بخشی از مقاله
چکیده
این گزارش در ابتدا با طرح مسئله به لزوم توجه به معماری
فضاهای گردشگری در گیلان میپردازد. سپس هدف اصلی که دستیابی به
بازیابی معماری بومگرا در خدمت رونق گردشگری منطقه و در هیئت
یک ساختمان اقامتی ـ گردشگری است را عنوان میکند. پرسشهای
موجود بصورت عمده دربارهی پیوند بین مقولهی گردشگری و معماری
بومگرا و سنتگرا در منطقه هستند. دو نمونه از فضاهای گردشگری
تاریخی در گیلان به اختصار بررسی میشوند و در پی آن، مهمترین
قواعد کلی موجود در معماری گیلان بیان میشود. معماری بومگرا و
منطقهگرا و بازگشت به سوی آن، تاریخچه و اصول خود را دارد. در
پیشینهی موضوع به این مهم پرداخته شده است. مهمترین نکتهی این
مقاله، پرداختن به این امر است که چرا ساختمانهای اقامتی و چرا
بکارگیری معماری بومگرا؟ در پاسخ به این پرسش از روش تحلیلی
پدیدار شناسانه استفاده شده است. هتل موون پیک، اثر راسم بدران
که هم نیازهای ساختمانهای اقامتی و هم الگوهای بومی را در خود
جا داده است به عنوان یک نمونهی موردی بررسی شده است. در بخش
نتیجهگیری، از اصول موجود در معماری گیلان به اصول موجود در
طراحی فضای مسافرتی رسیده و پیشنهاداتی برای طراحی این فضاها
ارائه شده است. در این بخش تلاش شده تا نکات آموخته شده از
نمونهی موردی در این ضواب دخیل باشد. در پایان پرسشهای پژوهش
پاسخ داده میشوند.
واژههای کلیدی: گردشگری، معماری بومی، مجتمع اقامتی ـ تفریحی، منطقهی گیلان
-1 مقدمه
بر اساس تعریف سازمان جهانی جهانگردی، گردشگری عبارتست از مجموعه فعالیتهای افراد که به مکانهایی خارج از محل زندگی و کار خود به قصد تفریح و استراحت و انجام امور دیگر مسافرت میکنند و بیش از یکسال متوالی در آن مکانها نمیمانند .[1] در زبان فارسی »سیاح« به کسانی گفته میشد که با هدف و منظور مشخصی دست به سفر میزنند، افرادی مانند ناصرخسرو، سعدی و ... در این زمره بودند.
آثار یافت شده در سیلک و تپه حصار و برخی از دیگر نقاط باستانی
فلات ایران حاکی از این نکته هستند که از دیرباز اقوام ساکن در
فلات ایران دارای رفت و آمد بودند و بی شک خصوصیاتی در این
ارتباطها بین تمدنهای مختلف منتقل شده است .[2]
در دورههای بعدتر نیز در ایران مسافرتهایی وجود دارد که با پیگیری معماری کاروانسراها و یافتههای باستانشناسی روی آن کارهایی انجام شده است. یکی از درخشانترین ادوار توسعه سیاحت در ایران عصر صفویه است. این دوران را میتوان سرآغاز توجه جهانگردان
1
International Conference on Civil Engineering Architecture & Urban Sustainable Development 18&19 December 2013, Tabriz , Iran
خارجی به ایران دانست. امنیت در راهها برقرار شد و شاه عباس
دستور داد 999 کاروانسرا بسازند. در دولت قاجار نیز در هنگام
صدارت امیرکبیر چاپارخانههای هخامنشی دوباره احیا شدند. اولین میهمانخانه به سبک امروزی در قزوین برای پذیرایی از سفرای خارجی و اولین هتل پایتخت به سال 1221 خورشیدی ساخته شد .[3]
از بررسی کاروانسراهای ایران چنین بر میآید که اساس معماری و فضاهای موجود در آنها، در کنار چگونگی ارتباط و ساماندهی بخشها در کنار هم مانند سایر بناها تابع شیوه، سنت و فرهنگ رایج زمان بوده است. شیوه معماری محل و منطقه، مصالح ساختمانی و موقعیت جغرافیایی نقش مؤثری در ایجاد اینگونه بناها داشته است .[4]
اما در این میان، گیلان جایگاه خاصی را در اختیار دارد. گیلان یکی از قطبهای گردشگری در ایران است و هر سال در فصلهای مختلف، گردشگران متفاوتی به این استان میآیند. گردشگری در گیلان، به دلیل جاذبههای مختلف طبیعی، تاریخی و شهری جنبهها و سلیقههای گوناگونی را شامل میشود. اندیشیدن به فضای اقامتی برای این گردشگران، شاید بیش از هر چیز نیازی مدیریتی است که شایستهی پاسخ از سوی مسئولان این حوزه باشد. اما در جایی این نیاز با عوامل فرهنگی، اجتماعی و نمادین گره میخورد و معماری بیشک میتواند این گرهگاه باشد.
تصور سیاحت و اقامت، تصوری به درازای تاریخ است و سیاحت و اقامت، بدون مکانی که مسافر خسته در آن دمی بیاساید و تسکین یابد، معنا ندارد؛ مکانی که در جهان شناسی مدرن از آن تحت عنوان مجموعهی اقامتی یاد میشود. اینجاست که معماری تحت عنوان مکانی برای اقامت موقت، اهمیت پیدا میکند. به راستی معماری چگونه میتواند در خدمت این میل هستیشناسانه بشر ـ میل به سیاحت و اقامت
باشد؟ آنچه در ادامه می آید، تلاشی است برای پاسخ دادن به
پرسشهایی که بیش از هر چیز به گره زدن معماری و عناصر
بومشناسانهی فرهنگ با فضاهای اقامتی میپردازند.
-2 طرح مسئله
هدفی که در گزارش پیشرو دنبال میشود اینست که با توجه به
معماری بومی و سنتی گیلان مهری بر فضای نوین معماری زده شود.
معماری مردموار، ساده و در عین حال وزینی که مدتها بدون هیچ
تفاخری پاسخگوی نیازهای مردمانش بوده است. روزآمد کردن معماری بومی منطقه نخستین هدف نظری این گزارش است. برای نیل به این هدف کاربری مجتمع اقامتی ـ تفریحی و گردشگری انتخاب شده است.
بعد اقتصادی انتخاب این کاربری (اقامتی ـ تفریحی و گردشگری) و اهمیت نمادین آن برای پرداختن به شیوهای بومی و سنتی، بر کسی پوشیده نیست. چرا که مجتمع اقامتی مثل ویترینی عمل میکند که اگر چه تمامی محتویات یک فرهنگ را نمینمایاند، اما بسیاری از برترین ویژگیهای آنرا انعکاس میدهد. از طرفی این موضوع با درگیری مستقیم با صنعت گردشگری، به نوعی توسعهی منطقهی گیلان را نیز نشانه میگیرد و بر همین اساس انتخاب کاربردی خوبی است که بتوان همبستگی فرهنگ، اقتصاد، اقلیم و توسعه را در آن پی گرفت.
در بعد زیست محیطی افزایش رشد جمعیت شهرنشین و توسعه شهرها و افزایش جزایر گرمایی در شهرها نیاز روزافزون به طبیعت و منابع آن را چندین برابر کرده است .[5] امروزه این نظریه مطرح است که