بخشی از مقاله
اثر یک جلسه فعالیت هوازی بر تعادل دختران غیر ورزشکار
چکیده
هدف؛ این پژوهش به منظور بررسی اثر یک جلسه تمرین هوازی بر تعادل دختران غیر ورزشکار انجام گرفت. روش شناسی : مطالعه حاضر بر روی ۱۵ دختر غیر تربیت بدنی دانشگاه الزهرا با میانگین سنی (E= انحراف معیار) ۱۹/۵۵ (E= ۶۹!۰) لال، قد ۴/ ۱۶۱ (E- ۳/۱۴) لانتی متر و وزن ۶۲۲۵{E ۴/۴۵) کیلوگرم بود که پس از احراز شرایط لازم که با پرسشنامه یک تعیین شده بود به عنوان نمونه انتخاب شدند. تکلیف مورد بررسی حفظ تعادل ایستا به مدت ۳۰ ثانیه روی صفحه بادی روی دستگاه تعادل سنج باخت شرکت ساتراپ بود. شرکت کنندگان پس از گرم کردن و انجام پیش آزمون تعادل، به انجام پروتکل تمرینی بروس پرداختند و بلافاصله پس از اتمام تمرین پس آزمون مربوط به تعادل ایستا برروی صفحه بادی روی دستگاه تعادل سنج اندازه گیری شد. مساحت نوسان، شاخص ثبات قدامی خلفی و شاخص ثبات داخلی خارجی جهت محاسیه تعادل مورد بررسی قرار گرفت. برای
تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد.
یافته ها: نتایج تغییرات معنی داری را در پارامترهای تعادل پس از انجام تمرین هوازی نشان ندادند (۰۵||۰خp).
بحت و نتیجه گیری:
انجام تمرین هوازی با پروتکل بروس بر تعادل دختران غیر ورزشکار تاثیر معنی داری نداشته است. این امر احتمالا می تواند به دلیل مکانیسم های جیرانی به ویژه حس بینایی در کنترل تعادل باشد. چراکه در این پژوهشی آزمودنی ها با چشمان باز به اجرای آزمون تعادلی پرداخته بودند.
واژه های کلیدی: فعالیت هوازی، تعادل ، غیر ورزشکار.
مقدمه:
کنترل پاسچر یا تعادل در حالت ایستاده به توانایی حفظ یک نسطح اتکا با حداقل حرکت و حفظ یک حالت پایدار گفته می شود. تعادل به طور فعال توسط سیستم اعصاب مرکزی که عضلات پاسچرال مربوطه مختلف را به هنگام نیاز به عمل وا می دارد کنترل می شود(۱). در خلال ایستادن آرام، معمولا به اندک فعالیتی از عضلات پاسچرال نیاز است. از آنجایی که این سیستم به دروندادهای حسن عمقی بینایی و وستیبولار تکیه دارد، هنگامی که یکی از این دروندادهها کاهش یابد، نویسان بدن افزایش و متعاقبا برای حفظ تعادل فعالیت عضلانی افزایش می یابد (۱،۲). نوسانات قامتی معمولا در حین سکون و ایستادن بیانگر تلاش بدن جهت حفظ تعادل در یک پاسچر مطلوب است. به عبارتی افزایش نوبسانات نمایانگر تلاش عضلانی بیشتر و درنتیجه تعادل ضعیف تراست (۳، ۴... به طور کلی عواملی که در تعادل نقش دارند عبارتند از عوامل بیومکانیکی، سازماندهی جهت سوگیری حسی و هماهنگی حرکات پاسچرال است. اجرای تمرینات ورزشی به عنوان یکی از این عوامل در تعادل تاثیر گذارند به این ترتیب که در حین اجرای تمرینات ورزشی پاسخ های فیزیولوژیکی خاصی در بدن رخ می دهد که این پاسخ ها ممکن است در برخی موارد منجر به کاهش عملکرد فرد شود. خستگی متعاقب تمرینات بدنی توسط مجموعه ای از فرایندهای فیزیولوژیکی در هر دو سطح مرکزی و محیطی ایجاد می شود که اسالسا با عدم توانایی ایجاد نیروی مورد انتظار و یا با افزایش در تاخیر شروع حرکت همراه است. در حقیقت نه تنها جنبه های بروندادی حرکتی با خستگی تغییر می کند بلکه تغییراتی نیز در حس عمقی متعاقباً تمرینات خسته کننده مشاهده شده است (۷۸، ۵۶). ایجاد خستگی به نوع تمرین (مداوم یا متناوبی)، دراثر تمرینات متناوب به نسبیت زمان انقباض به کل زمان تمرین، نوع انقباض (ایزومتریک، کانیشنتریک و استریک)، شدت و مناعت تمرین بستگی دارد(۹). تمرینات خسته کننده باعث تغییر در متابولیسم انرژی بلول عفلانی و زوج تحریکی - انقباضی می گردد به دنبال تمرین تغیراتی از جمله کاهش PH تجمع اسیدلاکتیک و یون هیدروژن، مصرف منابع گلوکز و انرژی تجمع فسفات غیرارگانیک و IPگی، کاهش در فسفات، کاهش غلظت یون کلسیم آزاد، کاهش حساسیت تروپونین به کلسیم و غیره ایجاد می شود. به نظر می رسد خستگی کارایی انقباضی و اطلاعات خمس عمقی را تغییر می دهد و بر کنترل وضعیت بدنی هم اثر دارد. در خستکی عقلانی، کاهش میزان نیرو و تاخیر در شروع حرکت مشاهده می شود. خستگی همچنین باعت افزایش نفتی مفصل از طریق افزایش انقباض همزمان عضله آگونیست و آنتاگونیست می شود که ناشی از افزایش دستورات خرکتی به عضله است. به نظر می رسد در حضور خستکی، سیستم عصبی مرکزی تغییرات جزئی در زمانبندی فعالیت عضلانی ایجاد می کند. در خستگی موضعی به نظر می رسد تسیستم عصبی مرکزی بتواند همکاری های جبرانی را از قبیل فعال بسازی گروه های عفلانی پروگزیمال، وارد عمل کرده و آن را جایگزین همکاری های قبلی نماید تا تعادل حفظ شده و آسیبی به فرد وارد نشود(۹،۱۰ - خستگی ممکن است پیامد تغییرات آسیب رسان درون عضله (خستگی محیطی) و یا تغییرات در سیستم عصبی باشد ( خستگی مرکزی) (۹).
به نظر نمی رسد که محل خستگی (مرکزی یا محیطی) ناشی از فعالیت های ورزشی که حرکت در آنها آهسته و مقاومت در برابر حرکت متوسط است و تا بروز خستگی ادامه می یابد با محل خستگی ناشی از فعالیتهای ورزشی که حرکت در آنها سریع و مقامات در برابر حرکت سبک است و تا بروز خستگی ادامه دارد یکسان باشد. بنابراین چنین می توان فرض کرد که برای هرنوع ورزشی خاص، یک نوع خستتگی ویژه که در محل به خصوصی بروز می کند فيو-جود داشته باشد (6)۔ با توجه به پیامدهای خستگی و متعاقب آن کاهش تعادل و بروز آسیب و همچنین اندک بودن تحقیقات انجام شده پیرامون این زمینه، ضرورت مطالعه دراین خصوص آشکار می شود. بنابراین هدف کلی از انجام تحقیق حاضر تعیین اثر خستگی ناشی از یک جلسه فعالیت هوازی بر کنترل تعادل دختران غیر ورزثشکار قرار گرفت.
روش پژوهشی
روش این مطالعه از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان دختر ۱۸ تا ۲۲ ساله دختر غیر ورزشکار دانشگاه الزهرا بودند که پس از اطلاع رسانی لازم و تکمیل فرم پرسشنامه تندرستی و Baeck). K( تعداد ۲۰ نفر در این آزمون اعلام آمادگی نمودند و با توجه به شرایط احراز آزمودنی در این مطالعه تعداد ۱۵ نفر از آنان به عنوان شرکت کنندگان این تحقیق انتخاب شدند. آزمودنی ها از نظر جسمانی و روانی سالم بوده و افرادی که سابقه اسپرین در مچ پا، آسیب زانو در طی ۶ ماه گذشته را داشته و یا از داروهای عصیی استفاده می کردند از مطالعه مورد نظر حذف شدند. جدول ۱ آماره های توصیفی ویژگی های شناختی شرکت کنندگان را نشان می دهد. به منظور اعمال خستگی روی آزمودنی ها، دراین تخقیق از آزمون استاندارد شده بروس که شامل ۱۰ مرحله است، استفاده شد. در هر مرحله شیب و نسرعت تردمیل مطابق جدول ۲ افزایش یافت، اما زمان تمامی مراحل ۳ دقیقه بود. در ابتدا آزمودنی ها به انجام گرم کردن به مدت ۵ دقیقه نموده سپس روی دستگاه تردمیل شروع به دویدن کرد. زمانیکه آزمودنی نتواند به فعالیت ادامه دهد و به واماندگی برسد برناعه به اتمام می رسید. همچنین قبل از شروع فعالیت، در پایان هر مرحله و دقیقا بلافاصله بعد از رسیدن به واماندگی میزان درک فشار تلاش بورگ با توجه به اظهارات کلامی شرکت کنندگان و فسریان قلب ثبت شد. لازم به ذکر است که تعادل افراد قبل از مرحله گرم کردن و بلافاصله پس از انجام دادن آزمون بروس با استفاده از دستگاه تعادل لسنج ساخت شرکت ساتراپ اندازه گیری شد. تکلیف مورد بررسی حفظ تعادل ایستا به مدت ۳۰ ثانیه روی صفحه بادی روی دستگاه تعادل نسنج بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد.