بخشی از مقاله

چکیده

مهمترین سوال فراروي ترویج عبارتست از نقش ترویج در پیشبرد اهداف توسعه اي بخش کشاورزي. روند متداول فعالیتهاي ترویجی، بیشتر عبارت است از تهیه فهرست فعالیت هاي ترویجی که می باید توسط واحدهاي ترویجی در سطوح صف انجام گیرد. این فهرست فعالیت هاي پیش بینی شده که عموما" با واحدهایی نظیر کلاس ، تعداد ، ساعت ، نفر روز و ... تنظیم می شوند، فاقد ویژگی هاي لازم براي یک برنامه هستند. حاصل چنین روندي، اثر بخشی ناکافی فعالیت ها و مهمتر از همه جایگزین شدن روش به جاي هدف می باشد.

در نتیجه در ارزیابی این فعالیت ها، تنها به سنجش کمیت فعالیت ها اکتفا شده و بجاي روشنگري، جایگاه ترویج را مبهم تر می نماید. براي برون رفت از چنین وضعیتی و پاسخگو نمودن ترویج در قبال اهداف توسعه اي بخش کشاورزي و نیز ایجاد هماهنگی بین فعالیت هاي ترویجی و اقدامات حمایتی و اجرائی ، پیشنهاد میشود هرگونه اقدام وفعالیتی، اعم از حمایتی و ترویجی، در قالبی به نام برنامه عملیاتی به اجرا درآیند.

این برنامه ها باید به گونه اي طراحی شوندکه برآورنده انتظارات برنامه هاي توسعه، بالاخص ازبعد بکارگیري صحیح عوامل و منابع تولید در راستاي افزایش کمی و کیفی تولیدات کشاورزي باشند. لازمه اینکار تعریف دقیق وظایف هر یک از زیربخش هاي اجرا،ترویج وتحقیقات وایجاد هماهنگی بین آنها در سطوح ستادي میباشد تا نتیجه این هماهمنگی، تدوین و اجراي برنامه هاي عملیاتی منسجم، غیرمتمرکز و از پائین به بالا،در سطوح محلی باشد.

در این برنامه ها ضمن همسو سازي اقدامات اجرایی- حمایتی وترویجی- آموزشی، روشهاي ترویجی وآموزشی با تلفیقی مناسب و در یک ترتیب وتوالی مشخص منطبق بر فرایند پذیرش، به شیوه اي کاملاً نتیجه گرا به کار گرفته می شوند . همچنین اهداف یا خروجی این برنامه ها، به گونه اي و با واحدهائی تعیین و تعریف می شوند که کاملاً قابل اندازه گیري باشند. در این مقاله ضمن ارائه مدل برنامه مذکور،راهبرد آموزشی مبتنی بر الگوسازي نیز مطرح شده است.

مقدمه

توسعه کشاورزي با تأمین مجموعه نهاده ها، امکانات واعتبارات، ولی بدون تلفیق ،هماهنگی و پشتیبانی تحقیقاتی، آموزشی وترویجی امکان پذیر نخواهد بود . انتظار غائی از اجراي برنامه هاي توسعه کشاورزي خارج از دو مقوله زیر نمیتواند باشد:

-افزایش میزان تولید محصولات کشاورزي

-بهبود کیفیت محصولات تولیدي در فرآیند تولید محصولات کشاورزي اگر تولید را به عنوان یک متغیر وابسته در نظر بگیریم ، اهم عوامل یا متغیرهاي تاثیرگذار بر آن عبارت خواهند بود از : -بستر یا محل تولید - زمین و آب ، دامداري ، ... - -نهاده ها و امکانات مورد نیاز

-سیاستهاي حمایتی - تسهیلات مالی ، قیمت خرید، خرید تضمینی و ...... - -روشهاي تولید بدیهی است هیچیک از عوامل فوق به تنهایی کارکرد موثري نخواهد داشت . همانطورکه زمینی مرغوب با آب مکفی یا یک واحد دامداري مجهز ، قطعاً بدون وجود نهاده منجر به تولید نخواهد شد، تامین مناسبترین نهاده هاي تولید نیز بدون بکارگیري روشهاي صحیح استفاده از آنها ، مفید واقع نخواهد گردید.

بنابراین سیاست راهبردي در پیشبرد اهداف برنامه هاي توسعه باید به گونه اي باشد که هریک از موارد مذکور ، مکمل بقیه موارد باشد. به عبارتی دیگر میتوان گفت توسعه بخش کشاورزي در کنار حمایت هاي اساسی که باید از این بخش به عمل آید ،اعم از تأمین نهاد ه ها و ماشین آلات ، خرید تضمینی محصولات ، بیمه محصولات ، تسهیلات مالی و غیره ، بستگی مستقیم به توان دانشی و مهارتی جمعیت تولید کننده محصولات کشاورزي دارد.

براي برآورد این جمعیت ، با در نظر گرفتن 4/300/000 خانوار بهره بردار روستایی و کشاورزي و با منظور نمودن حداقل 3 نوع محصول یا موضوع مرتبط با هر خانوار ، 12/900/000 موضوع خانوار خواهیم داشت و اگر در هر خانوار 3 نفر ارتباط مستقیم یا نسبی با تولید محصول داشته باشند، با جمعیتی حدود 39/000/000 نفر مخاطب مواجه می شویم. چشم اندازمطلوب براي ترویج این است که این جمعیت مولد ، نه تنها خلاء دانشی نداشته باشند ، بلکه براي به روز نمودن اطلاعات خود، دائماً متقاضی یافته هاي جدید تحقیقاتی از کانال ترویج و آموزش باشند.

ولی شواهد حاکی از آن است که در حال حاضر بسیاري از دانش و فنون کشاورزي که سالیان سال از ابلاغ و معرفی آنها به جامعه تولید کنندگان می گذرد و قطعاً یافته جدید تلقی نمی شوند، با اقبال کشاورزان مواجه نبوده و مورد عمل قرار نمی گیرند. با کمی تامل ، مصادیق خیلی بارزي را از این گونه امور می توان در مراحل مختلف تولید محصولات زراعی ، باغی ، دامی و نیز بهره برداري از عرصه منابع طبیعی مشاهده نمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید