بخشی از مقاله
نقش رویکرد فرهنگی و اجتماعی در معماری فضاهای عمومی و پایداری اجتماعی
چکیده
همانطور که می دانیم فرهنگ و روابط اجتماعی رایج در یک جامعه، معماری آن جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد و جدا از مباحث محیطی، در ساخت و ساز و معماری اثر مطلوب داشته و آن را خاص تر می کند. این پژوهش محدوده ی مشترک بین معماری و جامعه است. در این تحقیق فضای عمومی به عنوان ظرفی برای روابط اجتماعی در هر سطح ، و افراد جامعه و روابط اجتماعی به عنوان عناصر شکل دهنده ی آن فرض شده اند. ویژگی هایی نظیر ایجاد هویت در فضا، ایجاد حس مکان و تعلق به فضا، انعطاف پذیر کردن و افزایش کیفیت فضا می توانند در پایداری فضا موثر باشند. پایداری اجتماعی نقش مهمی در یافتن راه حل هایی برای تاثیر متقابل گروههای اجتماعی بر هم ایفا می کند. طراحی پایدار می تواند منجر به شکل گیری معماری پایدار شود، سپس با استفاده از اصول پایداری اجتماعی و با بررسی ارتباط بین این رویکرد و فضای عمومی بستری در شهر برای ایجاد روابط و فعالیتهای اجتماعی و ترویج فرهنگ و هنر، با هدف نیل به اجتماعی پایدار، ایجاد کند. این تحقیق به روش کیفی انجام شده است.
واژگان کلیدی : فرهنگ ، معماری ، فضای عمومی ، پایداری اجتماعی
-1 مقدمه
در قرن بیستم اکثریت جمعیت جهان در مناطق شهری می باشند. ما خود را به موجوداتی شهرگرا تبدیل نموده ایم و به جای روستاها و شهرهای کوچک، کلان شهرها جایگاه اصلی سکونت بشر شده اند. ضروری است اطمینان حاصل کنیم که سکونتگاه های امروزی ما از نظر زیست محیطی پایدار، از نظر اقتصادی پابرجا و همچنین از نظر اجتماعی عادلانه هستند. در سالهای اخیر مسائل اجتماعی شهرها در راس سایر امور شهری قرار گرفته است(ژیراده، (1383، پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، تحولات چشمگیر و
1
دستاوردهای تحسین برانگیزی را در ساختار اجتماعی و اقتصادی جوامع کنونی پدید آورده است.شهر زنده و پویا با شاخصه های متفاوتی قابل تعریف است و مهمترین این شاخصه ها مشارکت مردم در امور شهر، برگزاری اجتماعات و ایجاد فرصت هایی برای تعامل میان شهروندان است. اما ایجاد بستر برای تعاملات جمعی، علاوه بر بستر سازیهای اجتماعی نیاز به بسترسازی کالبدی و خلق فضاهای جدید متناسب با آن نیاز دارد. این واقعیت است که از زمان گذشته تا امروز، در شهرها همواره فضاهایی برای اجتماع مردم و گفتگو در مورد مسائل مختلف وجود داشته است. برگزاری چنین اجتماعاتی تا امروز مهمترین وجه پویایی شهرها محسوب می شود. روندی که از گذشته وجود داشته امروز در بیشتر شهرهای دنیا در قالب فضاهای اجتماعی و فرهنگی نمود پیدا کرده است. فلسفه ایجاد چنین فضایی برخورد و زندگی مشترک انسانها با همدیگر و اشاعه ی فرهنگ و هنر و ایجاد فضایی برای تعاملات اجتماعی فرهنگی می باشد.
فضاهای معماری و شهری پدیده های کالبدی هستند که بازتاب بسیاری از خصوصیات فرهنگی اجتماعی و تمدنی یک جامعه را دارا می باشد، از این رو می توان آنها را تجسم کالبدی بخشی از تاریخ و فرهنگ جامعه به شمار آورد. ورود عنصری به نام اتومبیل و به تبع آن خیابان از عوامل اصلی از هم پاشیدن نظام محلات بود. خیابان های سریع و فکر نشده که فقط پاسخ به یک نیاز بودند سبب شدند که بسیاری از فضاهای کالبدی مناسب از جمله مرکز تحولات از بین برود و یا حضوری کمرنگ داشته باشند که خود این خیابان ها و میدان ها هم نتوانستند جای خالی این فضاهای مرکزی درون محلات را پر کنند. میدانها و خیابانها معمولا فاقد کارایی لازم برای زندگی شهری هستند و غالبا نقش ارتباطی آن به صورت مهمترین کارکرد و در برخی موارد تنها کارکرد آنها در آمده است. در شهرها با وجود آنکه مردم در طول روز برای جا به جایی در شهرها در اینگونه فضاها حضور دارند، اما به سبب وجود آلودگی های محیطی از قبیل آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ازدحام و هزاران عوامل دیگر این خیابانها جایی برای فعالیتهای اجتماعی ندارند، بنابراین حضور در این فضاها برای مردم نه تنها که خوشایند نیست بلکه ناراحت کننده نیز می باشد. از سویی دیگر توسعه نیافتن فضاهای عمومی شهری برای فعالیت های اجتماعی که حضور در آن برای افراد جامعه بسیار حیاتی است منجر به انواع ناپایداری ها می شوند. از این رو برای کنترل این ناپایداری ها باید محیط های شهری را به صورتی طراحی کنیم که عاملی برای به وجود آوردن ظرفی برای روابط اجتماعی، بوسیله ی ویژگی های مفهومی و کالبدی خود اجتماع و محیط اطراف آن باشد.
علت طرح چنین مسئله ای را می توان در : ایجاد کردن مکانی برای تعاملات اجتماعی، احیا کردن برخی از فعالیت های انسانی از دست رفته ولی با ارزش، احیا کردن برخی از رفتارها و عادات اجتماعی عنوان کرد.
در مورد پایداری اجتماعی و به طور کلی مطالعات رفتاری و جامعه شناختی و فرهنگی در معماری، بیشتر پژوهشها در حوزه ی کلان(شهری) است و در حوزه معماری کمتر به آن پرداخته شده است. با این حال در یک نگاه به گذشته شاید بتوان ریشه مطالعات اجتماعی در معماری را در نوشته های "آموس راپاپورت"، " پل الیور" ،" رابرت گیفورد" جستجو کرد. اما به نظر می رسد تحقیقات راپاپورت سرچشمه و جرقه ی اصلی در مطالعات پایداری فرهنگی- اجتماعی در معماری باشد از جمله تحقیقات وی میتوان به :"فرم ساختمان و فرهنگ"، "ساختمان سازی، فرهنگ و طرح: چشم انداز تطبیقی" ، "جنبه های انسانی شکل شهر: بسوی رویکرد محیط انسان ساز در طرح و شکل شهر" اشاره کرد.از این قبیل منابع که برخی نیز از نوشته های لاتین ترجمه شده اند میتوان این موارد را ذکر کرد: "طراحی فضای شهری: نگرشی بر فرآیندی اجتماعی- مکانی"،نوشته "علی مدنی پور"، "مبانی نظری و فرآیند طراحی شهری"، نوشته "جهانشاه پاکزاد"، " شهرهای انسان محور: بهبود محیط عمومی در شهرها ی انسان محور"، "معماری و راز جاودانگی را بی زمان ساختن"، "محیط و رفتار اجتماعی: خلوت -فضای شخصی-قلمرو و ازدحام"، "آفرینش نظریه معماری: نقش علوم رفتاری در طراحی محیط" اشاره کرد که در بخشهایی به تفسیر به فضا و اجتماع پرداخته اند.
2
-2 رویکردهای اجتماعی- فرهنگی در معماری
در رویکرد اجتماعی، محقق ابتدا مخاطب خود را با دنیای فرهنگی و معنای استفاده کنندگان از فضاها آشنا نموده و سپس معماری آن را معرفی و تحلیل می کند. برای دستیابی به نتایج مورد نظر در دیدگاههای اجتماعی، محقق از روش های موجود در علوم اجتماعی بهره می گیرد. در این روش محقق به جامعه مورد نظر وارد شده و با ابزار خاص خود به سنجش رفتارها و روابط می پردازد. (معماریان،(369:1387
محققین اجتماعی بر اساس یک نظریه مهم عمل می کنند، آنها با رد تاثیر علل اقلیمی، اقتصادی و تکنولوژیک به عنوان عامل
نخست در شکل گیری بناها، معماری را متاثر از فرهنگ و اجتماع می دانند. در واقع از نظر آن ها بنای معماری از بر هم کنش
طبیعت، اجتماع، جهان بینی، روش زندگی، نیازهای مادی و معنوی، فردی و گروهی، اقتصاد و تکنولوژیک به دست
می آید.
نگرش اجتماعی با ابراز گوناگونی به فهم و تحلیل معماری می پردازد. به منظور دستیابی به هدف ارتقای کیفی محیط زیست شهروندان، سناریویی تعریف می گردد که بهبود ارتباط انسان ها با همدیگر و فضاهای شهری را به شکل کالبدی ارائه می دهند. برای رسیدن به این اطمینان از روش های گوناگونی چون روش های هنری، علوم اجتماعی و روانشناسی محیطی بهره برده شده است. یکی از روش هایی که در چند دهه اخیر ابداع گردیده است، روش چیدمان فضا است. بکارگیری این روش از اوایل دهه هفتاد میلادی در انگلیس رواج یافت. این روش که اولین بار از سوی استدمن، پیلر هیلیر و جولیان هانسن مطرح شد. هدف اصلی محققین درگیر با این موضوع پی بردن به روابط اجتماعی در فضا مانند ایجاد حریم ها و درجه خصوصی و عمومی بودن فضاها می باشد.
روش چیدمان فضا ارتباط کلیه فضاهای شهری را با یکدیگر تجزیه و تحلیل می کند و نتایج را بصورت پارامتر های ریاضی و گرافیکی ارائه می دهد. پارامترهای ریاضی می توانند در ایجاد مدلی که نحوه عملکرد و رفتار را در فضاهای شهری پیش بینی می کند مورد استفاده قرار می گیرند. داده های گرافیکی تجزیه و تحلیل چیدمان فضا ابزار بسیار موثری در فرآیند طراحی شهری محسوب می گردند، به نحوی که تاثیر دخالت های کالبدی در دریافت شهر به صورتی گرافیکی دیده شود، لذا طراح در مرحله ایجاد گزینه های مختلف طراحی می توانند تاثیر انتخاب خود را بر ساختار کلان شهر مشاهده کند. بسیاری از محققان که از این روش بهره جسته اند. روش چیدمان فضا روشی است که در پیش بینی حرکت عابر پیاده و سوار و همچنین سطح استفاده از فضا بسیار موفق است.(معماریان، .(399 : 1387
آنچه که در گذشته مطرح بود جوابگویی به نیازهای اساسی انسانها بود که بیشتر به کمیت ها پرداخت، اما آنچه که در توسعه پایدار مطرح است تاکید روی کیفیت زندگی در شهرهاست، امروزه دیگر نمی توان شهرها و حوزه های زشت، ناهماهنگ، وابسته به اتومبیل، بدون پارک، پیاده رو، مغازه، سرزندگی و حس مکان را رها کرد.
ده اصل پیشنهادی )AIAانجمن معماران آمریکا در پنسیلوانیا) برای ساخت و نگهداری مراکز پایدار:
.1 طراحی با مقیاس انسانی، .2 ایجاد امکان انتخاب، .3 توسعه فضاهای چند منظوره، .4 حفظ مراکز شهری، .5 تنوع امکانات حمل و نقل، .6 احداث مراکز عمومی فعال، .7 خلق هویت محله ای، .8 حفظ منابع محیطی، .9 حفاظت از منظر طبیعی، .10 واقعیت های طراحی (استپانیان،(47 :1384
طراحی باید بر سه اصل صرفه جویی در مصرف منابع، طراحی بر اساس چرخه حیات و طراحی انسانی صورت گیرد. در این بین دو اصل اول تکنیکی بوده و با مصالح، روش ساخت و .... ارتباط دارند، در حالی که اصل سوم بر گرفته از انسان و روشهای زندگی اوست. در جوامع مدرن از %70 طول عمر هر شخص در فضاهای داخلی می گذرد، بنابراین ضروری ترین نقش معماری خلق
3
محیط های ساخته شده ای است که امنیت، سلامت، آسایش فیزیکی، صحت روانی و بهره وری خود تداوم بخشد. از راهبردهایی که برای دست یافتن به یک طراحی انسانی تدوین شده می توان به حفظ شرایط طبیعی، طراحی شهری و برنامه ریزی و آسایش و رفاه اشاره کرد.(دیبدیان، (10-15 طراحی پایدار می تواند به خلق راه حل های پایدار زندگی در یک جامعه کمک کند، همانطور که ساختارهای اجتماعی موجود بر
معماری اثر می گذارند، بر عکس آن می تواند اتفاق بیافتد. یک ساختمان با پایداری اجتماعی، در صورت موفقیت، می تواند به مردم کمک کند تا منافع زندگی پایدار را درک کنند و به این ترتیب معماری می تواند راهبری برای جامعه ای بهتر باشد. در حقیقت این نگرش به ارتقای کیفی و پایدار سازی اتفاقی که در درون کالبد معماری جریان دارد می پذیرد و عواملی چون نحوه و میزان استفاده از فضا، عادات و رفتارها یا به عبارت دیگر روش زندگی استفاده کنندگان و درکی که از فضا دارند، اهمیت می یابد.(رئیسی و همکاران، مقدمه ای بر پایداری اجتماعی در مسکن،(1386:2
پایداری اجتماعی وقتی اتفاق می افتد که به طور رسمی یا غیر رسمی، فرآیندها، سامانه ها، ساختارها و روابط فعالانه، قابلیت نسل حاضر و آینده را برای خلق جوامع سالم و قابل زندگی، پشتیبانی کنند.
دو نوع منابع برای ساختن جامعه ای پایدار از لحاظ اجتماعی وجود دارد: -1 قابلیت های انسانی، فردی -2 قابلیت های اجتماعی، جمعی. قابلیت های انسانی، فردی، اشاره به ویژگی ها و منابعی دارد که افراد می توانند در خوب بودن خود و نیز جامعه خود به طور کلی شرکت کنند. این منابع شامل: مهارت ها، سلامتی، ارزش ها و رهبریت می باشد و قابلیت های اجتماعی جمعی، به عنوان روابط، شبکه ها و هنجارهایی که برای فعالیت های جمعی مزیت دارد و برای پیشرفت کیفیت زندگی و برای تضمین اینکه این پیشرفت ها پایدار هستند، تعریف می شود .
- 3 تعاملات اجتماعی و ابعاد موثر بر آن
تعامل اجتماعی و برقراری ارتباط ، می تواند یک موضوع فیزیکی ، یک نگاه ، یک مکالمه و ارتباط بین افراد باشد که خود مستلزم تعریف رویداد ها و فعالیت های متناسب و در نتیجه نقش پذیری مردم در فضا و عضویت آن ها در گروه ها و شبکه های اجتماعی است ( دانشپور و چرخچیان ، . ( 22 : 1386 شناخت کافی انسان و ارتباطاتش در شکل گیری کالبدی محیط برای تعامل بیشتر موثر می باشد . افراد مختلف به سطوح مختلفی از تعامل اجتماعی تمایل دارند تعریف سطح مطلوب تعامل به طور ذهنی از گفته های مردم و به طور عینی از موضع گیری هنجاری نسبت به زندگی خوب بدست می آید . هر دو از تعریفی دارای ارزش بالا برخوردارند و دارای جهت گیری اجتماعی وسیاسی هستند ( لنگ ، . ( 1381
موارد تاثیر گذار بر تعاملات اجتماعی که طیف وسیعی از مؤلفه های ادراکی ، مفهومی کالبدی و عینی را در بر می گیرد دارای دیدگاه های مختلفی است ، ولی در یک نظر جامع عواملی چون پویایی و سرزندگی ، زیبایی بصری ، راحتی آسایش ، امکان توقف کردن در فضا ، قدم زدن ، استراحت کردن ، دسترسی مناسب ، گرد همایی ، وجود فعالیت اجتماعی و رویداد های مختلف ، تناسب و خوانایی را از مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی دانسته اند .(جدول شماره ( 3
جدول (1) موارد تاثیر گذار بر تعاملات اجتماعی ، مأخذ : نگارنده
- 4 راهکار های طراحی برای تقویت تعاملات اجتماعی
و مهمترین اصول برای رسیدن به پایداری اجنماعی و تقویت تعاملات اجتماعی در فضاهای باز جمعی عبارت است از : تاکید بر تراکم و پیوستگی فضا ها ، پیاده مداری ، و توجه به ارزش های تاریخی ، اجتماعی و فرهنگی :
-1-4 تراکم و پیوستگی فضاها
زمانی که ساختمان ها و فضا ها با فاصله زیاد نسبت به یکدیگر واقع شده و ورودی ها و در جهانی دور از یکدیگر قرار گرفته باشند ، مردم و فعالیت ها پراکنده می شوند و روابط اجتماعی گسترش می یابد . در اینجا بر لزوم پیوستگی فضایی و شبکه حرکتی تایید می شود که به موجب آن عناصر مجزای شهر در مقیاس شهری و در ساختار طراحی شده کلان با هم ارتباط می یابند . اتصال فضاها ضمن ایجاد پیوند هدف دار میان عناصر مختلف شهر ، موجب حفظ عملکرد ها و پیوستگی اجتماعی می شوند.
گرد آمدن مردم در فضا و زمان ، پیش نیاز تمام وقایع است ، اما اینکه چه فعالیت هایی امکان گسترش دارند ، اهمیت بیشتری دارد . در این زمینه کیفیت بخش های مختلف محیط خارجی ، نقش حساسی ایفا می کند . اگر فضاها برای انجام فعالیت های پیاده روی ، ایستادن و نشستن ، جذاب باشد ، گستره وسیع دیگر فعالیت ها ( بازی ، ورزش ، فعالیت های اجتماعی و غیره ) زمینه خوبی برای رشد خواهد داشت .عملکرد ها و فعالیت های منفرد باید . بر مبنای نمای خیابان ارزیابی شود و مطابق با ارزش آن ها به عنوان جاذبه های فضا و اهمیت آن ها برای عملکردشان در فضای خارجی مورد بررسی قرار می گیرند.
-2-4 پیاده مداری
پیاده روی مهمترین امکان برای مشاهده مکان ها و فعالیت ها و احساس شور و تحرک زندگی و کشف ارزش ها و جاذبه های نهفته در محیط شهر به حساب می آید .این پدیده از نظر ادراک هویت فضایی ، احساس تعلق به محیط و دریافت زیبایی از اهمیت اساسی برخوردار است . بویژه بدلیل شاخصه مقیاس انسانی و ایجاد پویایی به افزایش تعاملات اجتماعی در فضا های شهری کمک می کند. حرکت پیاده و سواره ، به علت متفاوت بودن سرعت آن نمی توانمد در یک فضا ادغام یابد لذا داشتن مرز های سخت یا نرم برای جدا سازی این دو فعالیت ضروری است تا حرکت پیاده با امنیت و به راحتی انجام گیرد . در نتیجه حفظ اهمیت پیاده نخستین اقدام برای تشویق او برای حضور در فعالیت در فضای عمومی است.