بخشی از مقاله
نقدي بر معماري:
معماري مقوله اي است كه در كشور ما هنوز به طور كامل شناخته شده نيست، به طوري كه سازندگان ما هنوز فرق ميان ساخت سرپناه و خانه اي كه فضاي معماري داشته باشد را نمي دانند. از همه مهم تر اين كه متوليان امر نيز دانش چنداني در ارتباط با موضوع معماري ندارند و اين مساله به هيچ عنوان قابل توجيه نيست. متاسفانه بايد بگويم در حال حاضر تنها پنج درصد از معماران كشور در ساخت وسازهاي شهري دخالت دارند.به اين دليل كه غيرمتخصص ها در بخش ساخت وساز عرصه را براي معماران و افراد متخصص تنگ كرده اند.
سازمان هاي متولي و مسوول در بخش مسكن نيز چون با اصول معماري آشنايي ندارند، لزومي نمي بينند كه از متخصصان معماري در اين امر استفاده كنند. بنابراين با اين شرايط به هيچ عنوان نبايد توقع ساخت وساز اصولي و مطابق با هويت ايراني را از سازندگان و مسوولان داشت.
سالهاست که سخن از حفظ ، احياء و باز زنده سازي ارزشهاي گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي موجب هويت ملي است.
اما از طرفي شناخت و پالايش ارزشهاي گذشته و برگزيدن بهترين آنان و تطبيق آنها با شرايط زماني و مکاني بطوري که منطبق با نياز هاي جامعه امروز باشد نيز مسئله اي است که بايد مد نظر قرار گيرد .
از اين گستره ، معمار ي که از پر اهميت ترين عناصر ارزشي هر ملت است، سهم بسزائي دارد و غور در اين معنا در حيطه معمار ي بعهده معماران اين عصر گذاشته مي شود .
آناستيلوز چيست؟
ریشه یابی تحت الفظی آناستیلوزیس : از سه جزء تشکیل شده است. جزء اصلی stylo یا style ، پیشوند ana ، پسوند sis که همگی ریشه یونانی لاتینی دارند.
. stylo: ستون ، زائده ، عضو ستونی ، سبک ، شیوه ، روش ، قلم ، میله...
"Ana" [2] : بالا ، به طرف بالا ، ( دوباره ، از نو ).
sis : اسم حالت و یا حالت به خصوصی.
بر گرداندن فرم و سبک یک اثر سنگی با کمک قطعات فرو ریخته.
آناستیلوز روش مرمتی است که در مورد برپایی مجدد آثار سنگی که به روش سنگ چین بدون ملات ساخته شده اند و بیشتر در مورد حفظ ، نگهداری ، تداوم و القای بصری از دوران حیات اصلی یک اثر به کار گرفته می شود و حتی الامکان نباید با " دوباره سازی" همراه باشد و همچنین با بازسازی سبکی مترادف نیست .
باید قبول کرد که هر اقدام برای آناستیلوز پتانسیل اشتباه بودن را دارد به همین دلیل کار باید قابل برگشت باشد که اگر بعدها شواهد بهتر یا بیشتری (جدیدتری) روشن شود آناستیلوزیس انجام شده قابل تغییر و اصلاح باشد. حالتهاي آناستيلوز در عمل به دو صورت ميباشد. مرمت آناستيلوزيس با وصالي قائم كه در اين نوع نياز به چسبها و محورهاي نگهدارنده لزوم پيدا ميكند. گاهي قطعه يا قطعات پاييني كه قرار است وزن قطعات بالايي را تحمل كنند نياز به استحكام بخشي دارند. مرمت آناستيلوزيس با وصالي افقي در اين نوع قطعات به صورت جانبي به يكديگر متصل ميشوند. وصالي اين قطعات معمولا به چسبها و نگهدارنده قوي نياز دارد.
صفه مسجد سلیمان ، کنگاور ، پاسارگاد ، تکاب ، معبد آناهیتا از نمونه آثار ساخته شده به روش سنگچین بدون ملات می باشند که روش مرمتی آناستیلوز در این موارد به کار گرفته شده است. مرحله اول: پاره یابی و حمل قطعات ميباشد. برای شروع ابتدا باید به مطالعات تصویری در مورد قطعات پایه (قطعهای که قرار است
قطعات دیگر به آن اضافه شوند ) پرداخت. مرحلة دوم : آسيب شناسي مشخص شود كه آسيب هاي اين نوع سنگ در ارتباط با محيط اطراف چند نوعند، فيزيكي، شيميايي يا مكانيكي . مرحله سوم: طبله زدايي و شستشو ميباشد. پاكسازي شامل زدودن قطعات از آلوده كنندههايي است كه ميتوانند روند تخريب را در سنگ تسريع بخشند.
مرحله چهارم استحکام بخشی اولیه قطعات : در این مرحله قطعاتی که نیاز به استحکام بخشی دارند ، استحکام می یابند تا زمانی که به قطعات دیگر وصالی می شوند، ضایعات بعدی را به دنبال نداشته باشند. مرحلة آخر وصالی و استحکام بخشی قطعات به یکدیگر:وصالی یعنی اتصال مجدد قطعات متلاشی شده با رعایت اصول به یکدیگر ، این عمل با استفاده از انواع چسب ها نظیر طبیعی و مصنوعی و محورهای نگهدارنده ( مفتولها ) امکان پذیر می گرديادمان تاريخي كه نماينده ي فرهنگ ،
هنر و فن معماري زمان ساختشان هستند ، بي شك در ارتباطي تنگاتنگ با بافت شهري پيرامون خود در زمان ساخت ، بوده و معني كامل خود را با آن مي يافته اند .
بي شك جدا كردن تك بناها و يادمان هاي تاريخي ، از محيط در برگيرنده ي آنها ، همانا كشيدن پرده اي از ابهام بر شناخت آنها براي آيندگان خواهد بود.
در اواخر قرن 19 ميلادي گفتمان هاي بسياري در پيوند با چگونگي باز شناخت و حفظ يادمان هاي تاريخي آغاز شد و روز به روز جدي تر و كامل تر دنبال شد . در پي اين روند تكامل مباحث مرمت ، در سال 1931 م ، در شهر آتن ، در چهارمين كنگره ي بين المللي معماران مدرن منشوري تهيه شد كه هدف آن حفاظت و حراست از يادمانهاي تاريخي و چگونگي هاي اين حفاظت بود . رفته رفته به فضاي پيراموني يادمان هانيز توجه شد . اين توجه هنگامي جدي تر گرديد كه در اثر جنگ دوم جهاني آسيب هايي به يادمان هاي تاريخي و فضاي پيراموني شان وارد شد.
از اين پس به نحوي سمت گيري مباحث مرمتي از توجه صرف به تك بناها خارج شده و بافت پيراموني در برگيرنده تك بناها هم اهميت پيدا كرده است . نمود اين اهميت روز افزون را مي توان در قطعنامه هاي بعد از سال هاي جنگ دوم جهاني ديد. تكامل نسبي اين روند در قطعنامه آمستردام ، به روشني نمايان مي شود.
با توجه به استفاده و کاربرد مرمت آناستیلوز در بناهای تاریخی سنگی اهمیت بررسی این نوع از مرمت و پرداختن به شواهدی از کاربرد آن ضروری می باشد. اکثر بناهای تاریخی مربوط به دوران پیش از اسلام همچنین محوطه ها و بناهای شاخص مانند تخت جمشید، پاسارگاد، معبد آناهیتا و... سنگچین بدون ملاط( با بستهای فلزی ) می باشد. در منشور آتن (1931)، فصل ششم اشاره می شود به این مسئله که:" در خرابه ها حفاظت دقیق و همراه با وسواس ضروری است و باید درصورت امکان اقداماتی جهت اعاده وضعیت قبلی قطعات اصلی که قابل اصلاح است،
(آناستیلوز) انجام پذیرد." و در دنباله این موضوع در منشور ونیز (مه 1964)، ماده 15 آمده،" در ویرانه ها هرگونه اقدام به بازسازی ممنوع است فقط عملیات آناستیلوز به معنای سوارکردن مجدد قسمت های جدا شده و موجود در محل مجاز است." که در شروع بررسی مورد توجه است.
دستیابی به راهکارهایی جهت مرمت آناستیلوز در بناهای سنگی ایران با توجه به موارد موجود در قطعنامه ها از اهميت بسياري برخوردار است.
تاریخچه مرمت و تئوریسین های مشهور مرمت
تاريخچه مرمت :
مرمت را مي توان همراه معماري به حساب آورد و به اين مفهوم از همان زماني يك بناي شكل گرفت مرمت آن بنا هم كم كم خود را نشان داد . به اين ترتيب چه در ايران و چه در ديگر ممالك و تمدنها مرمت همواره وجود داشته است مثالهاي كه در اين زمينه براي اين سرزمين مي توان نام برد به تغير كاربري چهار طاقي ها و آتشكده ها و كليساها به مساجد يا به توسعه مساجد مثل مسجد جامع اصفهان و به اندود كردن و بررسي سالانه بام ها در بناها اشاره كردو یا استفاده از پشت بند در بیشاپور پس از ساخت بنا برای جلوگیری از رانش طاق .
آنچه را كه به عنوان مرمت به معناي امروز خود مي شناسيم را مي توان در قرن 18 ميلادي در اروپا جستجو كرد در اينجا سعي مي كنيم كه بخش از آن را بصورت خلاصه و نظريات برخي از مهمترين افرادي را كه در اين مقوله تلاش داشته اند را مي آوريم .
اعلام رسمي حفاظت از آثار باستاني توسط كنوانسيون ملي فرانسه به سال 1794 تاثير به سزايي در اروپا بر اصل احياي بناها در شكل كالبد و عملكرد در گذشته و روشهاي مختلفي را نيز براي تحقيق اين هدف دنبال كرد . در سه دهه اول قرن 19 ميلادي معيار و روشي براي مرمت اعمال شد كه در آن به لحاظ بعد زماني اولين تصوير حاصل از امر مرمت عبارت بود
از اتخاذ روش ها و راه حل هايي كه بتوان با استفاده از آن بخشهاي اصيل بنا را از بخشهاي مرمت شده تشخبص داد . با فراز و نشيب هاي متعددي كه در تئوري هاي مرمت پيش آمد بالاخره به سال 1931 ، كنگره بين المللي آتن ، اصول و مباني مربوطه به مرمت را جمع آوري و مدون كرد . منشور آتن توصيه اكيدي بر مراقبت و استحكام بخشی آثار كرده و استفاده از ابزارهاي فني و سيستم هاي سازه ای در كاملاً مدرن را مجاز شمرد
و يك سال بعد در سال 1932 آقاي گوستاو جوانوني در ايتاليا باز نگري جامعي بر آن ارائه داد . شاخص ترين تئوري او در ارجح شمردن ارزش سندي و تاريخي بنا بر ارزش كالبدي و شكلي آن است . اصل فوق در منشور مرمت كشور ايتاليا كاربردي عمده يافت . اين نظريه مرمت علمي ناميده مي شود و در آن تمامي عناصر با ارزش هنري با هر سابقه تاريخي مورد حفاظت قرار مي گيرند .