دانشگاههاي اسلامي كه جامعيه، كليّه و نظاميه ناميده ميشدند، ساخته شد. واژهي يونيوِرسيته كه در زبان انگليسي براي دانشگاه به كار ميرود، ترجمهي لاتين جامعيه است.
رو به نشيب
در سدهي پنجم و ششم هجري پارهاي از تعصبهاي فرقهاي روند رشد تمدن اسلامي را آهسته كرد. يورش مغولها با آتش زدن كتابخانهها و كشته شدن يا كوچ بسياري از دانشمندان، همراه بود. اين آسيبها باعث ركود تمدن اسلامي شد. در همين دوران بود كه اروپاييان دوران نوزايي را پشت سر گذاشتند و انقلاب صنعتي را تجربه كردند. اروپاييان قدرتمند به استعمار كشورهاي اسلامي روي آوردند و باعث ويراني بيش از پيش اين سرزمينها شدند. به زودي، سرزمينهاي اسلامي چنان از دانش و آگاهي دور شدند كه حتي پيشينهي تمدني خود را نيز از ياد بردند.
حيات دوباره
از حدود يك قرن و نيم پيش، برخي از انديشمندان مسلمان، از جمله سيد جمال الدين اسدآبادي و اقبال لاهوري، به احياي تفكر اسلامي در سرزمينهاي اسلامي پرداختند. كارهاي آنان آرام آرام به بيداري مسلمانان و بيرون كردن استعمارگران از كشورهاي اسلامي منجر شد. اين حركتها باعث اميدواري بيشتر مسلمانان به بازسازي تمدن اسلامي شد. شاهد اين واقعيت نيز پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران است كه بدون وابستگي به بيگانگان و با تكيه بر فرهنگ اسلامي به ثمر نشست و روز به روز بر شكوفايي آن افزوده ميشود و براي مسلمانان كشورهاي ديگر، از جمله لبنان، فلسطين، افغانستان، الجزاير و عراق، الهام بخش شده است. بسياري از انديشمندان جهان با اشاره به اين جنبشها از آغاز دورهي دوم شكوفايي تمدن اسلامي سخن ميگويند.
نمونههايي از دستاوردهاي علمي تمدن اسلامي
پزشكي
زكرياي رازي(313-251 هجري قمري)، بيش از 56 اثر در زمينهي پزشكي نوشت كه مشهورترين آنها الحاوي است. كتاب طب المنصوري رازي(در 10 جلد) نخستين كتاب پزشكي است كه در غرب چاپ شده است. او نخستين پزشكي است كه از نخهايي از جنس مو در جراحي استفاده كرده است. همچنين او نخستين پزشكي است كه آبله را از سرخك و نقرس را از روماتيسم، مجزا دانسته و توصيف دقيقي از اين بيماريها نوشته است.
ابوعلي سينا(428-370 هجري قمري)،كتاب قانون را نوشت كه تا سال 1650 ميلادي در دانشگاههاي معتبر جهان تدريس ميشد. اين كتاب، كه فرهنگنامهي پزشكي است، دست كم 86 بار ترجمه شده است. ابن سينا نخستين پزشكي است كه از بيمارشدن استخوانها سخن گفته است.
ابولقاسم زهراوي، كتاب التصريف را در مباني جراحي نوشت كه به لاتين ترجمه شده است. او سه روش بخيه زدن را، كه بيشتر در جراحي شكم به كار ميرود، ابداع كرده است. همچنين راهكارهايي براي تسهيل زايمانهاي غيرطبيعي پيشنهاد كرده است كه امروزه نيز استفاده ميشود. خرد كردن سنگ مثانه در مثانه از نوآوريهاي ديگر اوست.
ابن زهر اندلس كتاب مهمي در زمينه پادزهر نوشت. به علاوه، سير بيماري سرطان معده را بسيار خوب شرح داده است.
حنين بن اسحاق، نخستين كتاب را در چشمپزشكي نوشت كتاب او همراه كتاب علي بن عيسي و عمار موصلي، منبع اصلي چشم پزشكي اروپا شد.
داروشناسي
ابن بيطار(وفات 646 هجري قمري)، در كتاب الجامع المفردات الادويه و الاغذيه كه به صورت الفبايي تنظيم شده است، هزار و چهارصد داروي حيواني، گياهي و معدني، روش استفاده از آنها و اين كه كدام يك را ميتوان به جاي ديگري استفاده كرد، شرح داده است. او در نوشتن اين اثر بزرگ از مشاهدههاي خود در سفرهاي علمي متعدد به سرزمينهاي مشهور آن زمان و كتابهاي 150 صاحب نظر از جمله ابن جلجل، رازي و ابن سينا بهره گرفته است. او در اين كتاب نام داروهاي مختلف را به زبانهاي مختلف آورده است.
بيمارستان
تاريخنگاران بيش از 80 بيمارستان پيشرفته را در سرزمينهاي اسلامي توصيف كردهاند. بيمارستان بغداد كه در زمان هارون الرشيد ساخته شد، مهمترين و پيشرفته ترين آنها بوده است. محل اين بيمارستان با دقت و بر اساس خوبي آب و هوا انتخاب شد و آب دجله با لولههاي سفالي به داخل همهي اتاقهاي آن جريان داشت. رازي هنگام انتخاب محل بيمارستان عضدي بغداد، تكههاي گوشت گوسفند را در مكانهاي مختلف شهر آويزان كرد و آنها را پس از 24 ساعت باهم مقايسه كرد. هر كدام تمييزتر و سالمتر بودند، در محل آويزان شدن آن، بيمارستان عضدي را ساختند. در اين بيمارستانها بيماران را رايگان درمان ميكردند. به علاوه، پس از اين كه بيماران بهبود مييافتند، مبلغي به آنان پرداخت ميشد تا به كار كردن در چند روز نخست پس از بهبودي نياز پيدا نكنند تا مبادا بيماري آنان بازگردد.
جامعه شناسي
ابن خلدون(808-732 هجري قمري)، كتاب تاريخ جهان خود را به نام العِبَر نوشت و در مقدمهي آن به تجزيه و تحليل رابطههاي حاكم بر سازمانهاي سياسي و اجتماعي بشر بر پايهي عاملهاي محيطي و رواني پرداخت. او در اين مقدمه در واقع به علل جامعه شناختي پيشرفت و پسرفت تمدنها ميپردازد. اين مقدمه از خود كتاب مشهور تر شد و هنوز هم مورد استفادهي پژوهشگران شرقي و غربي است.
فيزيك
ابن هيثم(430-354 هجري قمري)، قانونهاي شكست نور را كشف كرد. به روش علمي ثابت كرد كه بازتاب پرتوهاي نور از روي چيزها به چشم، باعث تشكيل تصوير معكوس روي شبكيهي چشم ميشود. او نخستين دانشمندي است كه از نقش مغز در تفسير تصوير سخن گفته است. ارتفاع جو زمين را با بررسي شكست نور محاسبه كرد. قانون اول ترموديناميك را شرح داد. اتاق تاريك درست كرد و با آن آزمايش انجام داد. او چرخ تراشي داشت كه با ان عدسيها و آيينههاي خميده را براي تجربههاي خود ميساخت.
كمالالدين فارسي تفسيري بر شاهكار ابن هيثم، كتاب المناظر، نوشت. او علت به وجود آمدن رنگين كمان در آسمان را به درستي شرح داده و براي اثبات نظر خود، آزمايش انجام داده است
عبالرحمن خازني(تولد 550 هجري قمري) كتاب ميزان الحكمه را نوشت كه آن را مهمترين اثر دانشمندان مسلمان در مكانيك دانستهاند. او در زمينهي گرانش، مقاومت سيالات در برابر حركت، وزن مخصوص سيالات و اندازهگيري وزن مخصوص مواد سخت پژوهشهاي دقيقي انجام داده است.
شيمي
جابر بن حيان، به جاي روش سادهي ذوب فلز، روش حل كردن فلز را به كمك اسيد نيتريك، اسيد سولفوريك، جوهر نمك و تيزاب سلطاني(كه خود اختراع كرده بود) ابداع كرد. او را پايهگذار دانش شيمي ميدانند.
زكرياي رازي الكل را به صورت خالص تهيه كرد، واژهي الكحول كه به زبان انگليسي نيز راه يافته است، به معناي خالصترين است. از آنجا كه از اين ماده براي شست و شوي چشم استفاده ميكردند، چشمپزشكان مسلمان به الكحال مشهور شدند. رازي نخستين دانشمندي است كه شيمي آزمايشگاهي را به خدمت پزشكي گرفت.
بسياري از نامهاي شيميايي كه امروزه در همهي زبانهاي دنيا به كار ميروند، از يادگارهاي شيميدانان مسلمان است: شيمي(كيميا)، نيل(آنيلين)، تالكوم(طلق)، زرنيق(آرسنيك)، بوره(براق)، قليا، آلدئيد، زاج سفيد، آليزارين، پتاسيم، سولفور، و ....
كتابخانه
در بغداد بيش از صد كتابخانه وجود داشته است. هر مسجدي كتابخانهاي داشت. تالار اصلي هر بيمارستان كه محل مراجعهي تازهواردها بود، قفسه هايي پر از كتاب داشت.
در زمان حَكَم دوم، خليفهي اموي آندولس، كتابخانهي قرطبه بيش از 400 هزار جلد كتاب داشت و فقط فهرست كتابهاي آن بيش از 44 جلد بود.
كتابخانهي سلطان مراكش، كه هنگام بازگشت از آندلس، به دست دزدان دريايي افتاد، بيش از 350 هزار جلد كتاب بود كه به دست فيليپ سوم، پادشاه اسپانيا رسيد و هستهي اصلي كتابخانهي معروف اسكوريال اسپانيا شد.
فلسفه
الكندي(260-185 هجري قمري)، نخستين فيلسوف جهان اسلام، 270 رساله در منطق و فلسفه و ديگر شاخههاي علم نوشت. وي بنيانگذار شاخهاي از فلسفه اسلامي، به نام فلسفهي مشايي، است.
ابن سينا، نخستين فيلسوف جهان اسلام است كه كتابهاي منظم و كاملي در فلسفه نوشته است.
سهروردي فلسفه و عرفان را در هم آميخت و شاخهي جديدي را در فلسفه به عنوان فلسفهي اشراقي بنيان گذاري كرد.
ابن رشد(595-520 هجري قمري)، شرحهاي كاملي بر فلسفهي ارسطو نوشته و از اين رو در اروپا به شارح ارسطو مشهور شد. او در كتابهاي خود سخن ارسطو را از سخن خود جدا كرده و همين امر باعث توجه اروپاييها به او شده است. دانته از او با عنوان" آنكه تفسير بزرگ را نوشت" ياد كرده است.
ابن طفيل، داستان فلسفي حي بن يقظان را نوشت كه به 15 زبان ترجمه شده است. داستانهاي رابينسون كروزوئه، كتاب جنگل و داستانهاي تارزان برداشت ضعيفي از اين داستان باشكوهاند.
ملاصدرا، نظام فلسفي مبتني بر شناخت وجود را پايهريزي كرد. وي را محل به هم رسيدن چهار جريان فلسفه، عرفان، كلام و تفسير ميدانند.
رياضي
محمد بن موسي خوارزمي(وفات 249 هجري قمري)، كتابي با عنوان جبر و مقابله( جبر و كاربرد آن در زندگي) نوشت و در آن روش محاسبه با عددهاي هندي را شرح داد. اين كتاب به لاتين ترجمه شد و عددهاي هندي از طريق آن به اروپا راه يافت. به علاوه،كتاب مهمي در روش حل معادلههاي درجه دوم نوشت كه به عنوان الگوريتمي در اروپا منتشر شد. او در اين كتاب واژهي شيئ(چيز) را براي مقدار ناشناخته به كار برده است. وقتي كتاب او به اسپانيايي ترجمه شد، واژهي شيء به صورت xay رونويسي شد، چون در اسپانيايي x به صورت ش تلفظ ميشود. طي زمان اين واژه به صورت x خلاصه شد و اكنون نشانهي جبري جهاني است.
ابولوفاي بوزجاني(نيشابوري) رياضيدان و اخترشناس ايراني، كتاب هندسه را نوشت و در آن كتاب، روش رسمكردن شكلهاي گوناگون هندسي با خطكش و پرگار و ساختن چندوجهيهاي منظم را نوشته است .
خواجه نصير طوسي، مثلثات را در قالب مستقلي از علم نجوم ريخت و با اين ابتكار گام مؤثري در پيشرفت و توسعهي اين علم برداشت . يكي از آثار نفيس او كه به همين موضوع اختصاص دارد ، كتاب «كشفالقناع عن اسرار شكلالقطاع» است. وي در اين كتاب دربار هي شكل قطاع، محاسب ههاي سينوس و كسينوس، نظري هي چهارضلعي ها، حل مثلث هاي مسطح و كروي و مباحث ديگر با استفاده از تجارب ههاي علماي گذشته داد سخن داده است. لانكوچري هندسهي فضايي را برپايهي اصل پنجم از اصول هندسهي مسطحهي خواجه نصير طوسي بنيانگذاري كرد.
غياث الدين كاشاني، كاشف حقيقي كسر اعشاري است و اندازهي دقيقي از عدد پي به دست آورده است. كتاب مفتاح الحساب او را يكي از برجستهترين كتابها دربارهي محاسبه و نظريهي اعداد ميدانند.
عمر خيام(517-429 هجري قمري) جبر خيام از برجستهترين كتابهاي رياضي است. وي معادلهها را تا درجهي سوم به روش هندسي حل كرده است. تقويم جلالي، كه هنوز در ايران رايج است و از تقويم ميلادي بسيار دقيقتر است، از شاهكارهاي اوست.