بخشی از مقاله
چکيده :
بررسي روابط شهر و روستا به ايجاد زمينه هاي لازم براي نظم و نسق دادن به کارکردهاي روستايي و مديريت بحـران ناحيه اي در يک کليت منسجم کمک ميکند؛ زيرا بررسي کثرت ، شدت و نوع روابط باعث شناسايي ضعف هاي عملکردي نواحي روستايي بويژه در پيرامون کلان شهرها ميشود. با تجهيز اين نواحي که در واقع سـرمايه ارزشـمند پيرامـوني بـه حساب ميآيند، فشار بر مديريت بحران شهري کاهش مي يابد.
يافته هاي تحقيق در بخش شانديز نشان مي دهد با وجود وقوع تحولات مثبت جمعيتي و عملکردي در سالهاي ٧٥تـا ٨٥، از نظر برخي عملکردها بويژه امور اداري، درماني، آموزش متوسطه و پيش دانشگاهي، کالاهاي اساسي مصرفي، ابـزار و نهاده هاي کشاورزي ضعف هاي قابل ملاحظـه اي وجـود دارد. ضـرورت دارد بـا اسـتقرار و تجهيـز عملکردهـاي مزبـور، وابستگي منطقه به کلان شهر مشهد کاهش يافته و ثبات جمعيتي منطقه تبديل به جمعيت يـابي در حـد مهاجرپـذيري شود. چه آن که فضاي وسيع و جذاب بخش ، توان اسکان مطلوب بخشي از سرريز جمعيـت کـلان شـهر مشـهد را دارد.
بديهي است که از اين توان بايستي در فرايند مديريت بحران شهري بهره برداري لازم را به عمل آورد.
کليدواژه ها: روابط متقابل ، مديريت بحران ،کلان شهر مشهد، شانديز.
١-مقدمه
مسأله روابط شهر و روستا که از اعصار باستان بدان پرداخته شده از سده نوزدهم به دنبال فشار بي سابقه شهرها پس از انقـلاب صنعتي در نواحي پيراموني، موضوع مطالعات بسياري شده است .از اواسط قرن نوزدهم نگرش نظري و تئوريزه کردن رابطه شهر و روستا آغاز شد و در قرن بيستم هانس بوبک آن را از ديد جغرافيايي مدون کرد. با وجود تحقيقات سنتي در زمينـه مهاجرت هاي روستايي به شهرها،تا اين اواخر روابط شهر و روستا در استراتژيهاي توسعه ناحيه اي کمتر مورد توجه بوده است .
در حالي که مراد از تحقيق روابط شهر و روستا،نه تنها تبيين اين روابط بلکه ايجاد زمينـه هـاي لازم بـراي توسـعه اجتمـاعي و اقتصادي ناحيه اي در يک کليت منسجم است که در نهايت به توسعه يکپارچه منجر شود. به طـورکلـي در دهـه ي اخيـر، سياست توسعه ناحيه اي براساس روابط شهر و روستا از سه مکتب نئوکلاسيک ، ساخت گرايـي و نئومارکسيسـم تـأثير پذيرفتـه است . بنابراين توافق همگاني در مکاتب علمي متفاوت از نظر اهميت بررسي روابط شهر و روستا در راستاي اهداف توسـعه ناحيه اي، توسعه يکپارچه و جامع و در نتيجه توسعه پايدار وجـود دارد. بـراين اسـاس مطالعـه روابـط روسـتا و شـهر بـويژه در محدوده ي کلان شهرمشهد که از نظر رشد جمعيت در سال هاي بعد از انقلاب اسلامي ،مقام نخست را در ميان کلان شـهرهاي ايران داشته ،اجتناب ناپذير است . اصولابا شناسايي کثرت ، شدت و نوع روابط ، زمينه هاي وابستگي روستاها به کلان شـهر قابـل رديابي و با تجهيز عملکردي روستاهاي پيراموني، از شدت وابستگي آنها کاسته خواهد شد.
بسياري از کشورهاي پيشرفته از چند دهه قبل با ارتقاي عملکردي –ساختاري نواحي روستايي پيراموني ،شـاهد مهـاجرت معکوس ،مهاجرت بازگشتي و شهرگريزي شده اند. بدين گونه فضاي وسيعي براي اسکان جمعيت ايجاد شده و از تمرکزگرايي و تراکم شديد جمعيت در کانون هاي شهري جلوگيري شده است . براي مثال در آلمان ،روند شهرگريزي با تمرکز زدايي، در ايتاليا با رشد اشتغال در کارخانجات وبخش سوم اقتصاد و در استراليا بـا رشـد بخشـهاي مولـد، خـدمات و حمـل و نقـل در نـواحي روستايي پيوند داشته است . در برخي ازنواحي کانادا نيز بر اثر جاذبه هاي گردشگري، احـداث زمـين هـاي گلـف ، اسـکي، تنيس وواحدهاي اشتغال زا، سرريز جمعيتي به روستاها منتقل شده است .
درايران طي دهه هاي اخير با رشد فزاينده ي آمد و شد وسايط نقليه بين شهر و روستا، روابـط آن هـا از نظـم و روال معينـي برخوردار شده است . باغات حومه شهري که کاربريهاي زراعي داشته و يا براي تعطيلات تابستاني آخر هفته مورد استفاده قرار ميگرفتند به مناطق مسکوني تبديل شده وتغيير کاربري داده اند . پديده اقامتگاه هاي ثانوي نيز در روستاهاي پيرامـوني در حال گسترش است . پديده اي که ميتوان آن را به عنوان محلي براي سرمايه گذاري، مضموني براي ارضاي نياز به کسب وجهـه و حيثيت اجتماعي و يا مکاني براي روزگار بازنشستگي به حساب آورد.
از سوي ديگر بسياري از فعاليت هاي شهري به دلايل متعدد از جمله توسـعه شـبکه حمـل و نقـل ، مالکيـت زيـاد اتومبيـل ، فشارهاي زندگي شهري، ارزان تر بودن بهاي زمين و دستمزد نيروي انساني به نواحي پيراموني راه يافته انـد. بنـابراين بـر شـدت روابط شهر و روستا در نواحي پيراموني کلان شهرها افزوده خواهد شد. نظم و نسق دادن به اين روابط ، مستلزم پيش بينيهـاي لازم در قالب مطالعات تفصيلي و جاي گذاري فعاليت هاي متنوع در مکان هاي بهينه است .
٢-روش تحقيق و جامعه آماري و نمونه
روش تحقيق اين مطالعه براساس ماهيت و هدف آن ، توصيفي – تحليلي است . به منظـور درک روابـط بـين برخـي متغيرهـاي مربوط به مالکيت اراضي توسط شهرنشينان و گسترش خانه هاي دوم از آزمون همبستگي دومتغيره استفاده شده است .
جامعه آماري تحقيق ، ١٤سکونت گاه روستايي بالاي ٢٠خانوار دهستان است . اين روستاها داراي ٤٠٤٨خانوار جمعيت بوده و براساس فرمول کوکران ٢٠٠سرپرست خانوار به عنوان جامعه نمونه تحقيق بـه روش تصـادفي بـراي تکميـل پرسشـنامه هـا انتخاب شدند.
٣-منطقه ي مورد مطالعه
بخش شانديز با مساحت ٣١٥کيلومتر مربع در جنوب غربي کلان شهر مشهد قرار گرفته است . مرکز بخـش ، روسـتاي ارچنـگ در فاصله ١٦کيلومتري مشهد و ٢کيلومتري شهر شانديز داراي ٥٢٣خانوار ( ١٨٣٠نفر ) جمعيت در سال ١٣٨٥بوده اسـت . بخش شانديزدر سال مزبور ٢٢آبادي مسکوني، ٤١٣٢خانوار و ١٥٤٣١نفر جمعيت داشـته اسـت [١٥]. ارتفـاع دهسـتان از ١٠٥٠متر در شرق تا ٣٢٠٠متر درغرب آن متغير است . اما عمده روستاهاي آن در فاصله ارتفاعي بين ١١٠٠تا ١٨٠٠متري استقرار دارند. جمعيت روستاهاي بخش در سالهاي ٧٥و ٨٥به ترتيب ١٣٢٥٣و ١٥٤٣١نفر و شهر شانديز به ترتيب ٤٠٧٧و ٦٤٠٢نفر بوده است که بيانگر تثبيت جمعيت روستايي و مهاجرپذيري شهر شانديز در دهه ي مزبورميباشد. اما نسـبت بـالاي سالخوردگي جمعيت شانديز( 8.2درصد) نشان ميدهد که منطقه در سالهاي پيشين ، مهاجرفرستي شديدي داشته است . ايـن وضعيت براساس داده هاي سرشماريهاي پيشين نيز قابل اثبات است . به هر حال ، مهاجرپذيري شهر شانديز و تثبيـت جمعيـت روستايي آن پديده اي جديد و خاص دهه ي مزبوربوده است . اين خود برآيند تحـولات اساسـي در عملکردهـا و روابـط روسـتا- شهري بخش مي باشد.
مقايسه تراکم نسبي و بيولوژيک بخش با استان نشان ميدهد که بخش با تراکم نسبي ٤٩نفر در کيلومتر مربع ، متراکم تر از استان (٤٤نفر) و با تراکم بيولوژيک ٧نفر در هکتار در مقايسه با شهرستان مشهد ( ٢٣نفر) و بخش طرقبه ( ٥نفر) وضـعيت متفاوتي دارد. طبق داده هاي مستخرج از جامعه نمونه ، کشاورزي با ٤٥درصد، خدمات با ٤٠درصد و صنعت بـا ١٥درصـد بـه ترتيب بيشترين نقش را در جذب جمعيت شاغل بخش داشته اند. بنابراين بخش خدمات ، رقيب جـدي کشـاورزي بـا توجـه بـه روند تحولات در دهه حاضر جايگزين بخش کشاورزي خواهد شد. در اين ميان ،بيشترين شاغل بخش خدمات را صنايع چوب و مبلمان ( ٣٣درصد )، حمل و نقل (١٥درصد)، خرده فروشي -مغـازه داري ( ١٣درصـد) کارمنـدي ( ١٢درصـد )، رسـتوران داري ( ٥درصد ) ونمايشگاه مبل ( ٥درصد) به خود اختصاص داده اند.