بخشی از مقاله

چکیده:

هدف پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش معنوی و رضایتمندی با تعهد شغلی در کارمندان بانکهای تربت حیدریه پرداخته میشود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان شاغل در بانکهای تربت حیدریه میباشند که شامل 260 نفر میباشند. از میان جامعه آماری در نیمه اول سال 1394، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونهگیری دردسترس و داوطلبانه و براساس ملاک-های ورود و خروج 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمایل کارمندان برای شرکت در مطالعه، سابقه یکسال کار در بانک، داشتن حداقل مدرک دیپلم بود. ابزار اندازهگیری در این پژوهش 3 پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر، پرسشنامه هوش معنوی ناصری و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا بود.

روش تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش، رگرسیون بود. برای تسریع در نتایج حاصله از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی با تعهد شغلی پرستاران رابطه مثبت معناداری برقرار است، همچنین بین رضایتمندی و تعهد شغلی نیز رابطه مثبت معناداری برقرار است و هر دو متغیر هوش معنوی و رضایتمندی پیشبینی کننده تعهد شغلی کارمندان بانکهای تربت حیدریه است. به عبارت بهتر میتوان با هر چه افراد هوش معنوی بالاتری داشته باشند و رضایت شغلی بیشتری نیز داشته باشد، در نتیجه تعهد شغلی بیشتری خواهند داشت.

مقدمه

در جهان امروز بسیاری از فعالیتهای اساسی و حیاتی مورد نیاز جامعه را سازمانهای گوناگون انجام میدهند، یعنی پیشرفت و بقای جامعه، تابع عملکرد مؤثر سازمانهاست. بنابراین میتوانیم جامعه امروز را جامعه سازمانی بدانیم - علاقهبند، . - 1388 از سوی دیگر سازمانها نیز به منظور انجام وظایف خود، نیازمند منابع هستند. این منابع در قالب 4 دسته گرد آمدهاند: منابع انسانی، منابع اطلاعاتی، منابع مادی و منابع مالی. در این بین منابع انسانی لازم و قطعی هستند، چرا که سایر منابع مستقیما از سوی همین دسته تولید میگردد.

البته شناخت و نگهداری از منابع انسانی صرفا نگهداشتن افراد در سازمان نیست بلکه پیوند دادن آنها با سازمان و ایجاد همبستگی متقابل فرد و سازمان است. چه بسا افرادی که سالها در سازمان میمانند ولی تعهدی به کارشان ندارند و عامل ماندن آنها اجبار است و در این صورت نه تنها باری از دوش سازمان بر نمیدارند، بلکه اگر فرصت کنند، بار سنگینی بر دوش سازمان میگذارند - بهزادی، موسوی و سنجی، . - 1391

پژوهشها نشان داده است که تعهد کارکنان نیرویی قوی و مؤثر در موفقیت سازمانهاست - کالورسون2، . - 2006 وجود کارکنان متخصص، وفادار، سازگار با ارزشها، دارای انگیزه قوی، متمایل و متعهد به حفظ عضویت سازمانی، از نیازهای اصلی و بسیار ضروری هر سازمانی است، زیرا سازمان به کارکنانی نیازمند است که فراتر از شرح وظایف مقرر و معمول خود به کار و فعالیت بپردازند. وجود چنین نیروهایی در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان، تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. عدم احساس تعهد و یا تعهد سطح پایین نتایج منفی را برای فرد و سازمان به دنبال دارد.

ترک خدمت، غیبت زیاد، بی میلی به ماندن در سازمان، کاهش اعتماد مراجعهکنندگان، کاهش درآمد و فرسودگی شغلی از جمله این نتایج است - رابینز3، . - 1389 تعهد سازمانی طی دهه گذشته جایگاه مهمی را در پژوهشهای رفتار سازمانی به خود اختصاص داده است. سه نفر از محققانی که بیشتر در زمینه تعهد سازمانی کار کردهاند، مودی4، استیزر5 و پورتر6 هستند. از دیدگاه این سه محقق، تعهد سازمانی دارای سه جزء ترکیبی، یعنی پذیرش هدفهای سازمان، تمایل برای سخت کار کردن برای آن و میل برای باقی ماندن است.

براین اساس مفهوم سه جزئی تعهد سازمانی ارائه شده است که عبارتند از: الف - تعهد عاطفی که در شرایط ایجاد میشود که به دلیل وجود وابستگی هیجانی، فرد مایل به کار در سازمان خود است. ب - تعهد مستمر که در آن شخص به این دلیل به کار خود در سازمان ادامه میدهد که به حقوق و مزایای دریافتی از آن سازمان نیازمند است. ج - تعهد هنجاری که از ارزشهای فرد شاغل در یک سازمان سرچشمه میگیرد. یعنی فرد معتقد میشود که به سازمان خود مدیون است - آلن7 و مییر8، . - 1991 به طور کلی، برخورداری از کارکنانی که دارای تعهد و وفاداری بالا نسبت به سازمان خود بوده و دلبسته آن باشند، سبب میشود تا فرد در محیطی پویا و سالم و با به کار بستن تمام توان خویش برای کارایی بیشتر و بهتر گام بردارد.

از طرفی یکی از متغیرهای مرتبط با تعهد شغلی، رضایت شغلی میباشد. رضایت شغلی نیز یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی هر فرد است و موجب افزایش کارایی و نیز احساس رضایت در فرد میشود. رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چندبعدی است که با عوامل جسمانی، روانی و اجتماعی گوناگون ارتباط دارد - لو، وایل و باریبال9، . - 2009 رضایت شغلی شرط اساسی حضور و همکاری فرد با سازمان است و این، به دلیل نقش مهم رضایت شغلی در افزایش بهرهوری، تعهد به سازمان، تضمین سلامت فیزیکی و روانی، تسریع در یادگیری مهارتهای جدید شغلی و افزایش روحیه فرد است.

رضایت شغلی احساس مثبت و منفی و نگرشهایی که درباره شغل خود داریم را منعکس میکند که به تعداد ز یادی از عاملهای مربوط به کار وابسته است و دامنه آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساسی از تحقق در وظایف خود به دست میآوریم، ادامه دارد - لی، لیائو و چیانگ1، . - 2010 مقصود از رضایت شغلی، نگرش کلی فرد درباره کار خویش است. کسی که رضایت شغلی کمی دارد نسبت به شغل یا کار خود نگرش مشخصی دارد.

هنگامی که درباره نگرش کارکنان بحث میشود، چیزی جز رضایت شغلی آنان نیست - رابینز2، 1999؛ به نقل از پارسائیان و اعرابی، . - 1387 فیشر و هانا2008 - 3؛ به نقل از بازوند، کاشف و اسمعیلی، - 1392 رضایت شغلی را عامل روانی قلمداد میکنند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال به حساب میآورند، یعنی اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را برای فرد تأمین کند، فرد از شغلش راضی است. در مقابل، چنانچه شغل مورد نظر رضایت و لذت مطلوب را به فرد ندهد، فرد شروع به مذمت شغل میکند و درصدد تغییر آن برمیآید.

رضایت شغلی پدیدهای است که از مرز سازمان فراتر میرود و آثار آن در زندگی خصوصی فرد خارج از سازمان نیز مشاهده میشود. در کارکنان به واسطه کار کردن در یک شغل حالتهای متفاوتی ایجاد میشود. چنانچه افراد از شغل خود راضی باشند، این وضعیت سبب میشود با انگیزه و علاقه بیشتری به وظایف خود همت گمارند. چنانچه کارکنان از شغل خود ناراضی باشند، سبب میشود علاقه و تعهد کمتری به انجام وظایف داشته باشند - مانون4، 2009؛ به نقل از قاسمی پیربلوطی، احمدی، علوی و علوی، . - 1393

از طرفی گرچه در مورد مفهوم تعهد سازمانی و رابطه آن با سایر متغیرها، پژوهشهای متعددی انجام گرفته است، لکن هوش معنوی به عنوان عاملی اثرگذار بر رفتار فردی، اجتماعی و به تبع آن رفتار سازمانی، طی سالهای اخیر در ادبیات سازمان و مدیریت مطرح شده است - قربانی، حقیقی، تجریشی و رسته مقدم، . - 1391 طی چند دهه اخیر، نظریه پردازان و صاحبنظران در باب یادگیری و هوش به این نتیجه رسیدهاند که علاوه بر هوش کلی و هوش هیجانی جنبه دیگری از هوش هم وجود دارد که کاملا منحصر به فرد و انسانی است.

در واقع امروز گفته میشود که IQ و EQ پاسخگوی همه چیز نبوده واقعاً موثر نیستند، بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی یا به اختصار SQ نامیده میشود - چریر5، 2004؛ به نقل از احمدی، . - 1388 هوش معنوی به تواناییها و مهارتهایی برای توسعه و حفظ ارتباط با منشأ غایی همه موجودات، کامیابی در جستجوی معنی زندگی، یافتن یک مسیر اخلاقی که به هدایت ما در زندگی کمک کند، درک معنویات و ارزشها در زندگی شخصی و روابط بین فردی اشاره میکند.

به عبارت دیگر هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت میدهد تا برای به دست آوردن رؤیاها تلاش و کوشش کنیم. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و در بر دارنده نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزشها در فعالیتهایی است که بر عهده میگیریم. در واقع به واسطه هوش معنوی است که ما به سؤالسازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگی خود پرداخته و به وسیله آن در زندگی خویش تغییراتی ایجاد میکنیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید