بخشی از مقاله

چکیده

امروزه روش رایج براي کمک به بسیاري از دانشآموزانی که مشکل یادگیري دارند یا دچار ناتوانی هستند، این است که به طور عملی در مدارس عادي تحصیل کنند،به این ترتیب معلمان کلاس عادي وادار میشوندکه جرأت و شایستگی لازم براي رویارویی با نیازهاي تربیتی،اجتماعی و شخصیتی چنین دانشآموزانی را در خود گسترش دهند.اغلب روشهایی که ویژه نامیده میشوند فقط فنون آموزشی اساسی و مناسبی هستند که با ظرافت و ّدقت بیشتري به کار می روند.دیدگاههاي عنوان شده در این تحقیق به دنبال آن است که در زمینهي پرورش گسترهي وسیع تواناییهاي دانشآموزان،پیشنهادهاي عملی و موثر ارائه دهد تا این دانش آموزان بتوانند در برنامهي مدارس عادي ادغام شوند.

معلمان با افزودن همه یا بعضی از راهبردهاي تشریح شده،به گنجینهي مهارتهاي عادي خود، رویکردشان را با همهی کودکان، چند بعديتر و انطباقپذیرتر خواهند ساخت و میتوانند برنامههاي عادي را با دانشآموزان دچار مشکل یادگیري تطبیق دهند تا آنها نیز بتوانند به موفقیتهایی دست یابند. پژوهش حاظر هدف معرفی اختلال خواندن و آموزش راهکارهایی براي معلمان در جهت ارتقاي کیفیت آموزشی از طریق توانمندسازي و تعالی مهمترین رکن نظام آموزشی، یعنی »معلم« به عنوان»کارگذار فکور« میباشد. نکتهاي که براي معلمان لازم است، پرهیز از تشخیص کدگذاريهاي قالبی است. اگرچه مشکلات یادگیري و ویژگیهاي افراد داراي مشکلات یادگیري مشخص شدهاند، اما حتماً باید به این نکته عنایت داشت که هر کودك موجودي است بی همتا و بیمانند و مشکل او نیز بیهمتا و بیمانند است و طریق درمانش نیز بیهمتا و بیمانند و البته وجوه مشترکی نیز بین آنها میتواند وجود داشته باشد

کلمات کلیدي:  اختلال، خواندن ، یادگیري، روانشناسی

.1مقدمه

سخن از کودکان با نیازهاي ویژه، نه سخن گفتن از تفاوتهاي بارز آنها با افراد عادي است و نه تاکید بیش از اندازه بر شباهتهاي آنها. نکتهي مهم در نظر گرفتن همزمان شباهتها و تفاوتها و تاکید اولیه بر ویژگیهاي مشترك آنهاست. در نتیجه کودك با نیازهاي ویژه در نگاه اول یک کودك است با تمام ویژگیهاي انسان بهنجار - تاکید اولیه بر شباهت ها - ، و در نگاه دوم کودکی است داراي نیازهاي ویژه که باید به آنها توجه داشت،این کودك چه کمتوان ذهنی باشد چه تیزهوش، داراي نیازهاي ویژهاي است که آموزش عمومی پاسخگوي آن نیست. تقریباً همهي افرادي که دست اندر کار تعلیم و تربیت کودکان هستند.با فنونی مانند خودراهبري،خود نظمدهی،ادارهي رفتار کودکان،آموزشهاي شناختی و فراشناختی،روشهاي تغییر و اصلاح رفتار و ...آشنایی دارند.

با وجود این،چون به کاربستن این فنون مستلزم دانش کاربردي است، لذا اکثر مربیان در استفاده از این فنون با شکست مواجه میشوند، چرا که آگاهی مربی از مسائل و مشکلات علمی که در هنگام کار با آن برخورد میکند، امري بسیار ضروري است. ّمربی باید از مراحل متوالی که قصد دارد دانشآموز را از میان آنها بگذراند کاملاً آگاه باشد و موانع و مشکلات هر مرحله را به خوبی بشناسد تا بتواند به موقع دانشآموز را هدایت کرده و از شکست و ناامیدي وي جلوگیري کند. باید اعتراف کرد که شباهتهاي میان کودکان دچار مشکل یادگیري یا ناتوانی با دیگر کودکان بیشتر از تفاوتهاي میان آنهاست.این کودکان در عین حال که مکن است نیازهاي ویژهاي داشته باشند، نیازهاي عمومیشان همانند سایر کودکان است.

اغلب دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیري در یک یا چند سطح از مهارتهاي اساسی مشکل دارند. اختلال در خواندن یکی از رایجترین مشکلات در میان آنهاست. در حدود 90 درصد دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیري در خواندن مشکل دارند.در سالهاي اخیر شواهد نشان دادهاند که اختلال در خواندن قبل از ورود به مدرسه و شروع آموزش رسمی شکل میگیرد.عدم توانایی خردسالان در به کارگیري درست بازشناسی و تولید واجهاي مجزا می تواند پیشبینی کنندهي مشکلات خواندن باشد. این مشکل میتواند در مشکلات تحصیلی کودکان هنگام ورود به مدرسه نمود پیدا کند. اغلب آنها در بدو ورود به مدرسه، ابتدا در یادگیري صداي حروف مشکلاتی را نشان میدهند، سپس مشکلات آنها به بازشناسی حروف نوشتاري و کلمههاي ساده نیز تعمیم مییابد، در نهایت در پایان تحصیل پایه اول، ناتوانی یادگیري به طور معناداري نمایان میگردد.

به بسیاري از دانشآموزانی که داراي اختلال خواندن هستند، متأسفانه برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده میشود که هیچ کدام صحیح نیستند. این دانشآموزان به علت مشکلی کا در خواندن دارند، نمیتوانند کتابهاي درس علوم و ریاضی و امثال آن را بخوانند و بنابراین در آن درسها نیز با مشکلاتی رو به رو میشوند. تمامی مطالعات نشان میدهد که این اختلال قابل درمان است - مصطفی تبریزي،علیرضا تبریزي،نرگس تبریزي - .

.2 متدولوژي مقاله

امروزه روش رایج براي کمک به بسیاري از دانشآموزانی که مشکل یادگیري دارند یا دچار ناتوانی هستند، این است که به طور عملی در مدارس عادي تحصیل کنند،به این ترتیب معلمان کلاس عادي وادار می شوندکه جرأت و شایستگی لازم براي رویارویی با نیازهاي تربیتی،اجتماعی و شخصیتی چنین دانشآموزانی را در خود گسترش دهند.اغلب روشهایی که ویژه نامیده میشوند فقط فنون آموزشی اساسی و مناسبی هستند که با ظرافت و ّدقت بیشتري به کار می روند.دیدگاههاي عنوان شده در این تحقیق به دنبال آن است که در زمینهي پرورش گسترهي وسیع تواناییهاي دانشآموزان،پیشنهادهاي عملی و موثر ارائه دهد تا این دانشآموزان بتوانند در برنامهي مدارس عادي ادغام شوند.

معلمان با افزودن همه یا بعضی از راهبردهاي تشریح شده،به گنجینهي مهارتهاي عادي خود، رویکردشان را با همهی کودکان، چند بعديتر و انطباقپذیرتر خواهند ساخت و میتوانند برنامههاي عادي را با دانشآموزان دچار مشکل یادگیري تطبیق دهند تا آنها نیز بتوانند به موفقیتهایی دست یابند. یکپارچهسازي دانشآموزان داراي نیازهاي ویژه در کلاسهاي عادي باید شامل یک برنامهي آموزشی جمعی باشد یا یک برنامهي فردي به آن ضمیمه شود. هنگامی که برنامهي آموزش فردي - 1 - IEPSضرورت مییابد،آموزگاران نه تنها لازم است تکلیف فردي دانشآموز را به روشنی مشخص کنند، بلکه باید برنامهي درسی جمعی او با دیگران را نیز روشن سازد.

متأسفانه آموزش ویژه هنوز همان »قلمرو دانشی مرموز و مبهم«است که مین، ورگاسون و ولاین - 1972 - 1تعریف میکنند.این امر سبب عدم درك صحیح این حقیقت میگردد که فنون ویژه و ترفندهاي آموزشی، صرفاً همان شیوههاي تعلیم بنیادین هستند که براساس تجربیات عملی روزمره و با ظرافت به کار میروند. - پیتر وست وود ،ص - 17متاسفانه این قلمرو مبهم و مرموز که آموزشهاي ویژه را احاطه کرده است سبب میشود معلمان کلاس عادي هنگام رویارویی با کودکان ناهنجار احساس بی کفایتی کنند.آنها گمان میکنند که دانش و مهارتهاي لازم براي آموزش این کودکان را ندارند. این باور،اساساً غلط است. نیازهاي آموزش و پرورش ویژه را نباید محدودهاي سرّي دانست که پا نهادن در آن مخاطرهآمیز است. - توماس2،1986، ص - 101

گرایشهاي اخیر مبنی بر ادغام دانشآموزان دچار ناتوانیهاي کاملاً شدید در کلاسهاي عادي،ضرورتی است که معلمان براي نشان دادن توانایی خود، آن را میپذیرند. آموزش ویژه به معناي برنامهاي است که براي برآوردن نیازهاي خاص یک فرد استثنایی - با نیازهاي ویژه - طراحی شده است. مواد ویژه،تکنیکهاي تدریس، با تجهیزات و تسهیلات مورد نیاز بسته به نوع ناتوانی در فرآیند آموزش ویژه باید مورد استفاده قرار گیرند. - عباسعلی حسین خانزاده - اطلاعات بدست آمده از نظریه ي مک کورمیک - 1979 - 3 این دیدگاه حمایت میکند که: آموزشهاي موثر، نه تنها سطح تحصیلی همهي دانشآموزان را افزایش میدهد، بلکه شیوع بسیاري از شکستهاي یادگیري رابه طور عمده کاهش میدهد.

اکثر شواهد اخیر،کاملاً بر این دیدگاه مبتنی هستند - سیمونز، فونکز و فونکز1991 4، ص - 23تمرینهاي آموزشی موثر، تمرینهایی هستند که بیشترین موقعیت یادگیري را براي یادگیرنده فراهم می کنند.این تمرینها میزان موفقیت دانشآموزان را افزایش میدهند - پیتر وست وود، ص - 23پژوهش حاظر هدف معرفی اختلال خواندن و آموزش راهکارهایی براي معلمان در جهت ارتقاي کیفیت آموزشی از طریق توانمندسازي و تعالی مهمترین رکن نظام آموزشی، یعنی »معلم« به عنوان»کارگذار فکور« میباشد. نکتهاي که براي معلمان لازم است، پرهیز از تشخیص کدگذاريهاي قالبی است. اگرچه مشکلات یادگیري و ویژگیهاي افراد داراي مشکلات یادگیري مشخص شدهاند، اما حتماً باید به این نکته عنایت داشت که هر کودك موجودي است بی همتا و بیمانند و مشکل او نیز بی همتا و بیمانند است و طریق درمانش نیز بیهمتا و بیمانند و البته وجوه مشترکی نیز بین آنها میتواند وجود داشته باشد - مصطفی تبریزي،علیرضا تبریزي،نرگس تبریزي -

.3 روش

آموزشهاي موثر وقتی که با فرديسازي و نیز استفاده از فعالیتهاي جمعی ترکیب شود، نیاز معلمان را جهت تهیهي برنامه-هاي جداگانه براي دانشآموزان دچار ناتوانی یا مشکلات یادگیري کاهش میدهد.از جمله روشهاي فرديسازي که آگاهی کامل دانشآموزان را منعکس میکند، عبارتند از: دادن فرصت بیشتر به دانشآموزان براي پاسخگویی پرسشها، تحسین دانشآموزان ویژه، تشخیص علاقه و تواناییهاي دانشآموزان هنگام بحث دربارهي یک موضوع، مسؤلیت دادن، تعیین اهداف کوتاهمدت،ارئهي کمکهاي کمابیش مستقیم، اصلاح و تجدیدنظر مکرر موضوعات براي بعضی دانشآموزان و انتخاب منابع مرجع متفاوت. - پیتروست وود،ص - 27

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید