بخشی از مقاله

آشنايي با صنعت توريست
امروز صنعت توریست پس از صنایع نفت و اتومبیل سازی به سومین صنعت درآمدزا تبدیل شده است. اهمیت این صنعت به دلیل آن است که به سرمایه گذاری سنگین اولیه نیاز ندارد. ضمن آنکه از لحاظ اقتصادی سبب ایجاد اشتغال، کاهش بیکاری و افزایش درآمد می شود. گفته می شود اشتغال زایی صنعت گردشگری چندین برابر اشتغال در دیگر صنایع است. براساس آمار و اطلاعات جهانی، حدود هشتاد درصد از جریان گردشگری دنیا در کشورهای صنعتی روی می دهد و تنها بیست درصد از این جریان در کشورهای غیرصنعتی دنبال می شود.
امروزه صدها میلیون انسان سالانه در داخل و خارج مرزهای کشور خود به سفر می روند و پیش بینی می شود که در سال 2010 بیش از 2000 میلیارد دلار درآمد ناشی از صنعت توریست باشد.
کسب میزان قابل توجهی از درآمد صادرات جهانی ازطریق صنعت گردشگری است. رشد بالای میزان اشتغال زایی این صنعت و نیز روند رو به رشد آن، بیانگر نقش زیاد این صنعت در اقتصاد جهان است.


گردشگری به عنوان یک صنعت تنها بخش اقتصادی کشورها را متأثر نمی سازد، بلکه گردشگری در توسعه تبادل فرهنگی، تقویت همزیستی مسالمت آمیز و نزدیکی ملل و اقوام مختلف به هم نیز بسیار مؤثر است.آقای داکتر پاپلی یزدی درخصوص صنعت توریست در جهان امروز می گوید:


 (صنعت گردشگری جنبه های مختلفی دارد. یکی از جنبه های مهم آن مسئله صلح و دوستی است برای اینکه وقتی گردشگران می آیند و می روند کشورهای مختلف مردمان مختلف را می بینند، به آداب و رسوم آنها آشنا می شوند دوستانی در کشورهای دیگر در شهرهای دیگر در جاهای دیگر پیدا می کنند، باعث ایجاد علاقه و محبت می شود، در مجموع باعث می شود که صلح و دوستی و امنیت گسترش پیدا کند البته خوب در یک موارد جزئی هم ممکن است که عده ای خوششان نیاید از یک منطقه ای یا بدشان بیاید یا آسیب هایی ببینند و برعکس باشد ولی در قست اعظم کار در پس این معاملات اقتصادی یک ایجاد محبت و ایجاد دوستی و ایجاد صلح و امنیت است خوب کشورهایی که الآن دلشان بخواهد که توریست جلب بکنند اینها باید در زمینه خود آن کشورها هم در زمینه صلح و دوستی و امنیت کار بکنند باید وزارت امور خارجه هایشان فعال باشد چون این صنعت بسیار در مقابل ناامنی حساس است. کافی است که یک کشوری که میلیارد دالر درآمد از توریست دارد مثلاً دو تا بمب در آنجا منفجر شود یا 4 توریست را گروگان بگیرند و یا اعلام بکنند که فرض بکنید که بیماری واگیرداری در آن کشور پیدا شده و ضربه اقتصادی بسیار بزرگی به آنجا وارد بشود بنابراین کشورهایی که می خواهند وارد عرصه توریست بشوند باید بسیار حساس باشند روی مسایل صلح، مسایل امنیت، مسایل بهداشت عمومی، مسایل زیست محیطی، مسایل رفتار با مردم این است که واردشدن به عرصه توریست امروز به معنای نوسازی کشور به معنای توسعه کشور است مثلاً هیچ کشوری نمی تواند وارد عرصه توریست بشود بدون اینکه سیستم بانکی بسیار پیشرفته داشته باشد وارد شبکه جهانی بانکی بشود و کارتهای اعتباری را بپذیرد بنابراین یا کشورها نباید وارد این کار بشوند یا اگر وارد می شوند پذیرش با اصطلاح نوسازی در همه ابعاد است اول باید ماهیت قضیه را بفهمیم و بعداً وارد بشویم.)

برخي ويژگيهاي توريسم
:: وجود سطوح بالاي نوع آوري و فناوري و سازماندهي
:: انواع مختلف و انجام نوآوري هاي گوناگون از جمله بسته مسافرتي ( packaged trip)
:: رشد توريسم مصادف است با رشد جنبش كارگري . بنابر اين مواجه با رشد مسافرت ساحلي براي طبقه كارگر هستيم
:: در مقابل در نيمه قرن 20 مسافرت تجملي براي طبقه مرفه و مديران وجود دارد. اين نوع تمايز مربوط است به ساختار بازار كار و نظام هاي توليدي ( مراجعه كنيد به مقاله من در باره تعريف فراغت و نظام هاي توليدي
:: 1960 به بعد رشد برنامه هاي توريسم توده اي
:: 1960 به بعد استفاده از كامپيوتر براي دادن اطلاعات در صنعت توريسم
:: رشد صنعت غذاي حاضري fastfood مصادف است با رشد فراغت و توريسم
:: رشد توريسم با استفاده از اينترنت براي رزرو همه چيز ( مراجعه كنيد به سايت last minute براي ديدن خدمات اينترنتي توريسم از جمله خريد بليط در آخرين دقايق


اهميت توريسم
:: جزء مهم ايده جامعه مصرفي (مدرن ) مسافرت و گردشگري است
:: رفتن به مسافرت جزء مهم زندگي شده است
:: صنعت تعطيلات انتخاب و آزادي مختلف را ارائه مي دهد
:: گسترش صنعت گردشگري ، گسترش اقتصاد و گسترش تعامل انساني است
:: توريسم بزرگترين صنعت جهان بر حسب اشتغال و تجارت است
:: 9 درصد رشد سالانه دارد . رشد توريسم بين المللي 5 درصد بود.


گردشگري
:: آيا توريسم پديده جديدي است يا زوارها همان توريست هاي اوليه هستند؟
:: توريسم يك فعاليت توده اي و عاميانه است
:: سه نوع مسافرت در گذشته كه با توريسم ( مربوط به دنياي مدرن متفاوت است) : زوارها ، تورهاي اريستوكرات ها و مسافرتهاي شاهان و سياحان
:: تقسيم بندي زوارها ( طبقه پايين tripper ) سياحان ( طبقه متوسط tourist ) و سفر اريستوكراتيك ( طبقه بالا traveler )


نظريه هاي جامعه شناختي توريسم
جان اوري و مك كانل از جمله جامعه شناساني هستند كه درباره توريسم نظريه دارند. اوري اين بحث را مطرح مي كند كه چرا توريست عكس جمع مي كند و سرمايه دار سرمايه. اوري مي گويد توسعه عكس برداري همراه است با توسعه چشم توريستي Tourist gaze
يا شكار لحظه توسط توريست ها . اما مك كانل مي گويد توريست به مثابه فراري از زمان و مكان يا فرار به تاريخ است. بنابر اين سنت ها نقش مهمي براي توريست دارد. تاريخ محل هاي توريستي نقش مهمي در توريستي شدن دارد. بنابر اين توريست ها به دنبال يك محل كوچك يك وسيله كوچك هستند. اگر دنبال مناطق صنعتي هم هستند دنبال يك منطقه صنعتي قديمي هستند. بنابر اين اگر بخواهيم نقطه توريستي درست كنيم بايد آن را تبديل به مناطق تاريخي كنيم ( براي اين كار بايد سنت ابداع و جعل كرد. نگاه كنيد به بخش سنت در كتاب جهان رها شده . سنت هاي ابداعي و سنت هاي اصيل درنظريه مك كانل مهم هستند ( برخي سنت هاي ابداعي براي جلب توريست هاست ) سنت هاي پايه شناخت مدرنيسم است.


نقاط توريستي بايد چگونه باشد؟
:: Urryجان اوري معتقد است توريسم دنبال زرق و برق است . اما مك كانل مي گويد چشم توريست به دنبال قدمت و تاريخ است. بنابر اين ارتقاي محل توريستي در صنعت توريسم يعني تاريخي كردن محل . لذا نقاط توريستي بايد كوچك باشند : شهرهاي بزرگ نمي توانند ( بجز موزه ها ) جذاب باشند . چرا؟ مك كانل مي گويد ( بر اساس تقسيم بندي تونيس : اجتماع و جامعه ) شهرهاي بزرگ معمولي اند ، زندگي روزمره دارند، گرانند، جنگل وارند ، روابط غير شخصي دارند ، كثيف اند، غير دوستانه اند.


:: اما اين تفكيك گزلشافت و گمنشافت ( اجتماع و جامعه تونيس ) براي چيست ؟ مك كانل مي گويد مردم در دنياي جديد فكر مي كنند تحت تسلط بوركراسي و سازمانهاي پيچيده زندگي شان كم عمق و سطحي شده و سنديت Authenticity ندارد ، مردم تنها مانده اند ، لذا مي روند تا دنبال واقعيت ها بگردند ، دنبال حس واقعيت دزديده شده از خود هستند ، لذا مي روند ان را در جاي ديگر جستجو كنند و بدين سان پديد مي آيد. پس چون جامعه بوركراتيك است لذا تجربه غير اصيل دارد. توريست جائي مي رود كه معناي واقعيت است.
:: مك كانل براي تقويت استدلال خود از مفهوم گافمن استفاده مي كند: يعني اينكه ما در اجرا با سه نقشه روبرو هستيم
1. كساني كه اجرا گرند و اجرا مي كنند(بازيگران)
2. كساني كه اجراي براي آنهاست (تماشاگر)
3. كساني كه نه اجرا مي كنند و نه مشاهده
4. اما بازيگرها در عقب و پشت صحنه هستند ، تماشاگر تنها در جلوست


:: گافمن مي گويد اگر ويژگي هر آنچه در پشت صحنه است جلو بيايد اعتبار نمايش از بين مي رود ( در آشپزخانه رستوران ها ، و حتي در برخي انديشه هاي به نظر منظم روشنفكران ، … ) نيز اين چنين است. بنابر اين جلوي صحنه front stage ظاهر appearance
و پشت صحنه back stage واقعيت reality است. گردش گرهاي واقعي sightseers مي خواهند همه واقعيت را ببيند، واقعيت زندگي را
: توريست ها تنها در پي ديدن جلوي صحنه هستند ، اما مسافر واقعي واقعيت زندگي را بومي مي خواهند.
:: توريست ها تنها شبه رخداد ها pseudo _ events را مي خواهند
:: بايد بين مسافر traveler و گردشگر tourist تمايز قائل شد
:: مسافر فكر مي كند چيزي از او مخفي شده لذا گرايش به ديدن پشت صحنه دارد: واقعيت واقعيrealreality  
:: مسافر يا سياح فكرمي كند جسدي درجائي دفن شده كه به او نشان نمي دهند وآنچه مي بيندظاهر قضيه است
:: حالا توريست ها نيز به دنبال همان سنديت ها هستند
:: مي خواهند با بو مي ها ديدار كنند.
:: مك كانل MacCannell مدل 6 مرحله اي را ارائه مي دهد يعني


1. منطقه علني يا جلوي صحنه گافمن كه البته توريست مي خواهد فراتر رود
2. منطقه علني توريستي كه دكور شده حاوي برخي عناصر پشت صحنه ( رستوراني با ماهي بزرگ حلق آويز يا گوشت چرخ كردن در جلوي چشم ) همه آرايش صحنه هستند
3. جلوي صحنه كه كاملا طراحي شده كه پشت صحنه باشد ( تورها به منطق روستايي . راهنما اطلاع مي دهد بومي نماها آماده مي شوند
4. پشت صحنه براي خارجي ها باز است
5. پشت صحنه باز است اما بازسازي و تميز شده (تورست ها كه مي روند ديگر مثلا با ادب نيستند
6. منطقه پشت صحنه : نوعي فضاي اجتماعي كه آگاهي توريست را تحريك مي كند. اگر توريست به ان برسد احساس خوب دارد


اما در انديشه اوري urry چنين ديدي را نمي توان ديد . بجاي آن اوري به نگاه خيره توريست يا شكار لحظه ها نظر دارد.
:: اما چه ويژگيهاي مختلفي بايد در علائم باشد تا امر عادي از خارق العاده متمايز شود و توريسم را وادار كند تا آن را شكاركند.
:: ابژه بايد وجود داشته باشد يا بوجود آيد . منحصر بفرد و يگانه باشد، ديدني و فرهنگي باشد، مانند نقطه اي مقدس و … چيزي كه منحصر و يكي است ، تجربه واقعي بودنش بايد آسان باشد ، بايد طوري باشد كه توريست دوربين را در آورد


1. بايد هر منطقه و نقطه نمونه فرهنگي باشد، روستاي نمونه انگليسي
2. برخي جنبه هاي ناشناس زندگي روزمره در موزه نيز هستند ( موزه وايكينگ ها : كشتي سازي
3. جنبه هاي معمولي زندگي در برخي پهنه ها غير عادي مي شوند: زندگي كمونيستي


:: انديشه اوري بر نگاه خيره توريست استوار است بر خلاف اصالت و سنديت مك كانل
:: توريست به دنبال علايم است
:: توريست به دنبال چيزي است كه با تجربه روزمره اش فرق كند
:: توريست آنقدر ساده نيست كه فكر كند تجربه سنديت و واقعيت امري ممكن است
:: توريست فرارمي كند تاهمه چيزرااز درون علائم ببيند: درپاريس هرتوريست رمانتيك فرا زمان را نشان مي دهد
:: توريست خيره بر علائم است
:: توريست از علائم عكس مي گيرد


اهميت توريسم در سياست گذاري فرهنگي
در سياستهاي فرهنگي باتيد به چه چيز اهميت داد : مهمانان يا مقيمان . آيا بايد كار روي اجتماع باشد كه مورد توجه مردم بومي است و گردشگران و بازديدكنندگان بين المللي بسويش نمي آيند
:: دشواري گزينش در اين دو راهي از حيطه بازسازي شهرها و سرمايه گذاري فراتر مي رود و به جريان اصلي سياست فرهنگي مي رسد، زيرا معرف مباحث و مجادلات حادي درباره فرهنگ سطح بالا و فرهنگ عامه است.
:: اهميت توريسم فرهنگي به چه دلاليلي است ؟ به دلايل اقتصادي يا اجتماعي يا هر دو
چرا در برخي مناطق پرجمعيت اروپا مانند ونيز و منطقه درياچه اي انگلستان ، سياست جاري مبتني بر كاستن از تعداد توريست ها است ، نه افزايش آنان .چرا؟ حتي افزايش سريع توريسم در شهرهائي مانند پراگ و تالين تاثيرات شديدي بر فرهنگ محلي و جامعه گذاشته است.
:: با توجه به ارزش توريسم ، هميشه اين گرايش و وسوسه به چشم مي خورد كه فرهنگ بومي را چنان مديريت كنيم تا نيازهاي توريست ها - يا آنچه تلقي ما از نيازهاي آن هاست - برآورده شود.
:: بومي ها اين گرايش را به زيان خود مي بينند و در نتيجه اين امر به حسن روابط بوميان و مهمانان لطمه مي زند و در بلند مدت ، قابل دوام نخواهد بود. اين مسايل سبب شده تا مفهوم گردشگري مسئولانه مطرح گردد.
:: توريسم فرهنگي عبارتست از هنر همزيستي در بستر فرهنگي ديگر
:: اما بيشتر توريست ها جذب شيوه هاي زندگي جاري در گردشگاه ها مي شوند . يعني مي خواهند به جاهايي بروند كه بوميان مي روند و از غذا و تفريحاتي استفاده كنند كه بخشي از تشخص ،ميراث و فرهنگ آن مكان ها است.
:: يك سياست حساس فرهنگي براي ارئه خدمات استاندارد مورد انتظار توريست ها با توسعه وسايل در مشاركت با نيازها و منافع محلي راه هايي مي يابد. پروژه هايي كه كيفيت زندگي بوميان و توريست ها را بالا مي برد بايد بخشي از سياست محلي و راهبردي توسعه باشد، چنانكه در شهرهاي اروپاي شمالي همگان از بهبود محيط منتفع شده اند و جاذبه هاي توريستي نويني پي ريزي شده است . دخالت هائي مانند فعاليت هاي رفتگري ، نصب علائم ، نيروي انتظامي بهتر . حمل و نقل و روشنائي ، ايمني اتومبيل ها در پاركينگ ها ، هم براي توريست ها و هم براي بوميان جذاب است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید