بخشی از مقاله
چکیده
هوش هیجانی سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجان ها، احساسات و توانمندی های انسان دارد، از طرفی خودکارآمدی مهم ترین سازه نظری دیدگاه شناخت اجتماعی است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مؤلفههای هوش هیجانی بر خودکارآمدی دانشآموزان دختر دبیرستانی دوره دوم شهرستان تربت حیدریه در سال 1393-92 انجام شد.این تحقیق از نوع تحقیقهای نیمه تجربی میباشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان تربت حیدریه درسال تحصیلی 1392-93میباشد که تعداد آنها بر اساس آمار دریافتی از آموزش و پرورش 3500 نفر است. نمونه این تحقیق شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی - دوره دوم - بود که به روش دومرحله انتخاب و در دو گروه آزمایش 20 - نفر - و کنترل 20 - نفر - تقسیم شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی استفاده شد بعد از گردآوری دادهها و ورود آنها به نرم افزارspss فرضیههای تحقیق با روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که آموزش مولفههای هوش هیجانی بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان مؤثر است، پس بهتر است عوامل اثرگذار بر آن را میتوان شناسایی و روی آنها کار شود دراین تحقیق مشخص شد که 19درصد افزایش خودکارآمدی با آموزش مولفههایهای هوش هیجانی افزایش یافت که میتوان این گونه برداشت کرد که برای افزایش خودکارآمدی دانش آموزان مراکز بهبود خدمات رفاهی، مشاوران و مراکز درمانی میتوانند از نتایج آنها استفاده کنند.
کلیدواژه ها: هوش هیجانی، خودکارآمدی، دانشآموزان
-1مقدمه
دانش آموزان دبیرستانی در سنی قرار دارند که از آن به عنوان دوره نوجوانی یاد میشود و نوجوانی یک دوره انتقال از وابستگی کودکی به استقلال است . با این همه دوره نوجوانی را نمیتوان تنها با تحولات جسمی و جنسی تعریف کرد. میلرنیوتون درکتاب نوجوانی بیان میکند. نوجوانی دوره فرایندهای رشدی انتقالی از کودکی به بزرگسالی است این فرایندها جنبههای گوناگونی دارند.
اول: رشد و نموسازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرایندهای شناختی، عاطفی، و رفتارها مشاهده میشود. دوم: رشد فیزیکی که شامل رشد اندازههای بدنی. سوم: رشد احساس " خود " بعنوان یک بزرگسال یا یک انسان مستقل و خود راهبر. چهارم: کسب موقعیت بزرگسالی در گرو ه اجتماعی یا فرهنگ. پنجم: رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه. . - Giddens,2010 -
فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی، دشوار و پرکشمکش است. نوجوان از یک سو باسرعت بی سابقهای بلوغ جنسی را میگذراند و از سوی دیگر خانواده و فرهنگ و جامعه از او میخواهند تا مستقل باشد، روابط جدیدی را با همسالان و بزرگسالان برقرار کند و آمادگیها و مهارتهای لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی به دست آورد. نوجوانان باید با این همه تغیرات سازگار شوند. Shaffer and - Shvbn,1972 - معتقدند که سازگاری تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیت خود در راستای انطباق با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون می باشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او را با دیگران و جنبه های ارزشی جامعه ای که در آن زندگی می کند را تأمین می کند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیکی و سازگاری اجتماعی قایل شد.زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیرممکن شود بقا ی موجود زنده به خطر می افتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صور ت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمی رساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی می کند. - Razavian shad,2005 - براوان، Dboorah1965 - ، - Turner 1993 and Romano سازگاری اجتماعی را جریانی می داند که توسط آن روابط میان افراد، گروهها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروهها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آنها را فراهم سازد.
از سوی دیگر - 1986 - Bandura مبتکر نظریه شناخت اجتماعی، منحصر به فردترین ویژگی انسان را توانایی خوداندیشی میداند. زیرا از راه این تفکر متمرکز بر خود است که تحلیل تجارب شخصی، تفکر درباره تفکر و در نتیجه، اصلاح تفکر شخصی میسر میشود، از راه این توانایی است که باورهایی در مورد توانمندی خود - همان باورهای خودکارآمدی - شکل میگیرند. خودکارآمدی مهم ترین و آخرین سازه نظری دیدگاه شناخت اجتماعی است و امروزه به یکی از محورهای مهم پژوهشی بدل شده است. منظور از خودکارآمدی یا خودبسندگی، میزان اطمینانی است که هر فرد به توانایی خود در زمینه اجرای مجموعهی از کارها یا انجام یک تکلیف خاص ابراز مینماید. - 1997 - Bandura اظهار می کند که فعالیتهای بیشماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیتها توسط افرادی که به تواناییهای خود در انجام موفقیت آمیز شک میکنند، پیگیری نمیشوند. بالعکس افراد با کارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاشهای خود موفقیتهایی کسب کنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی شوند. بنابراین، نظریه خود کارآمدی بیان می کند که باور فرد به توانائیهای خود، رفتارهای موردنیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می کند و موجب می شود که فرد برای بهکارگیری رفتار خود تلاشهای مضاعفی انجام دهد. . - Koubasa,1979 -
پژوهش های متعددی بر نقش هیجانها در تعامل های اجتماعی، شناخت خود و دیگری، منش فردی و لیاقت های اجتماعی تأکید دارند. به این انواع هوش مطرح شد که بر عوامل غیرشناختی تکیه دارند. یکی از انواع هوش، هوش هیجانی است دو نفر از روان شناسان " " Mayer و " " Salvi که در سال 1990 برای اولین بار توسط آمریکایی معرفی شد. از نظر آنها عواطف و شناخت مستقل از یکدیگر نبوده؛ بلکه دو توانایی وابسته به یکدیگر هستند - Gytony,2006 - بنابراین هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجان ها، احساسات و توانمندی های انسان دارد. هوش هیجانی را توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آنها به گونه ای که موجب تعالی و رشد عقلی و عاطفی گردد تعریف کرده اند. هوش هیجانی از پنج مولفه درون فردی،بین فردی، انطباق پذیری، مدیریت استرس و خلق کلی تشکیل شده است. سطح پایین هوش هیجانی را میتوان از طریق آموزش افزایش داد . - Goleman,2001 - لذا با توجه به اهمیت این موضوع ما در این تحقیقی به دنبال این هستیم تا ببینیم آیا آموزش مولفههای هوش هیجانی بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستانی دوره دوم شهرستان تربت حیدریه تاثیر دارد؟
-2روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیقهای نیمه تجربی - طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل - میباشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان تربت حیدریه درسال تحصیلی 1392-93میباشد که تعداد آنها بر اساس آمار دریافتی از آموزش و پرورش 3500 نفر است. نمونه این تحقیق شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی - دوره دوم - بود - بخاطر افزایش اعتبار درونی این تعداد انتخاب شده است - که بدین روش انتخاب شدند:از 18 دبیرستان سطح شهرستان،4 دبیرستان انتخاب شد،با مراجعه به هر دبیرستان 10 دانش آموز به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و نهایتا به طور کاملا تصادفی به دو گروه آزمایش 20 - نفر - و کنترل 20 - نفر - تقسیم شد. ابتدا هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفته و سپس گروه آزمایش آموزش مولفههای هوش هیجانی را طی 8 جلسه 1/5 ساعته دریافت کردند و در پایان دوره آموزشی، هر دو گروه مجددا مورد پسآزمون قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی استفاده شد که این پرسشنامه توسط Swartz ،Maddox و همکاران - 1982 -
با اهداف زیر ساخته شده است. نسخه اصلی آزمون شامل 36 سوال بود که سازندگان آن براساس تحلیلهای انجام شده، سوالاتی را نگه داشتند که بار 40 % را در هر یک از عوامل اجتماعی و عمومی داشتند. بر این اساس 13 سوال که دارای این ویژگی نبودند، حذف و آزمون به 23 سوال کاهش یافت . از این 23 سوال، 17 سوال خودکار آمدی عمومی را با میانگین 57/99 و انجراف معیار 12/08 میسنجد. ضریب پایایی از طریق روش آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس خودکار آمدی عمومی و خرده مقیاس اجتماعی به ترتیب 0/86 و 0/71 برای هریک به دست آمد. - Sherer,1982 - روش اجرای تحقیق حاضر بدین صورت بودکه ابتدا پیشآزمون برای هر دو گروه اجرا میشود، سپس، آموزش مولفههای هوش هیجانی به مدت 8 جلسه90 یا 120 دقیقهای - هفتهای یک جلسه - برای گروه آزمایش اجرا شده و گروه کنترل آموزشی دریافت نخواهد کرد و این جلسات هر هفته یک جلسه تشکیل خواهد شد و برای هر هفته تکالیفی در مورد آموزشها داده میشود. در نهایت، پس از اتمام آموزش، برای هر دو گروه پسآزمون اجرا میشود. چارچوب جلسات بدین شرح بود:جلسه اول - جهت گیری کلی و ارائه چشم انداز - ،جلسه دوم - هوش هیجانی و مولفههای آن - ،جلسه سوم - خودآگاهی هیجانی - ،جلسه چهارم - راهبردهای افزایش هوش هیجانی - ،جلسه پنجم - حل مسئله - ،جلسه ششم - ابراز وجود یا رفتار قاطع - ،جلسه هفتم - شادمانی - ،جلسه هشتم - خوش بینی - . بعد از گردآوری دادهها و ورود آنها به نرم افزارspss فرضیههای تحقیق با روشهای آمار توصیفی و استنباطی