بخشی از مقاله

بررسي رابطه بين ارتباطات سازماني و همدلي سازماني
خلاصه
هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه بين ارتباطات سازماني و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز ميباشد. روش تحقيق اين پژوهش ، توصيفي - پيمايشي و از نوع همبستگي ميباشد؛ و جامعه آماري، شامل تمامي کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز ميباشد. از اين جامعه آماري نمونه اي به تعداد ١١٠ نفر با روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. براي آزمون فرضيه ها از ضريب همبستگي استفاده گرديد که با توجه به تجزيه و تحليل به عمل آمده رابطه معنيداري بين متغيرها مشاهده نشد، يعني نتايج نشان داد که برخلاف آنچه پنداشته مي شد بين ارتباطات سازماني و همدلي سازماني رابطه معنادار وجود ندارد.
کليد واژه : ارتباطات سازماني، همدلي سازماني، آموزش و پرورش

١. مقدمه
ارتباطات يکي از مهمترين ابزار جامعه متمدن مي باشد و ميتوان گفت که : « مهمترين عامل توسعه و تعالي انساني است ، به عبارت ديگر ارتباطات براي موفقيت يک انسان متمدن امري حياتي مي باشد» و از گسترده ترين ، مهم ترين و پيچيده ترين انواع رفتار انساني است . در واقع توانايي برقراري ارتباط صحيح در سطح عالي، وجه تمايز انسان است . ارتباطات سازماني هرچند رشته اي نو در پهنه علوم انساني است اما به سرعت رشد يافته و نظر برخي از متفکران علوم رفتاري را به خود جلب کرده است ، تا جايي که برخي پژوهشگران بر اين اعتقادند که بسياري از مسائل و مشکلات حاکم بر سازمان ها از شبکه نادرست ارتباطي و عدم توجه به ظرايف ارتباطات مؤثر و صحيح در سازمان است . به تجربه ثابت شده است که اگر ارتباطات صحيح در سازمان برقرار نباشد، گردش امور مختل شده و کارها آشفته مي شوند (مشبکي، ١٣٧٨). مديران نيز اهميت اين موضوع را در اداره سازمان ها درک کرده اند و از آن با عنوان ، مسأله اي حياتي در همه جنبه هاي زندگي مشارکتي ياد کرده اند (فلاک ١، ٢٠٠٦). فيشر٢ (٢٠٠٩) نيز نداشتن مهارت ارتباط و انتقال نظرات به ديگران به گونه اي روشن و احترام آميز، را عامل ايجاد عوامل تشديدکننده تعارض ، اغ تشاش ، آزردگي و عصبانيت مي داند. بنابراين ؛ ارتباطات از عوامل بنيادي هويت سازمان و جوهره اصلي مديريت است . مديران بايد در سطوح مختلف با اشخاص ؛ خواه زيردست ، خواه بالادست و يا هم تراز خود ارتباط برقرار کنند. محققان و پژوهشگران ، بر وجود ارتباط به عنوان ماهيت زندگي سازماني تأکيد جدي داشته اند و روابط م بتني بر همکاري را به عنوان عامل حياتي در ارزشمندي روابط سازماني معرفي کرده اند (پولراج ، لادو و چن ٣، ٢٠٠٨). آجيمولا٤( ٢٠٠٩ ) " نيز ارتباط را فرايند دريافت اطلاعات يا بيان افکار و احساسات ميداند "، به عقيده وي ارتباط يعني راه هايي که يک ذهن ، ذهن ديگر را تحت تأثير قرار ميدهد.
بنا به آنچه گفته شد؛ ارتباطات انساني صحيح ميان انسان ها به درستي انجام نميپذيرد مگر آنکه آنان با نوعي تفهيم و تفاهم و عرضه و درک يکديگر اين 1 مهم را مورد توجه قرار دهد. ارتباط انسان با انسان ، يک فراگرد تفهيم و تفاهم و درک بين يک شخص با انسان هاي ديگر است . در اين ميان همدلي مهارتي است که از طريق آن به شناخت بيشتري از ديگري مي رسيم و اين شناخت بيشتر باعث تفاهم ميان طرفين مي شود. ايجاد يک رابطه عميق ميان انسان ها در ايجاد فضايي آرامش بخش براي تعامل انساني بسيار مؤثر است . ديدن از چشم ديگران بدون هرگونه ارزشيابي و قضاوت درباره احساسات ، افکار و رفتارهاي طرف مقابل و ديدن مسائل از منظر و دنياي فرد ديگر، باعث مي شود بسياري از اختلاف ها، گسستگيها و مشکلاتي که امروزه افراد در ارتباطات خود، با آن دست به گريبان هستند از ميان برود. کسي که توجه مثبت را دريافت ميکند حس ارزشمندي را به دست مي آورد و اين باعث حرمت نفس در شخص مي شود (منصوري شاد، ١٣٨٩). اصطلاح همدلي را براي اولين بار ليپز٢ در اوايل قرن بيستم ، در پژوهش هاي روانشناسي به کار برده است (ايکز٣، ٢٠٠٣). اين واژه ، در نگاه نخست به معناي توانايي درک احساسات و عواطف ديگران تعريف مي شود. ميتوان همدلي را وسيله اي جهت تشريک احساسات مثبت و منفي با ديگران و ارتقاء پيوند بين افراد تعريف کرد (کلت و ديگران ٤، ٢٠٠٦، ص ١٤٧). همچنين همدلي ظرفيت بنيادين افراد در تنظيم روابط ، حمايت از فعاليت هاي مشترک و انسجام گروهي است . اين توانايي نقشي اساسي در زندگي اجتماعي دارد (ريف ، کتلر و ويفرينگ ٥، ٢٠١٠) و نيروي برانگيزنده رفتارهاي اجتماعي و رفتارهايي است که انسجام گروهي را در پي دارد (جوليفي و فارينگتن ٦، ٢٠٠٦؛ ريف و همکاران ، ٢٠١٠) همچنين ؛ پاسخ عاطفي فرد به واکنش هاي عاطفي ديگران است (علي، آموريم و چامورو- پريموزيک ٧، ٢٠٠٩). بنابراين ؛ به استناد نتايج نتايج تحقيقات فوق ، همدلي يکي از اصول ارتباطات کارآمد و ويژگي مهمي است که موجب توسعه ي روابط انساني ميگردد. همدلي سازماني، نيروي توانمند براي محقق ساختن اهداف و برنامه هاي سازمان و کارآمدترين دليل براي پيشبرد رشد شخصي و روابط انساني و ارتباط با ديگران است . در يک سازمان ، با نيروي همدلي مي توان بسياري از گره هاي پيچيده را گشود، بسياري از غير ممکن ها را ممکن ساخت و راه هاي دشوار کار و فعاليت و تحقيق اهداف و برنامه ها را پيم ود. همدلي به عنوان يک توانايي بينظير در ارتباط با ديگران از هنگام تولد حضور داشته و به طور افزايشي از نوزادي و کودکي تا نوجواني متحول مي شود (هانانيا، روسناگل ، و السندرو، ٢٠٠٠). و ابزار مناسب همدلي نياز به مهارت هاي اجتماعي دارد (هانتر، فيگوئردو، بکر و مالامود، ٢٠٠٧).
در اينجا مناسب است که همدلي را در دو مقوله جدا، ولي نهايتا پيوسته بررسي کنيم :
١-همدلي افراد با يکديگر
٢-همدلي افراد با سازمان (که در واقع منتج از همدلي افراد با يکديگر است و تا وقتي افراد با يکديگر همدل نباشند نمي توان از آنان انتظار همدلي و همراهي با سازمان را داشت )
بدين منظور عمده ترين عامل که لازم است ابتدا در سطح فردي و سپس در سطح گروهي و سازمان مورد توجه قرارگيرد مهارت هاي ارتباطي است ، ارتباطات امري ذاتي نيست ، ارتباطات فرآيندي اکتسابي و قابل يادگيري است . هرچند نميتوان اين حقيقت را کتمان کرد که برخي از افراد ذاتا داراي ارتباطات قوي و قدرت سخنوري هستند ولي در عين حال نمي توان اين عامل را تنها در ذات افراد ديد. بلکه ارتباطات فرآيندي است که با تمرين و ممارست و يادگيري مسيرهاي صحيح برقراري ارتباط مي توان با افراد ديگر ارتباطات موفق و صحيحي برقرار کرد. از جهتي يکي از فرآيندهاي اساسي در تحول به هنجار انسان ، رشد ظرفيت براي ارتباط با ديگران مي باشد. پژوهش هاي متعددي در زمينه ارتباطات و همدلي انجام شده است از جمله ؛ فهيم دوين و همکاران (١٣٨٥) که نشان دادند بين مهارت هاي ارتباطي مديران و راهبردهاي کنترل و عدم مقابله در حل تعارضات رابطه منفي و معنادار وجود دارد. (غلامي، ١٣٧٨) نيز در تحقيقي نشان داد که بين گشودگي مجاري ارتباطي ميان واحدهاي هم سطح و رضايت کارکنان رابطه منفي و معنادار و بين استفاده از کانال هاي ارتباط غيررسمي و ميزان رضايت کارکنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، همچنين نتيجه تحقيق (سلطاني تيراني، ١٣٦٧) حاکي از آن است که ؛ انتقال اطلاعاتي درباره وظايف محوله ، اهداف و...، در شناخت و درک اهميت شغل و ارتباط آن با هدف هاي سازمان و ايجاد هماهنگي بين نحوه عمل کارمند و مقاصد سازمان مؤثر شناخته شده است . در حقيقت کسب اطلاعات راجع به اهداف پست ها، مشاغل ، و...، تماما اين احساس را در فرد به وجود مي آورد که با وي همانند افراد رشد يافته رفتار مي شود، همچنين اثبات گرديد که کسب اين گونه اطلاعات در نحوه انجام کار و در نهايت رضايت کاري مؤثر است . در پژوهشي ديگر که در زمينه بررسي تأثير نظام ارتباطات سازماني بر تعارض در ادارات تربيت بدني استان آذربايجان غربي، انجام گرفت ، نشان داده شد که ؛ ارتباطات در ادارات تربيت بدني رسمي است و آزادي عمل در برقراري ارتباط و اطلاع رساني مؤثر وجود ندارد (اشراقي و همکاران ، ١٣٨٨). پ ژوهش هاي ديگري در زمينه همدلي انجام گرفته است که در زير به برخي از آنها اشاره ميشود:
مشفقي (١٣٨٧) نيز نشان داد که ؛ در سطح اطمينان نود و نه درصد بين برقراري عدالت اجتماعي در جامعه از طرف نظام حاکم و ايجاد رابطه همدلانه مردم با آن نظام ارتباط معني داري وجود دارد. نتيجه تحقيق رضويه و همکاران (١٣٨٥) حاکي از آن است که همبستگي بين تئوري ذهن و همدلي گرم هر دو با رفتارهاي پرخاشگري ارتباطي، آشکار و جامعه پسند، معنادار بود و تئوري ذهن و همدلي گرم قادر به پيش بيني رفتارهاي پرخاشگري ارتباطي و جامعه پ سند و همدلي گرم ، پيش بيني کننده ي رفتار پرخاشگري آشکار است . به طور کلي مي توان ضرورت انجام اين تحقيق را در موارد زير خلاصه کرد: ريش ه بسياري از مشکلات فردي، سازماني، اجتماعي را مي توان در کمبود ارتباطات مؤثر، نقش سيستم ارتباطي يا به طور کلي سوء تعبير و تفسيرهاي ارتباطي جستجو کرد. ارتباطات و همدلي در سازمان اجتناب ناپذير و امري مداوم است و با توجه به مطالعات اندکي که به طور مستقيم به موضوع پژوهش حاضر پرداخته بودند و نيافتن سابقه انجام چنين مطالعه اي در ايران ، اين مطالعه در نوع خود کم نظير و داراي نوع آوريهاي خاص خود از نظر موضوع است . با توجه به مطالب فوق و اهميت ارتباطات سازماني و همدلي سازماني و نقش اين دو در رسيدن به اهداف سازمان با ح داکثر کارآيي، اثربخشي، رضايت شغلي و ... در اين پژوهش ، به بررسي رابطه بين ارتباطات و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش شيراز پرداخته ميشود.
٢. هدف اص لي و اهداف جزئي
هدف اصلي تحقيق حاضر، بررسي رابطه بين ارتباطات و همدلي سازماني ١ در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز ميباشد.
١-بررسي رابطه بين ابعاد ساختاري ٢ و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز.
٢-بررسي رابطه بين مهارت فرايندي ٣ و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز.
٣-بررسي رابطه بين مهارت انساني ٤و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز.
٣. روش تحقيق
روش تحقيق در اين پژوهش از نوع توصيفي- همبستگي است که به شکل پيمايشي انجام يافته است . در پژوهش حاضر، محقق به بررسي رابطه بين ارتباطات سازماني و همدلي سازماني در کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز مي پردازد و محقق سعي در توصيف وضع موجود بدون هيچگونه پيش داوري دارد. همچنين در اين تحقيق جه ت آزمون فرضيه ها از روش همبستگي و با استفاده از نرم افزار spss استفاده شده است .
٤. جامعه ، نمونه آماري و ابزار جمع آوري اطلاعات
جامعه آماري پژوهش حاضر را تمامي کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار تشکيل ميدهند که بر اساس گزارش آماري، جمع تعداد آن ها در هر دو ناحيه ١٩٥ نفر ميباشد. نمونه آماري تحقيق حاضر را تمامي کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز تشکيل مي دهند که متناسب با حجم جامعه ، به شيوه تصادفي ساده ، نمونه گيري به عمل آمده است . از اين رو نمونه آماري شامل (١١٠) نفر کارمندان اداره آموزش و پرورش اين دو ناحيه است . ابزارهاي عمده در تحقيق حاضر براي جمع آوري داده ها، مطالعات کتابخانه اي و پرسشنامه مي باشد. پرسشنامه ارتباطات سازماني توسط نظري (١٣٨٤) با ٥٠ گويه و چهار خرده مقياس به منظور سنجش چهار جنبه از ارتباطات سازماني (ساختار، مهارت فراين دي، مهارت انساني و محيط ) ساخته شده که پايايي آن در تحقيق نامبرده ٩٤.. گزارش شده است . پرسشنامه ارتباطات از طريق تحليل عاملي اکتشافي تعديل شد و تعداد گويه هاي پرسشنامه ها کم شده است . ساختار جديد پرسشنامه ارتباطات سازماني ٢٧ گويه شد. پرسشنامه همدلي سازماني توسط محقق ساخته شده که پايايي آن ٠.٦٦ گزارش شده است ؛ مورد استفاده قرار گرفته شد.
٥. يافته هاي تحقيق
فرضيه اول : بين ابعاد ساختاري و همدلي سازماني رابطه معناداري وجود دارد.
به منظور آزمودن فرضيه اول که مربوط ارتباط ساختار سازماني با همدلي سازماني است از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد و در جدول شماره (١) ارائه شده است .

همانطور که در جدول شماره (١) مشاهده ميشود در اداره آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز بين متغير ساختار سازماني با همدلي سازماني رابطه معناداري وجود ندارد. همچنين بين مؤلفه هاي ابعاد ساختاري (تمرکز، پيچيدگي و رسميت ) با همدلي سازماني نيز رابطه مثبت و معناداري وجود ندارد.
بنابراين فرضيه اول تحق يق تأييد نميشود و ابعاد ساختاري با همدلي سازماني در کارکنان ادراه آموزش و پرورش ناحيه دو و چهار شيراز اين فرضيه را تأييد نکرد. از آنجا که شرط بقا و تداوم حيات هر سازماني در محيط متلاطم و آشفته امروزي ارتقاء بهره وري است ، و آنچه که در افزايش بهره وري به احتمال زياد نقش بسزايي دارد، ساختار سازماني است ، بديهي است که ساختار، با توجه به ويژگي محتواي، ابعادي و محيطي خود اثر قابل ملاحظه اي بر توسعه سازمان دارد، و در واقع آنچه سازمان هاي خلاق و بهره ور را از ساير سازمان ها متمايز ميسازند، همين خصوصيات ساختاري است که مناسب موقعيت و جايگاه آن است . به هر حال ، کوشش در جهت ارتقاء بهره وري سازمان ، با توجه به ساختار و تشکيلات سازمان امکان کشف نارسائي هاي ساختاري نهفته در آن را فراهم ساخته و کارکنان را براي انجام مؤثر وظايف و اداره بهتر امور آماده مي سازد ( طاهرپور و همکاران ، ١٣٨٨). ابعاد ساختاري اصلي که در ايجاد ساختار سازماني و اداره مؤثر و اثر بخش سازمان نقش مهمي دارند از سه عنصر پچيدگي، رسميت و تمرکز تشکيل ش ده است . پيچيدگي حدود سازمان را نشان مي دهد، همچنين به ميزان تخ صص گرايي، تقسيم کار، تعداد سطوح سلسله مراتب و م حدوده و پراکندگي جغرافيايي واحد سازماني اشاره دارد (رابينز، ١٣٨٧). بعد رسميت ، حدي است که يک سازمان براي جهت دهي به رفتار کارکنانش به قوانين و مقررات و رويه ها متکي است . درجه رسمي بودن سازمان را مي توان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید