بخشی از مقاله
مجموعه آثار ادبي يك سرزمين يا يك زبان
يا يك دوره از تاريخ است كه به وسيله شاعران و نويسندگان يك قوم يا ملت پديد آمده باشد . اثر ادبي سخني است كه انديشه و احساس و تجربه گوينده يا نويسنده را آميخته با تخيل هنرمندانه بيان كند . وسيله آفرينش اثر ادبي كلمه ها و جمله ها ؛ يعني زبان است . پديدآورنده اثر ادبي ، شعر يا نثرش را با خيال و عاطفه و انديشه و تجربه خود مي آميزد تا آن را به صورت اثري در آورد كه داراي ارزش هنري باشد . چنين اثري عاطفه و تخيل و انديشه شاعر يا نويسنده را به شنونده يا خواننده انتقال مي دهد ، احساسات و عواطف او را بر مي انگيزد ، او را شاد ، اندوهگين ، يا شگفت زده مي كند و تجربه هايي را به او مي آموزد . شاعر يا نويسنده هنگامي مي تواند اثري ادبي بيافريند كه خودش شادي ها ، رنج ها ، آروزها ، ناكامي ها ، و فراز و نشيب هاي زندگي را آزموده باشد . به همين سبب اثر ادبي در ظاهر بيانگر عاطفه و انديشه و تجربه يك نويسنده يا شاعر است ، اما از عاطفه و انديشه و تجربه بسياري از انسان ها سخن مي گويد كه توانايي آفرينش و بيان را نداشته اند .
آثار ادبي ممكن است به صورت شعر ، نثر يا آميخته اي از آن ها باشند .
شعر
كلامي است موزون و خيال انگيز كه احساس و عاطفه شنونده يا خواننده را بر مي انگيزد . حقيقت زندگي را در قالب خيال بيان مي كند ، و آدمي را به تخيل وا مي دارد . به همين سبب ، بسياري از ادبيان خيال را پايه اصلي شعر دانسته اند . مثلا فردوسي ، سراينده شاهنامه ، براي آن كه سوگ كشته شدن سياوش به دست افراسياب را بيان كند و اندوه از دست رفتن او را در شنونده يا خواننده برانگيزد ، شعري چنين خيال انگيز سروده است .
كه زيبد كزين غم بنالد پلنگ ز دريا خروشان برآيد نهنگ
و گر مرغ با ماهيان اندر آب بخوانند نفرين بر افراسـياب
فردوسي ، به ياري خيال ، جانوران خشكي و دراي را همانند انسان ، داراي عاطفه تصور مي كند و همه را در غم كشته شدن سياوش نالان و خشمگين مي بيند .
شاعر براي سرودن شعر از وزن و قافيه استفاده مي كند . به كمك آن ها قالب يا شكل ظاهري شعر را مي سازد و آنچه به ياري آن ها بيان مي كند ، محتوا يا مايه اصلي شعر است . بسياري از آثاري را كه وزن و قافيه دارند ولي تخيل و عاطفه شنونده يا خواننده را بر نمي انگيزد ، شعر نمي خوانند ، اين گونه آثار را نظم يا سخن منظوم ناميده اند .
نثر ادبي
نوشته اي است كه در قالب شعر يا سخن منظوم بيان نشده باشد . نثر ادبي نيز چون شعر ، ويژگي هايي دارد . رواني ، نظو و به هم پيوستگي قسمت هاي مختلف نوشته ، توضيح انديشه ها در حدي كه براي انتقال آن ها به خواننده كافي باشد ، توجه نويسنده به انتخاب واژه ها و به بار تحيلي و توصيفي نوشته را مي توان از جمله ويژگي هاي نثر ادبي شمرد . نثر ادبي ممكن است ساده و بي پيرايه يا آهنگين باشد ؛ مثلا تاريخ بلعمي ترجمه و تاليف محمد بلعمي ، وزير منصوربن نوح ساماني ، نثري است آهنگين كه آميخته با نظم است .
نثر ادبي را در گذشته بيشتر در نوشته هاي تاريخي ، ديني ، فلسفي ، عرفاني و در نوشتن زندگينامه ، پند و اندرز و مانند آن ها به كار مي بردند . امروزه نثر ادبي را بيشتر در نوشتن داستان ، نمايشنامه و فيلمنامه به كار مي برند .
قالب ها يا گو نه هاي ادبي
هر شعر يا نوشته محتوا و قالبي دارد . محتوا ، انديشه يا پيامي است كه شاعر يا نويسنده مي كوشد تا آن را به شنونده يا خواننده منتقل كند ، و قالب ، شكل و زبان و بياني است كه براي انتقال لين انديشه يا پيام به كار مي برد . شاعران و نويسندگان براي بيان موضوع هاي گوناگون از قالب هاي گوناگون استفاده مي كنند . مهم ترين گونه هاي ادبي ، گذشته از شعر كه پيش از اين شرح داديم ، عبارتند از داستان و نمايشنامه . زندگينامه ها ، نثر هاي تاريخي و جغرافيايي كهن نيز كه در اين قالب ها نمي گنجد ، ارزش ادبي دارند .
داستان
سخن يا نوشته اي است كه در آن گوينده يا نويسنده ، فكر و هدف خود را در قالب رويدادهاي واقعي يا خيالي كه براي شخصيت هاي گوناگون پيش مي آيد ، بيان مي كند و كنجكاوي شنونده يا خواننده را بر مي انگيزد تا از دنباله رويدادها و نتيجه آن ها آگاه شود . داستان از روزگاران كهن تا به امروز مهم ترين گونه ادبي در ادبيات شفاهي و سپس در ادبيات كتبي مردم جهان بوده است . داستان ها را
مي توان به داستان هاي قديم و داستان هاي جديد تقسيم كرد .
داستان هاي قديم را قصه نيز مي نامند . قصه ها هم به نظم و هم به نثر و گاهي آميزه اي از اين دو هستند . قصه ها را به قصه هاي بلند و قصه هاي كوتاه و به قصه هاي تخيلي و قصه هاي واقعي نيز مي توان تقسيم كرد . در بعضي از قصه ها تخيل و واقعيت با هم آميخته اند . مثلا ، سمك عيار قصه اي است بلند به نثر ، و خسرو شيرين نظامي قصه اي است بلند به نظم . قصه كو تاه را حكايت مي نامند . حكايت ها ممكن است به نثر يا به نظم باشند . قصه ها را به افسانه و غير افسانه نيز تقسيم كرده اند .
افسانه قصه اي است كه بيشتر از تخيل مايه گرفته تا از واقعيت . در افسانه از ماجراهايي سخن گفته مي شود كه قهرمان هاي آن يا واقعي نيستند يا كارهاي غير واقعي انجام مي دهند . قهرمان هاي افسانه انسان ها ، جانوران ، اشيا ، پديده هاي طبيعي يا موجودات تخيلي هستند . رابطه زمان و مكان و قهرمان ها در افسانه ، منطقي و طبيعي به نظر نمي رسد و بيان بيشتر افسانه ها نزديك به زبان گفتاري است و از سخن پردازي ها و حاشيه رويها و توصيف هاي طولاني و زايد پرهيز دارد . هزاران سال است كه آدمي به ياري ذهن افسانه پرداز خود ، به كنجكاوي هايش درباره آفرينش و پديده هاي طبيعي و ناشناخته هاي ديگر و حتي آرزوهايش پاسخ داده است . بسياري از افسانه هاي كهن ، نويسنده معين ندارند . اين افسانه ها سينه به سينه نقل شده اند و از نسلي به نسل ديگر رسيده اند و با گذشت زمان دگر گوني هايي در آن ها پديد آمده است . بعضي از نويسندگان به جمع آوري و گاهي به باز نويسي اين گونه افسانه ها پرداخته اند . مانند افسانه هاي شارل پرو ، نويسنده فرانسوي ، افسانه هاي برادران گريم ، نويسندگان آلماني ، و افسانه هاي كهن گردآوري صحبي مهتدي .
قصه هاي غير افسانه اي ، قصه هايي هستند كه از رويدادهاي تاريخي و واقعي مايه گرفته اند ، مانند حماسه ها ، داستان هاي قهرماني ، سرگذشت هاي پيامبران ، و قصه هاي مذهبي . شاهنامه فردوسي ، ايلياد و اديسه اثر هومر ، نويسنده يونان باستان ، قصص الانبياي نيشابوري ، قصه هاي غير افسانه اي به شمار مي روند .
حكايت هاي طنز آميز كوتاهي را كه شخصيت هاي آن ها جانوران هستند و هدف نويسنده در آن بيان يك نكته اخلاقي است ، فابل مي نامند ، مانند فابل هاي ازوپ ، افسانه پرداز يونان باستان ، فابل هاي لافونتن ، نويسنده فرانسوي ، و فابل هاي كريلف نويسنده روسي .
داستان هاي جديد را به داستان بلند يا رمان و داستان كوتاه يا نوول و افسانه جديد مي توان تقسيم كرد .
رمان
در برگيرنده مجموعه اي از رويدادهاي زندگاني يك يا چند شخصيت در زمان طولاني است ، مانند رمان كليدر نوشته محمود دولت آبادي و رمان آرزوهاي بزرگ اثر چارلز ديكنز ، نويسنده انگليسي ، و جنگ و صلح اثر لئون تولستوي ، نويسنده روسي .
داستان كوتاه يا نوول
برشي است از زندگاني يا از يك رويداد . در داستان كوتاه عده شخصيت ها كمتر از داستان بلند و رويدادي كه نويسنده به شرح آن مي پردازد ، ساده و كوتاه
است .
افسانه هاي جديد
مانند افسانه هاي قديم بيشتر بر پايه تخيل استوارند تا واقعيت ، با اين تفاوت كه ساخته ذهن يك نويسنده هستند و از زندگي ، آرزوها ، و نيازهاي زمان نويسنده مايه مي گيرند . مانند افسانه قلعه حيوانات اثر جورج اورول ، نويسنده انگليسي ، و مسافرت به مركز زمين ،اثر ژول ورن ، نويسنده فرانسوي .
نمايشنامه
داستاني است كه با اين هدف پديد مي آيد كه روي صحنه تئاتر بازي شود ، يا به صورت نمايشنامه راديويي به گوش شنوندگان برسد ، يا بر صفحه تلويزيون براي بيندگان به نمايش درآيد . با اين همه ، نمايشنامه از آثار ادبي خواندني نيز به شمار مي رود . بيان نمايشنامه تركيبي است از گفتار و رفتار و حركت بازيگران كه تصويري روشن از داستان يا رويدادي به دست مي دهد . مانند نمايشنامه ديكته از غلامحسين ساعدي ، نويسنده معاصر ايراني . نمايشنامه اي را كه بر اساس آن فيلم سينمايي تهيه مي شود ، فيلمنامه مي نامند .
سبك ها و مكتب هاي ادبي
هر شاعر يا نويسنده اي براي بيان انديشه و پيام و عاطفه و تخيل خود شيوه اي خاص به كار مي برد و واژه ها و تركيب هاي خاصي را بر مي گزيند و جمله هاي كوتاه يا بلند به كار مي برد و از آرايش هاي سخن كمتر يا بيشتر استفاده مي كند . مجموعه اين ويژگي ها سبب مي شوند كه شعر يا نوشته يك شاعر يا نويسنده با آثار شاعران و نويسندگان ديگر فرق داشته باشد . چنين ويژگي هاي آثار هر شاعر يا نويسنده را سبك مي نامند .
از اين گذشته ، مسايل اجتماعي و سياسي هر دوره از تاريخ ، شيوه زندگي مردم ، و عوامل ديگر بر آثار ادبي آن دوره تاثير مي گذارد و پسند هاي خاصي به وجود مي آورند . در نتيجه شاعران و نويسندگان هر دوره در گزينش محتواي آثار خود ،چگونگي به كار بردن كلمه ها و تركيب ها در معناهاي گوناگون ، چگونگي استفاده از وزن و قافيه و موسيقي كلام و مانند آن ها از اصل ها و شيوه هايي پيروي مي كنند كه ميان آن ها يا گروهي از آنان مشترك است . اين ويژگي هاي مشترك آثار گروهي از نويسندگان و شاعران هر دوره را مكتب مي نامند . اما در زبان فارسي در اين مورد نيز به جاي مكتب بيشتر كلمه سبك را به كار مي برند .
مثلا سادگي و رواني و خالي بودن از صنايع بديعي ( آرايش هاي سخن ) و استفاده بيشتر از واژه ها و تركيب هاي فارسي از ويژگي هاي نثر فارسي در دوره سامانيان است كه نثر ساده يا نثر مرسل ناميده مي شود .
هيچ يك از سبك هاي ادبي ناگهان پديد نمي آيد و ناگهان جاي خود را به سبك ديگر نمي دهد . گاهي چندين سبك ادبي سال ها در ميان شاعران و نويسندگان پيرواني دارد .
هر يك از سبك هاي ادبي را معمولا هم با توجه به محتواي آن ، و هم با توجه به ويژگي هاي زبان و بيان آثاري كه به آن سبك پديد آمده اند در نظر مي گيرند . مثلا ، هنگامي كه از سبك خراساني در شعر فارسي سخن مي گوييم ، منظور هم نوع انديشه و دورنمايه شعري ، هم زبان و شيوه بيان و هم سرزميني است كه اين سبك شعر در آن پا گرفته است. گاهي منظور از سبك فقط درونمايه يا زبان و بيان يك اثر ادبي است. مثلاً، وقتي كه از نثرِ مَصنوع سخن مي گوييم، تنها به زبان و شيوه بيان آن توجه داريم.