بخشی از مقاله
چكيده
اين تحقيق، پژوهشي است پيرامون علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر در اين تحقيق جامعه آماري خود را با حجم نمونه 100 نفر و از ميان معتادين مراجعه كننده به ستاد هماهنگي و توانبخشي سازمان بهزيستي (مركز شهيد اشرفي اصفهاني) برگزيدهايم.
در اين تحقيق، 6 فرضيه مطرح و مورد بررسي قرار گرفت، كه در نهايت تمامي فرضيههاي ما مورد تأييد قرار گرفت. به عبارت ديگر رابطة معناداري ميان فرضيههاي مطرح شده و علل گرايش جوانان به مواد مخدر وجود دارد.
روش تحقيق مورد استفاده براي دستيابي به نتيجه، روش پيمايشي است كه البته در ضمن از دو تكنيك، روش كتابخانهاي و نيز پرسشنامهاي براي جمعآوري اطلاعات سود جستهايم.
در پژوهش انجام شده سعي شد كه نگاهي هر چند گذرا و سطحي به تعريف اعتياد، مشخصههاي اعتياد مراحل اعتياد، شناخت شخصيت معتادين، تاريخچة مواد مخدر در جهان و ايران و … داشته باشيم. در انتهاي تحقيق نيز پيشنهادات تحقيق را ارائه نموديم تا بلكه در آينده محدوديتهاي تحقيقي مانند آنچه كه در تحقيق فوق صورت گرفته از ميان برداشته شود.
مقدمه
زندگي اجتماعي انسان تحت حاكميت قواعد و هنجارهاي اجتماعي است. اگر ما از قواعدي كه انواع رفتار را در زمينههاي معيني به عنوان رفتارهاي مناسب و رفتارهاي ديگري را به عنوان رفتارهاي نامناسب تعريف ميكنند، پيروي نميكرديم، فعاليتهايمان دستخوش هرج و مرج ميگرديد.
از سوي ديگر زندگي اجتماعي انسان با پديدههاي اجتماعي نمود مييابد. پديدههاي اجتماعي در واقع واقعيتهايي هستند كه جزء ذاتي زندگي اجتماعي بشر ميباشند. حال اگر برخي از اين پديدهها در وضعيتي قرار گيرند كه از سوي جامعه، منفي تلقي شوند، ممكن است كه در حيات مطلوب اجتماعي اثر نامناسب گذارده و يا آن را تهديد نمايند. اما بايد دانست كه تلقي منفي از يك پديده اجتماعي در همه جوامع يكسان نيست و شايد معدودي از اين پديدهها را بتوان يافت كه وجود آنها در تمام يا اغلب جوامع همراه با تلقي منفي باشد. همچنين در يك جامعه خاص نيز تشخيص مثبت يا منفي بودن يك پديده در ميان گروهها يا افراد مختلف، لزوماً يكسان نميباشد. در اين ميان تلقي رهبران سياسي جامعه، فراتر از يك تلقي فردي بوده و به مقدار زيادي در روند حيات جامعه تأثير دارد.
اعتياد به مواد مخدر يكي از مسائل مبتلا به امروز جهان است. پديدهاي است كه بيش از پيش نسل امروز و فردا را تهديد به نابودي ميكند و اين امر تقريباً درد جديدي است، روزي نيست كه سمينارها و كنفرانسهايي با شركت عدهاي صاحب نظران دنيا در زمينههاي جرم شناسي، روان شناسي، جامعه شناسي و… تشكيل نگردد و در پي از بين بردن اين درد بيدرمان نباشند. ولي از آنجا كه در فكر شناخت زمينههاي اعتياد بر نميآيند غالباً طرق درمان پيشنهادي آنان نيز چاره درد نميكند. اين است كه ميبينيم هر روز بر تعداد معتادين چه در ايران و چه در جهان افزوده ميگردد.
بيان مسئله
مصرف مواد مخدر همچون خشخاش، هروئين، ترياك، ماري جوانا و … تا حدودي بهتر از ديگر انواع انحرافات نشان ميدهد كه تا چه حدي هر جامعه، برحسب زمان، مكان، جنس، سن، قوم، قبيله و طبقه مسائل جامعوي را تعريف و ارزشگذاري ميكند.
امروزه مصرف اين مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتياد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جوامع آسيب رسانده و نه تنها بصورت يك تهديد ملي بلكه فراتر از مرزهاي ملي بصورت يك مسئله پيچيده جهاني در آمده كه شعاع مضرات و اثرات زيانبار آن گريبانگير كشورهاي بيشماري شده است كه شدت و وسعت اين بحران كه از گذشتههاي دور بر جامعه جهاني ساير افكنده برحدي كه علاوه بر مسئوولين كشورهاي توجه بسياري از صاحبنظران و كارشناسان مسائل علوم اجتماعي را نيز به خود معطوف نموده و علي رغم رويكردهاي جامع و تمهيدات اتخاذ شده در حل و كاهش اين معضل در سطح ملي، منطقهاي و جهاني، هر روز عملاً شاهد وخامت بيشتر اوضاع و تشديد اين مسئله مهم ميباشيم.
اما اينكه چرا و چگونه اعتياد بر مواد مخدر به عنوان مسأله تلقي ميشود، بيشتر مربوط به نظر افراد و تجربه شخصي آنان است. چرا كه در سالهاي اخير تعداد فزايندهاي از مدم عام شهرها طرز تلقي بامدار او اغماضي را پذيرفتهاند و معتقد شدهاند كه اين قوانين هستند كه مواد مخدر را خطرناك جلوه ميدهند و در نتيجه مسائل مربوطه را نيز پديد ميآورند. با اين وجود در جامعه ما بسياري از مواد مسأله ساز تلقي ميشوند زيرا كه اغلب آنها، افراد را ناكار ميسازند و توانائي آنان را براي ساماندهي امور خويش، اداره زندگي شخصي و خانوادگي دچار اختلال ميكنند.
و اين مسئله بدان علت است كه با مصرف اين مواد، فرد معتاد حرمت ارزش هاي اخلاقي و جر هنجارهاي جامعوي را پاس ندارند و در نتيجه قوانين را زير پا گذارند و با پرخاش موجبات آزار ديگران را فراهم آورده و در نهايت دست بجرايم و جنايات آشكار يا پنهان مالي يا جاني بزنند.
اگر اين واقعيت را بپذيريم كه انسان موجودي است اجتماعي و ساخته پرداخته بنيادهاي فرهنگي، اقتصادي و روابط و مناسبات اجتماعي جامعهاي كه در آن پرورش يافته، پس ناچار بايد اين به اين حقيقت كه پديدههاي ناهنجاري همچون، دزدي، روسپيگري، اعتياد و … نيز ناشي از مناسبات و روابط حاكم در درون يك جامعه است. به اين ترتيب مشخص ميشود كه اعتياد نه يك بيماري شخصي. بلكه يك عارضه اجتماعي است. به عبارت ديگر بايد در كنار مسائل تاريخي و سياسي گرايش به اعتياد ـ كه البته از اهميت ويژهاي برخوردار است ـ به جنبههاي اجتماعي و فرهنگي آن نيز توجه كافي مبذول نمائيم و سادهانگاري مسئله را تنها در روابط با معتاد و خصوصيات شخصي و رواني آن ملاحظه كنيم. چرا كه اعتياد يك مشكل اجتماعي است و بايد در عمق جامعه ريشهيابي شود.
معمولاً واكنش اجتماعي مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف نمود كه اعتياد را بيشتر يك مسئله شخصي و فردي ميدانند نه اجتماعي و اين در حالي است كه اعتياد يك مسئله اجتماعي است و نه شخصي. ما هنوز هم در دورهاي هستيم كه تصوير يك «معتاد محكوم است»، «مغعتاد مظنون است» و … در جامعه ما بدون اينكه بيان كرده باشند رواج دارد، تا شايد بتوان از شيوع آن جلوگيري كرد و اجراي قوانين را تشديد نمود اگر امروز، نسل جوان ديگر به شعارهاي ضد اعتياد اعتقادي ندارند بدين سبب است كه انواع جديد از مواد و فرا شدهاي مخدر در اختيار آنان قرار ميگيرد.
بنابراين مسئله گرايش جوانان به مواد مخدر از اين نظر اهميت دارد كه پارهاي از عوامل اقتصادي، اجتماعي، خانوادگي و فرهنگي، در زمينههاي آماده فرد را به سمت اعتياد سوق ميدهند. به بيان ديگر «معتاد شدن» ارثي نيست بلكه مجموعهاي از شرايط فوق كه داراي ريشههاي متفاوتي هستند، زمينه ساز اعتياد ميشوند. در هيچ موردي كنش اعتياد از نسل پيشين به نسل پسين به ميراث نميرسد، بلكه تنها گرايش بدان است كه ميتواند جنبه ارثي داشته باشد. بدينسان است كه افراد تحت تأثير انگيزههاي جرم زاي جامعه در معرض جرم قرار ميگيرند.
در نتيجه از آنجا كه شخصيت فرد معتاد محصول كاركردهاي زيستي ـ جامعوي است. اهميت طرخ و پرداختن به اين مسئله كه چرا جوانان به سمت اعتياد كشيده ميشوند و نقش عوامل اقتصادي و اجتماعي در اين ميان به روشني هويدا ميشود.
اهميت و ضرورت مسئله تحقيق
جامعه نسبت به مواد مخدر بسيار حساس است. بسياري از كشورهاي جهان آن رامسئله اجتماعي حادي به شمار مي آورند ومواد مخدر را بخصوص براي نسل جوان خطر اصلي مي دانند. چرا كه مواد مخدر بسان شمشير دو لبه اي عمل مي كند كه از يك طرف سودسرشار فراهم مي آورد و از سوي ديگر بر پيكرة اجتماع سم وارد مي كند و باعث از دست رفتن نيروي انساني و جمعيت فعال و كاهش توانايي هاي فكري و جسمي منابع انساني، طبيعي و مالي كه مي توانستند نقش و تأثير بسيار بسزايي در راه توسعه اقتصادي و اجتماعي و … ايفا كنند.
امروزه تجارت مواد مخدر بعد از قاچاق اسلحه بزرگترين و سودآورترين تجارت روي زمين است. «قاچاقچيان بين المللي مواد مخدر از طريق تجارت افيون در جهان سالانه مبلغ 500 ميليارد دلار سود به جيب استعمارگران سرازير مي كنند .» آمار و ارقام مربوط به اين تجارت مسموم در ايران نيز قابل توجه و تأمل است. خسارتهاي اقتصادي ناشي از سوء مصرف و قاچاق مواد مخدر در ايران ساليانه بالغ بر 480 ميليارد تومان برآورد گرديده است. كه با توجه به افزايش نرخ تورم ساليانه ، اين رقم در سال 1377 معادل 700 ميليارد تومان در سال تخمين زده مي شود.
آسيب پذيري كشور ما با توجه به موقعيت ژئوپوليتيكي، واقع شدن در كوتاه ترين و ارزان ترين مسير ترانزيت مواد مخدر همجوار با «هلال طلايي Golden crescent » به عنوان يكي از بزرگترين مناطق كشت و توليد مواد افيوني بسيار زياد است. نظر به اينكه روند شتابان افزايش جمعيت در كشور ايران و گستردگي پيامدهاي ناشي از اين معضل بر ساختار جامعه و اثرات منفي بر بهداشت فردي و جمعي، افزايش جرائم، بزهكاري، قتل، تجاوز ، خشونت، فساد و ازهم گسيختگي هاي خانوادگي و اجتماعي و … قابل تأمل و بررسي است.
آمارهاي موجود نشان مي دهد كه نسبت مواد مخدر در سطح جهان در شش ماه اول سال 1985 ميلادي نسبت به سال قبل رشد سرسام آور داشته است. بطوريكه مصرف ترياك در سطح جهان 60 درصد، هروئين 45 درصد و كوكائين و حشيش نيز نسبت به شش ماه اول سال 1985 به ميزان 175 درصد و 80 درصد افزايش داشته است و ال – اس – دي كه از انواع خطرناك مواد مخدر است در كشورهاي سرمايه داري هزاردرصد رشد مصرف داشته است.
اهميت كلي پرداختن به اعتياد و قاچاق مواد مخدر در جامعه رو به توسعه ايران، زماني جدي بودن و ضرورت طرح آن را مي نماياند، كه نگاهي به آمار و ارقام كه بعضاً از منابع و ساير در مناسبتهاي مختلف ارائه مي گردد، داشته باشيم كه اين مهم خود گوياي تصوير كلي از شدت ابعاد اين مسئله اجتماعي و معضل همگاني در تمامي ساختارهاي جامعه است.
در كشور ما، با وجود مبارزات شديدي كه بر عليه قاچاق مواد مخدر و مسأله اعتياد شده ولي هنوز به عنوان يك معضل اجتماعي گريبانگير جامعه ما مي باشد و بسياري از افراد كه به اين بلاي خانمانسوز گرفتار هستند يا نابود مي شوند، يا زندگي خانوادگي شان ازهم پاشيده مي گردد. «پاي بندي ايران به مبارزه با مواد مخدر هيچ دليلي شاخص تر از كشته شدن تعداد زيادي از پرسنل نيروي انتظامي نيست. از زمان پيروزي انقلاب اسلامي، 2356 نفر از افسران و پرسنل نيروي انتظامي كشته شده اند كه اين روند ادامه دارد .»
اهداف تحقيق
شناخت كامل واقعيت هر موضوع و پديده و يافتن رابطه علت و معلولي موجود بين امور و در نهايت يافتن راههاي مقابله و جلوگيري از وقوع و ايجاد پديدههاي ناهنجار از طريق تجزيه و تحليل منظم و بررسي بدون تعصب، از جمله اهداف اين تحقيق، برقرار ذيل ميباشد:
1- شناخت علل اعتياد به مواد مخدر از جنبههاي مختلف، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و رواني.
2- شناخت راههاي مختلف پيشگيري از اعتياد به مواد مخدر.
3- ارائه راه حلهايي كه بتوان قشر جوان را از اين ورطه خطرناك نجات داد.
4- شناخت نوع مواد مصرفي و شيوة استعمال آن.
پيشينه تاريخي تحقيق
با توجه به مهم بودن موضوع تحقيق، تحقيقاتي چند در زمينه اعتياد و گرايش و اثرات اعتياد بر خانواده و جامعه انجام شده، كه ذيلاً اشاره مي كنيم. 1- تحقيقي در سال 1374 توسط حبيب آقا بخشي تحت عنوان اعتياد پدر و اثرات مخرب آن بر خانواده با نوع طرح كاربردي انجام داده كه به شرح زير مي باشد. هدف بررسي، تأثير اعتياد پدر بر كاركردهاي خانواده است. به منظور شناخت تاثيرات اعتيادر پدر بر جامعه پذيري فرزندان نقش اقتصادي و حمايتي پدر و روابط اجتماعي اعضاي خانواده اين پژوهش از نوع مطالعات تبيني مقايسه اي است كه به صورت مقايسة برنامه ريزي شده انجام گرفته و به مقايسه دو گروه از خانواده هاي پدر معتاد و غير معتاد در شهر تهران پرداخته است. گروه اصلي شامل يكصد خانوادة ساكن تهران با مشخصات اعتياد پدر به هروئين متجاوز از 5 سال و داشتن فرزندان 5-12 ساله مي باشد گروه مقايسه شامل يكصد خانواده مشابه با گروه اصلي بدون اعتياد پدر به مواد مخدر است كه از طريق مانند گيري انتخاب شدند با جمع آوري اطلاعات از طريق مشاهده مصاحبه از اين گروه نتيجه مي شود كه در خانواده هاي پدر اعتياد، جامعه پذيري فرزندان، نقش اقتصادي و اقتدار پدر روابط اجتماعي اعضاي خانواده، دچار اختلال مي گردد و نقش حمايتي پدر شديداً كاهش مي يابد.
2- تحقيق پيشگري توسط محمد حسين فرجاد تحت عنوان بررسي عوال رواني اجتماعي، بازگشت مجدد به اعتياد در سال 1374 تحت عنوان كاربردي صورت گرفته است كه به شرح زير مي باشد. پژوهش حاضر طرح مقدماتي پژوهشي در سطح كلي است كه با هدف شناخت عوامل رواني موثر بر بازگشت معتادان به اعتياد طراحي شده است. حجم نمونة آماري 203 نفر معتاد است.روش پيمايشي با استفاده از پرسشنامه بوده است. يافته ها نشان مي دهد كه (1) بيشتر معتادان مرد، داراي تحصيلات متوسطه، پدران و مادران بيسواد يا كم سواد، متولد شهر و مركز استان، متأهل داراي خانواده هاي سازماني رهن، رهن و اجاره هستند.(2) بيشتر هروئين مصرف مي كنند.
(3) دوستان، عوامل مالي و فشارهاي رواني از عوامل اصلي اعتياد ذكر شده است. در اين تحقيق همچنين با استفاده از آزمون رواني 90 Scl روي 2030 معتاد مورد نظر مورد پژوهش واقع شده است، يافته ها نشان مي دهد كه بيشتر معتادان معتقدند كه به رفتار دوستانه دارند. معتادان نبايد در مشاغل با افراد عادي رقابت كنند. عصبي تر از افراد عادي هستند كمرو نيستند، كمتر موفق هستند نبايد از آنها زياد توقع داشت، نمي تواننند در فعاليتهاي اجتماعي مشاركت كنند ميزان اشتياق آنها به زندگي مثل افراد عادي است معمولاً نامرتب هستند. غالباً مردم دارند، وظيفه شناس نيستند. از خود راضي هستند. بيشتر مأيوس مي شوند. از افراد عادي متنفر نيستند. مي توانند از خود مواظبت كنند، زندگي با افراد عادي برايشان مطلوب است. جاه طلبند، متكي به نفس نيستند، با بيشتر افراد عادي به محبت نياز داردند. كم هوش تر نيستند و با افراد عادي متفاوتند و بيشتر نياز به همدردي دارند.
3- تحقيق ديگري در سال 1359 توسط خانم فرخنداني عليزاده، زهره تحت عنوان بررسي تاثير عوامل اقتصادي و خانوادگي و بعضي ويژگيهاي شخصيتي روي اعتياد نوجوانان و جوانان باسواد (25-15 سال) صورت گرفته كه به شرح زير مي باشد.
هدف تحقيق شناخت نقش عوامل اقتصادي- اجتماعي و خانوادگي در روي آوردن افراد به اعتياد و توصيف خصوصيات و ويژگي هاي فردي و شخصيتي فرد معتاد است. اين بررسي به روش پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه از 121 نفر نمونه شامل 51 نفر مرد معتاد يا گروه آزمايش 47 نفر مرد غير معتاد و 1 نفر زن غير معتاد گروه اول انجام گرفته است. نتايج نشان مي دهد كه اكثريت معتادين را جوانان 20-25 ساله با اعتياد و هروئين 98% تشكيل داده است. محيط هاي متشنج خانوادگي اعتياد و والدين و نزديكان فراواني و در دسترس بودن محيط، پائين بودن سطح تحصيلي و اجتماعي نقش موثري در اعتياد افراد داشته است، معتادان نسبت به گروه گواه داراي خصوصيات لوروتيك تر عدم ثبات عاطفي، هيجان پذيري، اضطراب بيشتري هستند، حالات غير اجتماعي تر و تكروي بيشتري دارند.
درون گراتر هستند، اعتياد به نفس و احساس خود كفايي دارند و احساس سلطه جويي كمتر مي كنند، بدين معنا كه بيشتر منفصل و پذيرا بوده و از رويارويي با حوادث گريزانند.
ديدگاههاي نظري تحقيق
جامعه شناسان براي فهم عمل انجرافات به عوامل اجتماعي و فرهنگي شكل دهندة رفتار انسان توجه دارند و در تبينهاي جامعه شناختي خود بر ساخت اجتماعي الگوهاي كنش متقابل فرد و ديگر اعضاء جامعه تكيه كرده، بر موارد زير اشاره ميكنند:
1) جامعه پذيري ناقص
بر اساس اين نظر اگر فردي به درستي اجتماعي نشده باشد، هنجارهاي فرهنگي را در شخصيت خود عجين نميسازد و به همين سبب نميتواند ميان رفتار شايسته و ناشايسته تمايز بگذارد.
2) انحراف آموختني است:
جامعه شناسان معتقدند كه بسياري از رفتارهاي انحرافي، اكتسابي و قابل انتقال از شخص به شخص ديگري است.
3) نارسائيهاي فرهنگي و ساختار اجتماعي:
هر جامعه نه تنها هدفهاي پذيرفته شدة فرهنگي دارد، بلكه وسايل پذيرفته شده را نيز براي نيل به اين هدفها در اختيار دارد. هرگاه به عللي اين وسايل در اختيار فرد گذاشته نشود احتمال ميرود، منحرف گردد.
مهمترين نظريات انحرافات
1- نظرية بيهنجاري
بيهنجاري حاصل وضعيت آشفتهاي است كه هنجارها از بين رفته و يا در تضاد قرار گرفتهاند. جوامعي كه در آنها بيهنجاري به شكل وسيع وجود داشته باشد، از آنجايي كه اعضاي آن جامعه براي رسيدن به مقاصد مشترك، خطوط راهنما در اختيار ندارند و احساس جدايي و بيجهتي ميكنند، در خط تلاش قرار ميگيرند.
هنگامي كه فرد دچار حالت «آنوميك» ميشود، وابستگي و احساس تعلق خود را به گرئوه از دست ميدهد، هنجارهاي گروهي را بعنوان سرمشق نميپذيرد و از آنها ميگريزد و براي مدتي در بيهنجاري يا دقيقتر در كم هنجاري و يا كژهنجاري به سر ميبرد. زيرا هنجار مطلوبي نمييابد تا جايگزين هنجارهاي پيشين سازد.
براي اطمينان، البته تمام هنجارها را از دست نميدهد ولي خودش را كنار ميكشد و كمتر خود را با ديگران همنوا و همسان مييابد. (شيخاوندي، 13).
جامعه شناسي به نام «م. مك آيور» آنومي را بدينسان تعريف كرده است: « آنومي عبارت از حالت ذهني كسي است كه به اخلاقيات حاكم و خاستگاه آن پشت پازده، ديگر اقتصادي به جمع جامعه خويش ندارد و خود را مجبور به تبعيت و پيروي از آنها نميبيند. انسان آنوميك، از نظر ذهني كنترل ميشود و به تمايلات خود ميپردازد و مسئووليت هيچ چيز و هيچ كس را نميپذيرد. (شيخاوندي،13)،
2- نظريه تضاد:
نظريه تضاد نيز مانند نظريه انحراف بر عواقب شخصي و اجتماعي و تمركز ثروت و قدرت در دست عدهاي معدود تكيه ميكند. نقطه عطف عمده اين نظريه آن است كه گروههاي قدرتمند جامعه علايق مشترك اقتصادي و سياسي دارند و اكثر برگزيدگان قدرت، از قدرت سياسي خود براي تدوين و اجراي معيارهاي قانوني حامي منابع خود استفاده يا در واقع سوء استفاده ميكنند. طرفداران اين نظريه تا حدي تبيينهاي متفاوتي را درباره چرايي بروز موقعيت مورد بحث در جوامع جديد عنوان ميكنند.
3- نظريه پيوند افتراقي
نظريه «اروين ساترلند» تحت عنوان پيوند براين نكته دلالت دارد كه فرايند يادگيري رفتار مجرمانه بوسيله دوستان فرد مجرم تعيين ميشود. چهار گام زير فرايند نظريه پيوند افتراق را به اختصار نشان ميدهد:
1- رفتار تبهكارانه:
مانند ديگر رفتارهاي معمولي در اثر كنش متقابل با ديگران، بويژه گروه دوستان آموخته ميشود.
2- فراگيري رفتار مجرمانه:
كه مستلزم يادگيري تكنيكهاي ارتكاب جرم و انگيزهها و گرايشهاي مناسب براي بزهكاري است.
3- انسان بدان سبب مجرم ميشود كه فراواني امكانات قانون شكني بر محدوديتهاي نامساعد آن بچربد. از اين رو اگر ارزشهاي يك نفر و ارزشهاي افرادي كه بر او تأثير شديد دارند، به جاي حمايت كنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.
4- پيوندهاي تبهكارانه يك شخص ميتواند از جنبههاي خاص همچون فراواني، طول مدت و شدت اين تماسها متفاوت باشد و در تعيين تأثير اين پيوندها برشخص به ما كمك كند.
نظريه پيوند افتراقي را ميتوان به انواع متحده جرم و بزهكاري نسبت داد. مثلاً برخي از شواهد تبيين آن است كه عدهاي از جوانان شهري ممكن است براي نشان دادن صفات كله شرقي و جرأت حادثه جويي كه براي آنان بسيار ارزشمند است به محذر روي بياورند ظاهراً صرف هروئين يك جوان را در چشم همگنانش كسي ميسازد. (فلدمن، 1968) از اين رو شخص با موقعيت مساعدي براي استفاده بيشتر از مواد مخدر روبرو ميشود.
4- نظريه برچسب (انگ زني)
اين تئوري را گاهي نگرش (رويكرد) واكنش جامعتي به انحرافات نيز مينامند.
تئوري انگ زني با تأكيد روي مسأله كليدي مربوط به نحوهي تكوين حرف انحرافي درباره ريشهها و خاستگاه انحراف اوليه و تفاوت نرخ انحراف برحسب گروهها مسكوت است. با اين وجود اين نظريه، نوعي كنش متقابل نمادين است و چون در محدوده سنت نظري قرار ميگيرد، عمدتاً از طرفي چشم انداز آن با كنش متقابل بين منحرفان و سازشكاران سرو كار پيدا ميكند و از سوي ديگر با مفاهيمي كه اعضاي سازمان يا گروه از اعمال و يا عكسالعملهاي ديگران ميگيرند سرو كار دارد. اين نظريه تأكيد ميكند كه نفس رفتار، منحرفان را از غير منحرفان متمايز ميسازد، بلكه اعمال اعضاي سازشكار جامعه است كه اين تمايز را فراهم ميسازد. اين اعضا برخي از رفتارهاي انحرافي را تفسير كرده، برچسب انحرافي را به افراد نسبت ميدهد.
برچسب خوردگان، جنايتكاران، بزهكاران، معتادان به مواد مخدر، الكليست ها، روسپيان و بيماران رواني را شامل ميشود.
5- نظريه ناهماهنگي
از ديدگاه نظريه ناهماهنگي، در سازمان اجتماعي وجود گسترده اعتياد در برخي نقاط جامعه ناشي از مشخصات سازمان اجتماعي است. مصرف اين مواد در برخي از بخشهاي جامعه تشويق ميشود و امكان دسترسي به آن فراهم است.
طرفداران اين نظريه در اين حالت جامعه را ناهماهنگ ميدانند زيرا بخشي از مردم قادر به درك و جذب هدفهاي جامعه نيستند و يا نميتواننند با وصول به هدفهاي مطلوب اجتماعي احساس رضايت و كفايت كنند در نتيجه به الكل و ساير مواد مخدر روي ميآورند تا رضايتي كه نتوانستهاند در رابطه به هدفهاي جامعه كسب كنند از طريق ديگر بدست آورند. طرفداران اين نظريه از جهات ديگري نيز جامعه را ناهماهنگ ميدانند. در اين حالت هنجارهاي غالب اجتماعي مربوط به منع مواد مخدر قادر به تنظيم و نظارت بر مصرف اين مواد نيست و از قدرت و نفوذ هنجارهاي اجتماعي كه مانع مصرف مواد مخدر هستند، نظير ساير هنجارها به هنگام تغييرات اجتماعي كاسته ميشود. از سوي ديگر طرفداران نظرية ناهماهنگي معتقدند كه اگر جامعه قادر به جلوگيري از مصرف اين مواد با تهيه و توزيع آن نباشد، دچار ناهماهنگي ميشود.
6- نظريه انحراف از هنجارها
اين نظريه مصرف مواد مخدر را انحراف از هنجارهاي جامعه ميداند. در اذهان مردم عادي، مصرف كننده اين مواد كسي است كه احساس مسئووليت نميكند و به چيزي حزء ارضاي اعتياد در خود نميانديشد و همسالان يا افراد بدخواه باعث انحراف او شدهاند. مجريان قانون بيشترين نظر را دارند كه اعتياد مانند امراض مسري است كه از افراد معتاد به ديگران سرايت ميكند. جامعه شناسان اين نظر را نسبتاً خام ميدانند و ميگويند معتاد كسي است كه هنجارهاي غالب جامعه را نپذيرفته و درك نكرده است و همانطور كه «مرتون» ميگويد، هنجارهاي غالب را طرد كرده است.
علل اعتياد از نظر فريمان و اسكات
فريمان و اسكات معتقد هستند كه هر چه درباره صفات شخصيتي معتادان مطالعه كنيم به ريشه يا علت اعتياد نزديك نخواهيم شد. بيشتر تحقيقات امروزه متوجه راههايي است كه شخص با اين مواد آشنا ميشود و كشف طرقي است كه به اعتياد ميانجامد. آنها ميگويند برخلاف نظر همگاني شخص از طريق تماس يا فرستنده مواد، معتاد نميشود، بلكه از طريق گروههاي غير رسمي نظير ميمانيها، از طريق همسالات و نيز ارتباط با كساني كه در رابطه مستقيم با اين مواد هستند.
علل اعتياد از نظر «فايت استون»
وي از دسته ديگري از معتادان سخن ميگويد كه به دليل ارضاي جسمي آن را انتخاب ميكنند و به مراحل مختلف اعتياد اشاره ميكند:
دسته اول كساني هستند كه فقط در جستجوي كمي لذت و يا نشاط آن را مصرف ميكنند و در آغاز دچار عكسالعمل بدني ناشي از قطع مواد نميشوند.
دسته دوم كساني هستند كه بدليل آزردگي خاطر آنقدر مواد مصرف ميكنند كه رنج و ناراحتي خود را فراموش كنند، اما هنوز به صورت مصرف كننده منظم در نيامدهاند.
دسته سوم كساني هستند كه بطور منظم مواد را مصرف ميكنند و آنقدر مواد ذخيره ميكنند كه در صورت قطع ارتباط با فروشنده خيالشان آسوده باشد و معمولاً از منابع مختلف مواد را تهيه ميكنند. اين دسته، مصرف كننده دائمي هستند و سلامت آنها شديداً لطمه خورده و قادر به انجام وظايف شغلي خود نيستند و پس از مدتي شغل خود را از دست ميدهند.
تاريخ ادبيات تحقيق
الف – عوامل مؤثر بر اعتياد:
آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات – دكتر محمدحسين فرجاد
1- زمينه هاي خانوادگي: متأسفانه اغلب افرادي كه در خانواده هاي معتاد متولد ميشوند و پرورش مي يابند تكرار مصرف اعضاي خانواده برايشان عادي شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور مي شود. چون بين اعتياد پدر و فرزند از لحاظ ژنتيك رابطهاي مستقيم وجود ندارد بلكه عمل مصرف پدر براي فرزندان عادي مي شود ولي اگر مادري در دوران بارداري معتاد باشد فرزند معتاد متولد مي شود كه البته قابل علاج است ولي آنچه از نظر ما قابل اهميت است اينكه واكنش هاي اجتماعي افراد خانواده معتاد بر اثر تكرار تثبيت شده و براي ديگر اعضاء خانواده عادي مي گردد و عادي مصرف دارو به سهولت گرايش به مصرف ديگر اعضاء خانواده كمك مي كند البته نبايد فراموش كرد كه گاه مصرف والدين در فرزندان تأثير منفي مي گذارد و ممكن است آنها را براي هميشه از مصرف داروي مخدر بيزار و گريزان كند.
2- فقر مادي خانواده: بيشترين معتادان هر جامعه را افراد فقير تشكيل مي دهند مثلا افرادي كه در محله هاي شلوغ و پرجمعيت شهرهاي صنعتي و تجاري زندگي مي كنند. بيشترين درصد معتادين در شهر نيويورك هستند البته نمي توان گفت بين فقر و اعتياد رابطه مستقيم وجود دارد چون در هر جامعه اي عده زيادي از مردم فقيرند ولي معتاد نيستند عللي كه اين افراد را به اين راه مي كشاند يكي محروميت هاي ناشي از فقر است كه تنها راه فرار از اين ناراحتيها را مصرف مواد مخدر مي دانند. عامل ديگر توليدكنندگان سعي مي كنند عوامل توزيع را از اينگونه افراد انتخاب كنند چون اولاً بعلت فقر تخصص و حرفه اي ندارند و در نتيجه بازار كارشان بي رونق است. عوامل توليد سعي مي كنند اول آنها را معتاد كنند و بعد از آنها براي فروش مواد مخدر استفاده نمايند چون كاري است بدون زحمت و با درآمد نسبتاً خوب و در عين حال به تخصص هم نياز ندارند و بعد از مدتي فروش و توزيع براي شناخت ناشي از فقر آموزشي كه خود از فقر خانوادگي ناشي مي شود علت ديگري براي كشش در اين راه است. چون بين ميزان آگاهي و شناخت با حدود تحصيلات و اعتياد مردم رابطه معكوس وجود دارد و هنوز هم درصد افراد تحصيل كرده معتاد خيلي پايين است.
عوامل اجتماعي:
1- در دسترس بودن دارو: يكي از مهمترين عوامل اعتياد در دسترس بودن اوست چون چيزي كه براحتي در اختيار مردم قرار گيرد گرايش به آن آسانتر صورت مي گيرد در ايران به تجربه ثابت شده است كه اجازه مصرف ترياك حتي طي شرايطي خاص براي عده بخصوص به اعتياد جوانان كمك كرده است. و چه بهتر كه وزارت بهداري و بهزيستي نيز به اين مشكل اجتماعي بيشتر توجه كند چون حتي گرفتن اجازه مصرف براي عده اي وسيله درآمد خاص شده است كه هم به نابودي افراد جامعه كمك مي كند و هم رشد اقتصادي و اجتماعي جامعه را كه بوجود نيروي انساني كارساز نياز دارد متوقف مي نمايد. در آمريكا ثابت شده است كه در زمان قانوني بودن مصرف سيگار و حشيش درصد معتادين بسيار بالا بوده است و يا در كشور نپال كه مصرف حشيش و ماري جوانا و هروئين آزاد است بالاترين رقم جذب توريست جوان را از جوامع صنعتي غرب دارد حتي برخي از دختراني كه به نپال مي آيند مدت توقفشان طولاني مي شود ممكن است براي مواد مخدر تن به خود فروشي بدهند.
2- نابرابري اقتصادي و اجتماعي: اختلاف طبقاتي در هر جامعه به بي ايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي مي شود و همين بي ايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تأثير بسزايي دارد. يكي از دلايل عمدهاي كه جامعه آمريكا بالاترين رقم معتادين را دارد وجود طبقات اجتماعي مختلف در آن جامعه است طبقاتي بودن آن جامعه تضاد اجتماعي را زياد مي كند و شايد مواد مخدر راه درمان مناسبي در اين زمينه براي مردم باشد.
3- اوقات فراغت:
آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات – دكتر محمد حسين فرجاد اوقات فراغت هم به نوعي در ايجاد شرائط براي اعتياد نقش دارد. لحظات بيكاري و فراغت براي هر انساني وجود دارد. هر فرد در هر گروه سني و در هر طبقه اجتماعي كه قرار داشته باشد، ساعاتي را فارغ از كار و امور جاري روزمره خود خواهد بود. اين لحظات معمولا وقعتي است كه شخص از نظر فكري يا جسمي خسته و به استراحت و سرگرمي و به قول عامه مشغوليت نياز دارد. اين لحظات در گروه سني بالا اغلب به مطالعه، استراحت، ديد و بازديد و … مي گذرد. اين گروه سني و افرادي كه تشكيل خانواده داده اند شايد از نظر اوقات بيكاري مسئله اي نداشته باشند.
گر چه پيش بيني و برنامه ريزي براي اين قبيل افراد نيز امري قابل توجه است ولي طبقات سني پائين – بخصوص نوجوانان – از نظر اوقات فراغت مسائل و مشكلات زيادي دارند. در حال حاضر اوقات فراغت محصلين پس از خاتمه درس و مشق و تماشاي تلويزيون و فوتبال در كوچه و خيابان است. دختران محصل سرگرمي و امور اوقات فراغت خود را ظرف شستن، كمك به مادر و … ذكر كرده اند، جوانان فارغ التحصيل يا جوانان كارگر و كارمند اوقات بيكاري را پرسه زدن درخيابانها و حداكثر رفتن به سينما بيان داشته اند. جوانان و نوجوانان در اوقات فراغت در معرض بد آموزيها و خطرات بسياري قرار دارند،
در رفتار بچه ها دقت كنيد حرفهاي زشت، شوخيها و حركات زننده را از كوچه و در زمان فراغت فرا مي گيرند. بررسي و توجه به رابطه اوقات فراغت و اعتياد و نقش آن در گسترش يا پيشگيري از اعتياد حائز اهميت است. زيرا بررسيهاي بعمل آمده نشان ميدهد معاشرت با افراد معتاد و يا در مسير دامهاي گسترده قرار گرفتن، در حين فراغت واقع مي شود و از آنجائي كه اغلب معتادين دوست دارند براي يافتن همدرد بيشتر بوجود آوردن محيط مناسب براي ادامه كارهاي خود احساس امنيت،فراهم آوردن زمينه توجه توزيع كنندگان و رساندن مواد به منطقه و در موارد بسياري لذت بيشتر افرادجديد را به اعتياد بكشانند و در اين راه به كودكان، همسر و حتي، حيوانات هم رحم نمي كنند لزوم اين توجه بيشتر احساس ميگردد. وجود زمينه ها و شرائط مناسب براي گرايش به اعتياد كه تشريح شده چنانچه با عدم كنترل والدين در مورد كودكان و همسران توأم باشد در 90 درصد موارد پيش آمدن اعتياد عملي خواهد شد.
4- ستيزه والدين
آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات، دكتر محمدحسين فرجاد، صفحه 154 و .155
در ارتباط و تماس با معتادين جوان به عده اي برخوردم كه از روابط نامطلوب والدين شان با يكديگر و با آنها اين راه را انتخاب كرده بودند، چون وقتي محيط خانواده كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد انسان سعي مي كند. بيشترين اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و اين كار ارتباط او را با ديگران كه چون شكارچيان ماهري به دنبال شكار مي گردند زياد مي كند و آنها پس از شناخت شكل شخص در نقش انساني دلسوز و با توجه به مشكلات ديگران ظاهر شده و براي فرار از اين واقعيت تلخ او را به مصرف داروي مخدر دعوت مي كنند و پس از چند بار مصرف معتادش مي نمايند ولي پس از معتاد كردن شخص ديگر از آنها بعنوان دوستي دلسوز خبري نيست. هر قدر ستيزه هاي خانوادگي بيشتر باشد احتمال كشش بطرف اعتياد و ديگر انحرافات اجتماعي بيشتر است.
5- كنجكاوي
معتادان گاهي بدون هيچ گونه سوء نيت حالات تشنگي را براي دوستان خود توصيف مي كنند، اطلاعاتي را كه جوانان از رسانه هاي گروهي و بعضي منابع مانند كتابهايي كه در مورد مواد مخدر نوشته شده بدست مي آورند موجب مي شوند تا تشويق گردند كه شخصاً آنچه را كه شنيده يا ديده و خوانده ايد آزمايش كنند و بدين ترتيب امكانات آلودگي آنها فراهم مي گردد.
6- عدم وجود عقايد ديني:
روانشناسي اعتياد: صادق كريم پور
ايمان و عقايد محكم مذهبي مانند تكيه گاهي است كه مؤمنان را در مقابل ناملايمات و رويدادهاي نامطلوب زندگي در پناه خود مي گيرد. بي ديني و يا داشتن ايمان ضعيف موجب گمراهي است و نداشتن تكيه گاه فرد را آماده مي سازد تا به اعتياد پناه برد.
7- پاشيدگي نظام خانواده:
هر گونه خلل كه در سازمان خانواده و روابط عاطفي اعضاي آن بوجود آيد، در آينده اطفال تأثير شگفت انگيزي دارد. تضاد فكري و معنوي والدين،كم توجهي آنان نسبت به فرزندان، كثرت اولاد، فوت يكي از والدين يا جدايي آنها، زندگي كردن با ناپدري و يا نامادري، همگي موجب مي شوند تا كودك در يك محيط عاطفي پرورش پيدا نكرده و از محبت والدين محروم بماند. در يك همه پرسي برخي از معتادان علل گرايش به اعتياد را وضع نابسامان و غير طبيعي خانواده در دوران كودكيشان ذكر كرده اند.
8- بيكاري:
بيكاري و نداشتن حرفه به كمك عوامل مختلفي از جمله فشارهاي اقتصادي ناشي از بيكاري وجود وقت آزاد روزانه، نبودن سرگرميهاي سالم و امكاناتي كه بتوانند وقت و ساعات خالي افراد را پر نمايد شخص را سوي الكل، قمار و ساير فسادها سوق ميدهد، ضرب المثل معروف است كه بيكاري مادر فسادهاست. زماني كه جامعه اي با فقدان وسايل سرگرم كننده، باشگاهها، تربيت بدني و تفريحات سالم روبرو باشد، خطر اعتياد براي افراد آن جامعه مخصوصاً كساني كه به علل بدون شغل و حرفه اند هميشه وجود دارد.
9- فقر مالي:
روانشناسي اعتياد: صادق كريم پور
همانطور كه فراهم بودن تمام امكانات زندگي گاهي موجب اعتياد و انحراف از مسير عادي زندگي مي گردد، فقر و تنگدستي نيز موجب ناراحتيهاي مختلف گشته و مانع ميشود تا اشخاص بعضي از اميال و غرايز اوليه خود را تشفي دهند، در نتيجه فشار ناكاميهاي فوق گاهي از راه اعتياد تخليه مي گردد.
تاريخچه مواد مخدر در جهان:
كوكائين پيش از آنكه ، آمريكاي جنوبي مستعمره اروپاييان گردد اين قاره وجود داشته است. ظاهراً اصل آن از پرو بوده كه بوسيله بومياني كه از اين كشور رانده شده بودند، به خارج از كشور برده شده است. جنگهاي خونيني در سال هاي 1330 بوسيه مافيا، پادشاه اينكا در سال 1215 بوسيله روكا براي بدست آوردن اين نهال وتسلط بر كشت و زرع آن در گرفت.
كاربرد مواد مخدر بعنوان «آرام بخش» يا «نوشدارو» و نيز بعنوان «مكيف» و «نشعه و خلدآور» از 5000 سال پيش از ميلاد براي سومريان، بابليان و مصريان و … شناخته شده بود تا بدان حد كه در برخي از اديان و در ميان بعضي از اقوام مصرف اندك آن جنبه آئيني و قداست داشته است…
اما تاريخچه اعتياد در ايران
كاربرد حشيش در تاريخ ايران زمين نقش حساسي داشته است: بطوريكه فرقه اسماعيليه را «حشاشيون» نيز مي نامند… رهبران فرقه اسماعيليه از حشيش، براي ايجاد حالت خلد در برخي از پيروان استفاده كرده تصميمات خود را بايشان القاء مي كردند و آنان را براي قتلهاي سياسي – نظامي يا نشان دادن درجه ايثار خود به امام خويش به دگركشي و يا خودكشي وا مي داشتند…
در ايران دانشمندان و پزشكاني چون محمدبن ذكرياي رازي و ابن سينا اولين كساني بودند كه به خواص دارويي ترياك پي برده و آن را براي مداواي بيماران خود تجويز كردند. بطور كلي استعمال ترياك در ايران را عده اي ره آورد اعراب يا چنگيزخان مغول و سوغات لشكركشي نادرشاه به هندوستان مي دانند. اما استعمال و ترياك كشي عمومي در زمان ناصرالدين شاه قاجار رواج يافت و در زمان حكومت امير كبير كشت خشخاش در اطراف تهران بطور آزمايشي صورت گرفت. خريد ترياك با قيمت مناسب باعث گرديد كه كشاورزان دست از زراعت گندم برداشته و قسمت بسيار زيادي از اراضي حاصل خيز را به كشت خشخاش تخصيص دهند. بطوري كه ترياك بعنوان يكي از مهمترين اجناس صادراتي ايران درآمد.
… در سال 1347، تحت فشار عوامل خارجي كشت خشخاش در ايران ممنوع اعلام گرديد . قانون مذكور در سال 1348 لغو و در عوض قانون كشت محدود خشخاش و سهميه كوپن ترياك مورد تصويب واقع شد… و چند سال بعد اعلام سوداگران ترياك
در رژيم سابق معمول شد و بعد از انقلاب در زمان «حجت الاسلام خلخالي » رئيس كميته مبارزه با مواد مخدر، شدت و حدت زيادي يافت. در مدت ده سال اخير به نظر نمي رسد كه از شدت مبارزه با مواد مخدر كاسته شده، فقط اشكال مبارزه تا حدي تغيير يافته است.
با اين اشاره مختصر معلوم مي شود كه برغم يك قرن مدارا و مبارزه با توليد و مصرف، نه از نظر مقدار پول اختصاص يافته بدين مواد و نه از نظر بازتاب هاي آسيب زاي آن در جامعه به اشكال جرم و تبهكاري، كاهشي صورت نگرفته بلكه به نسبت جمعيت و به نسبت حجم پول در گردش تعداد سوداگران و مصرف كنندگان و «اعتيادات» اختصاصي افزون شده است و … بعيد نيست كه ايران برغم تشديد مبارزات دولت در سالهاي آينده به «پل سپيد» ترانزيت هروئين از شرق جنوبي به شمال غربي نيز نام بگيرد .
آنچه در مورد اعتياد و مواد مخدر بايد بدانيم:
اعتياد به مواد مخدر يكي از عوامل اصلي شيوع بيماري هاي ايدز و هپايتي مي باشد.
مواد مخدر آنچنان ساكت و بي صدا بر جسم و روان نابودي ميليونها مغز فعال مي شود كه سرمايه هاي آينده جامعه بشري به شمار مي روند. اگر در صد كمي از كودكان كه والدين آنها معتاد هستند به سوي بزهكاري سوق داده شوند، بعد از گذشت چندين سال تعداد بزهكاران در اين مملكت به هزاران نفر خواهد رسيد. اعتياد بيش از يك ميليارد نفر از اعضاء خانواده معتادان را در جهان بطور مستقيم با مشكلات ناشي از اين آسيب مواجه نموده است.
مواد مخدر منشاء وقوع بسياري از جرائم اجتماعي نظير: قتل، تجاوز، سرقت و ..... مي باشد. مواد مخدر سالانه حدود 600 ميليارد دلار سود به حساب سوداگران مرگ واريز مي كند كه اين رقم چند صد برابر كل بودجه كشور، و بسياري ديگر از كشورهاي بزرگ دنياست.
75% از زندانيان كشور را بطور مستقيم و غير مستقيم مجرمين مواد مخدر تشكيل ميدهند كشور ما در همسايگي بزرگترين توليد كنندگان مواد مخدر جهان (افغانستان و پاكستان) موسوم به «هلال طلائي» و در مسير تراتريت مواد مخدر قرار گرفته است و در اين راه خود نيز قرباني آن مي گردد.كشور ما در مقابله ورود و شيوع اين مواد خانمانسوز، به منظور كنترل و حفاظت مرزهاي شرقي اقدام به احداث بيش از هزار كيلومتر جاده، دهها پاسگاه مرزي و برجك و ديده باني و حفر چندين كيلومتر كانال و .. نموده است و هزارات نفر از فرزندان اين مرز و بوم نيز به فجيع ترين وضع به شهادت رسيده است.
شناخت شخصيت و طرز رفتار معتادين
معتادين از گروههاي مختلف اجتماعي و اقتصادي هستند و چون هم افراد مرفه و هم افراد فقير معتاد مي شوند و هم افراد بيكار و هم آنهايي كه پايگاه اجتماعي خوبي ندارند. بنابراين در اينگونه مواقع افراد از هر طبقه اجتماعي و اقتصادي ممكن است معتاد شوند. كساني كه به اين بيماري اجتماعي مبتلا شده اند، اغلب به ارتكاب جرم مي پردازند.چون براي تأمين مواد مورد نياز خود احتياج به پول دارند و اين پول را بايد از راه نامشروع تأمين نمايند و به همين علت به ارتكاب جرم مي پردازند. افراد معتاد به مقررات و قوانين اجتماعي بي توجه هستند و اغلب قانون شكن و در مناطق جرم خيز و پرجمعيت و كثيف شهر زندگي مي كنند و محيط زندگي آنها بيشتر غيراخلاقي است. به هيچ كس و هيچ چيز وفادار نيستند و تنها سعي آنها بدست آوردن مواد مورد نيازشان از هر طريق و به هر شكلي كه امكان پذير باشد، است. بيشتر لذت طلب و خشن هستند و حتي بعد از مصرف، از هر كار و هر چيزي لذت مي برند ولي در عين حال زودرنج و خشن هستند و از اطرافيان توقع زياد دارند. از لحاظ عاطفي در برابر هيچ كس و هيچ چيز مسئوليت را احساس نمي كنند و هميشه يك نوع مكانيسم دفاعي در برابر ديگران دارند و هميشه در يك حالت اعتراض به سر مي برند.
مشخصه اعتياد
1- رفتار بي اراده:
زماني كه در خود احساس ضرورت براي انجام كاري بطور پيوسته داريد، چيزي بيش از يك عادت معمولي است. تكرار مداوم معمولاً تلاش براي كسب مجدد شادي و نشاط اوليه است زماني كه تمايلات ايده آليستي بر زندگي حاكم مي شوند و انسان را درگير مسائل جزئي وجود داشت نامربوط مي كند. ممكن است نشانه هايي از اعتياد در انسان باشد.
2- كمبود ارداده:
يكي از علائم و نشانه هاي رشد و كمال اين است كه بتوانيم براي رفتار هايمان حد و حدود تعيين كنيم اگر خيلي نسبت به عادت هايمان احساس وابستگي كنيم و براي مهار آن ها قدرتي وجود نداشته باشد، احتمالش زياد است كه به آن رفتار اعتياد پيدا كرده باشيم.
3- شانه خالي كردن از قبول مسووليت:
يكي از خصوصيت كه بين همه معتادين متداول است اين است كه عادت خود را تقصير ديگران مي اندازند ناديده گرفتن اهميت مسائل، دروغ گويي به خانواده و دوستان و سرپوش گذاشتن روي خطاها و اشتباهات، همه و همه نشانه هاي اين است كه رفتار فرد، بي اراده و بي اختيار است.
4- جايگزيني براي عادت هاي ناپسند:
تا به حال متوجه شده ايند كه اعضاي انجمن معتادين الكلي چقدر قهوه استفاده مي كنند؟ يا اينكه چطور افرادي كه به تازگي سيگار را ترك كرده اند براي ماهها پيوسته آدمامس مي جوند؟ اين افراد يك نوع اعتياد را با نوع ديگري جايگزين كرده اند چون اين باعث قوت قلب آنها مي شود.
5- تمايل به عادات ناپسند مختلف:
ممكن است فردي هر شب در غذا خوردن زياده روي كند و بعد به بهانه داشتن فشار و
استرس بري رفع سوزش معده، داروي، آنتاسيد استفاده كند، بدون اينكه بداند به هر دو آن ها معتاد شده است. فردي كه به كار اعتياد دارد و شبها به روابط جنسي نامشروع پناه مي برد، ممكن است براي توجيه كار خود بگويد كه او براي ايجاد رابطه اي معقولاند تر وقت ندارد. اما اين مي تواند نشانه اي از تمايل وي براي انجام اعمال ناسالم بصورت عادت باشد.
6- اصليت خانوادگي:
فرزندان بالغ معتادين الكلي ممكن است به كلي از استفاده مشروبات الكلي امتناع كنند، اما ممكن است به چيز ديگري اعتياد پيدا كنند. اعتياد آنها مي تواند در ورزش يا كار بيش از حد باشد.
7- عدم اطمينان:
اعتياد از هر نوعي كه باشد، همواره با ناراحتي عدم اعتماد و نا امني و ترس از شكست همراه است. نشانه ديگر آن عدم احساس تعهد است. فرد معتاد انتخابهاي نادرستي انجام مي دهد و نمي تواند درك كند كه ايجاد يك رابطه صادقانه و با اعتماد با ديگران و قبول تواناييها و ناتواني هايش چقدر مي تواند برايش موثر باشد.
مقاله: كنترل شخصيت معتاد كننده نويسنده: آزمند
مراحل اعتياد
1- مرحله آشنايي:
اين مرحله با تشويق ديگران ( مخصوصاً دوستان ناباب) يا از روي غرور و كنجكاوي خود فرد مشروع مي شود.
2- مرحله شك و ترديد:
در اين مرحله فرد با مبارزه با اميال خود مي پردازد.
3- مرحله اعتياد واقعي:
در صورت ادامه مصرف در مرحله شك و ترديد فرد به مرحله اعتياد واقعي مي رسد. در اين مرحله پديده «تحمل» باعث مي شود كه فرد به مرور زمان بر ميزان مصرف خود بيفزايد تا به نشتگي قبلي برسد.
آموزش مهارتهاي پيشگيري از اعتياد
به منظور پيشگيري از اعتياد به نظر مي رسد شناخت و درك علل و گرايش افراد به اعتياد ضروري است. شواهد نشان مي دهد ك مصرف مواد عموماً درسنين نوجواني آغاز شده و عوامل اجتماعي و متغيرهاي مربوط با رشد فردي در آن دخيل هستند. عوامل اجتماعي نظير: تقليد از بزرگترها (همسالان، والدين، هنر پيشه ها و ...)
و ميزان درك و فهم افراد از مواد مخدر بسيار تعيين كننده هستند عوامل دروني نيز مي تواند افراد را در برابر خطر اعتياد مستعد و آسيب پذير نمايد. اين عوامل عبارتند از نگرش افراد و ميزان شناخت فرد از مزايا و معايب مواد مصرفي در واقع افرادي كه از پيامدهي منفي مواد آگاهي دارند در مقايسه با اشخاصي كه چنين اطلاعي ندارند، كمتر به مصرف مواد مخدر روي مي آورند. عوامل دروني ديگر در گرايش افراد به مواد مخدر نقش دارند. مثل، پايين بودن اعتماد به نفس، نياز شديد به تأييد ديگران، ناتواني در ابراز وجود، ناتوانائي در پذيرش مسووليتهاي اجتماعي، عدم تحمل شكست. ناتواني در مواجه، با مشكلات زندگي و .....
اما در خصوص پيشگيري از اعتياد اين مسأله كه روش آموزش « مهارتهاي زندگي» يك ضرورت است دو الگوي رايج براي معتاد شدن را بررسي مي كنيم.
1- الگوي مقابهل با مشكلات:
بر اساس اين الگو بعضي از اشخاص به اين دليل به مواد مخدر روي مي آورند كه بتوانند از اين طريق با شكستهاي زندگي كنار آمده و يا راه حلي را براي رسيدن به هدف خود بيابند. مثلاً دانش آموزي ممكن است از نظر تحصيلي موفقيت چنداني كسب نكند، ولي با هدف كسب شهرت يا جلب توجه به مواد مخدر روي مي آورد.
2- الگوي تاوبرات اجتماعي:
بر اساس اين الگو، انگيزه هاي بين فردي در اعتياد نقش دارند در واقع جوانان در اور تماس مكرر با افراد معتاد به اين مواردي مي آورند. اين الگو بويژه در جواناني كه استقلال فكري ندارند و قادر به تصميم گيري مستقل نيستند، بيشتر ديده مي شود.
آيا اعتياد يك نوع بيماري است ؟
اعتياد يك « بيماري اجتماعي» است كه در عوارض جسمي و رواني دارد و تا زماني كه به علل گرايش «بيمار» توجه اعتياد به مواد مخدر يكي از مهمترين مشكلات اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي است كه عوارض ناشي از آن تهديدي جدي براي جامعه بشري محسوب شده و موجب ركود اجتماعي در زمينه هاي مختلف مي گردد. هم چنين ويرانگري هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي شده و بدين ترتيب سلامت جامعه را بطور جدي به مخاطره مي اندازد.
تحليل گران مسائل سياسي و اجتماعي بر اين باورند كه در تهاجم و نفوذ فرهنگي، پديده مواد مخدر مهمترين عامل به تباهي كشيدن و انحطاط اخلاقي جوامع به شمار مي رود. متأسفانه گسترش دامه مصرف مواد مخدر در جامعه امروزي به حدي است كه حتي قشر متفكر و تحصيل كرده را به سمت خود كشانده است. مبارزه با اعتياد نيز قطعاً بيش از آنكه مأموريتي در راستاي وظايف مصرحه نيروي انتظامي باشد، اقدامي است استراتژيك در مقابله با ابزرار نظام سلطه جهاني در انحطاط اخلاقي جوامع با اهداف خاص سياسي.
اعتياد بعنوان يك آسيب اجتماعي، هيچ گاه بطور كامل ريشه كن نخواهد شد. اما با تدبير، انديشه و تلاشي مخلصانه مي توان آن را به كنترل درآورد. به اميد روزي كه جامعه اي داشته باشيم كه اگر هم در آن فرد معتادي وجود دارد، درصد نجات خويشتن باشد.