بخشی از مقاله
خلاصه:واژة قالي، فرش و پارچههاي عهد هخامنشي ازكاوشهاي دوره پازيريك سيبري حفاري سالهاي 28-1327 شمسي، رنگهاي بكاررفته و نقوش و ابعاد فرشهاي مكشوفه و خصوصيات تكنيكي دربافت آنها، خصوصيات فرش بهارستان بنابه توصيف طبري. هنرقالي بافي درعهد ساسانيان، بررسي مينياتورهاي تيموري براي شناخت قاليهاي آن زمان، معرفي قاليهاي مشهورايراني در موزههاي خارج ازكشور، سابقة كاربرد گلابتون زرين و سيمين و ابريشم درقاليبافي.
با آثار هنري باستاني كشور خود آشنا شويد
فرشهاي تاريخي ايران
نگارش: سيد محمد تقي مصطفوي و دكتر حبيب الله صمدي
قاليها و قاليچه هاي رنگارنگي كه زينت بخش اغلب خانهها است عموماً با پنجه هاي ظريف و هنرمند زنان و مردان جوان اين كشور گره گره بافته شده و بسياري از جهانيان در پرتو وجود اين صنعت باستاني ظريف، ايران را ميشناسد.
آقاي ژان پوزي J.Pozzi رئيس اطاق تجارت ايران و فرانسه راجع به مقام اين هنرمندان اينطور اظهار عقيده مينمايد: « در نظر من هيچيك از كارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و كودكان خردسالي را كه در مقابل كارگاه چوبي خود چندين ساعت نشسته و با انگشتان ظريف خويش با مهارتي خاص گره بر پشمهاي رنگين ـ درون نسوج پنبهاي ميزنند، ندارند.»
از آنجاييكه بافتن قالي مستلزم وجود كارگران صبور و بردبار ميباشد از دير زماني قالي بافي هم نوعي صنعت تجملي محسوب شده است و به همين مناسبت در ادوار قديمي ـ اين صنعت همه جا توسط مورخين و نويسندگان يوناني معرف تجمل مشرق زمين قلمداد گرديده و استعمال كلمه Tapetes يوناني بمعني تجمل و در فرانسه Tapisمخصوص قالي شده است.
واژه قالي بنا به اعتقاد آقاي پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالي قلعه ارمنستان ميباشد كه از روزگار گذشته قالي بافي آن مشهور بوده ليكن بعدها اين صنعت در سراسر ايران عموميت پيدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذكر بر آن است كه قديميترين قالي مكشوف در جهان قاليهائي است كه به سال 1924 ـ1920 هيئت علمي موزة ارميتاژ لنين گراد در نوين اولا Noin Ulaمغولستان يافته اند. اما بايد دانست كه اين اظهار دانشمند آمريكائي پيش از كشفيات جالبي بوده كه در محل پازيريك Paziric صورت گرفته است.
درة پازيريك در مسافت قريب دويست كيلو متري جنوب بي ئيسك (از شهرهاي جنوبي قسمت مركزي سيبريه) و بفاصلة تقريبي 79 كيلومتري مرز مغولستان خارجي (كه سابقاً جزء خاك چنين بود) نزديك محل التقاي رودخانههاي اولاگان و باليكتيول واقع شده ارتفاع آن از سطح دريا در حدود 1500 متر است.
دانشمند شوروي بنام س . ا . رود نكو ضمن دومين مرحله كاوشهاي خود كه در درة پازيريك انجام ميداد در سالهاي 1327 و1328 شمسي درون آرامگاه يخ زده يكي از شاهان سكاها آثار جالب توجهي از صنايع ايران دورة هخامنشي كشف نمود كه مهمترين آنها يك قطعه فرش تقريباً كامل و قطعاتي از فرشها و پارچه هاي ديگر ايران عهد هخامنشي است.
طي مقالهاي كه در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئيه 1953 (20 تير ماه 1332 ) در بارة آثار مكشوفه در پازيريك درج گرديده بود فرش مكشوفه فوق را تحت عنوان قديميترين فرش ايران در دنيا كه مدت 2400 سال در يخهاي دائمي سيبري [17] مركزي محفوظ مانده است،معرفي نمود و دربارة آن چنين توضيح دادهاند:
مهمترين اشياء مكشوف در پازيريك قطعه فرشي است با نقشهاي مختلف كه كرك آن را از پشت گره زده و از سمت رو چيده و صاف نموده بودند. اين فرش ضمن زين و برگهائي كه همراه جسد اسبها در دل خاك مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده براي زين يكي از اسبها بكار ميرفته است. ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو مترـ در 2 ميليمتر ميباشد و به قراري كه به كاشف فرش
تشخيص داده است در هر دسيمتر مربع آن 3600 گره زدهاند. كار آن ظريف و زيباست و نقشة روي فرش عبارتست از حاشيهاي مشتمل بر تصوير حيوانات افسانه بالدارـ پس از آن رديف سواران ايراني كه به ترتيب يكنفر بر اسب سوار و پشت سر او يكنفر دهانه اسب را گرفته است و ميبرد ـ سواران مزبور كلاه مخصوص ايرانيان را بر سر نهادهاند. انتهاي زيرين كلاه از زير چانه كج شده به پائين دهان منتهي ميگردد نوك طرف ديگر آن هم باريك است … پس از آن رديف گوزنهاي خط و خالدار و بعد از آن حاشية مجددي مشتمل بر تصاوير حيوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعي نقوش چهار
برگي كه از گل و بو تههاي آشوري اقتباس شده است. آقاي رود نكو دانشمند شوروي كه كاوشهاي پازيريك را انجام داده و ميتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگيزترين چيزي است كه در كاوشهاي متمادي و دشوار اين دانشمند در پازيريك بدست آمده است، كتاب مفصلي به زبان روسي تحت عنوان تمدن مردم ناحية كوهستاني آلتائي در عهد سكاها (چاپ مسكو ـ لنينگراد 1953) منتشر نموده است و طي آن درباره فرش مزبور توضيحات مفصلي ميدهد كه برخي نكات آن بشرح زير در اينجا نقل ميگردد:
«……نقوش حيوانات بالدار در حاشيه كنار فرش كمي بزرگتر از نقوش همان حيوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخير الذكر ميباشد و هر پنج حاشيه و نقش وسط فرش داراي حاشيه باريك، مشتمل بر نقوش مثلثهاي ريز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسي دالبر) اين قالي چند رنگ داشت كه بيشتر آن قرمز، آبي، سبز، زرد كمرنگ، نارنجي مي باشد(آنچه از روي گراور [18] رنگي فرش مزبور در كتاب آقاي رودتكو تشخيص داده ميشود زمينه قرمز و نقوش زرد رنگ ميباشد. م)… تاريخ اين قالي از روي شكل اسب سواران معلوم
ميشود . طرز نشان دادن اسبهاي جنگي كه بجاي زين ، قالي بر پشت آنها گستردهاند و پارچه روي سينه اسب از مشخصات آشوريها ميباشد. لكن در روي فرش پازيريك ريزهكاريهاي مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگي گره مزبور آشوري نيست بلكه مربوط و متعلق به دوران پارسيان است. گرهاي دم اسبهاي روي فرش را در نقوش برجسته تخت جمشيد نيز ميبينيم .»
در جاي ديگر كتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را كار ايران ميداند منتها در تشخيص اين كه در كدام قسمت ايران عهد هخامنشي بافته شده است اظهار ترديد مينمايد.
نگارنده با آشنائي و بررسيهاي كه ساليان متمادي از نزديك يا دور درباره آثار هخامنشي مخصوصاً در تخت جمشيد نموده، به خود جرئت ميدهد كه در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذيل را مذكور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشيد بخوبي مي توان استنباط نمود [19] كه همه جا استادان حجار مقيد بوده و سعي نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگي آن را با اوضاع و احوال محلي كه نقش در آنجا جلوه گري مي نموده و زينت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانكه در كاخهاي آپادانا و صد ستون كه محل برگزاري جشنهاي رسمي و انجام مراسم سلام بوده صف لشگريان و نمايندگان اقوام ساكن قسمتهاي مختلف كشور به صورتهاي گوناگون نموده شده است و در آستانههاي مختلف كاخهاي كوچك داريوش و خشايارشا در هر اطاق نقش مربوط به چگونگي استفاده از آن محل حجاري گرديده است. مثلا در اطاقهاي كوچك شاهنشاه سر و صورت صفا مي داده نقش گماشتگان شاهي با شمعدان و عطر دان و حوله و ظرف آب ديده مي شود.
آنجا كه شاهنشاه وارد تالار كاخ مي شود تصوير خدمتگزاران پشت سر او با در دست داشتن حوله و اسبابي كه براي راندن حشرات بالاي سر شهريار حركت مي داده اند حجاري گرديده است و در آستانه بزرگ تالار كه شاهنشاه از آنجا به بيرون كاخ ميخرامد علاوه بر حوله و اسباب مزبور چتر آفتابي مخصوص بالاي سر شاه حجاري كرده اند. همچنين تصوير درباريان و جدال شاهنشاه با مظاهر اهريمن كه در آستانه هاي اطاقهاي مجاور تالارهاي بزرگ نموده [20] شده است و قس عليهذا.
در حاشية بزرگتر فرش مكشوف در پا زيريك ديده ميشود كه نقش مردمان يكي سوار بر اسب و پشت سر او يكي پياده پهلوي اسب كه افسار آن را از پشت گرفته، تكرار شده است و در برخي موارد هم دو نفر سوار پشت سر هم يا دو پياده به ترتيب فوق پشت سر هم قرار دارند.
به عقيدة اينجانب نقش حاشيه مزبور نشانه و اشاره به سوار و پياده شدن از اسب و حركات معروف به سوار خوبي است كه هنوز هم در جشنها و نمايشهاي اسب دواني در ايران مرسوم ميباشد و در دوران امپراتوري روسيه در ارتش امپراتوري كشور مزبور بسيار معمول بود و در عهد قاجاريه اين رسم مجدداً به پيروي از مراسم ديگر لشگري روسيه در ايران متداول گرديده است و
بنابر اين ميتوان تشخيص داد كه رسم سوار كوبي و شيرينكاريهاي اسب سواران از دوران باستان و لااقل از عهد هخامنشي در كشور شاهنشاهي ايران معمول بوده و عمل مي شده است ـ آقاي رود نكو كه حقاً با دقت و بررسي هر چه تمامتر در كتاب جامع خود اظهار نظر كرده اند فرش مكشوف در پا زيريك را بافت يكي از سه قسمت كشور هخامنشي يعني ماد ـ پارت يا خراسان قديم ـ پارس مي داند. هر چند اسبهاي پارس مشهور بوده و داريوش كبير در كتيبه هاي خود مكرر از اسبهاي پارس نام ميبرد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفي لباس مرداني كه سوار بر اسبها هستند يا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اهالي شمال ايران است
احتمال اينكه فرش مزبور بافت پارس باشد تقريباً از ميان ميرود و چون سواران پارتي مشهورتر از سواران مادي بودهاند و لباس مادها با ساير قسمتهاي ايران شمالي در بسياري موارد شباهت دارد بخصوص كلاهي كه در روي فرش بر سر رديف مردان ديده ميشود منحصر به مردم ماد نيست و اقوام ديگر شمال ايران از جمله پارتها هم از اين كلاه داشته اند (نقوش برجسته تخت جمشيد مطلب را معلوم و اثبات مي نمايد) و از طرفي گوزن در دشتهاي شمالي سرزمين پارت بوده است و بالاخره چون پارت نزديكترين قسمت ايران عهد هخامنشي به پازيريك ميباشد و از هر بابت مي توان احتمال داد و اظهار نظر نمود كه فرش مكشوف در پازيريك در سرزمين پارت يعني خراسان قديم تهيه شده، ضمن مبادلات تجارتي و داد و ستدهاي معمولي بين مردم شمال ايران به پادشاه سكاها تعلق يافته و در پازيريك همراه جسد اسب پادشاه دفن شده است.
آنچه مناسب به نظر ميآمد در باره مهمترين كشف آرامگاههاي پازيريك يعني قطعه فرش فوق توضيح داده شد و جا دارد كارشناسان فني، بخصوص استادان نقشه كش و بافندة فرش به هر نحو عملي و ميسر باشد اين يگانه نمونه فرش هخامنشي يعني محصول و يادگار استادان فرش عهد هخامنشي را مورد بررسي بيشتر قرار دهند و نكات هنري اين صنعت ظريف باستاني را در يادگار ذيقيمت مزبور مشاهده و درك نمايند.
علاوه بر فرش فوق قطعه كوچك فرش ديگري در پازيريك پيدا شده كه نقش آن مشتمل بر مربعهاي كوچك است و بر روي هر مربع تصاوير بانوان عهد هخامنشي را در طرفين آتشدان نشان ميدهد. بافت اين فرش دو رو بوده است بدين طريق كه تار آنرا از پشم ظريف تابيده درست ميكرده اند و پود آنرا از پشم ظريف به رنگهاي مختلف گره ميزدند و بدين طريق طرحها و نقوش فرش را از دو طرف نمايان ميساختند. در هر سانتيمتر مربع اين فرش از يك طرف 22 و از طرف ديگر 24 گره زدهاند.نقوش مربعهاي مزبور هيچ كدام بطور كامل و از هر جهت به ديگري شباهت ندارد در صورتي كه در صنعت بافندگي چنين امري عادتاً پيش ميآمد.
از توضيحات آقاي رودنكو در بارة قطعه فرش مزبور بر ميآيد كه بافت آن تقريباً به گليمهاي بسيار ظريفي كه مخصوصاً عشاير فارس مي بافند شباهت داشته است. قطعه فرش ديگري هم در پازيريك پيدا شده كه از لحاظ طرز بافت عيناً مانند قطعه فوق بوده تنها نقش آن به عوض خانه هاي مربع و تصاوير بانوان هخامنشي، مشتمل بر رديف نقش شيرها نظير رديف نقوش شيرها در حجاريهاي تخت جمشيد است.
بنابر اين با كشف نمونه هاي فرشهاي ايران هخامنشي در پازيريك عنوان قديمترين و مهمترين فرشهاي ايران كه تا كنون شناخته شده است شامل قطعه فرش سابق الذكر ميگردد و پس از آن از فرشهاي ساساني مي توان بحث نمود كه مهمتر و معروفتر از همه قالي معروف بهارستاناست و بنابر گفتة مورخين، قالي بهارستان در هنگام فتح ايران
طبري نخستين مورخي است كه از اين فرش توصيف نموده است بنا به گفته وي موادي كه در اين فرش بكار رفته عبارت بوده از ابريشم و طلا و نقره، رنگ سبز درختان از زمرد و رنگ و متن از نسوج زرين انتخاب شده است. بجاي آب، نگينهاي نفيس شفاف و عوض سنگريزهها مرواريد و عوض شاخه هاي درختان زر و سيم بكار برده بودند.
هشام بن عبدالملك (120 هجري) قالي ابريشمين و زريني به طول 90 و عرض 32 متر داشته كه با قالي بهارستان رقابت ميكرده است. از آنجا كه بافندگان فرش مرغوب ايرانيان بوده اند ميتوان يقين داشت كه قالي مزبور در ايران بافته شده بوده است.
مسعودي مي نويسد «المستنصر» خليفه عباسي قالي مصوري به صور ايراني با كتيبه هاي پارسي داشته است. يكي از صور مربوط به تاجگذاري سلطاني بوده كه كتيبة مربوط وي را شيرويه پسر خسرو پرويز معرفي مي نموده است در اين قالي [21] صور شاهان و خلفاي ديگر هم بوده من جمله يزيد بن وليد بن عبدالملك.
بنابر آنچه گفته شد بافت اين قالي در ايران بوده و بطور كلي در دورة خلفاي اموي و عباسي مانند ساير رشته هاي صنعتي، قالي بافي دنباله رونق دوره ساساني را طي ميكرده است.
در اعصار سلجوقي و ايلخاني اين صنعت كماكان رواج كامل داشته است چنانكه غازان خان، مسجدي ساخته است كه به قاليهاي اعلي مفروش ميشده است. همچنين وي براي شنب معروف خود تعدادي قالي سفارش داد كه در فارس ببافند. ابن بطوطه در اين عصر از قاليهاي سبز فام حدود ايذه و مال امير سخن ميراند.
از جمله شواهد و دلائل پيشرفته اين صنعت در دورة تيموريان وجود صحنههاي قالي است كه در مينياتورهاي اين زمان ديده ميشود. چنانكه در ضمن تصاوير نسخه خطي خمسه جامي كار قاسم علي كه متعلق به مجموعه قصر گلستان است اين حقيقت را ميتوان يافت. همچنين مينياتورهاي ديگري از اين زمان دردست است كه طرز بافت قالي را نشان ميدهد. نقوش و طرحهاي قالي د
ر زمان تيموريان و بعداً در دوران صفويه عموماً توسط هنرمندان بنام اين عصر از قبيل كمال الدين بهزاد، سلطان محمد، مير سيد علي و محمدي انجام گرفته است و ميتوان گفت كه تا هم امروز طرحها و نقوش قاليهاي ممتاز و معروف ايران از تأثير و نفوذ كار اين استادان جليل بر كنار نيست.
قاليهاي مشهور ايران كه جزء مفاخر هنري ما محسوب مي شود و در خارج از ايران وجود دارد بالغ بر صدها پارچه ميباشد. مانند مجموعه قاليهاي نفيس موزه وين، مجموعه قاليهاي معروف موزه برلين، قالي مشهور موزه لوور كه سابق بر اين كليساي نتردام را زينت ميداده است، قالي شكار موزه پولدي پوزولي ميلان بافت غياث الدين جامي به اندازه 360× 692 سانتيمتر مورخ به سال 929 .
قالي مشجر متعلق به مجموعه ويليام كه هم اكنون در موزه پنسيلوانياي امريكا حفظ ميشود و به نقوش باغ و صور حيواني مزين است. قالي مشهور گراكو در پاريس و بالاخره مجموعه قالي هاي موزه ويكتوريا و آلبرت و قالي چهار فصل ژانسن اندريا كه مزين به گل و گياه فصل مربوط، درون ترنجها صورتهاي تزئيني است. همچنين بايد قالي تاريخ دار بافت مقصود كاشاني متعلق به برادران دووين را نام برد.
در عصر صفويه به طوريكه قبلاً نيز گذشت صنعت قالي بافي مورد توجه شاهان اين سلسه قرار گرفت چنانكه هنگاميكه نصير الدين محمد همايون پادشاه هند به واسطه اختلافات داخلي به دربار شاه طهماسب صفوي پناهنده شد (951) شاه ايران مقدمش را گرامي داشت و پسر خود مراد ميرزا را مأمور پذيرائي او نمود در اين مسافرت قالي بافي ايران به قدري مورد علاقه همايون قرار گرفت كه در مراجعت به هندوستان تني چند از استادان قالي و مينياتور ايران را براي رواج هنر و صنعت ايراني به هندوستان برد. اين صنعتگران كه از شهرهاي اردبيل و جوشقان و كاشان و خراسان به هندوستان رفتند مكتبي در قالي بافي به وجود آوردند كه بنام قالي بافي ايران و هند خوانده ميشود. از جمله آثار اين زمان تعداد يازده قطعه قالي نفيس است كه هم اكنون جزء مجموعه آستان قدس رضوي در خزانه مبارك حضرت رضا (ع) نگاهداري ميشود و متأسفانه چون در حفظ و حراست آنها در گذشته آن طوري كه بايد توجهي نشده است. جملگي وضع خوبي ندارد و اميد ميرود با مراقبت و علاقمندي و ايمان اولياي محترم آستان قدس رضوي نسبت به مرمت وصيانت آنها توجه مخصوص معمول شود.
اين قاليها كه در لاهور توسط استادان ايراني بافته شده كرك آن بسيار ظريف و تار و پود آن از ابريشم است و از حيث رنگ آميزي و ظرافت در جهان بي مانند ميباشد و بطوريكه حساب شده است در هر دسيمتر مربع از اين قاليها بيش از يازده هزار گره زدهاند.
شاه عباس كبير به واسطه عشق و علاقه خاصي كه به صنعت قالي داشت ميتوان گفت موجد مكتب بخصوصي در قالي بافي شده است.
براي نخستين بار در تاريخ قالي بافي در زمان اين شهريار، گلابتون زرين و سيمين و ابريشم در بافتن قالي مرسوم گرديده. در موزه ايران باستان هم هشت قطعه فرشهاي نفيس عهد صفويه هست كه ذكر آنها در اين مقاله موجب اطناب مطلب ميشود و علاقمندان ميتوانند به راهنماي اجمالي موزه ايران باستان مراجعه فرمايند. [23]
نگاهی به فرش كرمانشاه
ترجمه:محمد شريف منصوري
منبع:www.oldcarpet.com
موقعيت كرمانشاه؛
كرمانشاه در غرب ايران واقع شده است.در سرشماري سال 1370 حدود 624000 نفر
جمعيت داشته است.
كرمانشاه علاوه بر اينكه يك مركز تجاري است ،مركز است براي كشاورزي پر رونق، كه محصولاتي مانند برنج ،ميوه ها ،سبزيجات و دانه روغنى توليد مي كند.
فرشهاي دستباف،كفش،منسوجات، نفت خام تصفيهشده، شكر تصفيهشده و ديگر فرآورده هاي غذايي، از توليدات ديگر اين استان است.
كرمانشاه داراي كاروانسراهاي متعددي است كه در سال دو بار پذيراي زائران شيعه به كربلاست.
اكثريت مردم اين منطقه كردزبانند كه بنيان آن در زمان ساسانيان در قرن چهارم بعد از ميلاد گذاشته شده است.در قرن هفتم توسط اعراب تصرف شد وبعدا به دژ محكمي در برابر حمله عثماني تبديل شد كه دفعات زيادي آن را در سالهاي 1915 تا1917 اشغال كردند.
در نزديك بيستون كتيبه هاي وجود دارد كه مربوط به دوره ساساني است.
مدارك زيادي نشان مي دهد كه اين استان مربوط به مردم عصر نوسنگي و پارينه سنگي بوده است.
اثار تاريخي اين استان عبارتند از:
1. طاق بستان.
2. جايگاه هركول.
3. معبد اناهيتا.
علاوه بر كردها ،لرها ،عربها و تركها نيز در اين استان زندگي مي كنند.
آب و هواي اين استان معتدل، و در ارتفاعات سرد و كوهستاني است.
ويژ گي هاي فرشبافي :
فرشها وقاليچه هاي كرمانشاه طرح ايلياتي دارند.اكثر فرشها و قاليچه هاي اين استان تركيب هندسي دارند.آنها تحت تاثير كردها kurds و قبايل لري، كه در اين قسمت از ايران زندگي مي كنند،قرار گرفته اند.
كيفيت:كيفيت فرشهاي اين منطقه بسيار عالي و ممتاز است.طول عمر و ثبات رنگي اين فرشها بسيار زياد است.
شكل و اندازه:فرشهاي كرمانشاه اندازه هاي متفاوت دارند،ولي اكثر آنها داراي سايز متوسط هستند(4*6 و8*10 پا). شما مي توانيد اندازه هاي بزرگتر به بالا را در ميان اين قاليها پيدا كنيد(10*18 پا).
رنگبندي:قرمز تيره ،آبي و قهوه اي از رنگهاي اصلي در قاليچه هاي كرمانشاه هستند.
بافت:پشم نرم،نازك و با پرزهاي بلند.
اساس و شالوده: اساسا تارها از پنبه و پودها از پنبه و پشم تشكيل شده اند.
گره ها:بافنده هاي كرمانشاه از گره تركي استفاده ميكنند،كه با بازبيني كردن پشت فرش نوع گره تشخيص داده مي شود.
محمدشریف منصوری
منبع:www.oldcarpet.com
موقعيت مهاباد(ساوجبلاغ)
شهرستان مهاباد در 873 كيلومتري تهران و 100 كيلومتري جنوب اروميه قرار دارد.
داراي آب و هواي كوهستاني سرد و در جلگه ها ملايم ومعتدل است.در سال 1038 هجري در اواخر حكومت شاه عباس اول پايتخت دولت محلي بود و ساختمان هاي قابل توجهي در انجا ساخته شد.در حال حاضر آثار تاريخي زيادي در اين شهرستان وجود دارد.
چندين غار مربوط به دوره اورارتويي ها و دخمه هايي مربوط به دوره هخامنشي در اين شهرستان كشف شده اند.
ويژگيهاي فرشبافي
قاليچه ها و فرشهاي كردي بافته شده در ايران توسط كردهاي ايران بافته مي شوند.
انها بسيار زيبا هستند و به زيبايي اتاق را چند برابر ميكنند.طرحهاي زيادي از اين نوع قاليچه ها بافته شده است.