بخشی از مقاله
بررسي ساختار اجتماعي مناطق حاشيه نشين شهر ايلام
چكيده: این بررسی به مطالعه و ارزیابی تطبیقی شاخصهای توسعه انسانی شهر- روستا در مناطق حاشیه نشین شهر ایلام(بان بور، بان چرمگ و کمربندی) در مقایسه با میانگین این شاخصها در سطح استان و کشور در سال 1385 می پردازد. آمارهای پایه ای داده ها مربوط به سال 1383 می باشد.
جهت امکان مقایسه بهتر، آزمون بررسی ساختار اجتماعی- اقتصادی مناطق حاشیه نشین ایلام طراحی و بین خانوارهای نمونه اجراء گردید. اعتبار آزمون با کمک فرمول آلفای کرونباخ 62/0: α بدست آمد. نتایج جمع آوری اسنادی آمارها و مقایسه با نتایج آزمون حاشیه نشینی نشانگر توسعه نیافتگی و توزیع نابرابر هزینه- درآمد و دیگر شاخصهای توسعه انسانی بویژه مولفه های بهداشت و درمان و آموزش است. این نتایج همسویی بالایی با چارچوب نظری پژوهش(گیدنز، زیمل و مرتون) داشت. مهاجرت در این مناطق بیشتر در ساخت خویشاوندی و بر اثر دافعه اجتماعی- فرهنگی روستایی بوده است نه دافعه اقتصادی روستا یا جاذبه اقتصادی شهرها. آزمون فرضیات پژوهش و ترسیم شیب بتای اثرگذاری متغیر مستقل بر
متغیرهای وابسته نمونه، نشانگر تاثیر بالای سواد سرپرست خانوار بیشتر بر سواد دختران و زنان این مناطق بصورت مثبت و همسو می باشد. در مجموع این بررسی یافته های نوینی در خصوص وضعیت ساختاری مناطق حاشیه نشین ایلام ارائه داده که در پایان نیز نمودارها و پیشنهاداتی آمده است.
واژگان کلیدی: جامعه شناسی شهری، آسیب شناسی اجتماع شهری، مناطق حاشیه نشین ایلام، آمارها و شاخصهای توسعه
مقدمه:
حاشيهنشيني از پيامدهاي توسعه ناهمسو و بدريخت در نظام شهرنشيني است. بيش از 50 درصد از جمعيت جهان در شهرها سكونت دارند، فضاهايي منطقهاي كه بستري گسترده از ساختارهاي خرد و كلان ارتباطي، تعارضات اجتماعي و خشونتهاي سازمان يافته را ترسيم مينمايد. بسياري از مسائل اجتماعي-اقتصادي و سياسي در كشورهاي در حال توسعه ناشي از رشد و گسترش بدریخت نظامها و فضاهای شهرنشيني بوده است.(Homer-Dixon, 1995) در روند توسعه شهرنشيني به ويژه بعد از انقلاب صنعتي و قرن نوزدهم با دگرگوني ساختار اجتماعي-اقتصادي سنتي، توزيع نابرابر منابع و تسهيلات در فضاي منطقهاي توسعه يافته است که و با وضع مناسبات نوين اجتماعي، زمينهساز شكلگيري ساختار از ريخت افتاده اي از توسعه بودهايم. در اين ساخت به نقل از چارلز آبرامز« محدودههاي فاقد يا تقليل يافته ای از تسهيلات و خدمات شهري به وجود آمدند كه حاشيهنشينان بوده و در چرخه شهرنشيني دروازهبانان اجتماعي (social gate Keepers) ناميده شدند. (زاهدي،1382: 25)
زماني كه ساختار كلان در توزيع سرمايه با ايجاد نابرابري برخي از فضاهاي منطقهاي مثل روستاها و شهرهاي كوچك را محروم مينمايد، به خلق پارهاي از نظامهاي وابسته ، حاشيهاي ، عقبمانده ، سكونتگاههاي غيرقانوني و مهاجر Marginal-Illegal دامن ميزند. (حاشيهنشيني 2، شيخاوندي، 1382: 122-121) ساكنيني كه با پذيرش يا رد اهداف ساختار كلان شهري از راه مناسبات غيرتعريف شده و وسايل غيرقانوني درصدد كسب امتيازات محروم شدهاند.(ر.ك: نظريه مرتون، مناسبات اهداف- وسيله) اين توزيع مناسبات و تسهيلات اثرات اقتصادي، اجتماعي و جنايي خواهد داشت. در اين پژوهش به ترسيم و بيان تحليلي اين ساختارها و اثرات آن در مناطق حاشيهاي و پيرامونی شهر ایلام پرداخته ميشود .
طرح مسأله و بیان موضوع :
طبق آمار ارائه شده در برنامه اسكان بشري سازمان ملل (2003) از هر سه نفر در جهان يك نفر در خلال 30 سال آينده، زندگي خود را در مناطق حاشيه شهرها و سكونتگاههاي غيرقانوني طي ميكند.(گاردين، 2003) در اين گزارش آمده 940 ميليون نفر در جهان (6/1جمعيت دنيا) در مناطق غيربهداشتي، بدون سرپناه و بدور از خدمات عمومي- امنيتي، شهري زندگي ميكنند؛ آفريقا با 20 درصد ، آمريكاي لاتين با 14% و 550 ميليون نفر از جمعيت آسيا در مكانهايي زندگي مينمايند كه در بيانيه سازمان مللUN,HSP مناطق حاشيهاي و غير قابل پذيرش ناميده شدهاند.
كنيا- نايروبي منطقهاي حاشيه با 600 هزار نفر بزرگترين مركز حاشيهنشيني جهان با نام Kibera
كامبوج، پنومپن جمعيت 230 هزار نفر حاشيهنشيني مهاجر
برزيل، ريودوژانيرو منطقه حاشيهايFavelas پايهريزي شده در 1950 با 700 نفر با رشد بسيار سريع
سريلانكا،كلمبو مركز قديمي شهر با صدها هزار نفر
مصر، قاهره مناطق حاشيهاي در نواحي بياباني اطراف شهر كه از سوي دولت به مراكز نظامي و تخليه زبالهها انتقال يافت.
هند، بمبئي دهها هزار حاشيهنشين كارگر در ايام فصل موسمي در مناطق dharavi و orangi
جمعيت شهري كشورهاي در حال توسعه در 20 سال آينده (2025) با رشد بسيار انبوه با 70 ميليون نفر در سال به 4/4 ميليارد نفر خواهد رسيد. در گزارش Habitate UN. آمده در 30 سال آينده دو ميليارد نفر در سكونتگاههاي غيرقانوني، ناسالم و شلوغ اطراف شهرها خواهند بود. افريقا با بالاترين نرخ رشد 9/71 % ، اقيانوسيه 1/24%،آسياي مركزي و جنوبي 58% ، شرق آسيا 31% غرب آسيا، 1/33%، آمريكاي لاتين و حوزه كارائيب 9/31% ، آسياي جنوب شرقي 28% داراي جمعيت ساكن غيررسمي و ناسالم از نظر بهداشت و خدمات شهري هستند. گام يازدهم در هدف هفتم برنامه جهاني توسعه هزاره سازمان ملل(MDP,UN) به اسكان 100 ميليون نفر در سكونتگاههاي داراي امكانات بهداشتي و خدمات شهري اذعان دارد.(2005 اكتبر، UN. Habitat).
مهمترين سؤال بعد از ارائه و دريافت اين آمارهاي شهرنشيني نزد پژوهشگران علم اجتماع اين است كه منبع اصلي اين افزايش درصد عظيم جمعيت فضاهاي شهري و اطرافآن چيست؟ پيتر گيزوسكي و توماس هومر ديكسون در پژوهش شهرنشيني و خشونت بستر مهمي از اين افزايش جمعيت را عامل مهاجرت روستائيان و مناطق فاقد امكانات رفاهي به شهرهاي بزرگ داراي توزيع بهينه تسهيلات و خدمات شهري ميدانند(Cizewsky.Thomass,1996).
جدول شماره 1: نرخ شهرنشيني برحسب مناطق جهان در حال توسعه
منطقه 80-1965 90-1980 2005-1990
آفريقاي جنوب صحرا 8/4 9/5 8/5
شرق آسيا 3/4 3/3 2/3
چين 3/2 5/13 1/12
آسياي جنوبي 9/3 4/3 0/4
خاورميانه و شمالآفريقا 6/4 4/4 7/4
آمريكاي لاتين 9/3 0/3 1/3
Source: Gizewsky –Thomas, "urban growth and violence, 1996.on ILO 1995
درصد بسياري از نرخ رشد شهرنشيني در جهان را مهاجرت مناطق روستايي به شهرها و كلانشهرها ميدانند، پديدهاي كه در كشورهاي درحال توسعه بسيار شديد ميباشد؛ چيزي كه آمارها نشان ميدهد:
جدول 2: سهم مهاجرت در رشد شهرنشيني جهان در 95-1970
مناطق جهان حجم مهاجرت به شهرها (هزارنفر) جمعيتشهرنشيني (هزار نفر) درصد سهم مهاجرت در رشد شهرها
1995 1975
آفريقا- تانزانيا 417 8971 1602 96/84
آمريكاي لاتين، برزيل 1934 115674 66793 35/59
آسيا، ايران 505 31066 15240 84/47
Source: Gizewsky –Thomas, 1995 دلايل اصيل مهاجرت در نقاط مختلف جهان در پيوستار مهاجرتي شهر- روستا متفاوت است¬¬¬، (جاذبه شهري يا دافعه روستاها) مثلاً برعكس مناطق آسياي غربي و آمريكاي لاتين در نواحي آسياي جنوبي و آفريقا دافعه روستاها بزرگترين عامل مهاجرت بوده است. با وجود اين تمايزها در آينده(2015) سهم شهرنشيني و مهاجرت و سكونتگاههاي غيررسمي همچنان روندي رو به رشد خواهد داشت. (Ibid,1995)
جدول3: جمعيت شهرنشينان تا سال 2015
مناطقجهان 1950 -% 1995 -% 2015 % - متوسط رشد1950 % - متوسط رشد 1995 % - متوسط رشد 2015
آفريقا 5/14 7/34 9/53 9/4 7/4 4/4
تانزانيا 8/3 4/24 3/36 1/6 1/7 9/5
آسيا 4/16 5/34 1/50 1/4 7/3 1/3
ايران 0/27 4/60 7/69 1/5 0/5 0/4
آمريكايمركزي 7/39 3/68 3/82 8/4 2/3 7/0
پاناما 7/35 9/54 8/62 2/4 7/2 4/2
اروپا 2/56 0/75 2/82 7/1 7/5 7/0
بريتانيا 2/84 5/89 4/91 7/0 3/0 3/0
آمريكاي شمالي 9/63 4/76 0/85 8/2 7/1 5/1
ايالات متحده 2/64 2/76 4/80 7/2 2/1 1/1
اقيانوسيه 4/64 9/70 8/78 9/2 6/1 6/1
زلاندنو 5/72 3/84 8/86 7/2 0/1 0/1
آمريكايجنوبي 2/43 0/78 0/90 6/4 8/2 8/1
آرژانتين 3/65 5/87 6/90 8/2 6/1 3/1
Source: ibid, 1996
در كشور ايران نيز همراه با ساير كشورهاي جهان در حال توسعه شاهد رشد و گسترش شهرنشيني و متعاقب آن اسكان غيررسمي بودهايم. نقش مهاجرت به ويژه جاذبه رو به رشد شهرهای کشور و تجمع تبعیض آمیز سرمایه در این فضاهای منطقه ای عامل مهمي در گسترش شهرنشيني در ایران بوده است.
جدول 4: رشد شهرنشيني ايران، استان ايلام، شهر ايلام طي روند 25 ساله %
منطقه 65-1355 75-1365 85-1375
ايران استان ایلامشهر ايلام 1/52/374/2 0/523/142/1 0/404/108/1
در اين ميان نقش مهاجران روستايي در مهاجرت به شهرهاي بزرگ بيشتر بوده و در اكثر شهرها، مهاجرتها ساختي 70% با خاستگاه روستايي بدست آمده است.(زنجاني،1382: 233 به نقل از آقابخشی،1382ج2) بطوري كه در این سالها سهم مهاجرت نيز همسو با ديگر كشور هاي در حال توسعه در ايران و ایلام از سهم رشد طبيعي جمعيت شهري بالاتر رفته است. اين پديده انعكاسي گسترده داشته و در شهر ایلام و مناطق اطراف مشاهده ميگردد.
جدول5: تراكم و جمعيت شهرنشيني در مناطق مورد مطالعه و منتخب، 1382
مناطق تراكم جمعيتKM درصد شهرنشيني 1375 پيشبيني درصد شهرنشيني 1385 جمعیت شهرنشین 1375 هزار نفر نرخ رشد سالانه جمعيت 75-1370
ايران 8/40 7/63 4/67 36818 47/1
استان ايلام 23/24 5/52 3/54 260 11/1
استان تهران 6/620 5/85 0/86 7654 29/2
شهر ايلام 35/58 3/53 1/56 126 15/1
منابع: آشتياني، 1382 صص 62-56 و 140-135، مركز آمار ايران، خلاصه آماري پايه استانها، 1382؛ آمارنامه استان ایلام، 1383
به گزارش سازمان بهزيستي كشور پيش بيني ميشود تا پايان دهه 1380 جمعيتي 15 ميليوني از روستائيان كشور به شهرها مهاجرت نموده و اين امر بيش از دهههاي 60-50 به صورت يك مسأله اجتماعي در ايران خواهد بود. (ميريآشتياني، 1382)
مهاجرت و هجوم از مناطق روستايي به شهرها بيشتر از همه در كشور ايران بر اثر جاذبه شهري بوده است. (Gizewsky,1995, on web:library.uttorento.ca) اختصاص درصد بالايي از درآمد و تسهيلات و خدمات بهينه انساني در شهرها به ويژه در روند سي ساله 75-1345 نسبت به روستاها راهكار حل معضل عدم اشتغال، انبوهي و رشد جمعيت روستاها در ساخت مهاجرت به شهر جلوه نموده است؛ بطوریکه 5/48 درصد از جمعیت شهرنشین استان ایلام در شهر ایلام ساکنند. این حجم بالای جمعیت در مقایسه با وجود 14 شهر در این استان نشانگر هجوم انبوهه عظیمی از جمعیت استان به این شهر است. شهر ایلام در مقایسه با سایر شهرهای استان یک استثناء شهرنشینی و همانند یک ابرشهر در مقیاس
بسیار کوچک است. با توجه به آمارهاي ارائه شده در جدول بالا ملاحظه ميشود كه توزيعي ناعادلانه از ثروت بين نقاط شهري در روندی چند ساله با مناطق روستايي ایجاد شده است. اختصاص حجم بيشتري از تسهيلات و خدمات بهينه انساني در شهرهاي كشور و استان ایلام زمينهساز مهاجرت گستردهتر روستائيان بوده به صورتي كه نسبت درآمدهاي شهري به روستاها حدود 6 به يك بوده است. (ميري آشتياني، 1382: 147) که در استان ایلام به حدود 6 به سه می رسد. شكاف درآمدي ميان نقاط شهري و روستايي در سال 1380 حدود 16 برابر ميباشد و از نظر امكانات رفاهي- عمومي 98% از روستاها فاقد گاز لولهكشي، 20% آب شرب لولهكشي و 95% از وسيله نقليه موتوري محروم بودهاند. از لحاظ
آموزشي اختلاف روستاها و شهرها شديد است يك ميليون و 700 هزار نفر از دختران روستا از تحصيل بازماندهاند .(همان منبع: 152-147(مهمترين اثر و بدترين پيامد ناگوار اين مهاجرت عظيم به شهرها، شكلگيري و پيدايش بحران حاشيهنشيني است. مطالعات نشان ميدهد كه حدود 80 درصد حاشيهنشينان شهرها را مهاجران روستايي تشكيل ميدهند.(همان منبع، ص 150) مسلم است كه انگيزه اصلي اين حاشيه نشينان از اقامت و مهاجرت دستيابي به اشتغال و استفاده از فرصتهاي شغلي بهتر شهرها ميباشد. در تحقيق نعمتالله تقوي در مهاجرتهاي روستا- شهري آمده كه 55% از مهاجران روستايي علل مهاجرت را كار و دستيابي به شغل بهتر ذكر كردهاند.(تقوي، 1371 :44 به نقل از ميري آشتياني، 1382: 153)
پديده حاشيهنشيني در شهر ايلام به صورت يك مسأله حاد اجتماعي جلوهگر شده است. مناطق و فضاي كالبدي اطراف شهر به صورت نواحي جرمخيز جلوهگر شده است، به طوري كه شاهد توزيع نامناسب و نابرابري از شاخصهاي توسعه انساني HDI مصوب سازمان ملل هستيم. پديدهاي كه زمينه ايجاد پيوند و همزیستي بين جرم و حاشيه نشيني شده است بطور نمونه نتايج پژوهش براتوند و اسدالهي (1384) در مورد حاشيهنشيني سيد خلف اهواز نشان داد؛ توزيع نسبي جرايم در اين منطقه 1923 مجرم در يكصدهزار نفر ميباشد كه توزيعي آسيبزا و بحراني را نشان ميدهد، در حالي كه اين توزيع در منطقه مرفه نشين كيانپارس 101 به صد هزار نفر بوده است.(آقابخشی،1384: 12 (
اهداف پژوهش
اين پژوهش اهدافي چند را پي ميگيرد و سعي در تحقق آنها ميرود: :
1- توصيفي آماري از ساخت مهاجرت يعني خاستگاه اوليه، زمان مهاجرت و علت اصلي آن در مورد مناطق حاشیه نشین ترسيم گردد.
2- توصيفي آماري- اكتشافي از سطح سواد سرپرست و اعضاء خانواده، اشتغال و بيكاري و بعد خانوار و ازدواج حاشيهنشينان ارائه گردد.
3- بافت ساختمان سازي خاص حاشيهنشينان، خدمات شهري دريافتي، موقعيت مكاني- منطقهاي فضاهاي حاشيهنشينها بررسي و تحليل شود .
سؤالات تحقيق
اين تحقيق سعي در پاسخگويي به سؤالات زير دارد:
1- ساختار مهاجرت مناطق حاشيهنشين ايلام و علت حاشیه نشینی آنها چيست؟
2- توصيف مفهومي آموزش، سواد، بعد خانوار و ميانگين سني حاشيهنشينان چگونه است؟
3- ساخت شاخصهاي اقتصادي، بهداشتي و خدمات شهري و بافت معماري ساختمان مناطق حاشيهنشيني به چه صورتي ميباشد و آيا نسبت به متوسط جامعه ايراني، استان ايلام و شهر ايلام بهينه و هم عرض است؟
4- ساخت جمعيتي خانواده چگونه است و آيا با متوسط جامعه شهري ايران و ايلام متفاوت است؟
تعريف مفاهيم
پژوهشگران و متخصصان تعاريف نظري عملياتي بسياري را براي حاشيهنشيني ذكر كردهاند و براي آن معادلهاي فارسي زاغهنشيني، كپرنشيني، اسكان غيررسمي- غيرقانوني، كانونهاي زيستي خودانگيخته (حبيبي،1380 :37 به نقل از حاتمينژاد 1382: 149)، آلونك نشيني، زورآباد، حلبيآباد، حصيرآباد براي واژههاي تخصصي:Slum, shanti town, Illegal-squotter settlements, Bidonville, Marginal ,Ghetto ذكر كردهاند. هر يك از مفاهيم فوق داراي بار معنايي و مفهومي خاصي مستتر در ديدگاهي دارد كه آن واژه را به كار ميبرد. در اين پژوهش معادل حاشيهنشيني مفيد و كاربري مي یابد در تعريف آن آوردهاند:
« حاشيهنشيني در تقابل كشورهاي پيشرفته و توسعه يابنده و به علت بروز نابرابري و تبعيضات اقتصادي- اجتماعي در اطراف شهرهاي كلان شكل ميگيرد» (سمينار حاشيهنشيني ج 2 مقدمه، 1382(
« نوعي توسعه شهري بدون برنامهريزي و كنترل و بدون رعايت مقررات شهرسازي توسط توده مردم»(همان منبع( (
«مناطق پيرامون شهرهاي بزرگ كه به طور كلي محصول رشد ناهمگون شهري و انباشت تعارضآميز و تنشزاي سرمايه و بيكاري روستايي و انهدام ارتباطات خانوادگي- سنتي ميباشد.» (رئيس دانا،1380 ص20 (
«شيوهاي خاصي از اسكان كه داراي ويژگيهايي غير از روشهاي اسكان رسمي- قانوني و عرفي كشور در اطراف مراكز اصلي شهرنشيني ميباشد»( مكعبي 1382: 82 به نقل از آقابخشی، 1382: جلد 2( « سكونتگاههاي غيررسمي نابسامان Irregular settlement به گسست كالبدي پاره اي از نواحي مسكوني از پيكره كل شهر و در چارچوب كاهش میزان برخورداري از خدمات شهري - اجتماعي و كيفيت سكونت از يك سو و از سويي ديگر به حاشيه رانده شدن و انزواي اجتماعي پاره اي از گروه ها در اين گونه سكونتگاه ها اطلاق مي شود. »(جواهري پور،1382: 99، به نقل از همان منبع، جلد2 (
« فضاهاي زندگي غير رسمي و نامتعارف شهري كه بازتاب فضايي بيمار گونه از اقتصاد و مديريت ضعيف برنامه ريزي فضايي - منطقه اي و معلول بي عدالتي هاي اجتماعي - اقتصادي در سطوح ملي استاني و محلي است. »(حاتمي نژاد،1382: 149 به نقل از همان، جلد2)
«خانوارها و افرادي كه در محدوده اقتصادي- اجتماعي شهر ساكن هستند ولي جذب اقتصاد و اجتماع شهري نشدهاند و در حاشيه فعاليتهاي زندگي مردم شهرنشين قرار گرفتهاند.»(گزارش برنامه عمراني سازمان برنامه بودجه 1350 به نقل از حاج يوسفي،1382، ص182: در سمینار حاشیه نشینی، جلد2 (.
«تمام افرادي كه در محدوده اقتصادي شهر ساكناند ولي جذب اقتصاد شهري نشدهاند.» (همان منبع ، ص 183( (
«حاشيهنشيني شهري از ابعاد مختلف زندگي فيزيكي يعني مسكن نابهنجار، روند نامناسب بعد اجتماعي يعني فرهنگ، رفتار اجتماعي جدا از جامعه شهري و از بعد اقتصادي با ميانگين پايين اشتغال، درآمد و مهارت مشخص تعريف ميشود.»(همان منبع ص 184(
اكثريت تعاريف بالا بار منفي از لحاظ مفاهيم و ساختارهاي مرتبط را در خود نهفته دارد. اين منفينگري را شايد بتوان نقيصهاي در امر تعريف مفاهيم كه نقطه آغاز هر پژوهشي است؛ دانست و بر تحليل آتي محقق از مفهوم مورد پژوهش اثر سوء دارد.(ساروخاني، 1383: 93-92) لذا سعي شده است در ارائه تعريف از پديدة حاشيهنشيني در ايران و ایلام با ديدي غيرسوگيرانه و عملياتي اقدام شود كه جامعيت مفاهيم و اهداف پژوهشي را در برگيرد. با الگوگيري از تعريف اخير، حاشيهنشيني عبارتست از :
فضايي منطقهاي- كالبدي كه از ابعاد چندگانهاي در سطح پايينتري از متوسط جامعه منطقهاي شهر قرار دارد. .
1. بعد مهاجرت: جمعيت اكثريت خانوار حاشيهنشيني حداكثر به فاصله يك نسل متولد خارج از فضاي منطقهاي و سكونتگاهي فعلي بودهاند و از تراكم نسبي بالاتر از متوسط 74/0 شهر برخوردار است. .
2. بعد خانوار و خانواده: نوع خانواده حاشيهنشين نيمه گسترده پدرپسري با ازدواج درون گروهي-خويشاوندي با بعد خانوار بالاتر از متوسط شهر و فضاي منطقه مركز .
3. بعد خدمات شهري و معماري: ارائه خدمات اوليه شهري در سطح پايينتر از شهر مركزي با نوع ساختمان سازي كمتر از حد متوسط اقتصادي و با مصالح ساختماني کمتر از ميانگين زيربناي ساختمان.
4. آموزش و بهداشت: سطح نسبي سواد ، ثبات تحصيلي و خدمات بهداشت و درمان پايينتر از متوسطها در شهر .
5. بعد اقتصاد و درآمد: نوع اقتصاد، معيشتي با مشاغل اوليه خدماتی و سرمايه ای كمتر از متوسط شهر با اقتصاد پيراموني و اشتغال كاذب و فصلي و نرخ بيكاري بالاتر از ميانگين فضاي منطقهاي مركز.
در مجموع ساختار كالبدي مناطق حاشيهنشين با جلوههاي ذهني ساخت اجتماعي (Gemienschaft) پايدار همراه با جلوههاي عيني ساخت جامعهاي (Gezelschaft) ضعيف و ناپايدار مشخص ميشود. (ر.ك. چارچوب نظري فرديناند تونيس). (
فرضيههاي پژوهشي
اين پژوهش درصدد ارزيابي و آزمون صحت فرضيات زير ميباشد.
1- مناطق حاشيهنشين مورد مطالعه از لحاظ شاخصها و معيارهاي زير بالاتر از حد متوسط ايران و ایلام ميباشند:
بعد خانوار ميزان مهاجرتپذير نرخ بيكاري و عدم اشتغال
2- مناطق حاشيهنشيني مورد مطالعه از لحاظ شاخصها و معياري زير پايينتر از حد متوسط ايران و ایلام ميباشند:
• نوع كيفيت مصالح ساختماني از لحاظ استاندارد معماري شهري
• خدمات اوليه شهري مثل آب، برق، گاز و تلفن، آسفالت معابر، روشنايي معابر، سيستم دفع فاضلاب
• سطح نسبي سواد سرپرستان خانوار
• خدمات بهداشت و درمان از لحاظ تخت بيمارستان پزشك و مراكز پزشكي
• پايداري و ثبات تحصيلي
• ميزان اشتغال
• نسبت جنسی
• میانگین سنی سرپرست خانوار
3- نوع اقتصاد مناطق حاشيهاي بيشتر معيشتي با اولويت مشاغل يدي، فصلي و موقت با درآمد كم ميباشد.
4- نوع ازدواج خانوارهاي حاشيهنشيني درون همسری و خويشاوندي است.
چارچوب نظري
ساختار نظري- مفهومي پژوهشي را از بنيادها و اسكلت اصلي تحقيق ميدانند اين طرح پژوهشي نيز در اين راستا عمل ميكند و سعي در كاربري از نظريات مرتن، گيدنز و زیمل ميرود.
نظريه ساختيابي گيدنز
گيدنز معتقد است ساختار اجتماع انساني از دو ويژگي و بعد برخوردار است:
الف) قواعد و قوانيني كه در مناسبات اجتماعي و سلسله مراتب نظام اجتماع تعريف ميگردد.
ب) منابع نظام كه در امكانات و تسهيلات بيشتر با جلوه اقتصادي نمود پيدا ميكند.(جواهريپور 1382: 103-101 به نقل از آقا بخشی 1382، ج 2)
كنشگران از هر دو ويژگي ابعادي اين ساختارها بهره ميبرند و در فرآيند كنش متقابل Interaction آنها با شكلگيري الگوهاي متغيري از نهادها و سازمانهاي انساني به توزيع منابع ساختاري پرداخته و اين روند در گسترهاي زماني- مكاني بازتوليد ، دگرگون و ساختيابي ميگردد.(كسل،1383 : 179-167)
ساختار اجتماعي و فضاي منطقهاي در شهر ایلام در چارچوب نظام تعريف شده شهرنشيني و شهرسازي (الف: قواعد و قوانين ساختار كليدي) با حذف، تعديل و كنارگذاري حاشيهنشينان مورد مطالعه به دليل عدم التزام به اين ساختار پذيرفته در توزيع منابع ساختي و ساختيابي شده اجتماع مركز شهر ایلام(ب: منابع نظام) به امر بازتوليد زماني- مكاني سيستم توزيعي ميپردازد كه در گستره فضاي منطقهاي آن برخي به حاشيه اين فضا رانده يا جذب هسته مركزي اين ساختار نميگردند و در این چرخه فرد، حاشیه نشین جامعه مرکز می شود.(همان منبع، 1383)
نظريه كاركردگرايي ساختي مرتون درباره كژكاركرد
ساخت اجتماعي و بيهنجاري
رابرت. سی. مورتون در روندي ساختاري به عنوان يكي از جلوههاي كاركردي ، انحرافات اجتماع را ملاحظه نموده و در تقابل با روانشناسان جنايي- قضايي قرار ميگيرد كه انحراف اجتماعي افراد را به كششهاي غرايز و فردنگرانه ارتباط ميدهند.(سخاوت، 1383 : 52-50)
در توزيع نقش و طرح سلسله مراتب قشربندي اجتماعي برخي از كنشگران از منابع ساختاري نظام کم بهره و يا بيبهره ميشوند. مرتون معتقد است که در مطالعه رفتار انحرافي افراد بايستي دوگزينه اهداف جامعه يعني پديدهها مطلوب مادي و معنوي مورد تأييد اجتماع و وسايل و ابزار تحقيق و ترسيم به اهداف ساختار اجتماعي لحاظ گردد.(ريتزر 1380: 150-144)
در مطالعه رفتار كژكاركردي حاشيهنشينان دو مشخصه ساختي وجود دارد:
1- طغيانگري: با عدم پذيرش اهداف و وسايل رسيدن به آنها از سوي فرد حاشيه نشين جامعه روبرو هستيم. « و اين امر وقتي حاصل ميشود كه فرد به دليل ناكافي و قرار گرفتن در حاشيه فضاي منطقهاي كلانشهر خود را از فشار معيارهاي حاكم جامعه رهايي داده و سعي ميكند نظم و مقررات طراحي شده پيشين را طرد كند (احمدی، 1384) به راههايي نوين با نظمي جديد و خودساخته براي تحقيق اهداف خود خواسته متوسل ميشود .
2- نوآوري: فرد هدفهاي جامعه در كسب منابع و ثروت را پذيرفته و دروني كرده، بيآنكه هنجارهاي اخلاقي- قانوني ساخت كلاني جامعه (وسايل) را پذيرفته باشد يا به ابزار تحقق اهداف بر اثر توزيع نابرابر منابع و وسايل ساختاري دسترسي داشته باشد. مرتون ميگويد فرد در جايگاه حاشيهاي به گروههاي چرخهاي جرم و بزهكاري پاسخ مثبت ميدهد: (كوزر، 1382: 268) در امر حاشيهنشيني در اطراف شهرها ملاحظه ميشود حاشيهنشينها براي اسكان غيررسمي خود و زندگي به راههاي نوين، خلاقانه و نوآوري روي ميآورند كه از نظر مرتن اين جلوههاي نو را به كاركرد حاشيهنشيني ميتوان لحاظ و كاربري داد.
نظريه تحليل پول در نظام مبادلات اقتصادي: جرج زيمل
زيمل معتقد است در يك نظام ساختي(نک: نمودار زیر) با بافت مدرن شهري و حاكميت مناسبات اجتماعي مابعد سنتي- صنعتي جامعهاي Geselschaft نظام مبادلات اقتصادي كلاسيك بر مبناي اعتماد خويشاوندي جاي خود را به اعتماد ساختي نظاممند بر مبناي پول قراردادي ميدهد. قواعد و مقررات ساخت يافته توزيع پول در درازمدت بستر فاصله زماني- مكاني و ساختاري افراد جامعه از لحاظ بهرهوري از منابع نظام ميگردد. (رتيزر 1380: 160-157)
روش شناسی پژوهش
روش اصلي اين تحقيق در جمعآوري اطلاعات از منابع دادهها به صورت توصيفي اكتشافي بوده كه براي تجميع اطلاعات از تكنيكهاي اجراي آزمون، مشاهده مستقيم از مناطق حاشيهنشيني مورد مطالعه، مطالعات اسنادي و از شاخص هاي آمار توصيفي استفاده شده است.
طراحي پرسشنامه حاشیه نشینی:
آزمون اطلاعات اوليه منطقهاي به صورت باز پاسخ بر مبناي اهداف و فرضيات پژوهش و بر اساس ساخت نظری تحقیق طراحي گردید که در آن با مراجعه حضوری به خانوار حاشیه نشین با آنها در مورد شاخصهای توسعه انسانی- شهری و ساختار اقتصادی- اجتماعی مدنظر در تعریف حاشیه نشینی مصاحبه شد.
جامعه آماري و نمونهگيري
اين بررسي در جامعه آماري حاشيه نشينان شهر ایلام یعنی در سه فضای منطقه ای پیرامونی یعنی بان بور(banbur)، بان چرمگ(ban charmag) و کمربندی اجرا گردیده است. هر يك از فضاهاي منطقهاي به عنوان يك طبقه برگزیده كه از ميان آنها برحسب درصد جمعيت خانوار و با واحد نمونه خانوار به صورت تصادفي گزينش گردید. نوع نمونهگيري اين پژوهشي تصادفی طبقهاي و واحد آن خانوار ميباشد. پرسشگر در سه مرحله مشخص نقاط نمونه را در هر طبقه يا فضاي منطقهاي بر اساس خيابان انتخاب و از هر خيابان برحسب درصد نسبي آن طبقه خانواري را انتخاب و از سرپرست و يا يكي از افراد با سواد و مطلع بالاي 18 سال مصاحبه نموده که در صورت عدم حضور آزمودني مطلع واجد شرايط، واحد نمونهاي ديگر از همان خيابان يا كوچه انتخاب گردید.
آزمون آماري تحليل اطلاعات
تجزيه و تحليل اطلاعات به صورت توصيفي با ارائه جداول صورت پذيرفته و در مورد آزمون فرضيههاي پژوهش با توجه به متغيرهاي اسمي- رتبهاي برخی از شاخصها با آزمون X2 ناپارامتري به بيان تفاوت معناداري فرضيهها پرداخته و در مورد دیگر شاخصهای پارامتری از آزمون F استفاده شد. برای بیان همبستگی متغیرها از ضریب اتا(آزمونEta)، برای تعیین شدت همبستگی از آزمون C و برای سنجش اثر متغیر مستقل بر متغیر وابسته از تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. قبل از اجراي آزمون بطور مقدماتي از طريق تعيين همبستگي دروني ميان اجزاء به كمك فرمول آلفاي كرونباخ α به سنجش پايايي گويهها و سؤالات اقدام شد که پایایی داده ها در حد 62/0: α بدست آمد.
یافته های پژوهش
داده های توصیفی
ابتدا در بیان و تحلیل حاشیه نشینی در شهر ایلام به توصیف داده های حاصل از آزمون حاشیه نشینی ایلام و آمارهای جمع آوری شده از اسناد و مدارک پرداخته می شود.
جدول 7: داده های توصیفی خانوار حاشیه نشینان ایلام
شاخص میانگین سنی سطح سواد مشاغل میانگین خانوار ازدواج مجدد و نوع سطح سواد مادر سواد دختران سواد پسران نسبت جنسیت
منطقه
مناطق حاشیه نشین ایلام 21 ابتدائی76% 3/29% بیکار7/35%خدماتی آزاد 6 نفر: 7/32% 48% یکباردرون همسری 64% کم سواد ابتدائی راهنمایی 105
توسعه نیافتگی سطح و گستره سواد و آموزش در مناطق حاشیه نشین شهر ایلام بویژه در مورد دختران و زنان مشاهده می شود. همسویی بالای سطح سواد در کشور(9/86% مناطق شهری و 5/70% روستایی) و استان ایلام(7/77% نقاط شهری و 4/70% نقاط روستایی) با این مناطق دیده می شود. هر چند گستره سواد و آموزش در این مناطق چندان متمایز نیست؛ ولی سطح سواد بیشتر در حد ابتدایی تثبیت شده که نشانگر افت بالای تحصیلی در مناطق حاشیه نشین است.