بخشی از مقاله

اثربخشي آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي بر خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي
چکيده
زمينه : خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي از متغيرهاي کليدي در نظام هاي آموزشي هستند که زمينه رشد و ارتقاي شناخت ، نگرش و مهارتهاي دانش آموزان را فراهم مي آورند، بنابراين اجراي برنامه اي که زمينه شکوفايي اين متغيرها را فراهم آورد از اهميت خاصي برخوردار است .
هدف : اين پژوهش با هدف بررسي اثربخشي آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي بر خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي صورت گرفته است .
روش : اين پژوهش به روش آزمايشي، از نوع پيش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.
جامعه آماري پژوهش کليه دانش آموزان پسر سوم راهنمايي شهرستان قدس در سال تحصيلي ١٣٩٠.٩١ بود که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي، ٦٠ نفر از دانش آموزان انتخاب و در دو گروه ٣٠ نفره جايگزين شدند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش پرسش نامه خلاقيت عابدي، مقياس انگيزه پيشرفت هرمنس و مقياس خودپنداره تحصيلي دلاور است . يافته ها: آموزش مهارتهاي شناختي و فراشناختي بر خلاقيت ، انگيزه پيشرفت ، و خودپنداره تحصيلي مؤثر است .
نتيجه گيري : با آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي مي توان خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي را بهبود بخشيد.
کليد واژه (گان ): راهبردهاي شناختي و فراشناختي ، خلاقيت ، انگيزه پيشرفت ، خودپنداره تحصيلي ، دانش آموزان

مقدمه
امروزه صاحب نظران ، خلاقيت ١ را دانشي بنيادي براي هرگونه تغيير و نوآوري و عاملي مهم در شتاب بخشيدن به نوآوريهاي علمي و فناورانه بشر مي دانند. مطالعات موجود نيز نشان ميدهند که مرکز ثقل حرکات نوين در آينده را خلاقيت و ميزان بهره گيري از تفکر خلاق تشکيل مي دهد. بر اين اساس، يکي از چالش هاي جدي و قابل پيش بيني بشر در آينده مساله ميزان بهره گيري از ذهن ها و شخصيت هاي خلاق در حوزههاي مختلف علمي ، پژوهشي ، فناورانه و بهداشتي است (پيرخائفي و همکاران ، ١٣٨٨).
خلاقيت يکي ابعاد شناختي فرد است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشري نقش مؤثري دارد و زير بناي اختراع و دستاورد هاي علمي و هنري است . پژوهش هاي انجام شده در زمينه خلاقيت نشان مي دهد خلاقيت موهبتي نيست که افرادي خاص از آن برخوردار باشند چون ميتوان با کاربرد شيوه هاي مناسب ، آن را پرورش داد.
با اين وجود در تبيين خلاقيت نظريه هاي مختلفي وجود دارد که در جاي خود توضيحي روشنگرانه براي عوامل مؤثر بر خلاقيت ارائه کرده اند. هنسي وآمابيل ٢ (١٩٨٧) معتقد است که خلاقيت پديدهاي اجتماعي است و از نيازها، مقتضيات جامعه و شرايط خانوادگي بر ميخيزد. عده اي ديگر نظير تورنس ٣ (١٩٧٩) معتقداند که خلاقيت يک اثر شخصي است ؛
يعني به عواملي نظير انگيزش ، هيجان، عواطف ، احساسات ، تجربه ها و يادگيري هاي شخصي وابسته است . عدهاي نيز مانند گيلفورد١ (٢٠٠٥) معتقداند که خلاقيت بعدي فراشناختي دارد و با فرآيندهاي عالي ذهني نظير تفکر، هوش ، تخيل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد. گروهي هم مانند استرنبرگ ٢ (٢٠٠٩) و ميهالي ٣ (٢٠٠٧) معتقداند که خلاقيت پديده اي چندمتغيري است يعني عواملي نظير جامعه ، خانواده، شخصيت و توانائي هاي شناختي همزمان بر آن تأثير ميگذارند.
انگيزه پيشرفت ٤ و خودپنداره تحصيلي ٥ نيز از متغيرهايي هستند که هم ميتوانند با خلاقيت در ارتباط باشند و هم اينکه تحت تأثير تغييرات ناشي از آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي قرار گيرند. خودپنداره يکي از مفاهيم اساسي در روانشناسي است . خودپنداره ، شبکه اي از عقايد و باورهاي مثبت و منفي در مورد خود، پذيرش يا رد خود مي باشد. در پژوهشهاي مختلف که پيرامون خودپنداره انجام گرفته است ، اين مفهوم را با اصطلاحات متفاوتي تعريف کرده اند و برخي نيز آن را مترادف با عزت نفس و خودتنظيمي دانسته اند (احمد و برواينسما٢٠٠٦،٦). خودپنداره تحصيلي نيز فرايند شکل گيري ارزشيابي از خودپنداره متأثر از تجربه هاي آموزشي دانش آموزان و تفسير محيط آموزشي (پکران ٧ و همکاران ، ٢٠١١) و بيانگر دانش و ادراکات فردي درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در يک حوزه تحصيلي معين و عقايد فردي درباره توانايي هايمان در انجام موفقيت آميز تکاليف تحصيلي در سطوح طراحي شده است و يکي از بهترين پيش بيني کننده ها و ميانجي ها براي متغيرهاي انگيزشي اثربخش و غير اثربخش و از جمله عوامل مؤثر در فرايند يادگيري ميباشد (اکرم رانا و ظفر اقبال ١، ٢٠٠٥).
افرادي که در انجام کارها اثربخش تر، مطمئن تر و توانمندتر عمل ميکنند از ميزان خلاقيت و خودپنداره تحصيلي بالاتري برخورداراند و بالطبع چنين خودپنداره اي منجر به بالاتر رفتن انگيزه پيشرفت در گام هاي آتي ميشود. انگيزه پيشرفت به عنوان يک زمينه نسبتا ثابت در افراد، از جمله مهمترين انگيزه ها يا نيازهاي اکتسابي هر فرد ميباشد که براي نخستين بار توسط موري ٢ در سالهاي ١٩٣٠ مطرح شد (بيابانگرد، ١٣٨٤). وي نياز و ميل به پيشرفت را به عنوان يکي از نيازهاي اساسي و از ويژگي هاي سازگار شخصيت انسان مي دانند. مک کلهلند٣ نيز نياز نياز و انگيزه پيشرفت را نتيجه تعارض هيجاني بين اميد به موفقيت و ميل به دوري و گريز از شکست ميداند. اينکه اميد به موفقيت از سويي به هيجانات و عقايد مثبت پيرامون موفقيت وابسته است و از سوي ديگر ترس از شکست به هيجانات منفي و اينکه موقعيت پيشرفت دور از دسترس و خارج از توان او ميباشد، مرتبط است (استين ماي و اسپيناس ٤، ٢٠٠٩). بر اين اساس انگيزه پيشرفت ، ميل يا اشتياق فرد براي کسب موفقيت در موقعيت هايي است که موفقيت در آنها به کوشش و توانايي فرد وابسته است . افراد داراي سطح انگيزه پيشرفت بالا
براي حل مشکلات و رسيدن به موفقيت بسيار کوشا هستند. اين افراد حتي پس از آنکه شکست ميخورند دست از تلاش برنمي دارند و تا رسيدن به موفقيت به کوشش ادامه مي دهند (سيف ، ١٣٩٠). انگيزه پيشرفت به عنوان عامل مهمي در عملکرد تحصيلي قلمداد مي شود. همچنان که مشاهده ميشود سه متغير خلاقيت ، خودپنداره تحصيلي و انگيزش پيشرفت در يک مدل زنجيره اي متقابل با هم ارتباط دارند (زيتناکووا٥، ٢٠٠٧). هدف ما در اين پژوهش نيز اين است که تأثير آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي را بر اين سه متغير به هم مرتبط بسنجيم .
راهبردهاي شناختي و فرا شناختي ١ تدابيري هستند که به يادگيري و يادآوري کمک خواهند کرد. هرچند اين راهبرد ها قابل يادگيري هستند ولي بعضي از يادگيرندگان از عهده يادگيري آن بر نمي آيند و لازم است در اين زمينه آموزش ببينند (سيف ، ١٣٩٠). هر قدر دامنه راهبردهايي که دانش آموزان به نحو مناسب به کار مي گيرند گسترده باشد، موفقيت آن ها در حل مسئله ، خواندن ، درک مطلب و به خاطر سپاري اطلاعات بيشتر است (فرخي ، ١٣٨٩).
يادگيرندگاني که از روش هاي مطالعه و يادگيري خودشان آگاهي دارند و به طور آگاهانه فعاليت هايي را براي بهبود اين ها انتخاب ميکنند، از يادگيرندگاني که نسبت به اين مسائل کمتر آگاهي دارند بيشتر ياد ميگيرند، آنها به طور آگاهانه و با استفاده از دانش فراشناخت خود استراتژي هاي خاصي را با اهداف خاص يادگيري هماهنگ ميسازند(ايگن و کاوچک ، ٢٠٠١). هر چند گانيه ٣ شناخت و فراشناخت را از هم جدا نمي داند ولي تمايز آن ها دراين است که فرايند شناخت مربوط به تفکر است در حاليکه فراشناخت مربوط به تفکر در مورد تفکر است .
اصطلاح شناخت ، به فرآيندهاي دروني ذهني يا راه هايي که در آنها اطلاعات پردازش ميشوند، يعني راه هايي که ما به وسيله ي آنها اطلاعات را مورد توجه قرار مي دهيم ، آنها را تشخيص ميدهيم و به رمز در مي آوريم و درحافظه ذخيره ميسازيم ، و هر وقت که نياز داشته باشيم آنها را از حافظه فرا مي خوانيم و مورد استفاده قرار مي دهيم ، گفته مي شود.
(بايلرواسنومن ٤، ١٩٩٣). شناخت در زبان روزمره به معناي دانستن است ولي در زبان روانشناسي به معناي جريان هاي تفکر و يادگيري و چگونه سازمان دادن ، ذخيره سازي و به کارگيري اطلاعات است ( گيج و برلاينر١، ١٩٩٤). دري و مورفي ٢ (١٩٨٦) راهبرد هاي شناختي را شامل راه هايي مي دانند که از طريق آن افراد يادگيري خود را مديريت ميکنند، به ياد مي آورند و تفکر مي کنند. هندري ٣ (١٩٩٤) راهبردهاي شناختي را طرح ها يا روشهايي براي حل يک مسئله ميداند. او معتقد است که راهبردهاي شناختي ، اکتشاف هايي براي پردازش اطلاعات هستند. افراد در فرايند کسب اطلاعات نيازمند نظم دهي به محرک هاي خارجي ، فعاليت علمي و خلاق هستند و براي اين منظور، استفاده از راهبردهاي شناختي اين نياز را تأمين مي کند
(عباباف ، ١٣٨٧). فلاول ٤ (١٩٨٥) فرايند شناختي را يکي از فرايندهاي مهمي مي داند که در حافظه صورت ميگيرد. او معتقد است که اين فرايند از مرحله برداشت حسي شروع ميشود و تا بازيابي اطلاعات از حافظه بلند مدت ادامه دارد و چون اين فرايندها به دانستن و شناخت مربوط ميشوند به آنها فرايندهاي شناختي ميگوييم . به عبارت ديگر وقتي که ما يک چيز را ١٢٦ شناسايي ميکنيم ، نامي را به خاطر ميآوريم ، جمله را ميفهميم يا نظري ارائه ميکنيم و يا يک مسئله را حل مي کنيم دست به عمل شناخت مي زنيم . فراشناختي نيز نقش بارز و مهمي در حل مسئله ، کنترل خود، خودآموزي و تغيير رفتار دارد(نياز آذري،١٣٨٢). شعاري نژاد (١٣٨٠) فراشناخت را ايده جديد نمي داند و معتقد است متفکران يونان باستان ارزش خود شناسي را که نوعي فراشناخت است ، دريافته بودند. علي رغم تمام نظريه پردازيها واژه فراشناخت به معناي کنترل فرايندهاي شناختي تا دهه ١٩٧٠ مطرح نشده بود. فلاول (٢٠٠٠) فراشناخت را هرگونه دانش يا فرايند شناختي که موضوع آن جنبه اي از اقدامات شناختي و تنظيم آنهاست مطرح کرده است . به عبارتي ديگر او معتقد است اين مقوله از آن جهت فراشناخت است که معناي اصلي آن شناخت در مورد شناخت است . در واقع مي توان گفت اگر شناخت عبارت از دريافت ، پردازش ، نگهداري و انتقال اطلاعات باشد فراشناخت فعاليتي است که کنش هاي مربوط به چهار عنصر يادشده را در بر مي گيرد و بر آنها نظارت دارد (آقازاده، ١٣٩٠).
فراشناخت حداقل داراي دو جزء دانش و کنترل است ، منظور از دانش آگاهي از مهارت ها، استراتژي ها و ابزاري جهت اجراي کارآمد يک تکليف است و کنترل مستلزم استفاده از مکانيزم هاي خودگردان براي حصول اطمينان از اجراي موفقيت آميز تکاليف است .
پژوهش هاي انجام شده در باره ء راهبردهاي شناختي و فراشناختي نشان داده است که استفاده از اين تدابير به افزايش يادگيري يادگيرندگان منجر ميشود(بکمان ٢٠٠٢،١). اين اثر به ويژه براي يادگيرندگاني که به نحوي با مشکلات يادگيري مواجه اند، چشمگير است (ملکي ، ١٣٨٤). متولي (١٣٧٦)نتيجه گرفت که به کارگيري راهبردهاي فراشناختي با توانايي خواندن ،درک مطلب و سرعت يادگيري رابطه دارد. همچنين ابراهيمي قوام آبادي(١٣٧٧)به اين نتيجه رسيد که آموزش اين راهبردها علاوه بر درک مطلب و سرعت يادگيري ،با خود پندارهي مثبت و برنامه ريزي و توانايي حل مسأله افراد رابطه مثبت دارد. عبدوس (١٣٨٠) نيز تأثير آموزش راهبردهاي فراشناخت بر خلاقيت را مثبت ارزيابي مي کند.
قورچيان (١٣٧٨) در تحقيقي نشان داد به کارگيري راهبردهاي يادگيري در کلاس درس زمينه درگيري علمي ، شادابي عاطفي، سازندگي ، خلاقيت و خودمسئوليت پذيري اجتماعي را فراهم مي آورد. ديره و بني جمال (١٣٨٨) توسعه راهبردهاي شناختي و فراشناختي را لازمه ادراک خودکارآمدي مي دانند. اثر بخشي آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي بر پيشرفت تحصيلي (الکساندر، مورفي و گان ١٩٩٨،٢؛ پنتريچ ، ١٩٩٩؛ متولي ، ١٣٧٦؛ ملکي ، ١٣٨٤)، کاهش اضطراب امتحان(تباس ، ١٩٨٥؛ شقاقي ،١٣٨٢؛ خاکسار، ١٣٨٧؛ ابوالقاسمي ، گلپور، نريماني و قمري ، ١٣٨٨)، افزايش عزت نفس تحصيلي (شومر٣، ١٩٩٣؛ نولن و مورگان ، ٢٠٠٠؛ زارعي و همکاران ، ٢٠١١)، هشياري و خودکنترلي (نولن و مورگان، ٢٠٠٠)، افزايش علاقه و اعتماد به نفس (کار و جساپ ١، ١٩٩٦) و درک مطلب (فرخي ، ١٣٨٩) تأييد شده است .
با توجه به کارآمد بودن راهبردهاي شناختي و فراشناختي ، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ دادن به اين پرسش است که آيا آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي مي تواند برخلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي دانش آموزان پايه سوم راهنمايي اثربخش باشد؟
روش پژوهش
اين پژوهش به روش آزمايشي ، از نوع پيش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.
دانش آموزان سوم راهنمايي مشغول به تحصيل در ٢٩ مدرسه پسرانه آموزش و پرورش شهرستان قدس در سال تحصيلي ٩١-١٣٩٠ جامعه آماري اين پژوهش را تشکيل دادند . به منظور انتخاب نمونه آماري، تعداد ٦٠ نفر از دانش آموزان با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. اين ٦٠ نفر نيز به صورت کاملا تصادفي به دو گروه ٣٠ نفره (گروه آزمايش و گروه کنترل) تقسيم شدند.
ابزار پژوهش
آزمون خلاقيت عابدي : اين پرسشنامه داراي ٦٠ گويه بوده که در سه طيف مورد سنجش قرار گرفته و حداکثر امتياز ١٨٠ و حداقل ٦٠ ميباشد. پايايي اين پرسشنامه با استفاده از روش آلفاي کرونباخ ٠.٨٦ بوده است . همچنين به پژوه و همکاران (١٣٨٩) پايايي اين آزمون را با استفاده از روش آلفاي کرونباخ و تصنيف مورد بررسي قرار داده و به ترتيب ضريب هاي ٠.٨٢و ٠.٨٣ بدست آمد.
پرسشنامه انگيزه پيشرفت هرمنس : پرسشهاي اين مقياس به صورت ٢٩ جمله ناقص بيان شده است که در پي هر جمله ناتمام چند گزينه ارائه شده است . برحسب اينکه انگيزه پيشرفت از زياد به کم يا کم به زياد باشد، به هر گزينه نمرهاي تعلق مي گيرد. بعضي از سوالات بصورت مثبت و بعضي به صورت منفي ارائه شده است . اسودي (١٣٧٩) براي محاسبه پايايي از دو روش آلفاي کرونباخ و بازآزمايي استفاده کرد که به ترتيب ٠.٨٤ و ٠.٨٢ به دست آورده است .
مقياس خودپنداره تحصيلي دلاور : اين آزمون داراي ٤٠ جمله است که هر کدام از جملات قابليت نظردهي در ٤ درجه را دارند. بنابراين آزمودني مي تواند نظر خود را در مورد هر جمله با انتخاب يکي از گزينه هاي کاملا مخالفم ، مخالفم ، کاملا موافقم ، و موافقم مشخص نمايند. اين مقياس در سال ١٣٧٢ توسط دکتر دلاور ساخته شد و اعتبار محتوايي آن گزارش شده است . همچنين اين مقياس در پژوهشي بر روي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي تهران به کار گرفته شد و ضريب پايايي آن٧٨.. بدست آمده است ( ابراهيمي قوام ، -١٢٩ -١٣٧٧). حداکثر نمره در اين آزمون ١٢٠ نمره است و هر چه نمره آزمودني در اين مقياس بالاتر باشد از مفهوم خودپنداره تحصيلي بالاتري برخوردار است .
روش اجرا
پس از اجراي پيش آزمون خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي در هر دو گروه براي گروه آزمايش آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي طي ٨ جلسه ٥٠ دقيقه اي انجام گرفت که در هر جلسه سه محور اصلي به شرح زير در نظر گرفته شد: ١) ارائه توضيحات کامل در مورد راهبرد مربوط به هر جلسه با استفاده از پاورپوينت همراه با سوال و جواب و يادداشت برداري توسط آزمودني ها. ٢) انتخاب يک درس از کتاب درسي و کاربرد آموخته ها در کلاس بر روي آن. ٣) ارائه تکاليف و تمرينات لازم به آزمودني ها براي جلسه بعد.
جلسه اول : در جلسه اول دانش آموزان ضمن معرفي خود و آشنايي با مدرس دوره به طور خلاصه با مفهوم يادگيري ، انواع حافظه و ساختار آن و علل فراموشي آشنا شدند. در ادامه راهبرد تکرار و مرور ويژه مطالب ساده با مثالهاي متنوع و با استفاده از پاورپوينت آموزش داده شد. لازم به ذکر است قبل از شروع جلسه در دانش آموزان ايجاد انگيزه شد.
جلسه دوم: در اين جلسه راهبرد تکرار ويژه موضوع هاي پيچيده آموزش داده شد، در ادامه راهبردهاي کلمه کليدي ، سرواژه ، تصوير سازي ذهني ،استفاده از واسطه ها و روش مکان ها آموزش داده شد. از دانش آموزان خواسته شد، مثالهايي در مورد هر کدام از اين راهبردها بيان کنند.
جلسه سوم : در اين جلسه راهبرد هاي گسترش ويژه مطالب پيچيده مثل يادداشت برداري، خلاصه کردن ، بازگو کردن مطالب به زبان خود آموزش داده شد، بطور تصادفي هر کدام از دانش آموزان فصلي از کتاب را باز مي کردند و موظف بودند پاراگرافي را خلاصه کردند، به همين ترتيب در کلاس راهبردهاي ديگر نيز توسط دانش آموزان تمرين شد.
جلسه چهارم : در اين جلسه شرح و تفسير و تحليل روابط ، استفاده از اطلاعات آموخته شده براي حل مسائل ، قياسگري به شيوه جلسات قبل آموزش داده شد. نهايتا تکاليفي براي جلسه آينده به دانش آموزان داده شد.
جلسه پنجم : راهبرد سازماندهي شامل دسته بندي اطلاعات جديد بر اساس مقوله هاي آشنا، تهيه فهرست عناوين ، تبديل متن درس به نقشه وترسيم طرح درختي و تهيه نمودار، نقشه مفهومي و الگوي مفهومي در اين جلسه آموزش داده شد. براي آموزش نقشه مفهومي از کتاب تاريخ و علوم مثالهاي براي دانش آموزان آورده شد. در پايان جلسه پنجم نيز جمع بندي راهبردهاي شناختي انجام گرفت .
جلسه ششم : دانش آموزان با راهبردهاي برنامه ريزي از زير مجموعه راهبردهاي فرا شناختي شامل تعيين هدف مطالعه ، پيش بيني زمان لازم براي مطالعه ، تعيين سرعت مطالعه و انتخاب راهبردهاي شناختي مناسب آشنا شدند.
جلسه هفتم : راهبرد هاي نظارت و ارزشيابي از زير مجموعه راهبردهاي فراشناختي شامل ارزشيابي از پيشرفت ، نظارت بر توجه و طرح سوال در زمان مطالعه آموزش داده شد. هدف استفاده از اين راهبردها آگاهي يافتن فراگير از چگونگي پيشرفت خود و زير نظر گرفتن و هدايت آن است .
جلسه هشتم : در اين جلسه راهبرد هاي نظم دهي که عبارت است از سازگاري هاي فراشناختي پايدار و بهسازي هاي که از سوي فراگير در برابر بازخوردهاي مربوط به خطاها انجام مي شود، آموزش داده شد. بعد از اتمام جلسات نيز از هر دو گروه پس آزمون خلاقيت ، انگيزه پيشرفت و خودپنداره تحصيلي گرفته شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید