بخشی از مقاله

مقدمه

اکثر روانشناسان شادمانی را یکی از شش هیجان اساسی میدانند؛ هیجانهاي اساسی انسان عبارتند از: خشم، ترس، تنفر، تعجب، شادي و ناراحتی - دیسکی، . - 1999 گرچه امروزه روشها ي بهتري براي تشخیصگذاري میزان خلق و خوي افراد و از بین بردن افسردگی ابداع شده است، ولی تمایل روانشناسان فقط و فقط به حذف افسردگی نیست بلکه امروز تأکید به ایجاد حالت مثبت خلق و یا ایجاد شادي دارند - سلیگمن و همکاران، . - 2005 شادمانی سه جزء اساسی دارد که عبارتند از:

هیجانهاي مثبت، رضایت از زندگی، فقدان عواطف منفی، و همچنین روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی و دوست داشتن دیگران از اجزاي شادمانی هستند - آرگایل، . - 2001 تعدادي از روان شناسان، به اصطلاح بهزیستی ذهنی - Subjective wellbeing - اشاره میکنند که یک اصطلاح چتري و در برگیرنده ي انواع ارزشیابیهایی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد - داینر، . - 2002 پژوهشها نشان داده است که شادي، صرف نظر از چگونگی کسب آن میتواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد. افرادي که شاد هستند احساس امنیت بیشتري می کنند، آسانتر تصمیم میگیرند، داراي روحیه ي مشارکتی بیشتري هستند و نسبت به کسانی که با آن ها زندگی می کنند، بیشتر احساس رضایت میکنند - مایرز، . - 2002 بنابر گفته ي وینهوون - 1993 - روانشناسان انسانگرا معتقدند که شادي فعالیت را برمیانگیزد، بر آگاهی او میافزاید، خلاقیت وي را تقویت میکند، ایجاد روابط اجتماعی را تسهیل میکند و موجب سلامتی و طول عمر میگردد - وینهوون، . - 1999 شادي در کل بهعنوان یک هدف غایی در زندگی محسوب می شود که نیل بدان از همان زمان پیدایش خط کانون نوشتههاي فلسفی، روانشناختی و خداشناسی را تشکیل می داده است - لیوبومیرسکی، . - 2002 تجربه ي عواطف مثبت از قبیل خوشی، شادي و رضایت مندي همچنین از مزایاي اجتماعی، عقلانی و فیزیکی بسیار براي افراد برخوردار میباشد - فردریکون،. - 2001 فوردایس - 1997 - از صاحب نظران روانشناسی شادي، مجموعهاي تحت عنوان »برنامه ي شادمانی« که داراي اصول 14گانه میباشد، ارایه داده است. بنابر برنامه ي فوردایس، اگر شخص بخواهد میتواند شاد باشد. این رویکرد، ترکیبی از نظریههاي شناختی و رفتاري است. بر اساس گزارش فوردایس - 1997 - شیوهاي ارایه شده است که میتواند شادي را افزایش دهد. در این پژوهش پرسشهایی که پژوهشگر با آن روبه رو است این است که آیا میتوان با شیوه ي فوردایس شادي را افزایش داد و به تبع آن میزان سازگاري دانشجویان را افزایش داد؟ در این پژوهش با توجه به سؤالهاي مطرح شده و نیز با هدف ارایه ي یک راهکار آموزشی موثر و معتبر، عنوان پژوهش بررسی افزایش آموزش شناختی رفتاري فوردایس بر دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب شد.

روش

روش پژوهش نیمه تجربی بود که با دو گروه آزمایش و گواه انجام شده است. نمونه ي آماري پژوهش داوطلبانه بود. به این ترتیب بر حسب تصادف از بین داوطلبان 40 نفر انتخاب شدند، و بهصورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی جایگزین شدند.

بهمنظور جمعآوري اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه ي شادمانی آکسفورد و پرسش نامه ي سازگاري بارو استفاده شد.

ابتدا پیشآزمون اتجام شد. سپس گروه آزمایشی - آموزش شادي به روش فوردایس - طی 6 جلسه آموزشی گروهی 90 دقیقهاي آموزش دریافت کرد. این آموزش گروهی طی 3 هفته و در هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. و سپس با پایان جلسههاي آموزشی، تمامی آزمودنیها در گروه کنترل و گروههاي آزمایشی مورد پسآزمون قرار گرفتند. در آخر دادههاي پژوهش توسط نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.

یافتهها

نتایج مربوط به مقایسه ي میانگین و انحراف نمرههاي پس آزمون و پس آزمون نمرههاي میزان شادي و سازگاري پس از کنترل نمرههاي پیشآزمون در جدول - 1 - ارایه شده است.

جدول :1 نتایج مربوط به نمرههاي پسآزمون و پسآزمون نمرههاي شادي و سازگاري پس از کنترل نمرهها        
با توجه به نتایج جدول - 1 - ملاحظه میشود که در پسآزمون میزان شادي در گروه آزمایشی - 68/84 - بهطور معنیداري بیشتر از گروه کنترل - 52/43 - بوده است. همچنین ملاحظه می شود که در پسآزمون میزان سازگاري در گروه گواه - 111/27 - بهطور معنیداري کمتر از گروه آزمایشی - آموزش شادي - - 131/43 - بوده است. نتایج تحلیل کوواریانس - ANCOVA -  مربوط به مقایسه ي میانگین نمرههاي پس آزمون نمرههاي میزان شادي پس از کنترل نمرههاي پیشآزمون در جدول - 2 -  ارایه شده است.

جدول :2 تحلیل کوواریانس مربوط به مقایسه ي میانگین نمرههاي پسآزمون نمرههاي شادي پس از کنترل نمرهها

نتایج جدول - 2 - نشان میدهد پس از کنترل نمرههاي پیش آزمون، میانگین نمرههاي شادي در گروههاي پژوهش آزمایشی - آموزش شادي - ، و گواه بهطور معنیداري متفاوت بوده است P =0/000 - و . - α = 0/1 نتایج حاکی از این بوده است که متغیر مستقل ارایه شده در گروه آزمایشی باعث ایجاد تفاوت بین نمره ي شادي دانشجویان بوده است. نتایج تحلیل کوواریانس مربوط به مقایسه ي میانگین نمرههاي پسآزمون نمرههاي میزان سازگاري پس از کنترل نمرههاي در جدول 3 ارایه شده است.

نتایج جدول - 3 - نشان میدهد پس از کنترل نمرههاي پیش آزمون، میانگین نمرههاي سازگاري در گروههاي پژوهش آزمایشی - آموزش شادي - و گواه بهطور معنیداري متفاوت بوده است P =0/001 - و . - α = 0/1 نتایج حاکی از این بوده است که متغییر مستقل ارایه شده در گروه آزمایشی باعث ایجاد تفاوت بین نمره ي سازگاري دانشجویان بوده است.

جدول :3 تحلیل کوواریانس مربوط به مقایسه میانگین نمرههاي پسآزمون نمرههاي سازگاري پس از کنترل نمرهها

بحث و تفسیر

یافتههاي پژوهش حاضر در زمینه ي شادي همسو با یافته هاي فوردایس - 1983 - هجل و همکاران - 2000 - و همجنین یافتههاي دیباییان - 1385 - و رییسی - 1383 - بوده است و هیچکدام از پژوهشهاي موجود یافتههاي مخالف با یافتههاي پژوهشگر را نشان نداده است. از طرف دیگر یافته هاي پژوهش حاضر در زمینه ي سازگاري همسو با پژوهش هجل و همکاران - 2000 - همچنین پژوهش روشن و همکاران - 1384 - بوده است. هجل و همکاران - 2000 - در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که آموزش مهارتهاي حل مسأله به دانشآموزان بهعنوان یک مداخله ي درمانی می تواند موجب کاهش میزان افسردگی و افزایش میزان سازگاري شود. فوردایس - 1983 - در مجموعهاي از پژوهشهاي خود به آموزش شادمانی پرداخت.

در پژوهش حاضر گروه آزمودنی هایی که مورد آموزش روش فوردایس قرار گرفتند، میزان شادمانی بیشتري را نشان دادند.

علت عمده و نتیجهگیري کلی که میتوان از این همسویی نتایج بهدست آورد این است که روش فوردایس بر روي آزمودنیها تأثیرگذار است. با توجه به نتایج حاصل شده، می بایست اینطور استنباط کرد که روش فوردایس میتواند بر روي افراد بدون توجه به تفاوتهاي فرهنگی و جنسیتی تأثیرگذار باشد.

نکته ي بسیار جالب توجه این است که نتایج به دست آمده ي دیباییان - 1385 - نیز که با شیوه ي دیگري انجام شده، شادي را افزایش داده است. مقایسه یافتههاي دیباییان - 1385 - و یافتههاي پژوهشگر میتوان این گونه استنباط کرد که نتایج آموزش عصبی و کلامی - NLP - و شیوه ي شناختی رفتاري فوردایس هر دو یک نتیجه را ایجاد کرده است؛ یعنی هر دو در افزایش شادمانی آزمودنی ها موثر بوده است. با توجه به این که ابزار سنجش میزان شادمانی یکی بوده است، در واقع در اینجا این سؤال مطرح می گردد که آیا هر آموزش شناختی و رفتاري، چه آموزش عصبی و کلامی - NLP - چه شیوه ي شناختی رفتاري فوردایس میتواند حس شادي را در آزمودنیها ایجاد کند، یا خیر؟ پاسخ به این سوال منوط به انجام پژوهشهاي تکمیلی دیگر است. لازم است ماده هاي آموزشی دو گروه با هم مقایسه شده و همچنین آزمودنیها همتاسازي شوند. از طرف دیگر باید به این نکته اشاره داشت که افراد شرکت کننده در این پژوهش، دامنه ي سنی بین 24 تا 45 سال را داشتند. و شاید در این دامنه ي سنی شیوه ي فوردایس بیشترین تأثیر را داشته باشد. بر طبق گزارش آیزینگ معمولاً جوانان شادتر از سالمندان هستند. در پژوهشی 38 درصد افراد در 20 سالگی خود را بسیار شاد میدانند، در حالیکه 31 درصد کسانی که در 30 سالگی بهسر میبرند و 30 درصد کسانی که در 45 سالگی به سر میبرند، چنین احساسی را بیان کردند - ترجمه فیروزبخت و بیگی، . - 1375 همچنین در پژوهش متی و اسکایفر - 2004 - که بر روي 35 دانشجو با میانگین سنی 23 سال و با استفاده از آزمون مشخص شد، رابطه ي قوي بین شادمانی و مفهوم رضایت از زندگی و خلق مثبت و شادمانی وجود داشته است. دیباییان، و کرمی - 1385 - به این نتیجه رسیدند که: رابطه ي معنیداري بین شادکامی و معناجویی وجود دارد. بر اساس گزارش عابدي - 1381 - زنان جوان شادتر از مردان جوان هستند. از طرف دیگر میتوان به پژوهش کرمینوري و همکاران - 1381 - اشاره کرد؛ در این پژوهش احساس بهزیستی و رضامندي 270 دانشجوي دختر و پسر ایرانی مورد بررسی قرار گرفت و اولویتبندي و اهمیت مؤلفههاي گوناگون اقتصادي، اجتماعی، خانوادگی، هیجانی و عاطفی در احساس رضامندي آنها نیز مطالعه شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید