بخشی از مقاله

خانواده ومشکلات فرهنگی اجتماعی آن

چکیده:
خانواده ایرانی با چالش های بسیار روبروست.تغییر تنش و جایگاه زنان،افز ایش میزان طلاق،کاهش میزان ازدواج،تغییر نگاه به نقش همسر،مرکز یت تصمیم گیری خانواده در جامعه،و...که به مجموعه ای از نقش های متعارض انجامیده است،سرمایه اجتماعی خانواده ها را تحت الشعاع خود قرار داده است وو ضعیت تعارضی حوزه مطا لعات در ایران را به طر ح فرو پاشی خانواده،مضیقه از دواج و طلاق کشانیده است.


توجه به دوام یا فرو پا شی خانواده به دلیل نفوذ مدرنیته در جامعه ایران ،دل نگرانی هایی را برای کار شنا سان در حو ضه خانواده در ایران بو جود آورده است ومهم تر ین دلیل این دل نگرانی ،تحولات ودگرگو نیهای فراوانی تکه به مرورتقر یبادر تمامی ابعاد و زوایای سا ختی-کارکردی خانواده وبالاخص در سر مایه اجتماعی خانواده ایرانی به و جود آمده است. این مقاله ، در حقیقت در پی د ستیا بی به این مسئله می با شدکه مدرنیته و تجدد گرایی چه تاثیری بر سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی به جای گذاشته است ؟وآیا خانواده ایرانی در معرض کاهش سر مایه اجتماعی است یا در حال گذار؟کدامیک در خانواده های ایرانی مصداق دارد ؟برای پاسخگویی به این سوال به روش فراتحلیل)به بر رسی این مو ضوع در تحقیقات و پژو هش های موجود پر داختیم .همچنین قابل ذکر است که از رویکرد نظری تکا مل دیالکتیکی در این مقاله استفاده شدو فر ض های اصلی این پژوهش که به نظر می رسد1- خانواده های ایرانی در معر ض فرو پاشی می باشند ،رد شدو2-فرض دیگر این مقاله که در تقابل سنت ومدرنیته سر مایه اجتماعی ایران دچار فر سایش گردیده است ،با توجه به نتایج تحقیقات پیشین اثبات گردید وهمچنین نتایج مطالعات نشان داد که سر مایه اجتماعی خانواده های ایرانی در معر ض فر سایش می باشد. همچنین قابل ذکر ا

ست که در پا یان به ارائه راهکارها و راهبردهایی پرداختیم.


مقدمه
سرمایه اجتماعی، موضوعی بین‌رشته‌ای است که نقشش تسهیل ارتباطات انسانی است. سرمایه اجتماعی از قدیم‌الایام در روابط اجتماعی و کنش‌های مردم وجود داشته است ولی تنها تفاوتش با مفهوم امروز آن، در حقیقت داشتن یک رویکرد و یک قالب علمی است. نقش سرمایه اجتماعی در ارتباطات انسان‌ها به مثابه‌ی چسب اجتماعی است که حلقه‌ي وصل این‌گونه ارتباطات را محکم‌تر نگه می‌دارد.


سرمایه اجتماعی «ویژگی‌هایی از سازمان‌های اجتماعی از قبیل شبکه‌ها، هنجارها و اعتماد اجتماعی است که هماهنگی و همکاری برای نفع متقابل را تسهیل می‌کند و همکاری و هماهنگی در اجتماعی که مردم به هم اعتماد دارند بسی آسانتر است.» پاتنام نتیجه می‌گیرد که «اعتماد جزء اساسی سرمایه اجتماعی است.» ، 1384: 636).
هم‌چنين به گفته جیمز کلمن که از پیشگامان نظریه سرمایه اجتماعی است، سرمایه اجتماعی چيزي نیست جز «قابلیت مردم برای همکاری، چه به عنوان یک گروه، یا بخشی از یک سازمان، برای اجرای پروژه‌هایی که نفعی مشترک را در بردارند.» او همچنین توضیح می‌دهد که «سرمایه اجتماعی مانند سایر اشکال سرمایه، مولد است و تحقق اهدافی را ممکن می‌کند که در غیاب سرمایه اجتماعی نمی‌توان به آنها دست یافت.» (همان منبع)


لذا بر اساس مفاهیم بالا، بستر شکل‌گیری سرمایه اجتماعی در اعتماد و همبستگی و انسجام شکل می‌گیرد و اعتماد است که می‌تواند مولد نقش و تغییردهنده شکل‌های مختلف سرمایه (مالی، فرهنگی، اجتماعی) باشد. همان‌طور که از واژه سرمایه اجتماعی برمی‌آید ترکیب‌شده از دو واژه‌ي سرمایه (اقتصادی) و اجتماعی (به مفهوم فرهنگی و نهادها و هنجارها

و شبکه‌های ارتباطي و حمایت‌های اجتماعی) می‌باشد. لذا سرمایه اجتماعی دارای کاركردی وسیع در حوزه‌های مختلف و نهادهای دولتی و غیردولتی می‌باشد.
بوردیو و کلمن بر اهمیت روابط اجتماعی و هنجارهای مشترک در رفاه و کارآمدي اقتصادی تأکید نموده‌اند. اقتصاددانان اغلب از چسبي که جامعه را به هم بسته نگه می‌دارد با عنوان سرمایه اجتماعی یاد می‌کنند. خشونت اتفاقی و سرمایه‌داری مافیایی را غالباً بازتاب سست‌شدن سرمایه اجتماعی می‌دانند. (استيگلتیز، 1382: 200).بررسی نظرات مختلف صاحب‌نظران حوزه سرمایه اجتماعی گویای آن است که این ایده: سرمایه اجتماعی اکسیر و درمان‌بخش همه دردهای جامعه است، ایده مقبولی است. سرمایه اجتماعی جامعه را سالم‌تر، داراتر و شاید با تدبیرتر و شکیباتر می‌سازد و به نظر اونیکس و بالن سرمایه اجتماعی برای سلامتی افراد، خانواده‌ها و اجتماعات حیاتی است.
در مجموع بررسی ابعاد کارکردی سرمایه اجتماعی مشخص شد که وجود سرمایه اجتماعی به عنوان ساز و كاري برای ارتقای توسعه است و فقدان و فرسایش آن مانعی برای

توسعه اجتماعی است و مهم‌تر این‌که سرمایه اجتماعی از ویژگی خودزایی و خودمولدی برخوردار است. به این معنا که با استفاده مناسب از آن، زمینه برای تولید و تقویت آن فراهم می‌شود و عدم استفاده از آن موجب تقلیل و نابودی آن می‌شود و این موجب تفاوت بین سرمایه اجتماعی و دیگر اشکال سرمایه شده است. «ایجاد سرمایه اجتماعی ممکن است برای اولین

بار مانند سرمایه فیزيکی هزینه داشته باشد. اما پس از ایجاد، تقویت آن از طریق مصرف امکان‌پذیر است. بر خلاف سرمایه فیزيکی که وقتی مصرف می‌شود، فرسوده و کهنه می‌شود، در این باره سرمایه اجنماعی مانند سرمایه انسانی عمل می‌کند. وقتی مهارتی از طریق انجام کاری کسب می‌شود ، چنان‌چه بعداً مورد تمرین و ممارست قرار نگیرد، به فراموشی سپرده می‌شود. همین طور است حس هم‌دلی و هم‌دردی و ملاحظات نسبت به دیگران که از طریق ممارست و تمرین حفظ و تقویت می‌شود.
نکته دیگری که در ارتباط با فرسايش سرمایه اجتماعی قابل بررسی است، گذار جوامع از سنتی به مدرن نیز به‌خصوص وقتی که خصلت درون‌زا ومناسب خود را ندارد، سرمايه اجتماعي جامعه را دچار فرسايش مي‌كند. به نظر استيگلتيز جوامع سنتي اغلب دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی هستند. هر چند این سرمایه ممکن است به گونه‌ای نباشد که برای تسهیل تغییر لازم است. اما در فرآیند تجددگرایی، این سرمایه اجتماعي و سازماني اغلب تضعيف مي‌شود يا از ميان مي‌رود. به‌گونه‌اي ممکن است این فرآيند تخریب، پیش از ایجاد سرمایه جدید اجتماعی و سازمانی روی دهد و جامعه را از ساختارهای ضروری و فضای اخلاقی که لازمه کارکرد بهینه آن است محروم کند نکته‌ای که استیگلتیز اشاره می‌کند، دقیقاً در جامعه ما رخ داده است. یعنی جامعه و نهادهای اجتماعی با موجی از تجددگرایی و نوگرایی مواجه شده است و به‌نظر می‌رسد که میزان تجددگرایی در میان مردم و بالاخص نهادهای اجتماعی خانواده باعث

تغییر در سرمایه اجتماعی این نهاد دیرپا و فرهنگی گردیده است و در حقیقت امواج نوگرایی در هر جا که وارد شده‌اند ، تغییرات و تحولات و تخریب و بی‌اعتمادی و آسیب‌های اج

تماعی را با خود به همراه آورده‌اند و جریان تجددگرایی هم از صدوپنجاه سال پیش تاکنون در جامعه ایران دگرگونی‌هايی را با خود به همراه آورده است که تغییرات سرمایه اقتصادی فرهنگی، انسانی و اجتماعی را در نهان خود پرورانده است و در این میان، دگرگونی خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر آرام و کند اما مستمر و قاطع بوده است. به‌گونه‌ای‌که کارشناسان در ایران به دلیل فرسایش سرمايه اجتماعی خانواده، بحث فروپاشی و زوال خانواده ایرانی را مطرح کردند. درحالی‌که باید صریحاً به این مطلب اشاره کنم که خانواده تغییر شکل می‌دهد اما هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. چرا که پناهگاهی عاطفی و حمایتی و... برای اعضایش می‌باشد. دگرگونی سرمايه اجتماعی در خانواده ایرانی متأثر از جریان تجددگرایی بیش از همه در روابط زن و مرد، حیات عاطفی و روابط پدران و فرزندان به چشم می‌خورد و همین‌طور نتایج پژوهش‌های صورت‌گرفته در مورد خانواده نشان از بحرانی فراگیر در ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی از جمله: اعتمادی، مشارکتی، همیاری و حمايتی خانواده ایرانی می‌باشد. همچنین ازهم‌گسیختگی گروه بزرگ خویشاوندی و پیدایی انواع خانواده‌های کوچکی است که در عین جستجوی استقلال هنوز عملاً تحت تسلط شبکه‌های خویشاوندی هستند و به نوعی حمایت‌هایی را از شبکه خویشاوندی دریافت می‌کنند.
بحران‌ها و تغییرات ناشی از جریان تجددگرایی در جامعه و نهادهای اجتماعی ایرانی آن‌گاه صورت جدی به خود می‌گیرد که بدانیم دو شرایط تورمی و فقدان مردم‌سالاري واقعی ویژگی‌هایی هستند که در بیشتر کشورهای فاقد نظم پویا دیده می‌شود. این شرایط نیز نقش م

همی در فرسایش سرمایه اجتماعی جامعه و خانواده‌ها در این کشورها دارد. فقدان مردم‌سالاری واقعی و عدم شکل‌گیری نهادهای مدنی که خود حاصل فقدان سرمایه اجتماعی اولیه است هم‌چنان مانع شکل‌گیری این سرمایه می‌شود که در مقیاس‌های ملی و فرا ملی فرآیند توسعه را با مشکل مواجه می‌کند. به نظر بیکر انجام امور تجاری در کشورهای دیگر به یک دولت باثبات، شریف، مسئول و قابل اعتماد نیاز دارد. کیفیت و چگونگی دولت با توجه به غنی‌بودن سرمایه اجتماعی مانند شبکه‌های همکاری و تعاون معیارهای مشارکت مدنی و روحیه اعتماد تغییر می‌کند.
در فضای غیرمردم‌سالارانه اعتماد عمومی و سرمایه بین‌گروهي جای خود ر

ا به اعتماد عشیره‌ای و سرمایه درون‌گروهی می‌دهد که خود مانع توسعه است. پانتام در مطالعه‌اش بر روی جنوب ایتالیا به این نتیجه دست پیدا می‌کند که در مناطقی که مسیر اجتماعی خوبی وجود دارد، شاهد توسعه اقتصادی بیشتر و دولت‌های محلی کارآ و مسؤول و خانواده هایی باثبات هستیم. به عكس در جاهایی که سرمایه اجتماعی به‌خصوص در شکل بین‌گروهی آن وجود ندارد و به تعبیر بنفیلد نوعی خانواده‌گرایی ضداخلاق وجود دارد، توسعه اقتصادی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی و نهادی در سطح پایین قرار دارد.
در هرصورت با توجه به مسیر حرکت امواج مدرن از جوامع مرکزی به جوامع پیرامون بی‌تردید مسائل و مشکلاتی را با خود به همراه می‌آورد که مهمترین نمونه‌اش بحران به‌وجود آمده در جامعه ایران و بالاخص در خانواده ایرانی و سطوح سرمایه اجتماعی این نهاد «دیرین و حمایتگر» می‌باشد و تأثیرپذیری سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی از جریان تجددگرایی در حد ظواهر نیست و بلکه باید گفت ساخت خانواده ایرانی در حال تغییر است و نه فروپاشی و زوال و در این میان گونه‌های مختلف خانواده ایرانی است که پا به عرصه وجود گذاشته‌اند .
طرح مسئله:
1. جامعه ايران در مسیر تغييراتي قرار دارد كه چشم انداز و دامنه آن چندان كه بايد روشن نيست، هر كس كه درجامعه ايران زندگي مي كند ، كم و بيش حسي از دگرگوني دارد و اين تجربه را خواه خوشايند بيابد يا ناخوشايند به صورت‌هاي گوناگون بيان مي كند. قضاوت‌هايي كه درباره جوانان يا زندگي اخلاقي و مانند آن در محاورات عادي يا در گزارش‌هاي پژوهشي ابراز مي شود، عمدتا ناظر به چنين تغييراتي كه ناشي از گرايش به نوگرايي و تجددگرايي است مي باشد، به عبارتي تغييرات و تحولاتي كه در غرب تحت عنوان مدرنيته و جهاني شدن اتفاق افتاده است

پيامدهايي را از طريق دنياي اطلاعات و ارتباطات برساير نقاط ديگر جهان بجاي گذاشته است و چون همه اين تحول از جهت درون نيست ودر جو امعی که وارد می شو د ، فرهنگ سازی نشده است، لذا بحران‌هايي را در زندگي مردم جهان بوجود خانواده های سنتی در اثر مدرنیزاسیون و بالطبع کاهش سرمایه اجتماعی در خانواده ، مدرنیزاسیون جنبه های متعدد زندگی را در زمینه های ارتباطات و تجارت ، در خانواده های سنتی تخریب کرده است.در زیر به مواردی از این تاثیرات می پردازیم:
تضعیف اخلاق در خانواده و جامعه بر اثر مدرنیزم و کاهش سرمایه اجتماعی : مطالعات مردم شناسان و جامعه شناسان بیانگر اثرات منفی مدرنیزم به توسعه اقتصادی خانواده می باشد.ودر مورد تاثیر آن در تضعیف سرمایه اجتماعی و قوانین اخلاقی و سطح بالای مسئولیت های اجتماعی در خانواده سنتی بحث کرده اند .
2- افزایش محصولات مصرفی خانواده و یا به اصطلاح مصرف گرایی خانواده به دلیل تغییر سرمایه اجتماعی در خانواده:
به منظور دست یابی به سوددهی بیشتر در بخش اقتصادی لازم است تادامن

ه نیازهای حاصل از تبادلات افزایش یابد. گسترش بازارها با عرضه هر چه بیشتر نتایج فعالیت های انسانی یعنی اشکال مختلف کالاها و مصنوعات و ایجاد فرصت های مناسب سوددهی میسر می گردد. این روند شامل گسترش تولیدات سنتی ، تبادل اقتصادی ، تفریحات ، ساختارهای حمایت اجتماعی ، ایجاد شبکه های اجتماعی ، روابط شخصی و .... نیز می شود.


3- ارتقای حمایت از مصرف کننده خودمدار برای زنده نگهداشتن سیستم سرمایه داری ، ایجاد مصرف کننده بیشتر برای بازار حایز اهمیت است و این روند از ایجاد خانواده هسته ای جلوگیری می کند و بیشتر به فردگرایی غیر مسئولانه ، آزاد و معنی دار منجر می شود. در طبقه بالای جامعه فردگرایی به معنی رقابت به سوی پیشرفت و در طبقات پایین به معنی ایجاد انگیزش و هیجان خرید می باشد. هر دو نوع فردگرایی باعث ایجاد نقص در روابط انسانی و کاهش و فرسایش سرمایه اجتماعی می گردد. روابط انسان ها به عنوان ابزار محسوب می شود نه هدف. خانواده هسته ای مناسب این روند نیست ، زیرا باعث از بین رفتن عشق میان والدین می گردد و تنها کودکان موظف می شوند که انتظارات والدین را ارضا کنند. دیزارد و گاولین (1990) اظهار می نمایند که آماده ساختن کودکان برای استقلال ، نیازهای آنها را جلو می اندازد ، آنان را نافرمان می کند و دلیلی برای ترس آنها از تحمیل قوانین غیر معمول می گردد. آرزوی دست یافتن به استقلال هر روز به طور خودآگاه یا ناخودآگاه تقویت می گردد.
در نتیجه این روند اقتصادی باعث کاهش سرمایه اجتماعی و نقصان خانواده سنتی می گردد.قابل ذکر است در امریکا بیشترین بودجه تبلیغاتی صرف جذب مصرف کننده جدید می گردد و بر دو نوع مصرف کننده متمرکز گردیده است. خانواده هسته ای و خانواده منفرد . هدف فقط جلب مصرف کننده بیشتر است.جوانان تصور می کنند که توسط پدران خود فریب خورده اند ، آنان ماده گرا هستند ، لذا جوانیشان طولانی شده بسیار دیر مسئولیت پذیر می شوند. آنان منبع قدرت و اقتدار را زیر سوال برده و به سلسله مراتب قدرت پایبند نیستند.در متون نیجریه ای ، باباتوند به سال 1992 از تضادی عمیق در سخنان دختران مدرسه ای نیجریه که درباره همسر اید

ه آلشان صحبت می کنند ، می گوید ، عده ای از آنان همسر ایده آل را در استطاعت مالی می دانستند (قابل ذکر است این ایده در بین اکثریت دختران ایرانی بازیافت می شود.) و دسته دیگر در پذیرش مسئولیت و داشتن شخصیت خوب.
4. کاهش دگرخواهی در زمینه پیشرفت کودکان در میان فرهنگ ها ، اثرات منفی ناشی از مدرنیته و فرسایش سرمایه اجتماعی ثبت شده است و تحقیقاتی نیز در فرهنگ انجام گرفته است. تحقیقات نشان می دهد که فرزندان نوع دوست و فداکار از خانواده های

سنتی و اکثر فرزندان خودخواه از خانواده های جوامع کاملا مدرن بوده و دیگر کودکان نسبت به درجه مدرنیزه بودنشان میان این دو دسته قرار دارند. ساکنان منطقه لاگرس از اصول و اخلاقیات همراه با آموزش مدرن برخوردار هستند ، زندگی روستایی داشته و پدربزرگ و مادربزرگ های آنان به نوه های خود تاثیرگذار هستند.
5- تاثیر منفی مدرنیزم به خانواده های فقیر: ایجاد بخش های سنتی و صنعتی برای سرتعداد و انواع شغل های در دسترس و بر طبق درخواست ها تاثیرات متفاوتی بر ساختارهای خانواده سنتی داشته است. قابل ذکر است خانواده کشاورزی قادر است اعضای غیر ماهر اختصاصی و یا بی اهمتی انجام می شود. در جامعه مدرن ، خانواده های حقوق بگیر نمی توانند فامیل فقیر خود را که نمی توانند کار ثابتی پیدا کنند ، حمایت کنند. اکثر خانواده های فقیر غیر کشاورز به طرف خدمات و بخش های جزئی ، غیر رسمی و غیر مشخص رانده می شدند
6- بررسی تاثیر رسانه های ارتباطی نوین (ماهواره ، اینترنت و

تلویزیون و ....) بر نهاد خانواده و کاهش یا فرسایش سرمایه اجتماعی در خانواده ، که بعضا از در بسیاری از موارد ، به تفرد گرایی می انجامد.
7. -تاثیر مدرنیته بر گفتمان جنسیتی در نهاد خانواده در جهان و بالطبع در ایران:مدرنیته و پست مدرن به سان امواجی نامرئی در عمیق ترین لایه های نهاد اجتماعی رخنه و نفوذ کرده اند ، و در این راستا گفتمان جنسیتی و ارتباطات جنسیتی از این خی

زش مصون نمانده است ، و تغییرات و تحولاتی را در همه کشورهای در حال توسعه ، توسعه نیافته ، و توسعه یافته بوجود آورده است ، مباحثی از قبیل هم سکنایی ، خانواده های دورزی ، روابط ازاد دختران و پسران بالاخص در کشورهای جهان سوم ، شیوع ارتباطات نامشروع بین متأهلین ، آگاهی و آموزش با یک مسلک زناشویی از طریق رسانه ها و بالطبع پیامدهای آن در خانواده ، تاخیر در ازدواج ، هم جنس بازی ، تغییر جنسیت ، فرهنگ بدون بچه و ... همه و همه ناشی از پایمدهای مدرنیته ، این امواج سیل اسای بنیان برافکن می باشند که در این پژوهش قابل بررسی می باشد.
8- تنوع و دگرگونی در انواع خانواده ها که تاثیر از پیامدهای مدرنیته می باشد و بالطبع فرسایش سرمایه اجتماعی در خانواده : تصویری که به طور معمول از خانواده در ذهن می باشد شامل یک شوهر نان آور ، یک زن خانه دار و چند فرزند کوچک است. این نوع خانواده شکل خاصی ناشی از صنعتی شدن بود ، اما اکنون که در مرحله دوران مدرنیته قرار داریم ، شاهد تولد و نوزایش انواع دیگر خانواده ها هستیم ، خانواده های یک سرپرست ، خانواده های تک نوزان (افراد مجرد) ، خانواده های هم افزود که در آن زن و مردی که از همسرانشان جدا شده اند و از ازدواج های قبلی شان بچه داشته اند با هم ازدواج می کنند و بچه ها را نزد خود نگه می دارند و بدین ترتیب شکلی از خانواده گسترده تشکیل می دهند. طبق آمار و اسناد در ایران هم اینگونه خانواده ها پا به عرصه وجود نهاده اند تحت عنوان خانواده های چند والدی وبالطبع پیامدهای خاص خود را در آینده ببار خواهد آورد.«در این میان کشورهای صنعتی که در مرحله

موج سوم (پست مدرن و مدرنیته ) قرار دارند ، امروزه در مواجهه با اشکال بسیار متنوعی از خانواده سردرگم شده اند: ازدواج هم جنس بازان ، کمون ، گروههای که برای صرفه جویی در هزینه ها با یکدیگر زندگی می کنند ، گردهمایی قبیله ای در بین اقلیت های قومی ملین و بسیاری اشکال دیگر زندگی مشترک که قبلا هرگز وجود نداشته است . همچنین ازدواج های موقتی ، پی در پی ، خانواده های خوشه ای و انواع گوناگون شبکه روابط نزدیک همراه با مناسبات جنسی مشترک یا بدون آن ، و نیز خانواده هایی که پدر و مادر در دو شهر مختلف زندگی و کار می کنند. مدرنیته و دوران پست مدرن و تغییرات و تحولات ناشی از آن پا را ف

راتر گذاشته و تغییرات بسیار شگرف و عمیقی را به وجود آورده است و در نهایت هر نوع خانواده ای سرمایه اجتماعی مناسب با خود را تولید می نماید.
«وقتی سه روانکاو به نام های کلام، انزمنگیر و ترنر سعی کردند «انواع خانواده» را مشخص کنند به یک محله فقیرنشین سیاهپوست در شیگاگو برخوردند که در آن در حدود 86 نوع ترکیب مختلف خانوادگی وجود داشت که اشکال گوناگونی از قبیل خانواده های متشکل از «مادر ، مادربزرگ» ، «مادر ، خاله» ، «مادر ، پدرخوانده» ، و خانواده های «مادر ، دیگران» را در بر می گرفت. در هر حال نوزایی تنوع خانواده ، به معنای مرگ خانواده هسته ای نیست ، بلکه این بدان معنی است که از این پس خانواده هسته ای فقط یکی از اشکال مورد پذیرش و مقبول اجتماعی خواهد بود. با هجوم موج سوم ، دوران مدرنیته و پست مدرن ، سرمایه اجتماعی نظام خانوادگی درست همگام با نظام تولید و نظام اطلاعاتی در جامعه انبوه زایی می شود. که به واقع یکی از اهداف این مقاله ، بررسی تنوع خانوادگی با سرمایه اجتماعی متناسب می باشد ، همچنین قابل ذکر است که مسئله اجتماعی در مورد تغییر ساختار خانواده در ایران با کشورهای پیشرفته سنتی بسیار متفاوت است و به شرایط فرهنگی وتوانایی ، ارزش ها و نگرش های هر جامعه ای بستگی دارد که به چه میزان از اطلاعات ، فن آوری ، اشتغال ، اعتماد ، ریسک و مخاطره و ... و در یک کلمه پیامدهای مدرنیته تاثیر پذیرفته است.
9- دولتی شدن نهاد خانواده و یا تضعیف و تخریب کامل خ

انواده ها از طریق رشد دولت در دوران حاضر:
«واقعیت انکارناپذیر دیگر ، جنگ خواسته یا ناخواسته ای است که از دیرباز از سوی گروه های کوچک اما قدرتمند ، علیه ارزشمندترین نهاد اجتماعی ما به راه افتاده است ، که بی تردید در ساختار خانواده و سرمایه اجتماعیش تاثیرگذار است. در ظاهر ، یکی از عواقب غیر قابل اجتناب رشد دولت در دوران حاضر ، تضعیف یا حتی تخریب کامل خان

واده هاست.» اغلب کارشناسان سیاست های عمومی و مهندسان اجتماعی بر این عقیده هستند که «اصول اخلاقی» دولت والاتر از هر نهاد پایین تری است و دولت بهتر از افراد و خانواده هایشان تشخیص می دهد جامعه باید چگونه باشد ، فرد و خانواده باید تسلیم دهخداهای سیاسی ، اقتصادی و اخلاقی دولت شوند.
با توجه به اینکه به نظر می رسد ، امواج مدرنیته این تاثیر را در جامعه ما ببار آورده اند و اکنون خانواده بسیاری از کارکردهایش در اثر عملکرد دولت تضعیف یا در مواردی تخریب گشته است.
با توجه به طرح مسئله فوق وتاثیرات مدرنیته در خانواده های ایرانی، اساسی ترین سوال مقاله : اثر و پیامدهای مدرنیته بر سرمایه اجتماعی در خانواده چگونه می باشد و چه تاثیرات و پیامدهایی را به جای گذاشته است ، و به نظر مي رسد در ايران زندگي فرهنگي بيش از ساير حوزه هاي زندگي اجتماعي، تغييراتي را از سر گذرانده است و بعضي تحولات اجتماعي راه را براي ظهور گروههاي اجتماعي با جهان بینی متفاوت و خواست هاي متنوع باز كرده است. دست كم چند فرآيند عمده مانند گسترش آموزش اعم از آموزش ابتدايي يا گو نه های دیگر آ مو ز ش ، رشد رسانه ها و نفوذ آنها در زندگي فردي و جمعي ، رشد شهر نشيني

و تمركز فزاينده جمعيت در شهرهاي بزرگ، افزايش سطح آموزش زنان، توسعه فرآيند تفكيك اجتماعي و ... زمينه هاي اجتماعي ظهور خودهاي جديد را فراهم كرده و گروههاي اجتماعي كه به اعتبار خودها و هويت هاي تازه مي توان آنها را در گروههاي جديدخواند درباره جهان اجتماعي خود به نحوي ديگر مي انديشند،با معيارهايي متفاوت آن راارزيابي مي كنند، خواستها و آرزوهاي ديگري دارند و در مجموع سبك ديگري از زندگي را ترجيح مي دهند

. وبالطبع اين تحول و دگرگوني بدليل فرهنگي بودنش بيش از همه جا اثر خود را در كانون خانواده بجاي مي گذارد، افزايش مشاركت زنان در بازار اشتغال، شركت در گروههاي رسمي و غير رسمي، ارتباطات و حمايت‌هاي اجتماعي خانواده، شبكه هاي اجتماعي مرتبط، خانواده و .... ناشي از پيامد فرآيند مدرنيته در غرب دچار دگرگوني شده است و بعبارتي خانواده ايراني تغييراتي را در خود پذيرفته است. و بدليل از بين رفتن انفصال در فضا و مكان، باز انديشي در اعمال و رفتار، بي اختياري و رها شدگي انسانها در جامعه و خانواده ، دخالت نهادهايي مانند خانواده ،دين، دولت در عملكردهاي يكديگر وضعيتي را بوجود آورده است كه كارشناسان علوم اجتماعي وضعيت قرمز را براي زوال خانواده ايراني را اعلام كرده اند و بواقع يكي از دلايل انتخاب اين مقاله، مطالعات پژوهش ها و اسنادي بود كه بعضي آنها را مطالعه كرده وبه عمق اين وضعيت و دگرگوني رسيدیم.همچنين بايد گفت تغييرات اجتماعي مانند سيلي بنيان برافكن

آمده است و تغييرات و تحولاتي را در ارزش‌ها ونگرش‌ها و باورهاي مردم در جهان بوجود آورده است در اين ارتباط بد نيست گوش بسپاريم به سخن يكي از بزرگان جامعه شناس،آقا ی استو نز كه مي گويد:« تغييرات اجتماعي در تارو پود زندگي مدرن تنيده شده است ... تغييرات اجتماعي نمايانگر فعال بودن جامعه مدرن است. ما بايد ذهنيت خويش را تغيير دهيم تا با ج

هان جديد تناسب پيدا كند و بدين ترتيب از همه خواسته مي شد كه دست به شروع اين تغييرات بزنند » .

نتیجه گیری و پیشنهادات:
آنچه که از مبا حث فو ق استنباط میشود،پذیرش این واقعیت است که خانواده ایر انی در حا ل گذار است و نه زوال وسر مایه اجتماعی خانواده ایرانی بر اساس نتایج وداده های پژو هشی د چار فر سایش شده است، ودر حقیقت خانواده ایر انی دچا ر خستگی مفر طی شده است که کا رشنا سا ن و صا حبنظر ا ن در این مو رد با ید به بر رسی بیشتر بپردازند و کمک کنند که چگو نه این با ر سنگین را از د و ش خا نو اده بر داشت وچه راه حل هایی بر ای افزایش سر مایه اجتماعی خانواده ایرانی وکا هش میزا ن طلاق،خشنو نت خانو ادگی علیه کو د کان، ز نان و...،.. باید داد،همچنین نها د ها ی دین و دو لت و خانواده بنا بر مطالعات تاریخی،همواره منشاءتحولات تاریخی بو ده اند ،منتها در هر ز مانی یکی در راس قر ار گر فته است،که این نکته مهم در بر رسی مسائل خانو اده ایر انی قابل بررسی می باشد. در هر صورت در هنگام مطالعه پيرامون تجددگرايي و نوگرايي و مدرنيته و پيامدهاي آن بر ديگر جوامع پژوهش هاي انگشت شماري را مشاهده كردیم كه پيرامون اين موضوع به تحقيق پرداخته بودند و همين طور پيرامون چيست و چگونگي سرمايه اجتماعي و تاثير آن در موضوعاتي مانند اعتماد، مشاركت ، واحدهاي توليدي ، انسجام وحدت بين هزينه مصرفي سرمايه اقتصادي استاني، و .... ،اما آنچه كه برآيند مطالعات نظري و پژوهشي مي باشد تغيير و تحول و بحران در خانواده هاي ايراني مي باشد حال اين تغيير از نوگرايي است پا از پيامدهاي مدرنيته غرب و جهاني شدن و يا از بستر تحريف اجتماعي جامعه ما بهرحال كاركرد خانواده در ايران تضعيف شده است بطوري كه كارشناسان را به تحقيق پيرامون اين موضوع وادار نموده است كه آيا خانواده ايراني دچار زوال شده است ؟ يا نه تاثيرات گ

ذار است كه چنين تكانه هايي را بر ساختار اجتماعي خانواده در ايران بوجود آورده است يا تزاحم نهادهاي خانواده، دين و دولت؟ براي حفظ و حمايت خانواده چه بايد كرد؟ زيرا در شرايط كنوني كمتر كسي است كه باور به تغيير خانواده نداشته باشد .هم شواهد آماري وجود دارد و هم شواهد اجتماعي وفرهنگي. مسائلي مانند افزايش طلاق ، آزادي روابط دختر و پ

سر در قبل از ازدواج ،كاهش فرزند آوري، تضعيف حيات عاطفي خانواده ، تاخير در ازدواج يا مضيقه در ازدواج، تغیير نگرش هاي جنسيتي، افزايش خشونت در خانواده ها، كاهش اعتماددر بين اعضاي خانواده، ميزان افزايش استفاده از رسانه هايي مانند تلويزيون، ماهواره،

و اينترنت كه به كاهش فضاي صميمت در خانواده انجاميده است و دهها مشكل و مسئله ديگر ضرورت انجام تحقيق هایی را در این زمینه به ما نمايان مي سازد بالاخص سخن این مي باشد كه نوگرايي در رفتار و گفتار و انديشه در خانواده هاي ایرانی چه تاثيراتي را برسر مایه اجتماعی خانواده ایرانی (ميزان مشاركت،اعتماد اجتماعي خانواده، كانال هاي ارتبا طي خا نو اده،حما يت ها ي ا جتما عي،افز ا يش سو ا د،د خا لت دو لت در و ظا يف خا نو اده،گستر ش شهر نشيني،ايجا د عرصه هاي جديد اشتغال ، فعاليت اجتماعي در روابط اقتصادي – اجتماعي و ... در نتيجه جريان و پروسه تجددگرايي در خانواده هاي ایرانی مي باشد. و در حقيقت « خانواده خود پديده اي است كه به بيان گورويچ هر لحظه در حال دگرگوني بوده و از فراگردهاي » « ساخته شدن»« از ساخت افتادن»« بازساختي شدن برخوردار است . بنابراين هر گونه نگرشي به خانواده بايستي نگرشي پويا و ديالكتيكي باشدومنطبق بر واقعیت های موجود باشد
و در پا یا ن با ید گفت که نتا یج بد ست آمده فوق ،محتا ج پژو هش های میدانی می باشد،چر ا که ما میدا نیم خانو اده ها د چا ر تحو ل شده اند ،ا ما نمی دا نیم تا چه اندازه و لذا با ید محققین علا قمند و تو انا در این حو ضه به مطالعه بپردازند تا بتو انیم را ه حل هایی

بر ای ثبا ت و آ را مش در این نها د ا جتما عی پیدا کنیم ،چر ا که ا گر خو ا ها ن جا معه ای سا لم می با شیم ،با ید ابتدا از خا نو اده ای سالم بر خو ردار بو دواین مهم میسر نمی گردد مگر به همت همه دلسوزان،عالمان،وکارشناسان در حوضه خانواده ودر این راستا بی تردید رسانه های یک جامعه در امر روشنگری مردم و افزایش سر مایه اجتماعی خانواده ایرانی مسئولند،به امید روزی که بحران وآسیب در خانواده های ایرانی کاهش یابد و خانواده ای سالم ب

رای پرورش نسلی سالم داشته باشیم.


منابع:
1-آزادارمكي،تقي،جامعه شنا سي خانواده ايراني،1386،انتشارات سمت،چاپ اول.
2-آزدارمكي،تقي وامير ملكي ،1386تحليل ارز ش هاي سنتي و مدرن در سطو ح خرد و كلان،نا مه علوم ا جتما عي ايران،شمار 30.
3-آزادارمکی،تقی،1380،مدرنیته ایرانی،چاپ اول،نشر اجتماع.
3-اينگلهارت،رونالد،1373،تحول فر هنگي در جا معه پيشر فته صنعتي،تر جمه مر يم و تر،چا پ اول،تهران،
ا نتشارات كو ير.
4-استونز،راب،متفكران بزرگ جامعه شناسي، 1385،نشر مركز،چاپ چهارم.
5-بشیر یه،حسین(1373 )یکسا ن سا زی،یکتا انکا ری،دیا لکتیک تا ریخی و مسا ئل تو سعه سیا سی در ایر ا ن،تهر ان،فر هنگ تو سعه،شماره 17.
6-برناردز،جان،(1384)،درآمدی به مطالعات خانواده،ترجمه حسین قاضیان،انتشارات نشرنی،چاپ اول.
7-تنهایی،ابوالحسن-درآمد ی بر مکا تب جا معه شناسی،سال 1384.
8-تافلر،آلوين،1370،موج سو م،ترجمه شهيندخت خوارزمي،تهران،نشرنو،چاپ پنجم.
9-ترنر،برايان اس،1381،شر ق شنا سي،پست مدرنيسم و جه

ا ني شدن،تر جمه غلا مر ضا كيا ني،تهرا ن ،فر هنگ گفتمان.
10-تاجبخش،کیان،(1384)،سر ما یه اجتماعی(اعتماد،دموکراسی وتوسعه)،انتشارات شیرازه،چاپ اول.
11-رابرتسو ن،رو نالد،1380،جها ني شد ن تئو ري ا حتما عي و فر هنگ جها ني،تر جمه كما ل پو لادي،تهران،نشر ثالث.


12-ر فیع پو ر،فر ا مرز(1376)تو سعه و تضاد،تهر ان،مر کز جا پ و انتشارات دا نشگا ه شهید بهشتی.
13-ز نجاني زاده،هما،وعلي محمد جوادي،1384،بر رسي تا ثير اينترنت برارز ش ها ي خانواده در بين دانش آموزان د بير ستاني نا حيه 3 مشهد(در سا ل82-83).انجمن جا معه شنا سي ايران،شماره2.
14-سيف ،سو سن،1368،تئو ر ي ر شد خانواده،تهران،دانشگا ه الز هرا.
15-كا ستلز،امانو ئل،1380،عصر اطلا عا ت،ا قتصا د،جا معه وفر هنگ،فدر ت هو يت،ج2،تر جمه حسن چا ووشيان،تهر ان،طر ح نو.
16-كمالي،افسانه،وتقي آزاد ارمكي،1383،اعتماد،ا جتما ع وجنسيت(بررسي تطبيقي اعتماد متقا بل در بين دو جنس)،مجله انجمن جا معه شنا سي ايران،شماره 2.
17-گيدينز،آنتوني،1373،جا معه شناسي،تر جمه منو چهر صبوري،تهران،نشر ني.
18-گيد ينز،پيا مد ها ي مد رنيت،تر جمه محسن ثلا ثي،تهران،نشر مر كز.


19-گاردنر،ویلیام،جنگ علیه خانواده،(1386)ترجمه معصومه محمدی،انتشارات دفتر مطالعات ز نان،چاپ اول.
20-مصطفی،ازکیا وهمکاران،جامعه شناسی توسعه،(1384)،انتشارات کیهان،چاپ پنجم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید