بخشی از مقاله

الگوی پیشنهادی برنامه ریزی راهبردی در نظام آموزش های علمی – کاربردی

چکیده
در این مقاله به فرایند موفقیت آمیز الگوی برنامه ریزی راهبری در نظام آموزش های - کاربردی پرداخته شده است. در ابتدا به مشکلات نظام آموزش عالی به ویژه نظام نوپای علمی - کاربردی پرداخته، ضرورت برنامه ریزی استراتژیک در مراحل اولیه شکل گیری این آموزش ها مورد توجه قرار گرفته است. سپس مروری بر تعریف استراتژی از نقطه نظر صاحبنظران برای روشن شدن مفهوم واژه استراتژی صورت گرفته و در ادامه به منظر و سطح برنامه ریزی استراتژیک اشاره شده است. در سیر منطقی مباحث در این مقاله به انواع مدل های برنامه ریزی استراتژیک پرداخته شده و به ارائه مدل پیشنهادی اقدام گرديده است. از آنجا که در دنیای واقعی فقط برنامه و مدل مناسب شرط کافی در موفقیت نیست لذا به موضوع میزان مشروعیت و عوامل تأثیرگذار بر آن که لازمه امکان اجرای موفقیت آمیز برنامه استراتژیک به شمار می رود اشاره گردیده است. پس از آن، بحث اجرای استراتژی و سرانجام مهمترین عوامل اثرگذار بر میزان موفقیت استراتژی بیان شده اند.
مقدمه نظام آموزش عالی به عنوان سیستمی پویا و هدفمند نقشی حساس در فرایند توسعه کشور دارد، به طوری که کلیدی ترین عامل توسعه، یعنی سرمایه انسانی Huiman )
capital در این سیستم رشد می باید و قابلیت های لازم را به دست می آورد. رشد موزون و متناسب این سیستم مستلزم داشتن تفکر استراتژیک و چشم انداز (Vision) مناسب است و بی توجهی به این امر پیامدهای بسیار منفی به دنبال خواهد داشت که یکی از مهم ترین آنها عدم شکوفایی استعدادهای بالقوه عامل انسانی، به عنوان مهم ترین نیروی محرکه رشد و توسعه کشور است.
تجزیه و تحلیل آموزش عالی در کشور نشان می دهد که نظام آموزش عالی هیچگاه از یک برنامه منسجمی برخوردار نبوده و توجه به آموزش عالی در سال های پس از انقلاب نیز یک بعدی بوده است، به طوری که در این دوره، بدون توجه به نیاز واقعی بخش های تولیدی و خدماتی فقط به رشد کمی آموزش پرداخته شده است، به گونه ای که هم اکنون با خیل عظیم فارغ التحصیلانی روبه رو هستیم که در عرصه کار از توانمندی های لازم برخوردار نیستند یا آموزش آنها در راستای نیازمندی های بخش ها نیست. این امر زمینه ساز شکل گیری مراکز آموزشی توسط بخش های تولیدی برای تأمین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز گردید، به طوری که اغلب وزارتخانه ها و حتی برخی بنگاه های تولیدی اقدام به تأسیس مراکز آموزش عالی کردند و زمینه شکل گیری آموزش های علمی - کاربردی را فراهم آوردند.
اکنون آنچه در مراحل آغازین هزاره تو و همچنین مراحل اولیه شکل گیری آموزش های علمی - کاربردی در کشور از اهمیت برخوردار است، داشتن الگوی راهبردی مناسب درباره این آموزش ها است تا از طریق برنامه ریزی جامع، نیاز واقعی بخش های تولیدی به نیروی انسانی متخصص تأمین گردیده، در دامی که سال ها دانشگاه های کشور در آن گرفتار شده اند قرار نگیرد.
معنا و مفهوم استراتژی
استراتژی واژه ای است مأخوذ از "Strategia" و به معنای فرمانده در ارتش اغلب به معنای به نظم در آوردن گروهها و دسته ها قبل از درگیری عملی به کار می رفته است، لكن هنگام درگیری عملی، توجه به تاکتیک معطوف می گردیده است. در مورد این کلمه نکات زیر درخور ذكرند
۱- در مؤسسات استراتژی، همانند پلی است که بین اهداف کلان و تاکتیک ها زده می شود. به علاوه استراتژی و تاکتیک وسیله رسیدن به غایت های سازمانند [۱] ۲- استراتژی هنر توزیع و به کارگیری وسایل و امکانات نظامی برای انجام غایت های تدبير شده است [۲] ۳- جورج استینر پروفسور مدیریت و یکی از مؤسسان مجله مدیریت دانشگاه کالیفرنیا معتقد است که استراتژی در متون مدیریتی به معنای راه مقابله با رقبای واقعی یا رقبای پیش بینی شده به کار برده می شود. وی اعتقاد دارد که درباره مفهوم استراتژی در دنیای تجارت توافق اندکی وجود دارد و در بین مردم به معنی متفاوتی به کار رفته است از جمله:
الف) استراتژی آن اموری است که مدیران عالی انجام می دهند و برای سازمان از اهمیت زیادی برخوردارند. ب) استراتژی به تصمیمات جهت دهنده برای رسیدن به غایت ها و رسالت سازمان گفته می شود. ج) استراتژی شامل اعمال مهم ضروری برای اجرای دستورات است. د) استراتژی پاسخی است به سؤالاتی همچون: غایت هایی را که ما جستجو می کنیم کدامند؟ و چگونه ما باید به آن غایتها نائل شویم (۳)
۴- هنری مینتز برگ در کتاب فراز و نشیب های برنامه ریزی استراتژیک می گوید که مردم واژه استراتژی را در موارد مختلفی به کار می برند. وی وجه مشترک کاربرد این واژه را چنین بیان می کند (۴) الف) استراتژی یعنی برنامه ب) استراتژی یعنی الگوی عمل، ج) استراتژی یعنی موضع، د) استراتژی یعنی یک دورنما،ه) استراتژی يعنی اقدام ۵- کنت آندريوس تعریفی طولانی از استراتژی را در کتابش با نام مفهوم استراتژی شرکت ارائه داده، میگوید «استراتژی الگوی تصمیمات در یک شرکت است که غایت های کلی، مقاصد یا اهداف تولید را تعیین و سیاست ها و برنامه های اصولی برای نیل به آن مقاصد را مشخص می کند. همچنین تعیین کننده حوزه فعالیت مؤسسه و طبیعت انتفاعی یا غیرانتفاعی
سازمان می باشد [۵] ۶- استراتژی یعنی انتخاب تعمدی یک دسته تمایزها و تفاوت ها برای رسیدن به مجموعه ارزش های منحصر به فرد [۶] 7- استراتژی چارچوبی است که هدایت ها و راهنمایی هایی درباره چگونگی انتخاب هایی که طبیعت و جهت سازمان را تعیین می کنند ارائه می دهد (۷).

استراتژی چیست؟ با توجه به تعریف های فوق این سؤال مطرح می گردد که سرانجام معنا و مفهوم استراتژی چیست؟ آیا یک برنامه است؟ راهنمای تخصیص بهینه منابع برای رسیدن به غايتها است؟ برنامه عملی است؟ دیدگاه است؟ یا اتخاذ موضع هوشمندانه در مقابل رقبا؟
استراتژی همه موارد ذکر شده است. استراتژی، برنامه (Plan)، دیدگاه نسبت به آینده (Perspective)، اتخاذ موضع
(Position)، الگو (Pattern)، اقدام {Ploy)، پلی بین اهداف کلان و تاکتیک ها، رشته افکار (Thoughts)، ایده ها (Ideads)، بصيرتها (Insight )، تجارب (Experiences )، اهداف (Goals)، نظرهای کارشناسانه Expertise)، ذهنیات (Mentality)، ادراكسات (Perceptions) و انتظاراتHxpectations) پیچیده ای است که هدایت های عمومی برای اعمال خاص و چگونه عمل کردن برای تعقیب غایت ها را فراهم میکند.

ضرورت برنامه ریزی استراتژیک
بحران بیکاری، خیل فارغ التحصیلان نظام آموزش عالی، علی رغم کمبود نیروی انسانی متخصص مورد نیاز بخش های تولیدی به ویژه در بخش کشاورزی از یک سو و عدم استفاده بهینه از منابع و امکانات از سوی دیگر، کارایی نظام آموزشی را مورد تردید قرار داده و بازنگری در ساختار و نظام برنامه ریزی را ضروری ساخته است. اگر چه عدم انطباق برون داد نظام آموزشی با نیازهای واقعی بخش های تولیدی و عدم تخصیص بهینه منابع از جمله مسائل و مشکلات عمده نظام آموزشی کشور است، لکن علاوه بر این موارد، نظام آموزشی با مسائل و چالش های مهمی روبه رو است که برخورد هوشمندانه با آنها مستلزم داشتن تفکر استراتژیک است و در این جا به برخی از آنها اشاره می گردد ١- پیچیدگی فزاینده محیط های آموزشی مستلزم به کارگیری اندیشه استراتژیک (۸)
۲- تقاضای فزاینده و ضرورت شناخت انتظارات [۹]
٣- تلاطم های موجود در محیط های آموزشی و توانمندی برنامه ریزی استراتژیک برای ارائه پاسخ مناسب به آنها (۱۰). |
۴- نفوذ و فشار عوامل محیط خارجی و ضرورت درک صحیح این عوامل {۱۱}
۵- کاهش منابع مالی دولت، تغییرات جمعیتی فراگیران،تقاضای فزاینده و ضرورت روی آوری به مدل های رقابتی [۱۲)
۶- ضرورت ارائه خدمات کیفی به نیازهای متنوع و اصلاح ساختار برنامه ریزی سنتی (۱۳)
۷- ضرورت توجه به برنامه ریزی استراتژیک به عنوان تضمین کننده پایداری سیستم آموزشی (۱۴)
علاوه بر موارد ذکر شده، ضرورت برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزش های علمی - کاربردی به دلیل نوپا بودن و مشکلات زیر بیش تر احساس می گردد
١- کمبود کادر هیأت علمی متناسب با دوره های علمی -کاربردی،
۲- کمبود منابع درسی در زمینه آموزش های علمی -کاربردی،
٣- بالا بودن هزینه دوره ها به دلیل نیازمندی به وسایل وامکانات ویژه،
۴- کم توجهی سیاست گذاران به آموزش های علمی -کاربردی،
۵- ترجيح متقاضیان و فراگیران آموزش عالی به رشته های نظری به دلایل مختلف از جمله: الف) احساس پایین بودن جایگاه و منزلت آموزش های علمی - کاربردی از نظر فراگیران، ب) عدم آگاهی فراگیران از نظام آموزش های علمی - کاربردی، ج) هزینه بر بودن این دوره ها برای فراگیران، د) نگرانی ناشی از عدم امکان تحصیل در مقاطع بالاتر و روشن نبودن وضعیت ادامه تحصیل، ۶- کمبود امکانات و تجهیزات لازم برای برگزاری این گونه آموزش ها (همانند آزمایشگاه های مناسب، وسایل آزمایشگاهی، مزارع آموزشی و غیره)،
۷- پایین بودن نیازهای مالی دولت از آموزش های علمی -کاربردی به ویژه در بخش کشاورزی که اغلب از اقشار کم در آمد جامعه هستند؛ در حالی که چون کم تر از ۱ درصد از شاغلان این بخش از تحصیلات عالی برخوردارند لازم است دولت سرمایه گذاری ویژه ای برای توسعه نیروی انسانی این بخش بکند {۱۵}.
با توجه به مشکلات و مسائلی که به آنها اشاره گردید و نقشی که آموزش در فرایند توسعه ایفا می کند ضرورت برنامه ریزی استراتژیک در مراحل آغازین دوره های علمی - کاربردی و هزاره سوم بیش از پیش احساس می شود.

مزایای برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزشی علمی - کاربردی

۱- با تعیین مقاصد در برنامه ریزی استراتژیک تمرکز بر پاسخگویی به نیاز واقعی زیر بخش های تولیدی صورت می گیرد.

٢- هدایت هایی را در راستای ارائه مناسب ترین راه برای خدمات و آموزش به راهبران استراتژیک ارائه می دهد.
3- با تعیین چشم انداز مناسب جهت گیری های استراتژیک به سوی نیل به مقاصد مورد نظر متمرکز می گردد.
۴- زمینه یاددهی و یادگیری و بنای جامعه یاد گیرنده را فراهم می آورد.
۵- به طور مستمر با تغییر و تحولات محیطی درگیر است.
۶- وضعیت سازمان و آرایش منابع را برای آینده معین می سازد.
۷- چارچوبی برای هدایت تصمیم گیری عملیاتی فراهم می کند.
۸- پیوستگی و تداوم فعالیت های آموزشی را فراهم می آورد و به دلیل مشخص بودن استراتژی با تغییر مدیران نظام آموزشی امکان اعمال سیاست ها و سلایق فردی را از بین می برد.
۹- ابزاری برای کنترل پیشرفت عملکرد فراهم می آورد.
۱۰- نوعی احساس امنیت برای اولیا و ستاد آموزشی در مورد آینده آموزش های علمی - کاربردی فراهم
می سازد.
۱۱- به دلیل برخورداری از بازخور همواره امکان بهره مندی از نظرها و مشارکت طیف گسترده ای از « یاران آموزشی را فراهم می کند.
۱۲- از طریق بررسی های محیط درون و برون سازمانی نقاط قوت و ضعف سیستم آموزشی و فرصت ها و تهدیدهای فراروی نظام آموزشی شناسایی می شود.

منظر استراتژیک
این که از چه منظری به سازمان و محیط آن نگاه شود، سطح برنامه ریزی استراتژیک مشخص می گردد. مینتزبرگ در این زمینه سه منظر را مطرح کرده است ۱۶:
1- نگاه از منظر بالا به سازمان و محیط اطراف آن(The scene fromn above)
۲- نگاه به اطراف (به ویژه رقبا) (The scene around)
۳-نگاه از منظر پایین (واحدهای سازمانی) The scene. blow)


1- نگاه از منظر بالا به سازمان
نگاه از منظر بالا، و از فراز آسمان به سازمان، موجب توانمندی مدیران در درک سازمان و پیوند صحیح آن با محیط می شود. اگر مدیران بخواهند به طور موفقیت آمیز در مسیر یادگیری گام بردارند و سازمانی را با افق دید صحيح به سمت آیندهای مطلوب هدایت کنند، داشتن درک درستی از گذشته و تجارب به دست آمده و نیز موضع کنونی سازمان در محیط امری ضروری است. این امر موجب می گردد تا استراتژی های جاری از طریق یادگیری و تغییر به موقع توسعه و بهبود یابند. به کارگیری این دانش می تواند اساس با ارزشی برای توسعه استراتژی آینده باشد، لكن همواره باید توجه داشت که این یک چارچوب است و آینده هرگز تکرار گذشته نیست.
۲- نگاه به اطراف
هر چند در اغلب تقسیم بندی های محیطی، محیط سازمان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم شده، لكن بهتر است محیط خارجی نیز به دو بخش محیط خارجی نزدیک و محیط خارجی دور تقسیم گردد. در محیط خارجی نزدیک، رقبا، مشتریان، تأمین کنندگان نیازمندی های سازمانی و غیره حاضرند که ارتباط تنگاتنگی با سازمان دارند و رفتارشان بیش ترین تأثیر را بر مؤسسه خواهد داشت. محیط خارجی دور، شامل محیط سیاسی، قانونی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژیک است که بر عملکرد سازمانی تأثیر می گذارد. در دیدگاه مینتزبرگ، نگاه به اطراف بیش تر متوجه بخش محیط خارجی نزدیک به ویژه حرکت و رفتار رقبای سازمانی است که همواره باید هوشیارانه رفتار آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
در الگوی ارائه داده شده، مینتزبرگ اساسی را برای توسعه و فهم این امر ارائه داده است، به گونه ای که با نگاه از بالا به سازمان ضمن توجه به گذشته، جهت حرکت به سمت آینده ای که شباهت چندانی با گذشته ندارد مورد توجه قرار می گیرد.

٣- نگاه از منظر پایین
برای انسجام، هماهنگی و تلاش گروهی برای انجام وظایف، همواره بر این نکته تأكید گردیده که بخش های سازمانی باید مکمل یکدیگر بوده، از تضاد داخلی اجتناب ورزند. بنابراین علی رغم تنوع و تفکیک وظایف (Difrentiation) در قالب بخش ها و واحدها، مدیران بخش ها باید با نگرش سیستمی، راه های همکاری و انسجام (Integration) را جستجو کنند. در اندیشه طرح شده توسط مینتزبرگ ملاحظه می گردد که نگاه از منظرهای مختلف به سازمان و محیط اطراف به ویژه از منظر بالا موجب می گردد که:
اولا مدیران اطلاعاتی از تجارب گذشته و بازتاب های استراتژی های قبلی پیدا کنند.
ثانيا به خوبی در یابند که محیط نامعلوم آینده شباهت چندانی با گذشته ندارد.
ثالثا همواره توجه به آن سوی الگوهای موجود در عرصه رقابت وجود داشته باشد.
نکته قابل توجه در این اندیشه آن است که مینتزبرگ معتقد است همه این نامعلومی ها از آینده، بهانه ای برای اجتناب از تعیین چشم انداز و جهت گیری روشن به سوی آینده نیست، بلکه این نامعلومی ها، ضرورت انعطاف پذیری و گوش بزنگ بودن را گوشزد می کند. به عبارت دیگر، استراتژی باید بتواند با سرعت و به موقع از طریق یادگیرندگی جدید تغییر یابد و توان شکار فرصت ها و برخورد با تهدیدهایی را که در سر راه سازمان ظاهر می گردند به دست آورد. به طور خلاصه، اوج گرفتن مدیران بر فراز آسمان سازمان و محیط آن، دین و اندیشه آنها را برای حرکت به سوی وضعیت مطلوب آینده توسعه بخشید، آنان را از غرق شدن در مسائل جانبی سازمان و دنیای محدود نگری نجات می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید