بخشی از مقاله
نظر به اينكه اين جزوه در سال روز ميلاد باسعادت حضرت ثامن الائمه علي ابن موسي الرضا عليه آلاف و تحيه و الثناء به پايان رسيد.
تقديم به پيشگاه آن امام مهربان مي نمايم شايد كه ذره اي از تعهدات خود را انجام داده باشم.
ك - وجدانی
شناخت امام عليه السلام
جزوه شماره اول
شناخت امام عليه السلام بر همه كس واجب است .
امام عليه السلام: اگر كسي امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. (1)
امام عليه السلام، واجب العطاعه مي باشد.
امام عليه السلام، عقل كل است. (2)
امام عليه السلام، از گذشته ، حال و آينده اطلاع كامل دارد.
امام عليه السلام، در مكتب كسي غير از خداوند متعال درس نخوانده است. (3)
امام عليه السلام، راهنماي كل انسان هاي روي كره زمين مي باشد.
امام عليه السلام، روزي رسان به تمام مخلوقات عالم مي باشد.
امام عليه السلام، شناخت و معرفت به خداوندي اش كامل است.
امام عليه السلام، بغض ندارد.
امام عليه السلام، وجود مباركش بركت است و هر كجا كه باشد بركت نازل مي گردد.
امام عليه السلام، معدن حكمت است.
امام عليه السلام، حافظ سّر خداوند است.
امام عليه السلام، حامل كتب الهي است.
امام عليه السلام، دعوت كننده خلق به سوي خداوند است.
امام عليه السلام، محبتش به خداوند كامل است.
امام عليه السلام، مطيع اوامر الهي است و حتي لحظه اي سرپيچي نمي كند.
امام عليه السلام، متصل به ياد خداوند است و لحظه اي غفلت نمي كند.
امام عليه السلام، مخلص در توحيد است.
امام عليه السلام، بنده گرامي خداوند است.
امام عليه السلام، از طرف خداوند تعيين مي گردد.
امام عليه السلام، به وسيله پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم معرفي مي گردد.
امام عليه السلام، امام بعد از خود را به مردم زمانش معرفي مي كند.
امام عليه السلام، داراي عصمت كامل بوده يعني هيچ گونه گناهي از اول عمر تا آخر عمر از او سر نخواهد زد.
امام عليه السلام، اشتباه نكرده و اشتباه نمي كند كه عذرخواه باشد.
امام عليه السلام، حتي گناه كوچك انجام نداده و سهوا اشتباهي نمي كند.
امام عليه السلام، بشري مانند انسان هاي روي زمين است.
امام عليه السلام، مي خورد- مي آشامد- مي خوابد- ازدواج مي كند و زندگي سالم دارد.
امام عليه السلام، تمام كارهايش به اذن پروردگار است.
امام عليه السلام، احاطه علمي به جميع ماسوي الله دارد. (4)
امام در يك لحظه تمام عالم را مي بيند و به اعمال تمامي مردم اشراف دارد.
امام عليه السلام، در يك لحظه كل مخلوقات در هر كجاي عالم كه هستند را مي تواند ببيند و مردم مي تونند توسل كنند و درخواست حاجت بنمايند و امام عليه السلام هم در همان لحظه پاسخ تك تك آنها را داده زيرا صداي آنها را مي شنود و از حال آنها با خبر است.
امام عليه السلام، دنيا و مخلوقاتش همانند دانه كوچكي در دست مباركشان هستند.
امام عليه السلام، داراي علوم اولين و آخرين بوده و چيزي نيست كه بر امام پوشيده باشد مگر آنچه كه خلق نشده است.
امام عليه السلام، انتخابش شورايي نيست.
امام عليه السلام، انتخابش رسيدن به سن معيني را لازم ندارد.
امام عليه السلام، انتخابش رفراندم ندارد.
امام عليه السلام، سليقه اي انتخاب نمي شود.
امام عليه السلام، به داشتن ثروت و پست و مقام و منسب احتياج ندارد.
امام عليه السلام، خصلت هاي حيواني ندارد.
امام عليه السلام، درنده خوي- بد اخلاق- ترش روي- بخيل- حسود- خون ريز- كينه توز- منافق و ... نيست.
امام عليه السلام، ناقص العضو نيست.
امام عليه السلام، هيچ گونه نقصي ندارد.
امام عليه السلام، وارث علم پيامبر صلي الله و عليه واله و سلم است.
امام عليه السلام، اسماء الحسني الهي است.
امام عليه السلام، چيزي برايش مجهول نيست.
امام عليه السلام، تمام صفات حميده الهي در او ظاهر است.
امام عليه السلام، كلامش نور- يدالله- عين الله- لسان الله- اذن الله- جنب الله- مشيّت الله- ارادت الله- معلم بشر- اسم اعظم الهي و هادي سبل است.
امام عليه السلام، فقط براي شيعيان و مسلمانان نيست بلكه براي تمامي انسان هاي روي كره زمين مي باشد.
امام عليه السلام، در وجودشان هيچ جهلي وجود ندارد.
امام عليه السلام، اول چيزي بود كه خداوند خلقش كرد.
امام عليه السلام، برايش بعد مكان و زمان مطرح نيست.
امام عليه السلام، از هر كجاي عالم مردم او را بخوانند ويا سلام كنند مي فهمد و پاسخ مي دهد و عيب ماست كه نمي فهميم و نمي شنويم.
امام عليه السلام، باب رحمت و بركت و مغفرت و توبه خداوند است.
امام عليه السلام، ابلاغ كننده احكام الهي است.
امام عليه السلام، در مقابل هر سوالي فورا پاسخ مي دهد و نياز به فكر كردن ندارد.
امام عليه السلام، آنچه كه ما فكر مي كنيم، مي فهمد و اعمال ما را به طور ريز متوجه مي شود.
امام عليه السلام، به اعمالي كه ما انجام داده ايم آگاه است.
امام عليه السلام، دروغ نمي گويد- تهمت نمي زند- دنبال پست و مقام نبوده و نيست.
امام عليه السلام، به كتاب هاي آسماني گذشته هم آگاهي كامل دارد.
امام عليه السلام، بر طرف كننده بلاهاي اعمال خود ما مي باشد.
امام عليه السلام، براي زائرينشان طلب مغفرت كرده و نيازهاي آنها را به اندازه فهم ومعرفتشان و حكمت و مصلحت الهي برآورده مي كند.
حال اگر خواستي بيشتر از اين در خصوص امام عزيزت بداني به جزوه شماره دوم مراجعه كن و بدان آنچه كه در دنيا و آخرت دستگير تو خواهد بود دو مطلب مي باشد.
اول : فقط و فقط ولايت، شناخت و معرفت اهل بيت عليهم السلام يعني دوستي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلّم و امير المومنين عليه السلام و فرزندان معصومش و احترام داشتن به سادات كه راه نجات تمامي انسان ها مي باشد.
دوم: سعي و تلاش كردن براي رسيدن به كمال انساني.
شناخت امام عليه السلام
جزوه شماره دوم
در اين جزوه مختصري از خلقت امام عليه السلام شرح داده خواهد شد و بهتر است بدون مقدمه مطلب را آغاز كنم.
اول چيزي كه خداوند خلق كرد روح بزرگ و بلند مرتبه ائمه معصومين عليهم السلام بود. (5)
امام عليه السلام، عالم به جميع چيزهايي است كه خداوند خلق كرده است. (6)
امام عليه السلام، تمامي علوم را از پروردگار آموخته است.
امام عليه السلام، علم تمام بديها را پروردگار به او تعليم داده و از رفتن به سوي آن منع كرده است.
امام عليه السلام، شناخت حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها را از خداوند تعليم گرفته است.
امام عليه السلام، قلب مباركش را در مقابل خداوند متعال قرار داده و تمامي آنچه كه خدا فرموده مطيع است.
امام عليه السلام، شاهد بر خلقت تمامي موجودات: ملائكه، جن، انسان ها، كهكشان ها، خورشيد، ماه، ستارگان و آنچه كه در جهان هستي وجود دارد بوده است.
امام عليه السلام، همه ملائكه را راهنمايي مي كند. (7)
امام عليه السلام، همه انبياء را هدايت مي كند. (7)
امام عليه السلام، واسطه بين خدا و خلق است.
امام عليه السلام، اسرار جهان آفرينش را مي داند.
امام عليه السلام، وسيله خلقت تمامي اشياء بوده است. (7)
امام عليه السلام، علمش لدني است.
امام عليه السلام، ملائكه در كلاسشان تعليم يافته اند.
امام عليه السلام، انبياء در كلاسشان درس خوانده اند.
امام عليه السلام، بر آنچه كه هزاران سال ديگر در گوشه اي از جهان رخ خواهد داد اطلاع كامل دارند.
امام عليه السلام، چيزي و يا كسي قبل از او خلق نشده است.
امام عليه السلام، زنده، مرده، حاضر و غايب ندارد. در هر چهار صورت امام مي بيند و مي شنود و پاسخ مي دهد و دستگيري مي كند.
امام عليه السلام، آنچه كه قرار است خلق شود و آنچه كه در دو هزار سال ديگر قرار است اتفاق بيافتد را مي داند.
امام عليه السلام، تمام صفات حميده الهي در او ظاهر است و هيچ فرقي بين او و خداوند جز در صفات ذات به خصوص در ازليّت و استقلال مطلق نيست. (7)
اول چيزي كه خداوند خلق كرد عقل بود.
اول چيزي كه خداوند از روحانيين خلق كرد عقل بود و به او قدرت حرف زدن داد و در مقابل اوامر الهي كاملا مطيع بود.
عقل از هر چيز با عظمت تر و برتر از مخلوقات است.
خداوند عقل را گرامي تر و او را از همه بيشتر دوست دارد.
خداوند مخلوقي بهتر و نيكو تر و شريف تر و بالاتر و عزيزتر و مطيع تر از عقل خلق نكرده است.
به وسيله عقل وحدانيت خدا شناخته مي شود.
به وسيله عقل خدا عبادت مي شود.
به وسيله عقل خدا خوانده مي شود.
به وسيله عقل مردم از رحمت پروردگار بهره مي برند و به وسيله اطاعت از خدا ثواب براي آنها حاصل مي شود.
به وسيله عقل خلقت را شروع كرد.
به وسيله عقل معاد بر پا مي شود.
به عقلي كه اين گونه باشد اجازه شفاعت كردن داده مي شود و شفاعتش قبول است.
به وسيله مخالفت با عقل مردم عقاب مي شوند.
پس اول چيزي كه خداوند خلق كرد انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام و عقل بود.
سوال: آيا ممكن است دو چيز هر دو اول چيزي باشند كه خداوند خلقشان كرده است؟
جواب: منظور از عقلي كه خداوند در اول خلقت خلقش فرمود همان انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام است و جز آنها كس ديگري منظور نبوده است.
پس عقل با اين صفات و خصوصيات همان روح پاك معصومين عليهم السلام است.
چون ائمه معصومين عليهم السلام از جهل عقال شده اند.
چون معرفت كاملي به خداي تعالي دارند.
به هيچ وجه گناه نمي كنند.
در وجودشان هيچ جهلي وجود ندارد.
همه چيز براي آنها معلوم است.
تنها ائمه معصومين عليهم السلام هستند كه همه اشياء را تعقل مي كنند و مي فهمند و بندگي كامل خدا را مي كنند از اين جهت خداي تعالي نام آنها را عقل گذاشته است.
سوال: عقلي كه در وجود بشر است چيست؟
جواب: خداي تعالي روح تو را بسيار دراّك آفريد، وقتي به مدرسه ارواح گذاشتند يكي از آن كلاس ها شناخت حقايق اشياء بود كه نامش حكمت مي باشد. در آن كلاس جميع خوبيها و بديها كه در عالم خلقت در بعد معنوي وجود دارد به تو تدريس مي شد، آن وقت تو هم مثل پيشوايان و استادانت ولي به قدر استعدادت از جهل عقال شده بودي يعني به تو هم علم خوبيها و بديها را تعليم داده بودند.
همانگونه كه خداوند به ائمه فرمود با اين كلمات به نام عقل كل به سوي من برگرديد به تو هم فرمود تا آنچنان كه آنها آينه تمام نماي خداوندند بايد تو هم آينه تمام نماي ائمه معصومين عليهم السلام باشي.
آن كس عاقل تر است كه در كلاس شناخت حقايق اشياء و معرفت خوبيها و بديها بيشتر استفاده كرده و عقل تو همان علومي است كه آموخته اي.
هر كس كه آينه قلبش را در مقابل جمال ائمه معصومين عليهم السلام نگه داشته و درس هاي آن كلاس را خوب ياد گرفته باشد داراي عقل يعني چيزي كه او را از جهل عقال كند است.
همه ارواح در آن كلاس ها درس خوانده اند ولي بعضي ها بعد از آمدن به عالم دنيا از آن علوم استفاده نمي كنند و آينه قلب خود را در مقابل صورت جهل نگه مي دارند.
پس كسي كه قلبش را آينه تمام نماي خداوند قرار مي دهد به حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها علم دارد لذا ائمه معصومين عليهم السلام از همه عالم تر هستند و نام ديگر ائمه معصومين عليهم السلام عقل كل است.
ان شاء الله در جزوه سوم در رابطه با علم امام عليهم السلام براي شما عزيزان مطالبي خواهم نوشت كه مفيد واقع گردد. در ضمن بدان كه اين مطالب را چه قبول داشته باشي چه قبول نداشته باشي مسئوليتت بيشتر خواهد شد.
شناخت امام عليه السلام
جزوه شماره سوم
با مطالعه دو جزوه كوچك و اطلاع پيدا كردن مختصري از خلقت اوليه اگر هم مي دانستي باز هم تكرار آن مطالب برايت بي ضرر است.
خداوند متعال اول چيزيكه آفريد انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام (عقل) بود. بعد به واسطه اين انوار مقدس خلقت ملائكه، جن، انسان، آسمان و زمين و بالاخره همه موجودات آغاز شد. لذا هر چيزي علت و معلولي دارد و ما و مخلوقات معلول هستيم و علت ما امام زمان عليهم السلام و ائمه معصومين عليهم السلام مي باشند . در واقع امام عليهم السلام شاهد بر خلق بوده مانند شخصي كه از اول بناي يك ساختمان تا لحظه آخر حضور داشته باشد و با توجه به جزوه شماره دوم امام عليهم السلام قلبش آينه تمام نماي خداوند گرديده است و شناخت حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها را به خوبي استفاده كرده لذا از همه كس عالم تر هستند.
اگر از شخصي كه از اول بناي يك ساختمان تا آخر آن حضور مستمر داشته باشد هر گونه سوالي از او بشود فورا پاسخ خواهد داد.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت ملائكه و جن بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت تمامي ارواح تا قيامت بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت پيامبران گذشته بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت آسمان و زمين بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت كرسي، عرش و لوح و قلم بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت كرات آسماني بوده است.
امام عليهم السلام، شاهد بر آنچه كه خلق شده و تو فكر مي كني بوده است.
امام عليهم السلام، مي داند كه هر شخصي چه زماني و چه ساعتي و در كجا به دنيا مي آيد و از دنيا مي رود و در كجا به خاك سپرده مي شود.
امام عليهم السلام، مي داند كه ساختار ساختماني يك فرد چگونه است زيرا كه شاهد بر بناي آن بوده است.
امام عليهم السلام، هيچ علمي بر امام عليهم السلام پوشيده نيست، فقط علم غيب مطلق است و آن علمي است كه مربوط به آنچه خلق نشده است. (8)
امام عليهم السلام، آن چه كه در آينده انجام مي شود و خدا خلق مي كند، مي داند.
آنچه كه خلق مي شود از سه حال خارج نيست:
اول: وعده است.
دوم: وعيد است.
سوم: غير از اين دو تا است.
وعده : به خاطر آنكه ‹‹وعده ولن يخلف الله وعده›› علمي است و تغيير ناپذير است.
وعيد: وعيد به خاطر آنكه لطف الهي ممكن است شامل شود و تخلف پذير است پس قطعي و علمي نيست.
غير اين دو: مثل بيرون آمدن خورشيد.
امام عليهم السلام: اگر ميلياردها سال ديگر در يكي از كرات ذرّه اي را باد بخواهد از جايي به جايي منتقل كند الان امام مي داند و حسابش در دست اوست الا آن كه ممكن است خدا نخواهد آن كار انجام شود. علومي كه ما در عالم ارواح آموخته ايم استدلالي و عقلي است و علومي كه در دنيا از آن استفاده مي كنيم قراردادي است.
علوم قراردادي
علوم قراردادي مثل رياضي، طب و علوم هنري كه اينها هيچ كدام در آن عالم نبوده ولي امام عليه السلام از اين علوم آگاهي كامل دارد و اگر اين علوم بر اساس عقل و استدلال پايه ريزي شود و از آن استفاده مطلوب شود خوب است يعني زير نظر امام عليه السلام طرح ريزي و برنامه ريزي و خلاصه بهينه گردد.
علوم استدلالي و عقلي
علومي هستند كه در عالم ارواح سر كلاس پيشوايان و معصومين حضور پيدا كرده و در آن كلاس ها مطالب زير را آموخته ايم كه عقل امروزه در اين دنيا آنها را به ياد مي آورد.
1- شناخت حقايق اشياء(حكمت).
2- علم خوبيها و بديها.
3- صفات خداوند.
4- اثبات خدا كه خالق هر چيزي است به طوري كه فطري بشر گرديد.
5- صفت وحدانيّت خدا كه اهميت داده مي شد.
6- غناي پروردگار و عدم نياز او به غير خودش و احتياج و فقر مطلق مخلوق در اعماق وجود ما راه يافته بود.
7- مسئله ربوبيّت الهي و آنكه او رب العالمين است و هيچ چيز را خارج از نفوذ الهي نمي دانيم.
8- مسئله قدرت و توانايي بي منتهاي پروردگار عالمانه تدريس شده بود.
9- مسئله احاطه علمي و ذاتي خدا آن چنان معرفي شده بود كه شاگردان او را از هر چيزي به خود نزديك تر مي دانستند.
10- مسئله ولايت و معرفت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و امام عليه السلام نياز به معرفي شخص معيني نبود زيرا خود امام عليه السلام و آن نور مقدس كه معلم بشر است در سر كلاس ايستاده بود و با ما حرف مي زد و ما او را مي ديديم ولي لازم بود كه صفات و خصوصيات امام عليه السلام را معرفي كنند تا به او علاقه پيدا كنيم و از او تبعيت كنيم.
حالا كه از علم امام عليه السلام مختصري بهره بردي خوب است كه امام عليه السلام را با خصوصياتي كه ذكر مي شود بهتر بشناسيم.
امام عليه السلام را عالم به جميع چيز هايي كه خدا خلق كرده است، بدانيم و بشناسيم.
امام عليه السلام را مطيع پروردگار بدانيم و برايش عصمت مطلق قائل باشيم.
امام عليه السلام چون داراي علم و عصمت بوده و پاك است او را دوست داشته باشيم وهمه طالب اين دو چيز باشند و در هر كجا و در هر كس اين دو چيز را كامل تر پيدا كردند به او علاقه بيشتري داشته باشند و چون در امام عليه السلام علم و عصمت و تقوا از همه كامل تر بود تبعاً ولايت او را پذيرفتند و به او عشق ورزيدند.
امام عليه السلام آينه تمام نماي الهي است و او عقل كل است و اوست كه احاطه به هر چيز دارد و بايد كاملاً مطاع واقع شود.
حقيقت معناي پيروي جاهل از عالم تدريس شد و در روح انسان تثبيت گرديد.
معناي مولويّت و عبوديّت مطلقه تدريس و انسان، خدا و امام خود را شناخت.
علومي تدريس شد كه از آن به بعد خود را به اطاعت خدا و امام موظف مي دانستند.
در ضمن قبح بديها مثل ظلم، دروغ، خيانت، حسد، بدخلقي، تجاوز به حقوق ديگران و ساير صفات زشت تدريس شد و از بشر الزام گرفته شد كه زشتي آنها را ياد بگيرد و به آنها آلوده نشود.
در كلاس ديگر ارزش و اهميت عدالت، رفعت، صداقت، حسن خلق و ساير صفات حميده انساني تدريس شد.
به هر صورت بخش هاي ديگر كليه علومي كه معقول است و حقيقت دارد، از بخش عقايد گرفته تا اخلاقيات و ساير علوم عقلي همه و همه را روح بشر آموخت و تو هم آموختي و تعليم گرفتي و تعهد دادي كه به آن علوم عمل كني .
لذا كسي كه امام عليه السلام را بشناسد خدا را شناخته و كسي كه امام عليه السلام را دوست بدارد خدا را دوست داشته و او امام مبين است.
شناخت امام عليه السلام
جزوه شماره چهارم
با مطالعه جزوه هاي قبلي متوجه شديم كه امام عليه السلام علت ما بوده است و اول چيزي هم بوده كه خدا خلقش كرده است.
امام عليه السلام، عقل كل است.
امام عليه السلام، احاطه علمي به جميع ماسوي الله دارد.
امام عليه السلام، شاهد بر خلقت همه موجودات بوده است.
امام عليه السلام، واسطه ايجاد موجودات بوده است.
امام عليه السلام، شاهد بر خلقت من و تو و همه بوده است.
پدر و مادر دو عامل خلقت جسمي در دنيا هستند آيا آنها را اذيت مي كنيد؟
آيا امام عليه السلام كه علت پدر و مادر و اين عالم هستي مي باشد آنها را هم اذيت بايد كرد؟
روح: از هر چه كه تصور كني لطيف تر است.
روح: مثل آينه مي باشد، هر چه از معنويات و علوم در مقابلش نگه داريد در خود منعكس مي كند و حفظ هم مي كند و در حافظه اش محيا نگه مي دارد.
روح: سر تا پا بينايي و شنوايي و احساس است.
روح: بدون آنكه به بدني تعلق داشته باشد، خداوند آن را خلق نمود. (9)
روح: قوه دراكّه قوي دارد، علوم و معارف را درك و هر چه به او تعليم بدهند ياد مي گيرد.
روح: صورت معقولات و علوم در آن منعكس مي شود و در خود حفظ مي كند.
روح: هر يك از افراد بشر مستقل و جدا از هم خلق و همه آنها با يكديگر مساوي هستند.
عالم ارواح عالم تعليم است
عالم ذر عالم ميثاق و تعهد است
روح: سعيده ترين مردم امروز (به استثناء چهارده معصوم عليهم السلام) با روح شقي ترين مردم در ابتداي خلقت مساوي بوده.
روح: حضرت آدم عليه السلام و فرزندانش تا روز قيامت حدود دو هزار سال قبل از آنكه بدن خاكي حضرت آدم خلق شود خلق شده بود. (10)
روح: همه افراد بشر كه خلق شده بود همه در مدرسه انوار مقدسه ائمه معصومين عليهم السلام آمدند. (11)
ارواح: مهم ترين كلاس هاي درس را كه خداشناسي، توحيد و معارف حقه بود گذراندند.
ارواح: كلاس هاي ديگري هم در اخلاقيات، معرفي صفات انساني، رموز و اسرار جهان هستي و حقايق قرآن كه تنها همين رشته شامل جميع علوم عالم خلقت و شناخت حقايق اشياء يعني حكمت مي گردد را گذراندند.
ارواح: چون معلمان خوبي داشته در ظرف دو هزار سال جمعي زياد از آنها در اين مدرسه فارغ التحصيل شدند.
ارواح: وقتي كه خلق شدند يك صفت داشتند و آن قوه دراكه عجيبي بود.
ارواح: با آن قوه دراكه قوي، معقولات و محسوسات را فوق العاده سريع درك مي كردند و آن روز همه با هم مساوي ولي هيچ چيز نمي دانستند.
ارواح: عينا مثل آينه بودند با اين فرق كه آن فقط محسوسات را در خود منعكس مي كند ولي روح انسان معقولات را هم در خود منعكس مي كند و آنها را ضبط هم مي كند.
ملائكه: قبل از ارواح در كلاس هاي درس ائمه معصومين شركت كرده بودند و آنها با علوم معنوي و معارف الهي آشنا شده بودند.
ارواح: بشر بعد از آنكه ملائكه كلاس خود را گذراندند خلق شدند و خدا دستور داد كه ارواح بشر هم در آن كلاس ها شركت كند و همه شركت نمودند.
ارواح: تمامشان در مدت هزارها سال كلاس ها را گذرانده و ياد گرفتند و در قلب خود ثبت كردند. پس عقل تو همان روح دراك تو مي باشد يعني هر چه از آن علوم را آموخته اي عقل تو مي باشد.
ارواح: آن كلاس ها را فراموش نكرده اند بلكه خصوصيت كلاس ها را ممكن است فراموش كرده باشند.
ارواح: درس هايي را كه از آن كلاس ها فرا گرفته الان در اختيار دارند و آنها همان علوم و اطلاعاتي است كه از حقايق داريم.
ارواح: فقط و فقط قوه دراكه بسيار قوي بودند و پس از آنكه به مدرسه آمدند و داراي عقل شدند به آنها اختيار داده شد تا بتواند ارزش خود را نشان دهند و بتوانند با فضيلت و با اختيار خود به طرف كمالات حركت كنند.
ارواح: چون داراي اختيار شدند هم ممكن است كار خوب بكنند و هم كار بد انجام دهند.
ارواح: بعضي كه خوب درس نخواده بودند و به راهنمايي هاي مدرسه توجه ننموده بودند در عالم ذر نافرماني كردند.