بخشی از مقاله


بررسی میزان سرمایه ی اجتماعی بین حاشیه نشینان شهر ایلام

چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی میزان سرمایه ی اجتماعی بین حاشیه نشینان شهر ایلام اسـت. بـرای توصـیف و تبیین سرمایه ی اجتماعی نیز سعی شده که از چند منبع به صـورت تلفیقـی اسـتفاده شـود، یعنـی آرای صاحبنظران سرمایه ی اجتماعی مانند گیدنز، بوردیو، کلمن، پوتنام، پوتنام مورد استفاده قرار گرفت.

روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش، پیمایش و جامعهی آماری افراد 18 بـه بالای ساکن در مناطق حاشیهنشین شهرستان ایلام (اعم از زن و مـرد) اسـت. حجـم نمونـه بـا توجـه فرمول کوکران 285 نفر محاسبه شد. روش نمونهگیری از نوع نمونهگیـری خوشـهای چنـد مرحلـهای است. برای گردآوری اطلاعات این پژوهش از پرسشنامهی محققساخته استفاده شدهاست کـه روایـی آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی از طریق محاسبهی ضریب آلفـای کرونبـاخ سـنجیده شـد و سـپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان میدهد کـه بیشـترین میـانگین میـزان سرمایه ی اجتمـاعی مربـوط بـه
شاخص مشارکت اجتماعی (M=33/62) و کمترین مقدار آن مربـوط بـه شـاخص روابـط اجتمـاعی
(M=18/39) است. بین زنان و مردان از نظر میانگین سرمایه ی اجتمـاعی تفـاوت معنـاداری نیسـت.

همچنین، افراد شاغل و بیکار از میزان سرمایه ی اجتماعی یکسانی برخوردارند. افراد مجـرد نسـبت بـه افراد متأهل از سرمایه ی اجتماعی بالاتری برخوردارند. همچنین، بین سرمایه ی اجتمـاعی بـر حسـب تحصیلات و نیز بر حسب نوع منزل مسکونی، و قومیت تفاوت معناداری وجود دارد.

نتایج: چنین به نظر میرسد یافتههای اخیر با نظریات مطرح شده توسط پوتنام و فوکویاما قابل تبیـین اسـت و کمک به مشارکت افراد در امور شهری به منظور گسـترش اعتمـاد اجتمـاعی و رشـد و گسـترش و تقویـت مشارکت رسمی میتواند به ارتقای سرمایه ی اجتماعی در مجموع، در مناطق حاشیهنشین منتهی گردد.

کلید واژگان: سرمایه ی اجتمـاعی، حاشـیهنشـین، اعتمـاد اجتمـاعی، مشـارکت اجتمـاعی، انسـجام اجتماعی، کنترل اجتماعی

مقدمه و بیان مسأله

رشد شتابان شهرنشینی، افزایش میزان مهـاجرت روسـتاییان بـه شـهرها و الگوهـای نامتوازن توسعهای در یک جامعه، موجب به هم خوردن تعادل و توازن روستا میشـود و مهاجرت روستاییان به شهرها را به دنبال خواهد داشت. اکثر این مهاجران افرادی هسـتند که پس از مهـاجرت به واسطـهی فقر شدید ناچار به سـاکن شـدن در منـاطق حاشـیهای میشوند (لهسایی زاده،.(117:1368 بنابراین یکی از آثـار و پیامـدهای توسـعهی فیزیکـی ناموزون و نامتعادل شهری، حاشیه نشینی و اسکان غیر رسـمی اسـت. حاشـیه نشـینی، دو وجه بیرونی و درونی دارد. معمولاً وجه بیرونی و ظاهر آن مـورد توجـه عمـوم مـردم و مبنای قضاوت دربارهی این پدیده است. افراد در این وضعیت در مناطقی اقامت می کننـد که با جامعهی میزبان ارتباط کمی دارند و بین محل سکونت آنها و منطقهی اصـلی شـهر، نوعی جدایی وجود دارد. این امر ممکن است به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادی و عدم توانایی مالی خانواده ها باشد که به علت هزینه های بالای زندگی قادر به زندگی در مناطق اصلی شهر نیستند. علت دیگر آن وجود موانع جذب در جامعهی میزبـان اسـت. از آنجـا که بسیاری از مناطق سنتی به آسانی نمی توانند وجود این مهـاجران را بپذیرنـد، بنـابراین آنان به مناطقی روی می آورند که امکان کنترلهای اجتماعی و هنجاری کمتـری در آنجـا وجود دارد. این مناطق بیشتر در حاشیهی شهرهای بزرگ قرار دارند.

امّا وجه درونی حاشیه نشینی با نظام فرهنگی- اجتماعی و نیز موقعیت روانـی افـراد مرتبط است؛ »فرد خود را در شرایطی مییابد کـه در آن، روابـط اجتمـاعی و ارزشهـای فرهنگی و ملی تا حدودی دستخوش تزلزل شده، ولی روابط و ارزشهای دیگری هنـوز به طور کامل جایگزین آنها نشده است. تجربهی چنین شرایط بحرانی موجب شکلگیـری شخصیت متمایزی برای فرد میشـود. در اغلـب مـوارد چنـین فـردی در برابـر برخـورد فرهنگها، حالت کناره گیری از خود نشان میدهد و نمیتواند در متن جامعه بـا عقیـدهی راسخ به فعالیت خویش ادامه دهد. به عبارت دیگر، به علت ناباوری نسبت به ارزشهـا، بیگانگی با موقعیت جدید، فرد از جامعه کناره می گیـرد و در حـالتی معلـق در حاشـیهی اجتماع مینشیند« (جمشیدیها و عنبری، 55:1383 ـ.(54

به دلیل توأم بودن پدیدهی حاشیهنشینی با برخی از مسائل و مشکلات اجتماعی همچون فقر، اعتیاد، بزهکاری و ...، و تسری این مسائل و مشکلات به دیگر نقاط شهر (به دلیل تبادلات فرهنگی و اقتصادی میان این محلات و دیگر نقاط)، حل مشکلات و یا کاهش آن در این محلات از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و نیاز به برنامهریزیهای دقیق و کارشناسی و به دور از تصمیمات آنی، مقطعی و تبلیغاتی داشته تا بتوان با استفاده از طرحهای علمی بلندمدت گامی در جهت بهبود شرایط موجود در محلات حاشیهنشین برداشت (برغمدی:264،.(1387

یکی از عوامل موثر بر مشارکت افراد در توسعه و کاهش مسائل و مشـکلات ناشـی از توسعهی نامتوازن شهری و به تبع آن مسألهی حاشیهنشینی، عنصر سرمایه ی اجتمـاعی است. اغلب جامعهشناسان عنوان کردهاند، این عامل میتواند اطمینان و کاهش انحرافـات و مسائل اجتماعی و توسعه همهجانبه را برای یک منطقـه بـه ارمغـان آورد (محمـودی و نیکخواه، .(2:1391 چنین به نظر میرسد که سرمایه ی اجتماعی بـه دلیـل اهمیتـی کـه در بررسی و تدوین شاخصهای اجتماعی و توسعه دارد، به عاملی مهـم بـرای موفقیـت در برنامههای رفاه اجتمـاعی و حـل مسـائل شـهری تبـدیل شـده اسـت. مفهـوم سرمایه ی اجتماعی به دلیل ماهیت و محتـوایی کـه دارد، از ایـن پتانسـیل برخـوردار اسـت تـا در تحلیلهای نظری در حوزههای مختلف (مطالعات شهری و حاشیهنشینی) بـه کـار گرفتـه شود. از این منظر سرمایه ی اجتماعی به عنوان ابزاری اساسی، قابلیت و کارایی بـالایی در تبیین و توضیح مسائل و مشـکلات، از جملـه آسـیبهـای اجتمـاعی دارد. بنـابراین، در صورتی که عناصر این مفهوم به خوبی مورد بررسـی و شناسـایی قـرار گیـرد و در یـک قالب منسجم مدون گردد، قادر است تا به خوبی در شناخت و تحلیل آسیبها موثر واقع شود و راهکار مناسبی را در بحث پیشگیری در اختیارمان قرار دهـد (زارع شـاهآبـادی و ترکان، .(86:1391

به واسطهی وجود انبوهی از مسائل و مشکلات و ویژگیهای خـاص ایـن منـاطق، احساس امنیت اجتماعی، اعتماد، مشـارکت، روابـط اجتمـاعی، کنتـرل اجتمـاعی و ... در سطح بسیار پایینی بوده، در نتیجه از سرمایه ی اجتماعی کمتری برخوردارنـد. ایـن سـطح

پایینتر سرمایه ی اجتماعی، توسعهیاین مناطق را کند و بعضاً غیر ممکن سـاخته اسـت (محمودی و نیکخواه، .(1391 :3 شهر ایلام نیز همانند دیگر شـهرهای ایـران، در دو سـه دهه اخیر تعدادی از مناطق حاشیهنشین را به خود دیده است و هنوز برخی از منـاطق آن جذب اقتصاد شهری نشدهاند. شهرستان ایلام از شهرستانهای استان ایلام است. مرکز این شهرستان شهر ایلام می باشد که مرکز استان نیز هسـت. ایـن شهرسـتان در شـمال غربـی استان قرار گرفته و بـا شهرسـتانهای ایـوان، شـیروان و چـرداول، درهشـهر و نیـز مهـران همسایه است. شهرستان ایلام از غرب به کشور عراق محـدود مـی شـود. در شـهر ایـلام مسألهی حاشیهنشینی تابعی از روند حاشیهنشینی کل کشور میباشـد(نیرومند و حسـینی، .(55 :1352 بنابراین، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسـی میـزان سرمایه ی اجتمـاعی و ابعاد تشکیلدهندهی آن در بین حاشیه نشینان شهر ایلام انجام شد. در کنـار هـدف کلـی، ارتباط هر کدام از ابعاد سرمایه ی اجتمـاعی بـا متغیرهـای اجتمـاعی- جمعیـت شـناختی حاشیه نشینان نیز مورد بررسی قرار گرفت.

پیشینهی تحقیق

محمودی و نیکخواه (1391) در پژوهشی بـا عنـوان »بررسـی مقایسـهای سرمایه ی اجتماعی در مناطق حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین شیراز« پرداختند. آنها در این پژوهش بر اساس نظریههای فوکویاما، پوتنام، اوفه و فوش و همچنین دیـدگاه اجتمـاعگرایـی بـه بررسی تفاوت مناطق حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین پرداخته و به این نتیجه دست یافتند که به واسطهی شرایط حاکـم بر مناطـق حاشـیهنشـین، بـین ایـن منـاطق و منـاطق غیـر حاشیهنشین از لحاظ شاخصهای سرمایه ی اجتماعی تفاوت معنـاداری وجـود دارد. بجـز شاخصهای هنجارهای همیاری و مشـارکت غیررسمــی (کـه در منـاطق حاشـیهنشـین میزانهای بیشتری به دست آمد) در بقیهی شاخصها، میزانهای به دست آمده در منـاطق غیر حاشیهنشین بیشتر است. در کل نتایج پژوهش نشان داد که حجم سرمایه ی اجتمـاعی موجود در مناطق غیر حاشیهنشین بیشتر از مناطق حاشیهنشین است.

همچنین، برغمدی (1387) نیز با بررسی تأثیر تخریب محلهی غربـت بـر سرمایه ی اجتماعی( سه شاخص اعتماد، همبسـتگی و مشـارکت اجتمـاعی) اهـالی محلـهی خـاک

سفید، نشان داد کـه میـزان سرمایه ی اجتمـاعی اهـالی محلـهی خـاک سـفید در سـطح خویشاوندی بیشتر از سطوح همسایگی، محلـی و قـومی بـوده اسـت. هـمچنـین میـزان سرمایه ی اجتماعی در میان زنان بیشتر از مردان، در میان افـراد مسـنتـر بیشـتر از افـراد جوان و در میان افراد دارای تحصیلات کمتر بیشتر از افراد دارای تحصیلات بـالاتر بـوده است. وی به این نتیجه رسید که سرمایه ی اجتماعی اهالی محلهی خاک سفید نسـبت بـه گذشته (قبل از تخریب محلهی غربت) کاهش یافته است. تخریب ایـن محلـه بـه میـزان بیشتری از سرمایه ی اجتماعی افراد ساکن در نزدیکی این محل کاسته است.

از سویی توجـه به فرسایش سرمایه ی اجتماعـی و مدیریت بحران در مناطق حاشیهنشین، موضوعی است که نقدی و زارع (1391) در بین زنان حاشیهنشین شهرک سعدی شیراز آن را مورد مطالعه قرار دادند. آنها بیان میدارند که سرمایه ی اجتماعی مفهومی بین رشتهای است که کاربرد گستردهی آن در مدیریت شهری اقتصاد حکمرانی خوب، برنامهریزی شهری و... نشان دهندهی پتانسیل بسیار زیاد آن برای تحلیل پدیدههای گوناگون درجامعه است. از نظر آنان حاشیهنشینی، به اعتقاد برخی محققان آپاندیسیت اغلب شهرهای جهان و از جمله ایران محسوب میگردد. و در واقع رشد قارچگونهی حاشیهها علاوه بر برهم زدن فضای کالبدی شهرها و انواع مسائل و آسیبهای اجتماعی که با خود به وجود میآورد هرگونه مدیریت شهری را با مسائل مشکلات و بحرانهای زیادی روبرو میسازد که یکی از دلایل بروز این مسائل کمبود یا فرسایش سرمایه ی اجتماعی در اینگونه محلات میباشد چرا که سرمایه ی اجتماعی از طریق اجزای خود همچون اعتماد مشارکت شبکههای اجتماعی و... میتواند باعث کاهش اینگونه مسائل و مشکلات در محلات شهری گردد. بنابراین از آنجا که فرسایش سرمایه ی اجتماعی در این مناطق محروم میتواند باعث انواع آسیبها و مسائل اجتماعی از جمله اعتیاد فروش و مصرف مواد مخدر فساد و فحشا فقر بیکاری و دعوا و درگیری و ... گردد و همچنین باعث عدم موفقیت برنامههای عمرانی دولت برای بهبود وضعیت کالبدی اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی حاشیهها گردد، بنابراین تقویت سرمایه ی اجتماعی میتواند دولت را برای عمل کردن به برنامههایش یاری رساند.

بعلاوه، هاشمیان فر و عجمی (1391) در بررسی فرهنگ شهروندی ساکنان بافت حاشیهای شهر اصفهان، که در آن ارتباط متغیرهایی همچون مشارکت اجتماعی، آموزش، مسؤولیتپذیری، هویت اجتماعی و متغیرهای زمینهای و فرهنگ شهروندی ساکنان حاشیهنشین را مورد سنجش قرار دادند، به این نتیجه رسیدند که متغیر مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر را بر فرهنگ شهروندی ساکنان حاشیهنشین شهر اصفهان دارد.

بررسی تحقیقات پیشین نشان می دهد که، بررسی تطبیقی سرمایه ی اجتماعی مناطق حاشیهنشین و غیرحاشیهنشین با استفاده از نطریات جامعهشناسانه و همچنین تأثیر بافت اجتماعی ساکنان حاشیهنشین در فرسایش سرمایه ی اجتماعی و بروز بحرانیهای مدیریتی و مسائل اجتماعی عمدهترین تحقیقات در این زمینه است. هر کدام از این تحقیقات به نحوی از انحا به این مطلب اذعان دارند که فرسایش سرمایه ی اجتماعی در مناطق محروم و حاشیهنشین، میتواند باعث انواع آسیبها و مسائل اجتماعی از جمله اعتیاد فروش و مصرف مواد مخدر فساد و فحشا فقر بیکاری و دعوا و درگیری و ...

گردد و همچنین باعث عدم موفقیت برنامههای عمرانی دولت برای بهبود وضعیت کالبدی اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی حاشیهها گردد، بنابراین تقویت سرمایه ی اجتماعی میتواند دولت را در جهت عمل کردن برنامههایش یاری رساند.

بعلاوه، با توجه به اینکه در بررسیهای علمی صورت گرفته دربارهی توصیف وضـعیت سرمایه ی اجتماعی مناطق حاشیهنشین بیشتر به توصیف کلی میزان سرمایه ی اجتماعی در بـین ساکنان حاشیهنشین و بعضاً مناطق غیـر حاشـیهنشـین پرداختـهانـد. ایـن پـژوهش عـلاوه بـر توصیف کلی میزان سرمایه ی اجتماعی و برخی از ابعاد آن که در تحقیقات قبلـی کمتـر مـورد توجه واقع شدهاند، خواهان مقایسـه و مشـخص کـردن الگـوی گـروههـای فرعـی (در بـین متغیرهای اجتماعی- جمعیتشناختی) نیز هست که میتواند از جنبههای جدید ایـن پـژوهش در حوزهی مطالعات شهری محسوب شود. همچنین با توجه به اینکه بررسـیهـای میـدانی و تحقیقات انجام گرفته در خصوص توصیف وضعیت سرمایه ی اجتماعی مناطق حاشـیهنشـین عمدتاً ابعاد محدودی را مورد توجه قرار دادهاند، توجه به ابعاد بیشتر و جامعتری از سرمایه ی اجتماعی میتواند از قسمتهای جدید این پژوهش به شمار رود.
مبانی نظری

نظریهپردازان سرمایه ی اجتماعی در مورد تفـاوت منـاطق از نظـر وجـود سرمایه ی اجتماعی به مطالعات گوناگونی پرداختهاند و با وجود نوع مناطق، علتهـای مختلفـی را برای آن ذکر کردهاند.

رابرت پوتنام 1 سرمایه ی اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی چون اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. وی معتقد است که هنجارها تأثیر زیادی در تولید سرمایه ی اجتماعی دارند. هنجارها موجب انسجام بیشتر افراد جامعه میشود، زیرا رفتار مردمی که هنجارهای مشترکی را پذیرفته اند، مشابه است (فیلد،.(5: 2005 پوتنام معتقد است که حاشیهنشینی و پراکندگی شهر در کاهش سرمایه ی اجتماعی نقش اساسی دارند. او سه دلیل را برای آن ذکر میکند: -1 حومهنشینی و حاشیهنشینی میزان زیادی از وقت افراد را به خود اختصاص میدهد؛ بنابراین فرصت کمتری را برای ملاقات با دوستان و همسایگان و نشستهای عمومی پیدا میکند. -2 پراکندگی، حومهنشینی و حاشیهنشینی باعث افزایش تفکیک اجتماعی میشود و همگونی اجتماعی باعث کاهش انگیزهی مشارکت مدنی میشود و شبکههای اجتماعی در بین خطوط نژادی و طبقاتی محدود میگردد؛ بنابراین پراکندگی و حاشیهنشینی به عنوان مکانیسمی علیه سرمایه ی اجتماعی بین گروهی عمل میکند. -3 پراکندگی و حاشیهنشینی باعث از بین بردن بستگی درونی اجتماع (به واسطهی محل زندگی از محل کار) میشود (پوتنام، .(283:2000

فوکویاما2 سرمایه ی اجتماعی را وجود مجموعهی معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف می کند که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند. از نظر او مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه ی اجتماعی نمیگردد، چرا که این ارزشها ممکن است ارزش های منفی باشد. بر عکس، هنجارهایی که تولید سرمایه ی اجتماعی میکنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشد (فوکویاما،12:1379 به نقل از چلبی و همکاران،.( 5:1384 فوکویاما به سرمایه ی اجتماعی از جنبه اقتصادی و همچنین کارکردهای آن در یک دموکراسی لیبرال مبتنی بر بازار آزاد تأکید میکند. از نظر

1- Robert Putnam 2- Fukoyama

او، مناطق حومهنشین و حاشیهنشین شهری نسبت به دیگر مناطق از لحاظ سرمایه ی اجتماعی از سطح پایینتری برخوردارند. در این مناطق میزان جرایم و آسیبهای اجتماعی در سطح بالاتری قرار دارد و او این افزایش جرایم و مسائل اجتماعی را نشانهی فقدان یا فرسایش سرمایه ی اجتماعی در این مناطق میداند (محمودی و نیکخواه، .(1391 :4

از دیدگاه پیربوردیو1، سرمایه ی اجتماعی حاصلجمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجهی مالکیت شبکهی بادوامی از روابط نهادیشده بین افراد و به عبارت سادهتر، عضویت در یک گروه میباشد (فیلد،.(15:2005 برای او، پیوندهای بادوام و متراکم از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که میزان سرمایه ی اجتماعی هر فرد بستگی به تعداد روابط و میزان سرمایه ی (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) تملک شده توسط هر رابطه دارد (بوردیو، .(258:1986
جیمز کلمن2 هم مفهوم سرمایه ی اجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرده و برای تعریف سرمایه ی اجتماعی از نقش و کارکرد آن کمک گرفته و تعریفی کارکردی از آن ارائه کرده است. بر این اساس سرمایه ی اجتماعی عبارت است از ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضای دیگر قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف منابع خود دست یابند؛ به عبارت دیگر کلمن معتقد است که مفهوم سرمایه ی اجتماعی نشاندهندهی آن است که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه میتواند به عنوان منبعی برای افراد آن گروه عمل نماید (کلمن، .(479:1377

آنتونی گیدنز سرمایه ی اجتماعی را به معنای شبکهی روابط، تعهد و اعتماد در جوامع سنتی، محدود و درونگروه و در جوامع مدرن تعمیمیافته (عام) میداند. اعتماد عام به اصحاب تخصص یکی از مؤلفههای سرمایه ی اجتماعی جدید و نوظهور در جوامع مدرن است که پایهی اصلی حیات اجتماعی است. گیدنز مدرنیته متأخر را با فرآیندهای جهانی شدن، بازاندیشی و از جا کندگی و تهی شدن ظروف زمان و مکان در قالب مفهوم فضا زمینهساز کنشهای از راه دور، تعاملات گسترده و اعتماد انتزاعی و تعمیمیافته میداند. این امر مفهوم سرمایه ی اجتماعی را از سطوح محلی و ملی به سطح جهانی گسترش میدهد.
او سرمایه ی اجتماعی جدید را از قدیم متفاوت میداند. در جامعهی سنتی، زندگی

 

مبتنی بر ایمان و قطعیت است و هیچ چیزی جز عمل خارجی آن را مختل نمیکند ولی انسان مدرن زندگیش بر احتمالات و عدم قطعیت استوار است و بنابراین اعتماد او توأم با نوعی اضطراب و دلهرهی درونی است که ذات زندگی مدرن است. گیدنز در یکی از آثارش با عنوان »دگردیسی صمیمت« از نوع سرمایه ی اجتماعی جدید با عنوان »رابطهی ناب« یا رابطه به خاطر رابطه یاد میکند که در آن افراد عاری از هر نوع وابستگی اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و غیره و صرفاً به خاطر مودت، عشق متقابل و با هم بودن به تشکیل خانوادهای اقدام میکنند که در آن همفکری، همدلی، همکاری و اعتماد و احترام و بهرهمندی و احساس لذت متقابل جای هرگونه نابرابری اجتماعی و تبعیض جنسیتی را میگیرد (عبداللهی، .(99-201 :1386
فرضیات تحقیق
بین جنس و سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان رابطه وجود دارد.

بین وضعیت تأهل و سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان رابطه وجود دارد. بین قومیت و سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان رابطه وجود دارد.

بین میزان سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان شهر ایلام از نظر سطح تحصیلات تفاوت وجود دارد.

بین میزان سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان شهر ایلام از نظر وضعیت اشتغال تفاوت وجود دارد.
بین میزان سرمایه ی اجتماعی حاشیه نشینان شهر ایلام از نظر نوع مسکن تفاوت وجود دارد.
روش تحقیق:

تعریف مفاهیم و متغیرهای تحقیق سرمایه ی اجتماعی: پوتنام، سرمایه ی اجتماعی را جنبههایی از سـازمان اجتمـاعی

میدانـد که هماهنگی و همکـاری بین افراد را برای رسیدن بـه منـافع مشـترک تسـهیل میکند. این جنبههای سازمان اجتماعی را میتوان در سه بعد اعتمـاد و قابلیـت اعتمـاد، هنجارها و شبکهها مورد توجه قرار داد (قاسمی و دیگران، .(1385 در تحقیـق حاضـر، مؤلفههای اعتماد اجتماعی هنجارهای اجتمـاعی، مشـارکت اجتمـاعی (رسـمی و غیـر

رسمی)، انسـجام اجتمـاعی، روابـط اجتمـاعی و کنتـرل اجتمـاعی، سـازهی سرمایه ی اجتماعی را تشکیل دادهاند.

مشارکت اجتمـاعی: به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالـت دارد کـه از طریـق آنها، اعضای یک جامعه در امور محلـه، شـهر و روسـتا شـرکت کـرده و بـه صـورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارد.

اعتماد اجتماعی: در این تحقیق، منظور از اعتماد اجتماعی، را میتوان حـس ظـن فرد نسبت به دیگر اعضای جامعه تعریف کرد که این امـر موجـب گسـترش و تسـهیل روابط اجتماعی فرد با آنها میشود (امیرکافی، .(80 :1380

انسجام اجتماعی: انسجام اجتمـاعی ، بـه معنـی اسـتحکام درونـی و متـرادف بـا وحدت اجتماعی است فرهنگ جامعهشناسی آلموند کـولین ، انسـجام اجتمـاعی را بـه معنای توافق افکار، احساسات و اعمال تعریف میکند که وحـدت یـک گـروه یـا یـک جامعه را روشن میسازد( کولین، (84 :1970

روابط اجتماعی: رابطه، به معنای ارتباطی است از هر نوع بین دو یا چند واقعیـت. اصطلاح روابط اجتماعی در زبان فرانسه هنگامی که معنایی عام از آن استفاده میشـود، به صورت جمع به کار میآید، معمولاً ارتباطات بین دو شخص یا گروه و نه ارتباطهای بین دو پدیدهی اجتماعی را میرساند(بیرو، (376 : 1380

کنترل اجتماعی: هومنز در تعریف کنترل اجتماعی میگوید: فرایندی که از طریق آن، هرگاه شخصی از مرتبهی فعلی رعایت فعلی هنجار عدول کند، رفتار وی دوباره به همان مرتبه برگردانده میشود و هرگاه به کلی از هنجار عدول کند، مجدداً به رعایت کامل هنجار سوق داده میشود.

جدول:1 مفاهیم و گویههای مورد استفاده و تعاریف عملیاتی ارائه شده برای سنجش آنها

مفهوم ابعاد

مشارکت رسمی و غیررسمی

اعتماد

تعریف عملیاتی (سؤالات یا گویهها)

شرکت در انتخابات، شرکت در راهپیماییها و روزهای مهم، شرکت در کارهــای گروهــی، شــرکت در جشـــنهــا و مراســـم عــزا، شــرکت در تصمیمگیری امور محلـه، بازدیـد از نمایشـگاههـای مختلـف، پـذیرش توصیهها و راهنماییهای دوستان، شرکت در انجمن اولیا و مربیان.
مسؤولان دولتی بیشتر به فکر منافع شخصیشان هستند تا منـافع مـردم،

آلفای کرونباخ


0/687


0/83


سرمایه ی
اجتماعی

اجتماعی


کنترل

اجتماعی

انسجام
اجتماعی


روابط

اجتماعی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید