بخشی از مقاله

چکیده

در بوطیقاي فرمالیسم تعاریف نوینی از دو مقوله »داستان« و »پیرنگ« ارائه گردیده، که با مقوله آشناییزدایی، آرمان غایی این نگره، پیوندي عمیق یافته است. مندنیپور با بهرهگیري متبحرانه از امکانات زبانی، درونمایگانی و صناعتی، گونهاي شکلشکنی خلاقانه را در روایتگري داستانهایش رقم زده که داستان را از بافتی متکی بر حادثهپردازي و پیرنگسازي، خارج ساخته و تلاش براي برجستهسازي فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیکهاي روایی جدید، توجه به جنبههاي بلاغی سخن و خلق زبانی مبهم و مبتنی بر لحنی شاعرانه و فضاسازيها و مضمونپردازيهاي غریب و سوررئالیستی را جایگزین آن کرده و بدینسان آشناییزدایی و پیرنگ هنري مورد نظر فرمالیستها را محقق ساخته است. در این پژوهش بنا داریم با در پیش گرفتن رهیافتی فرمالیستی، مصادیق و جلوههاي گونهگون آشناییزدایی و پیرنگسازي را که از اصلیترین عوامل رازناکی و غریبنمایی جهان داستانهاي اوست، در سه مجموعه داستان شرق بنفشه، مومیا و عسل و ماه نیمروز بکاویم.

واژگان کلیدي: فرمالیسم، پیرنگ، آشناییزدایی، مندنیپور، داستان کوتاه

-1مقدمه
1-1فرمالیسم و روایات داستانی

فرمالیست ها گروهی از پژوهشگران ادبی روسیتبار بودند که بر استقلال پژوهشهاي ادبی تأکید ورزیده و در روششناسی خود، آن دسته از نتایج نظري و ادبی را حائز اعتبار و اهمیت می دانستند که از عوامل برونمتنی همچون زمینههاي تاریخی پیدایش اثر یا شناخت منش روانی مؤلف، صرفنظر کرده و صرفاًاز بررسی خود اثر به دست آمده باشد - احمدي، - 43 :1375 برخلاف تلقی عام و رایج در باب صورتگرایان مبنی بر اینکه عمدة اهتمام خود را بهتحلیلهاي فرمالیستی آثار شعري معطوف ساخته اند، باید اظهار داشت که حجم قابلتوجهی از فعالیتهاي پژوهشی آنان به بررسی جنبههاي شکلشناختی متون روایی اختصاص یافته و حتی در این زمینه نوآوري هایی را نیز عرضه داشتهاند که تأثیراتی شگرف بر بوطیقاي روایتشناختی ساختارگرا نهاده است.

مهمترین دستاورد فرمالیستها را در فرآیند نقد و تحلیل روایت هاي داستانی، قائل شدن تمایز میان دو مقوله »داستان« و »پیرنگ « و ارائه تعریفی نوین از این دو مقوله باید دانست که با تعاریف منتقدان پیشین از این دو اصطلاح، تفاوتی بنیادي دارد. به منظور تبیین هرچه روشن تر این تمایز لازم است که پیش از پرداختن به شرح مفصل دیدگاه فرمالیست ها در خصوص داستان و پیرنگ، مفهوم این دو اصطلاح را در نظریات پیشافرمالیستی به اختصار بیان کنیم. بدینمنظور از تقریرات فورستربهره میجوییم کهبه نحو احسن بازگوکنندة کلیه آراء پیش از خود میباشد . فورستر، » داستان«story / را نقل و روایت رخدادهایی تعریف می کند که بر اساس توالی زمانی سامان یافته باشند و »پیرنگ«plot / را نیز نقل و روایت همان رخدادهاي زمانمند میداند که این بار اصل علیت نیز بر آنها سایه افکنده است . - فورستر، - 112 : 1384

پس »پیرنگ« در نظر منتقدان پیشافرمالیست عبارت است از سازه اي که در آن رخدادها بر اساس مؤلفههاي »زمانمندي و علیت« سامان یافته اند . اما در آراء فرمالیستها مفهوم »پیرنگ« با مقوله »آشنایی زدایی« که شکلوفسکی آن را به عنوان آرمان غایی و کارکرد بنیادین ادبیات معرفی میکند پیوندي عمیق یافته است. او در »هنر به مثابه تمهید1916 - « م - مینویسد »صناعت هنر استوار است بر ناآشنا کردن اشیا، مشکل ساختن فرمها و طولانی کردن فرآیند دریافت، زیرا فرآیند دریافت ]آثار ادبی[ غایتی زیباشناختی است و چنین فرآیندي میباید تطویل یابد. هنر عبارت است از تجربه کردن هنریت - artfulness - یک موضوع« - قاسمیپور، . - 7 :1391

بر همین مبنا داستان که زنجیرهاي استاز رویدادهاي زمانمند، در بوطیقاي فرمالیسمبه منزله محتوا و سازمایه روایت تعریف می شود و پیرنگ نیز دیگر نه به معناي ساختمان منطقی و علی و معلولی اثر داستانی بلکه به کلیه »تمهیدات و صناعات زیباییشناختی و آشناییزداینده اي « اطلاق میشود که به منظور تبیین هنري آن محتواي روایی به کار گرفته میشود. به عبارتی در نظر فرمالیستها، داستان چونان مادهاي خام یا گلی شکل نایافته است که فی الذاته داراي هیچ گونه ارزش ادبی و هنري نیست و دست سازمان دهندة نویسنده را انتظار میکشد تا با اعمال پارهاي کیمیاکاريها شرایط تبدل آن به پیرنگ هنري را فراهم سازد.

صورتگرایان دو اصطلاح «Fabula» و «Sjuzhet» را به ترتیب براي بیان مفاهیم مدنظر خود از دو مقوله »داستان« و »پیرنگ« برساخته و به کار بستند. شکلوفسکی نیز با انتشار مقالاتارزندة خود در سال 1925 که حول محور بررسی شیوههاي پیرنگسازي هنریدر تریسترام شندي اثر لارنس استرن و دن کیشوت اثر سروانتس نگارش یافته بودند، نخستین باررویکرد فرمالیستی را درحوزة تحلیل روایات داستانیبه کار بسته وبه جهان نقد و نظریات ادبی عرضه نمود.داستاننویسان فرمگرا بر اساس مراتب خلاقیت و ذوق هنري خود از تمهیدات و شیوههاي متنوعی در جهت تبدیل داستان به پیرنگ بهره میجویند؛ اما آنچه در جملگی این تمهیدات جلب نظر میکند، وجود هنجارشکنیها و آشناییزدایی هایی است که با نقض آشکار قوانین و چهارچوب هاي مرسوم و مسلط، ناخودآگاه، فرم - شکل - اثر روایی را در کانون توجه مخاطب قرارداده و محتوا را به حاشیه می راند.

در میان داستانهاي کوتاه فارسی معاصر نیز آثاري به چشم میخورند که با توجه به مفاهیم پیرنگسازي و آشناییزداییِ مطمح نظر فرمالیستهاجلوه و جایگاه ویژه اي دارند. در این میان، داستانهاي شهریار مندنیپوربه واسطه عادتستیزيها و آشناییزداییهایی که در سطوح گوناگون ژرفساختی و روساختی آنها نمودار گشته است، برجستگی و جذابیت ویژه اییافته و از ظرفیت بسیار بالایی براي تحلیلهاي فرمالیستی برخوردار هستند. در این پژوهش بناداریم تا با در پیش گرفتن رهیافتی فرمالیستی، مصادیقو جلوههاي گونهگون آشناییزدایی و پیرنگسازي را که از اصلی ترین عوامل غرابت و رازناکی جهان داستانهاي اوست در سه مجموعه داستان »شرق بنفشه«، »مومیا و عسل« و »ماه نیمروز« بکاویم.

1-1پیشینه پژوهش

در زمینه داستانهاي مندنیپور پژوهشهاي متعددي صورت پذیرفته است که در هریک، نگارندگان سعی برآن داشتهاند تا بخشی از زوایاي مغفول و ناشناخته جهان مسحورکنندة داستانهاي او را بشناسانند. برخی از آنها از این قراراند: »ساختار صدا در داستانهاي مندنی پور: نقش زاویه دید در صداي داستان« به قلم فرشته رستمی؛ »بر هم کنشی اسطوره و استعاره در داستانهاي مندنیپور« تألیف ابراهیم محمدي، جلیل االله فاروقی و رضا موصلی؛ »بینامتنیت در شرق بنفشه« نگارش فاطمه حیدري و بیتا دارابی و غیره. در باب مفهوم »داستان« و »پیرنگ« از منظر فرمالیسم نیز مقاله اي ارزنده تحت عنوان »تحلیل فرمالیستی پیرنگ در داستانهاي کوتاه معاصر « به قلم دکتر قدرت قاسمیپور و دکتر محمود رضایی دشتارژنه نگارش یافته که در آن به مدد نمونههایی از داستان کوتاه معاصر فارسی این دیدگاه فرمالیستی به تفصیل مورد شرح و بررسی قرار گرفته است. اما باید گفت تا کنون پژوهشی با موضوع نوشتار پیش رو به طور مستقل و مبسوط انجام نپذیرفته است.

-2پیرنگ هنري در سطوح گوناگون داستانهاي مندنیپور

از منظر شکلوفسکی آشناییزدایی در ادبیات در سه سطح، عاملیت دارد: »در سطح زبان، در سطح مفهوم و در سطح اشکال ادبی. - « مکاریک، - 13 :1392 از آنجا که روایات داستانی نیز از سه سطح محتوایی، زبانی و صناعی تشکیل یافته اند، بالطبع پیرنگ هنري و آشناییزدایی در روایت نیز در گسترة این سطوح مجال بروز مییابد. در ادامه، کیفیت بروز آشناییزدایی را در سطوح گوناگون آثار داستانی مندنیپور به تفصیل شرح خواهیم داد.

-1-2 پیرنگسازي هنري در سطح زبان

داستاننویسان فرمالیست »چگونهگفتن« را بر »چهگفتن « مرجح و مقدم میشمارند، لذا با معطوف ساختن عمدة اهتمام خود بهدگرگون کردن اشکال بیان ادبی مسلط و رایج و نیز آفرینش و گزینش ساختارهاي زبانی و بیانی بدیع و بکر، آشناییزدایی رادر سطح زبانی یا سخن روایی محقق میسازند.شهریار مندنیپور را باید از نویسندگانی دانست که از همان نخستین تجربههاي داستاننویسی خود، پرداختن به ابعاد زبانی داستانهایش را وجهه اصلی همت خود ساخته است . او در »کتاب ارواح شهرزاد« که میتوان آن را مانیفست فکري وي در زمینه داستاننویسی دانست، ادبیات را »فراروي از زبان روزمره« معرفی کرده و نثر داستانی را نثري میداند که بهطور مداوم و مکرر، هنجارهاي عرفی زبان را میشکند تا به سمت خلق زبانی تازه روان باشد. - مندنی پور،:1389 - 77

او همچنین در نشستی دربارة زبان داستان به تبعیت از جیمز جویس »حادثهها و ماجراها را وسیله اي می داند براي تجلی زبان - «همو، - 19-4 :1382 لذا با بهره جستن از شگردها و ترفندهایی همچون کاربست عناصر شعري بهویژه جلوههاي گونهگون صورخیال اعم از تشبیه، استعاره، تشخیص و حسآمیزي که از رهگذر تلفیق و ترکیب عناصر ناهمگون و خلق تصاویر بدیع، کلام را مخیل و به مرزهاي قلمرو شعر نزدیک می کنند و نیز تکنیکهایی از قبیل حذف و کاربرد نابجاي عناصر زبانی، بهره گیري از ظرفیتهاي آرکاییک زبان، خلاقیت در عرصه ساخت واژگان و ترکیبات واژگانی بدیع و تازه، بهرهگیري از ظرفیتهاي بومی و اقلیمی زبان، بهره جستن از واژگان یا ساختهاي نحوي کاررفته در زبان محاوره و اقسام توازنهاي ساختاري و معنایی، ضمن اینکه داستانهاي خود را از اسلوب بیانی خاص و سبکی منحصر به فرد برخوردار ساخته، زمینهساز ابهام و غرابت معانی و نیز تحقق رستاخیز واژگان و آشناییزدایی در سطح سخن روایت یا زبان داستان گردیده است.

-1-1-2 تخییل کلام

یکی از شاخصترین تمهیدات داستاننویسان براي دستیابی به این منظور، تشبه نثر داستان به شعر از طریق کاربست اقتضائات و امکانات زبان شعري است. گرچه ترجیح لفظ بر معنا و اهتمام به آراستن صورت کلام که نثر را از خصلتی شعرگونه برخوردار می کند، در متون منثور کهن فارسی بهویژه در نثرهاي مصنوع و مسجع قرون میانه هجري، داراي پیشینهاي دیرینه و قابل ملاحظه است، اما از عصر مشروطیت به این سو به واسطه اصالت یافتن دغدغههاي اجتماعی در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید