بخشی از مقاله
بررسی رابطه حمایت اجتماعی وعزّت نفس با فرسودگی شغلی در پرستاران بیمارستان نفت امیدیه
چکیده:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه حمایت اجتماعی وعزّت نفس با فرسودگی شغلی در پرسنل پرستاري بیمارستان شرکت نفت امیدیه انجام گرفت. در این پژوهش توصیفی - همبستگی، کل جامعه پرستاري شاغل در بیمارستان شرکت نفت امیدیه که 116 نفر بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمعآوري اطلاعات از طریق پرسشنامه فرسودگی مسلش
(مسلش و جکسون، (1986، مقیاسعزّت نفس آیزنک (آیزنک، (1976 و
مقیاس حمایت اجتماعی فیلیپس (فیلیپس، وکس، هلی، تامپسون، ویلیامز و استوارت، (1986، صورت گرفت. پس از حذف پاسخ نامههاي ناقص، پژوهش با 97 مورد ادامه یافت. براي تجزیه و تحلیل دادهها از روشهاي آماري توصیفی و استنباطی در سطح معناداري P≤0/001 و نسخه 18
نرمافزار spss استفاده گردید. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و چندگانه به بررسی فرضیهها پراخته شد. نتایج بیانگر وجود رابطهي منفی بین حمایت اجتماعی وعزّت نفس با فرسودگی شغلی بود. بدین معنی که با افزایش میزان حمایت اجتماعی وعزّت نفس، میزان فرسودگی در هر سه مؤلفهي خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و احساس عدم موفقیت فردي کاهش مییابد.
کلید واژهها: حمایت اجتماعی،عزّت نفس، فرسودگی شغلی.
مقدمه:
کار، به عنوان یک عنصر مهم پایگاه اجتماعی و سرچشمه معنا در زندگی افراد نقش مهمی را ایفاء مینماید (یاکوویدز1،
(2003 و ضمن تأمین هزینههاي زندگی، ارتباط مستقیمی با سلامت جسمی و روانی فرد داشته، زمینهساز ارضاي بسیاري از نیازهاي غیرمادي نیز میباشد (نیري، .(1379
با این حال، اگرچه شغل به افزایش میزان سلامت روانی و جسمی کمک مینماید و به کاهش 4 تا 10 درصدي شیوع افسردگی، اضطراب و بیماريهاي جسمی در شاغلین نسبت به بیکاران منجر میگردد (کلوسن2، (1993، ولی منابع مختلف تنیدگی حرفهاي و سازمانی از قبیل شغل فرد، نقش سازمانی فرد، جریان پیشرفت حرفهاي، روابط حرفهاي، ساختار وجو سازمانی و رویارویی خانواده و کار، ممکن است به واکنشهاي روانی مختلفی منجر شوند که فرسودگی شغلی3 یکی از آنها محسوب میگردد (استورا4، .(1991 نتایج منفی این فشارهاي روانی در بسیاري از سطوح کاري توسط کارکنان و کارگران تجربه و به عنوان یک مانع بزرگ، در عملکرد شغلی افراد ظاهر میشود، از همین روي، یک شغل رضایتآمیز و سازگار هم ممکن است در گذر زمان به منبعی جهت ایجاد نارضایتی و عدم سازگاري تبدیل و موجبات خارج شدن فرد از روال طبیعی و عادي زندگی خویش نهایتاًو دلیل بروز فرسودگی شغلی شود (آلتمایر5 و ولزن6؛ به نقل از خواجه پور، .(1377
واژهي فرسودگی شغلی براي اولین بار توسط فرویدنبرگر7 در دههي1970، زمانی که وي علایم خستگی را در کارکنان خود مشاهده کرد، تعریف شد. او این پدیده را سندرم تحلیل قواي جسمی روانی نامید و آن را پدیدهاي عمومی و فراگیر دانست که از کنش متقابل فرد با محیط کار ناشی میشود و نتیجه آن از دست دادن انگیزه، اشتیاق، انرژي و کاهش عملکرد در زندگی است.
از نظر مسلش (1986)، فرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاري فرد در مقابل عوامل تنیدگیزا و سندرمی است مرکب از خستگی عاطفی8، مسخشخصی ت9 و کاهشموفقی ت فردي.10 احساس خستگی، ویژگی اصلی فرسودگی شغلی و عمدهترین مشخصه این سندرم پیچیده است. خستگی چیزي نیست که به سادگی تجربه شود، بلکه فعالیتهایی را به منظور دور ساختن آشفتگی هیجانی و شناختی فرد از شغلش برانگیخته میکند کهاحتمالاً به عنوان شیوهاي براي فائق آمدن بر فشار کار عمل مینماید (کلوسن، .(1993
مسخ شخصیت نیز به عنوان یکی از تبعات فرسودگی شغلی تلاشی براي ایجاد فاصله میان فرد شاغل و دریافت کنندگان خدمات او میباشد. در مشاغلی غیر از خدمات انسانی نیز مردم از راهکارهاي شناختی ایجاد فاصله از کار، استفاده مینمایند. آنها از این شیوه به هنگام فرسوده و مأیوس شدن از کار و به وسیله ایجاد یک نگرش خنثی یا بدبینانه نسبت به کار و سایر افراد استفاده میکنند.
در موقعیت کاري همراه با فشار مزمن و شدید که با خستگی یا بدگمانی نیز توأم باشد، زائل شدن احساس کارآمدي فرد امر بعیدي نیست و داشتن احساس شایستگی و پیشرفت، هنگام احساس خستگی یا زمانی که یاري کردن دیگران داراي اهمیت نیست، دشوار است (مسلش1 و لیتر2، .(2008
طبق اعلام مؤسسه ملی و بهداشت شغلی آمریکا از 130 شغل مورد بررسی، پرستاران رتبه 27 را در مراجعه به پزشک جهت مشکلات ناشی از عدم سلامت روانی دارند که باعث غیبت پرستاران از محل کار، کاهش کیفیت مراقبت از بیمار، تعارضات بینفردي با همکاران، مشکلات جسمی روانی پرستاران، عدم تمایل براي مراقبت از بیمار، تغییر شغل و ترك خدمت میشود (مکگراث3، .2003 دمیر4، .2003 پاتریک، 1996و کندریک5، .(2002
محققین شیوع بیشتر افسردگی شغلی در کارکنان حرفههاي خدمات اجتماعی را ناشی از مواجهه هر روزهي این افراد با شرایط استرسزا، فقدان شرایط مثبت و عدم دریافت حمایتهاي مناسب در محیط کار و همچنین ویژگیهاي شخصیتی متفاوت آنان میدانند. پرستاران، معلمین، مشاوران، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، افراد پلیس و کارکنان سرویسهاي خدمات بهداشتی جزء افرادي هستند که بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند. این کارکنان به عنوان پاسخ دهندگان به نیاز انسانها، خود نیازهایی دارند که باید برآورده شود. نیاز بهعزّت نفس که چهارمین سطح از نیازهاي مازلو بوده و به انسانها اعتماد و استقلال میبخشد، از جمله این نیازهاست (ویلکنز6، .(1995
عزّت نفس یا خودارزیابی، اثرات برجستهاي در جریان فکري، تمایلات، ارزشها و هدفهاي ما دارد، کلید فهم رفتار ماست و بر تمام جنبههاي وجودي ما اثر میگذارد: طرز کارمان در کارگاه، برخوردمان با مردم، اندازهي پیشرفت وترقّی، میزان موفقیت و این که در قلمرو شخصی ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی از سعادت و خوشبختی برسیم.عزّت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقعگرایی، فراست، خلاقیت، استقلال، انعطافپذیري، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان به اشتباهات و اصلاح آنها، خیرخواهی و همکاري و تعاون در ارتباط مستقیم است. بنابراین هرچهعزّت نفس ما محکمتر و بیشتر باشد براي برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی، در کار و در شغلمان پیش میآید آمادگی بیشتري داشته و سریعتر میتوانیم در پی هر شکست و سقوط روي پایمان بایستیم، نیروي بیشتري براي دوباره شروع کردن داریم و میتوانیم با اشخاص روابط سالمتري برقرار نماییم (براندن7، .(1991
عامل دیگر تعیینکننده سلامت که بهاهم یت بعد اجتماعی انسان اشاره دارد و در سالهاي اخیر توجه فزایندهاي به آن شده، حمایت اجتماعی است. انسان موجودي اجتماعی است که در طول حیات خویش نیازمند همنوعان خود میباشد. این نیازمندي از جنبههاي مختلف و صورتهاي متفاوتی قابل مشاهده است. شاید بتوان گفتعلّت همه مشکلات انسانی به ویژه مشکلات روانی از نوع روابط وتصو رات وابسته به آنها سرچشمه میگیرد.
نتیجه دریافت حمایتهاي اجتماعی احساس اطمینان، اعتماد، ارزشمندي و مسئولیتپذیري در فرد دریافت کنندة آن است. این حمایت براي افراد حلقهاي امن از احساسات وتصو رات مثبت ایجاد نموده و موجب برداشت مثبت از خود، پذیرش خویشتن، احساس عشق و ارزشمندي میگردد و فرصت رشد، شکوفایی و بروزخلاقی ت را فراهم میآورد. ارزیابی مثبت از خویش، استقلال و قدرتتحم ل ناکامیها را افزایش میدهد و عاملی مهم در ایجادعزّت نفس میباشد (اعظم زاده و عبادي،
.(1391 حمایت اجتماعی اثرات رویدادهاي استرسزا را تعدیل نموده و به تجربه عواطف مثبت میانجامد و با شادکامی و سلامت روان رابطه مثبت دارد (فلمینگ1، مکگان2، رابینسون3، اسپیتز4و سالت5، .(2000
روش پژوهش:
در این تحقیق توصیفی- همبستگی که جامعه آماري 116 نفري پرستاران شاغل در بیمارستان شرکت نفت امیدیه را شامل میگردید، پرسشنامهها بین همه پرستاران توزیع و پس از حذف پرسشنامههاي ناقص، پژوهش با 97 مورد ادامه یافت.
اطلاعات مربوط به جمعیتشناختی در جدول زیر بیان شده است.
جدول .1 میانگین و انحراف معیار ویژگی هاي دموگرافیک شامل سن، جنس و تحصیلات
جمع آوري اطلاعات از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش، مقیاس حمایت اجتماعی فیلیپس و مقیاسعزّت نفس آیزنک صورت گرفت.
پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش 1986)،) که از 22 گزاره تشکیل شده و سه جنبهي فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی با
9 گزاره، مسخ شخصیت با 5 گزاره، موفقیت فردي با 8 گزاره) را در چارچوب فعالیت حرفهاي مورد سنجش قرار میدهد.
پایایی پرسشنامه فرسودگی مسلش براي اولین بار در ایران توسط فیلیان (1371)، مورد تأیید قرار گرفت. وي جهت تعیین پایایی از روش آزمون مجدد استفاده و نتایج نهایی هر دو مرحله را با استفاده از آزمون همبستگی محاسبه نمود. یافتههاي نهایی،مبی ن وجود همبستگی قوي میان پاسخهاي داده شده در دو مرحله آزمون و برابر 0/98 بوده است. عابدي((1382، براي تعیین روایی همگراي این پرسشنامه از روش همبستگی پرسشنامه با آزمون فرسودگی شغلی گلدارگ استفاده کرد. ضریب همبستگی در نمونهاي 30 نفره از جامعه پژووهش 0/59 محاسبه شد.
ساختار نظري مقیاس حمایت اجتماعی فیلیپس (1986)، بر تعریف کوب (1977)، از حمایت اجتماعی استوار است. او حمایت اجتماعی را به میزان برخورداري ازمحب ت، مساعدت و توجه اعضاي خانواده، دوستان و سایر افراد تعریف نموده است.
این مقیاس داراي 23 ماده بوده که در برگیرنده سه حیطه خانواده، دوستان و سایرین میباشد. گزارههاي این پرسشنامه بر پایه طیف درست و نادرست رتبه بندي شدهاند و به ترتیب نمرههاي صفر و یک به هر پاسخ اختصاص یافته است (به نقل از ملک زاده، .(1383
مشاك (1388)، جهت بررسی روایی، از آزمون حمایت اجتماعی فلمینگ (1982)، به عنوان شاخص تعیین روایی استفاده کرد که نتایج روایی این پژوهش براي کل مقیاس 0/70 به دست آمد. همچنین وي ضرایب پایایی مقیاس حمایت اجتماعی را به دو روش آلفاي کرونباخ 0/72 و تنصیف 0/70 به دست آورده است.
مقیاسعزّت نفس آیزنک در سال 1976 توسط آیزنک به منظور سنجش میزانعزّت نفس افراد تهیه شده است. این آزمون داراي 30 سئوال سه گزینهاي با گزینههاي بلی، خیر و یک گزینه میانه با علامت سئوال (؟) است. در صورتی کهواقعاًٌ براي آزمودنی انتخابی وجود نداشته باشد گزینه میانه را علامت میزند. عطريفرد و خادمیان (1387)، روایی آزمون را با همبسته کردن با مقیاس درجه بنديعزّت نفس بیش از 0/71 گزارش کردهاند. هرمزينژاد (1380)، پایایی این آزمون را با استفاده از آلفاي کرونباخ 0/71 گزارش کرده است.
یافتهها:
یافتهها نشان داد که %75 آزمودنیها زن و %77 نیز داراي مدرك تحصیلی لیسانس میباشند. %33/99 آزمودنیها داراي سابقه کمتر از 10 سال، %34/02 داراي سابقه 11 تا 20 سال و %26/8 سابقه بیش از 21 سال داشتهاند. %22/7 از آزمودنیها سنی بین 20 تا 30 سال داشتند، %38/1 آزمودنیها 31 تا 40 ساله بودند. همچنین نتایج نشان داد که %30 از آزمودنیها، مؤلفه خستگی عاطفی را به میزان زیادي گزارش کردهاند. بیشترین فراوانی نیز در گروه سنی 30-20 سال مشاهده شده است، به نحوي که از تعداد 22 شرکت کننده این گروه سنی، 12 نفر (%50)، شیوع این مؤلفه را به میزان بالایی گزارش نمودند. در سوي مقابل کمترین گزارش مربوط به مؤلفه مسخ شخصیت بود به طوري که از مجموع 97 شرکت کننده، تنها 8
نفر (%8/24)، میزان بالایی از آن را گزارش نمودند و مؤلفه موفقیت فردي نیز بین این دو گزینه قرار گرفت.
آزمون همبستگی رابطه معکوس معنیداري را میان مؤلفههاي خستگی عاطفی و مسخ شخصیت با حمایت اجتماعی اجتماعی وعزّت نفس را نشان میداد، از طرفی میان مؤلفه موفقیت فردي با حمایت اجتماعی وعزّت نفس ارتباط مثبت معناداري وجود داشت.
جدول .2 ضرایب همبستگی پیرسون بین مؤلفههاي فرسودگی شغلی و حمایت اجتماعی
جدول .3 ضرایب همبستگی پیرسون بینعزّت نفس و ابعاد سهگانه فرسودگی شغلی