بخشی از مقاله

بررسی رابطه محبوبیت اجتماعی اعضای هیئت علمی با ارزشیابی دانشجویان از آنان در دانشگاه لرستان

چکیده

یکی از راه های افزایش کارایی و اثربخشی دانشگاه ها، ارزشیابی وجوه و ابعاد گوناگون آن است. با عنایت به کاهش تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی متأثر از رشد کمّی دانشگاه ها طی یک دهه اخیر، تحلیل و ارزیابی کیفی مورد توجه برنامه ریزان آموزشی قرار گرفته است. در این بین توجه به نظرات دانشجویان به عنوان مشتریان اصلی این نظام می تواند مرجع مناسبی برای درک شرایط حاکم بر فضای کیفی دانشگاه ها باشد. هدف کلی پژوهش حاضر تعیین رابطه محبوبیت اجتماعی اعضای هیئت علمی با نحوه ارزشیابی دانشجویان از آنان در دانشگاه لرستان است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته های مختلف است که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده
و تعداد 500 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از دو پرسش نامه محقق ساخته
محبوبیت سنجی اجتماعی با 30 پرسش پنج گزینه ای و پرسش نامه ارزشیابی علمی اساتید با 15 پرسش پنج گزینه ای برای جمع آوری اطالعات استفاده شد. برای تعیین روایی محتوایی پرسش نامه ها از نظرات اساتید دانشگاه و برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. نخستین یافته پژوهش حاضر بیانگر همبستگی مثبت و معنی داری بین دو متغیر محبوبیت اجتماعی اساتید و ارزشیابی علمی دانشجویان از آنان است. یافته دیگر پژوهش مؤید آن است که متغیر توان علمی بیش از متغیر توان آموزشی تغییرات مربوط به محبوبیت اجتماعی اعضای هئیت علمی را تبیین می کند. همچنین از بین مؤلفه های محبوبیت اجتماعی، اعتبار ارتباطی و اعتبار مدیریتی اساتید بیشترین رابطه را با محبوبیت اجتماعی آنان دارد.

واژگان کلیدی: محبوبیت اجتماعی، ارزشیابی علمی، عضو هیئت علمی، دانشجو.

مقدمه

یکی از راه های افزایش کارایی و اثربخشی نظام آموزش عالی ارزشیابی عملکرد آن از وجوه و ابعاد گوناگون است. در سال های اخیر ارزشیابی دانشجویان از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همچون منبع ارزشمندی مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان نظام آموزش عالی قرار گرفته است، چراکه می توانند با توجه به تجربه شخصی و مشاهده ای خود، برآورد نسبتاً واقعی ای از رفتار و عملکرد مدرس ارائه دهند. در واقع «امر ارزشیابی» به موضوعی دوجانبه بین استاد و دانشجو تبدیل شده است. از یک سو اساتید دائماً به ارزشیابی از فراگیران دست می زنند و از جهت دیگر دانشجویان به ارزشیابی عملکرد ورفتار اساتید اشتغال می ورزند )اسمیت و السلت1، .)1375 ازُبعد برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی استاد عبارت است از تعیین میزان موفقیت وی در رسیدن به اهداف آموزشی. ازآنجاکه کیفیت تدریس متضمن انتقال دانش تخصصی است، لذا هرچه داده های حاصل از مشاهده فراگرد آموزش و یادگیری روشن و دقیق تر باشد، کیفیت آموزش نیز بهتر خواهد شد. به همین دلیل، امروزه در دانشگاه های معتبر دنیا به مسئله ارزشیابی از اساتید و هیئت علمی اهمیت فراوان داده می شود )بازرگان، .)1376 اگرچه اعضای هیئت علمی دانشگاه ها به طور روزافزون در مجموعه ای از فعالیت های متنوع و وسیع به کار می پردازند و اخذ تصمیم درباره موضوعاتی همچون ارتقای رتبه، افزایش حقوق، و استخدام بر اساس عملکرد آنان در این فعالیت ها صورت می گیرد ولی بسیاری از مدیران،مدیریت کالس را نیز به عنوان یکی از «عوامل مؤثر» در اخذ تصمیم مدنظر قرار می دهند. به همین دلیل استفاده از ارزشیابی های دانشجویان به نحو گسترده ای توسط استادان، مدیران، و دانشجویان تأیید شده چراکه آنان بر اساس شواهد و تجربیات شخصی خود معتقدند که اطالعات حاصل از ارزشیابی های دانشجویی می تواند منبع بسیار مفیدی برای انتخاب استاد، غنی سازی محتوای واحد درسی، و ارزیابی کلی از برنامه آموزشی باشد. دانشجویان به عنوان مصرف کنندگان آموزش، وقتی که واحدی را انتخاب می کنند، به اطالعات بیشتری به نسبت آنچه معموالً در دسترس است نیاز دارند. شناخت یک واحد درسی از طریق توصیفی که در جزوات عمومی ارائه شده است، کافی نیست. در انتخاب یک واحد درسی، دانشجویان بیشتر عالقه مند هستند که بدانند چگونه استاد کالس را سازمان می دهد، چگونه مواد درسی را تدارک می بیند، چگونه از دانشجویان امتحان می گیرد و نمره می دهد و رفتار او با دانشجویان در موقعیت های گوناگون چگونه است؟ این پرسش ها به وسیله منابعی همچون عقاید غیررسمی دانشجویان، محتوای مطالب درسی و امتحانات، عقاید دانشجویان ترم های باال و دانش آموختگان رشته و عقاید سایر اساتید پاسخ داده می شوند )حسینی، .)1376 آشکار است که ارزشیابی دانشجویان باید بیشتر شامل متغیرهایی باشد که در فرایند آموزش مؤثر هستند، ولی هنوز هم بحث تأثیر متغیرهای غیرآموزشی به قوت خود باقی است. عواملی همچون سطح دشواری یا سادگی واحد درسی، تعداد افراد کالس، ماهیت نظم و مقررات در کالس، رتبه علمی استاد، جنسیت و ویژگی های شخصیتی دانشجویان، زمان ارائه واحد درسی، اجباری یا اختیاری بودن واحد درسی، وضعیت ترم تحصیلی دانشجویان، نمره مورد انتظار یا واقعی آنان، جاذبه جسمانی استاد، تجربه تدریس و میزان سرگرم کننده بودن او بر ارزشیابی های دانشجویان تأثیر می گذارد )کوبورن1، 1984؛ کاشین2، 1995؛ مک الیستر3، .)1999 به هر حال به رغم نقد های وارده بر ارزشیابی دانشجویان از اعضای هیئت علمی، در مجموع نتایج مؤید پذیرش روایی و پایایی این ارزشیابی ها و پذیرش دخالت عوامل غیرآموزشی در رابطة بین استاد و دانشجوست )موردچای4، 1988؛ گلدهابر ورور5، 2000؛ کاراسگو6، کاواریا و الزارویچ7، 2004؛ روبی ـ دیویس8، .)2006 هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه محبوبیت اجتماعی اعضای هیئت علمی با نحوه ارزشیابی
علمی از آنان در دانشگاه لرستان است. دستیابی به این هدف مستلزم حصول به اهداف ویژه زیر است:

پیشینه موضوع

ارزشیابی دانشجو از آموزش استاد را می توان مجموعه اعمالی دانست که برای کمک به استاد به منظور بهبودبخشی فراگرد آموزش، امتحانات و مواد درسی به کار برده شده و باعث افزایش اعتماد و روحیه دانشجو برای مشارکت فعال در فرایند آموزش و یادگیری می شود. از دهه 1970 تحقیقات دانشگاهی تأکید ویژه ای بر ارزشیابی دانشجویان
از شیوه های تدریس و آموزش اساتید داشته اند )برکلمنز و همکاران1، .)1992 نخستین موضوعی که در این زمینه، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت بحث در مورد میزان روایی و پایایی ارزشیابی توسط دانشجوست. بعضی از متخصصان آموزش عالی در مورد استفاده از نظرات دانشجویان بحث و مجادله داشته و اظهار می دارند که دانشجویان توانایی ارزیابی دقیق از عملکرد استاد را ندارند )کالریج و برلینر2، 1991؛ توتونچی و همکاران، .)1385 ولی در کل بیشتر پژوهش ها مؤید آن است که هیچ کس نسبت به دانشجویان در وضعیت بهتری برای ارزشیابی از عملکرد کالسی استاد قرار ندارد

)ساندرز و وایزمن3، 1990؛ بباد4، 1990؛ البو5، 1992؛ کارسکو، کاواریا و الزارویچ،
2004؛ اسپرول6، 2005؛ خوش باطن و همکاران، 1380؛ شکورنیا و همکاران، .)1384 ادبیات تحقیق در گام دوم معطوف به بررسی عوامل مؤثر بر ارزشیابی دانشجو از استاد است. جمع بندی تحقیقات انجام یافته در مورد معلم خوب نشان دهنده تأثیر دو گروه عوامل مربوط به درس و عوامل مربوط به مدرس می شود. آشکار است که تسلط بر موضوع مورد تدریس و روش های آموزشی را می توان جزء ویژگی های مهم حرفه معلمی محسوب کرد. همچنین به نظر می رسد وضوح در بیان و کالم معلم، یادگیری فراگیران را به خوبی تحت تأثیر قرار می دهد. نتایج مشابهی در سطح دانشگاه توسط گوتمن، گونسو و راسموسین)1975( 1، گیگاوا)1987( 2 و مک لوهلین) 1993( 3 گزارش شده است. در این مطالعات استادانی که توسط دانشجویان دارای قدرت روشنی بیان و نظم در ارائه مطالب بودند، ارزشیابی مثبت تری نیز از جانب دانشجویان کسب کرده اند؛ از سوی دیگر باید به تأثیر عوامل غیرآموزشی در ارزشیابی دانشجویان توجه کرد.

دونکین)1986( 4 در پژوهش فرا تحلیلی خود به این نتیجه رسید: «پژوهش های انجام شده به وسیله روان شناسان در چند دهه اخیر نشان داده اند که صفات شخصی و ویژگی های کلی محیطی، ادراک و قضاوت افراد را تحت تأثیر قرار می دهند و دلیلی وجود ندارد انتظار داشته باشیم دانشجویان و دانش آموزان در ارزشیابی خود از معلمان از تأثیر این امور مصون باشند» )دونکین، .)769 :1986

در این راستا پژوهش های محققان ایرانی همچون پژوهش ظهور و اسالمی نژاد )2004(، مظلومیوهمکاران))1381 و مشیری، بقاییو احتسابی))1382 نشان می دهند که دانشجویان از میان چهار حیطه مرتبط با ویژگی های یک استاد خوب، اولویت اول را به حیطه شخصیت فردی و سپس به ترتیب به حیطه های دانش پژوهی، روش تدریس و توانایی در ایجاد ارتباط داده اند. همچنین یافته های این محققان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارزشیابی استاد از دیدگاه دانشجو را قدرت بیان استاد، وضوح مطالب و ویژگی های فردی و رفتاری او می دانند. تحقیقات توکل، رحیمیو محمد ترابی))1377، حاجیآقاجانی))1377 و شکورنیاومطلق))1380 نیز مؤید آن است که نظر دانشجویان در مورد استادان بیشتر تحت تأثیر شهرت، وجهه اجتماعی، آراستگی و موقعیت اداری ـ اجرایی استاد قرار می گیرد.

در مورد مفهوم «محبوبیت اجتماعی» ادبیات تحقیق بیانگر استفاده از واژه ها و اصطالحات متفاوتی همچون رفتار شخصی، خصلت های فردی، ویژگی های شخصیتی و رفتار اجتماعی است که همگی آنها ناظر بر رفتار «معلم» با «متعلم» به عنوان یک

«مدل رفتاری5» است. با این وجود در سال های اخیر کاربست واژه «محبوبیت اجتماعی» بیش از پیش مورد استقبال پژوهشگران حوزه ارزشیابی آموزش عالی قرار گرفته است )وارگاس6، 2001، ردماچر و مارتین، .)2001 در واقع تصور عمومی و رایج در بین مردم در مورد «معلمان دانشگاه1» کاربست واژه محبوبیت اجتماعی را برای این گروه از معلمان ـ در مقایسه با معلمان سایر مقاطع آموزشی ـ آسان تر می سازد. تأثیر سه عامل دانش تخصصی، الگوی رفتاری و خدمت عالی به علم و جامعه باعث شده که شغل «معلمی دانشگاه» زمینه ساز کسب محبوبیت اجتماعی در افراد شود. پژوهشگران وجود صفاتی

همچون مالیمت، گرمی، خوش مشربی و راحت بودن را زمینه ساز کسب محبوبیت بیشتر در اعضای هیئت علمی دانشگاه ها می دانند )یانکر و یانکر3، 2003 ، بست و آدیسون4، .)2000 نکته جالب اینکه بعضی از پژوهشگران معتقدند معلمان با دو انتخاب روبه رو هستند: اول پذیرش معلمی به عنوان یک «شغل5» و دوم پذیرش فراگیران. استادی که فاقد محبوبیت اجتماعی بین دانشجویان است به معنای واقعی کلمه نتوانسته دانشجو را بپذیرد. به دلیل اهمیت روزافزون این انتخاب، اصطالح «فرهنگ نوین دانشگاهی6» در فراگرد ارزشیابی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها مطرح شده که بیانگر نگاهی مدرن به این حوزه است )مک لنن7، .)2006

با عنایت به یافته های پژوهشی مورد اشاره، در تحقیق حاضر تالش شده تا برای نخستین بار دو پرسش نامه جداگانه برای بررسی عوامل آموزشی و غیرآموزشی مؤثر در ارزشیابی دانشجویان از اعضای هیئت علمی تهیه شود. پرسش نامه نخست، معروف به «پرسش نامه ارزشیابی علمی» است که در مراکز آموزش عالی و دانشگاه های ایران در طی سالیان متمادی استفاده می شود. تحلیل محتوای پرسش های پرسش نامه نشان
می دهد که می توان آنها را به دوگروه متغیر جزئی8 یا خرده عامل9 تحت عنوان توان
علمی10 و توان آموزشی11 تقسیم کرد. توان علمی بیشتر ناظر بر توانایی های مدرس از ُبعد معلومات و دانش در حیطه تخصصی است، درحالی که توان آموزشی ناظر بر قدرت مدرس در مدیریت کالسی و اجرای مقررات آموزشی و انضباطی است. پرسش نامه دوم تحت عنوان «پرسش نامه محبوبیت سنجی» ناظر بر سنجش تأثیر عوامل غیرآموزشی بر ارزشیابی دانشجو از استاد است. محبوبیت اجتماعی اعضای هیئت علمی بیشتر بیانگر توجه به مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی و رفتاری مدرسان در روابط بین معلم و متعلم در سیستم آموزش عالی است. بررسی فراتحلیل پژوهش های مربوطه نشان می دهد این اصطالح را می توان نشانگر وجود نوعی اعتبار ذهنی ـ روانی معلم در نزد متعلم دانست. این اعتبار شاید در مقاطع اولیه آموزش متأثر از عواملی همچون عواطف و هیجانات دوره کودکی و نوجوانی باشد، ولی این امر لزوماً در مورد آموزش عالی صادق نیست، چراکه دانشجویان ازُبعد جسمانی، عقلی ـ روانی و اجتماعی بلوغ الزمه را کسب کرده اند و می توان گرایش و تمایالت آنان را بر پایه نوعی اعتبار حقیقی مورد استناد قرار داد. با عنایت به این دالیل اصطالح «محبوبیت اجتماعی1» را به سه خرده متغیر یا خرده عامل «اعتبار اخالقی2»، «اعتبار ارتباطی3» و «اعتبار مدیریتی4» تقسیم می کنیم. اعتبار اخالقی بیشتر ناظر بر مجموع اعمالی است که موازین و ارزش های اخالقی حاکم بر روابط اجتماعی و قابل قبول جامعه معلم ـ متعلم را در رفتار مدرسان و اساتید در برخورد با دانشجویان به نمایش می گذارد. اعتبار ارتباطی نشان دهنده مهارت های کالمی و غیرکالمی استاد برای برقراری ارتباط همراه با همدلی با دانشجویان خویش است و اعتبار مدیریتی بیانگر تسلط غیرآمرانه همراه با درک فاصله های منطقی و طبیعی بین دانشجو و استاد است.

روش تحقیق

پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کمّی، از نظر میزان کنترل متغیر ها از نوع غیرآزمایشی، از نظر هدفْ در زمره پژوهش های کاربردی و از جهت روش، توصیفی همبستگی و تحلیلی به شمار می رود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه لرستان در ترم دوم سال تحصیلی 1388-89 بود .)6613N=( برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که با توجه به محاسبات انجام شده، حداقل حجم نمونه 364 نفر به دست آمد. با توجه به فراوانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید