بخشی از مقاله
چکیده
امروزه، فناوری اطلاعات بر کلیه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی تأثیر گذارده و این تأثیرات بسرعت رو به افزایش است. در محیطهای مدارس نیز این فناوری بطور گسترده بهکارگرفته میشود و فرهنگ بهکارگیری آن روز به روز در حال پیشرفت و ارتقاء است. از دیرباز مساله از بین بردن افت آموزش یا پیشرفت تحصیلی مورد بحث و تفحص متخصصان تعلیم و تربیت بوده و همواره در پی آن پیشنهادات، راهکارها و سیاست هایی به همین منظور وجود داشته تا بتواند جلوی این معضل فرهنگی را گرفته و استفاده بهینه از امکانات مالی و منابع محدود کشور به عمل آید تا شاید برای همیشه این مشکل اساسی آموزش زدوده شود و دیگر شاهد حیف و میل شدن بیهوده بودجه های نظام آموزشی خود نباشیم. بنابراین با توجه به اهمیت فناوری اطلاعات در عصر کنونی و نیاز مبرم جوامع به یادگیری آن ما به دنبال این سؤال هستیم که آیا بین فناوری اطلاعات با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ در این پژوهش ما نمونه ای به تعداد 100 نفر از دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی داشتیم که نتایج نشان می دهند مؤلفه های فناوری اطلاعات و پیشرفت در یادگیری دانش آموزان دارای رابطه ای مثبت می باشند، به طوری که با افزایش فناوری اطلاعات، پیشرفت در یادگیری دانش آموزان به میزان 0,842 افزایش می یابد. همچنین به دلیل اینکه سطح معناداری 0,000 کمتر از مقدار مفروض 05/0 می باشد، میتوان نتیجه گرفت که شواهدی مبنی بر اینکه فرض 1H دال بودن ارتباط بین فناوری اطلاعات و پیشرفت در یادگیری دانش آموزان، وجود دارد. به عبارت دیگر فرضیه 0H رد می شود و می توان نتیجه گرفت بین فناوری اطلاعات و پیشرفت در یادگیری دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.
واژه های کلیدی: فناوری اطلاعات ،پیشرفت تحصیلی ،مقطع تحصیلی،دهلران.
.1 مقدمه و بیان مسأله
دستگاه تعلیم و تربیت نه تنها در ایران ، بلکه در سایر ممالک جهان وظیفه سنگینی رابر عهده دارد. سرمایه گذاری برای تربیت نیروی انسانی کارآمد که در بخش های مختلف جامعه مشغول به کار خواهند شد. دوره ابتدایی که به عنوان زیر بنای نیروی کار جامعه به شمار می رود باید از آموزش صحیح ومناسبی برخوردار باشد تا بتواند پاسخگوی نیازهای رو به گسترش جامعه باشد.
بنابراین مطالب آموزش داده شده باید به صورت کاربردی در زندگی روزمره کودک قابل استفاده باشد. لذا برای رسیدن به این مقصود استفاده از وسایل کمک آموزشی از نیازهای اولیه و مهم این دوره به شمار می رود زیرا تدریسی که حتی الامکان حواس بیشتری را در یادگیری جلب نماید موفق تر است. علاوه بر آن بعضی از مفاهیم و واژه ها را نمی توان به دانشآموزان فهماند و در زندگی روزمره آنها نیز نمونه های مشابهی وجود ندارد که با استفاده از آنها مطالب را قابل فهم کرد. در این گونه موارد باید از فلیمهای آموزشی که مفاهیم را به صورت ملموس و واقعی ارائه می دهند استفاده نمود.
از طرف دیگر چون دانش آموزان یک کلاس تواناییهای فکری متفاوتی دارند. معلم نمی تواند با برنامه کلاس همه آنها را قانع کند. کتابهای درسی نیز در حد توان دانش آموزان متوسط تنظیم می شود. لذا معلم بایداز وسایل کمک آموزشی متنوع نظیر پوستر مجله کتاب و … استفاده کند. بنابراین استفاده از وسایل کمک آموزشی می تواند نقش بسیار ارزنده ای در جلوگیری از افت تحصیلی و یادگیری مطالب درسی ایفا کند. تکنولوژی وکاربرد آن امروزه آنچنان گسترش یافته است که می توان به جرأت گفت که جدا کردن آن از آموزش نوین محال می باشد و استفاده از وسائل در آموزش این امکان را به معلم می دهد که با اطمینان و آسودگی بیشتر به تدریس مفاهیم علمی و عملی بپردازد.
دونالد پی ایل در این زمینه گفته است که استفاده از تکنولوژی در امر تدریس به مثابه استفاده از قایق برای رد شدن از دریا بوده و بیان این نظریه اهمیت استفاده از ابزار تکنولوژی را نشان می دهد.
فرآیندها نوع اجزاء یا محتوایی را که باید برای رسیدن به هدف بکارگرفته شوند . معین می سازند.
سیستم ها در سطح وسیع تری از محیط خود عمل می کنند که این سطح وسیعتر را سیستم برتر می گویند. به عبارت دیگر هر سیستم جزئی از سیستم بزرگتری است. سیستم جزء را خرده سیستم و سیستم بزرگتر را سیستم برتر آن سیستم می گویند. مثلاً در دبستان خرده سیستمی از نظام آموزش ابتدایی است. پس نظام آموزش ابتدایی سیستم برتر دبستان است.
نظام آموزشی ابتدایی در حالی که سیستم برتر دبستان است ،خود سیستمی از نظام آموزش وپرورش است.
برای روشن شدن رابطه بین هدف ، فرآیندها و اجزاء یک سیستم کلاس درس را تحلیل می کنیم. هر کلاس درس یک خرده سیستم است. اجزاء در حال تعاملش یعنی دانش آموزان ، معلم ،تخته سیاه ،کتابها، نقشه ها ، و سایر موارد دیداری شنیداری همه برای رسیدن به هدف کلاس که یادگیری است خدمت می کنند.بسیاری از سیستمهای کلاسی از اجزائی خارج از کلاس برای رسیدن به هدف بهره می گیرند.
با توجه به تحقیقات و بررسیهای دانشمندان علوم تربیتی و روان شناسی این واقعیت روشن است که یادگیری اولیه کودکان بیشتر از طریق حواس پنجگانه صورت می گیرد.
از طرفی پیش از سن 12 سالگی از نظر رشد ذهنی در مرحله ای هستند که پیاژه آن را مرحله تفکر عینی می نامد. کودکان در این مرحله از رشد مطالبی را بهتر یاد می گیرند که برای آنها عینی و محسوس باشد و عملاً بتوانند آنها را لمس کنند.
آموزش مطالب به شیوه انتزاعی و تأکید بر حافظه و عدم ارتباط بین مطالب انتزاعی و جنبه های کاربردی آموزش طوطی وار را در دبستانها رواج می دهد.
برونر معتقد است که یادگیری معنی دار در صورتی امکان پذیر است که آموزش هر مطلب ابتدا به صورت عملی شروع می شود. پس از آنکه فراگیران در این جنبه ها از یادگیری مهارت کافی به دست آوردند باید مرحله تصویر یعنی استفاده از تصاویر وخود دیدارها برای مجسم کردن مفاهیم درسی آغاز شود و سرانجام به مرحله آموزش نظری ویا به قول برونر به آموزش از راه نمادها و سمبولها پرداخته شود.
با توجه به مطالب فوق و اهمیت رسانه ها در یادگیری عمیق دانش آموزان به بررسی موضوع می پردازیم . موضوع مورد نظر در رابطه با بررسی تأثیر کاربرد تکنولوژی آموزشی در میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر دهلران می باشد
.2 اهمیت موضوع و ضرورت تحقیق
پیامبر اکرم - ص - می فرماید: » الکتب ساتین العلماء - کتابها باغها و بوستانهای دانشمندان هستند. - « این حدیث اهمیت کتاب را به عنوان رسانه آموزشی آشکار میسازد و می توان اهمیت کتاب را به اهمیت رسانه های آموزشی تعمیم داد و این نتیجهگیری را کرد که رسانه ها و ابزار آموزشی باعث شکوفایی و پرورش اذهان و در نتیجه پیشرفت و ترقی دانش آموزان در امر تحصیل می شوند و همین رسانه ها و تکنولوژی آموزشی ما را متقاعد می سازد که به بررسی تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان توجه کنیم.و ما نیز برآن شدیم تا با یاری خدا بتوانیم به گونه ای هر چند ناچیز این حقیقت علمی را برای معلمان ومربیان تعلیم و تربیت روشن کنیم که به راستی تنها سخنرانی ومتکلم وحده بودن در کلاس کافی نیست و باید برای تربیت نسل جوان و آینده سازان جامعه از شیوه های نو و رسانه های مختلف آموزشی بهره گرفت.
مقدم برتغییر روشها و برنامه ها و تجدید نظر در برنامه ها ، بایدتغییر در عقاید و نگرشها و دادن دیدی نو به مسؤلان و ایجاد تصورات ذهنی جدید، در رده های مختلف مد نظر قرار گیرد. ناگزیر باید در آموزش روشهای جدید را به کار بست و از تازه ترین امکانات تکنولوژیک بهره گرفت. اما سؤال این است که : درحال حاضر دلایل به کار نگرفتن تکنولوژی آموزشی یا به عبارت دیگر موانع کاربرد تکنولوژی آموزشی در آموزش کدام است؟
با توجه به اهمیت و کارایی و تأثیر تکنولوژی در روند تعلیم و تربیت امروزه یکی از بهترین وظایف برنامه ریزان آموزشی کمک به کاربرد هر چه بیشتر و بهتر پیشرفتهای تکنولوژی جهت ارتقاء سطح کیفی آموزش است.
هدف از تحقیق در واقع پی بردن به اهمیت تأثیر تکنولوژی بر پیشرفت تحصیلی و درسی دانش آموزان ابتدایی است و ما به دنبال این مطلب هستیم که به این واقعیت علمی درست بیابیم که آیا به کار بستن رسانه ها و وسایل کمک آموزشی باعث افزایش یادگیری دانش آموزان می شود؟ نظرات آموزگاران در این مورد چگونه است ؟ چرا که معلمان وارثان اصلی و تربیت هستند و نظر سنجی از آنان درباره این موضوع اهمیت و ارزش رسانه ها و مواد آموزشی را برای ما مشخص می کند.
در صورتی که آموزگاران به اهمیت و ارزش رسانه ها و تکنولوژی آموزشی اعتقاد داشته باشند و تکنولوژی آموزشی را مکمل شیوه تدریس بدانند گامهای بعدی که در جهت تکمیل و کاربرد تکنولوژی آموزشی برداشته می شود محکمتر و استوارتر خواهد بود.
لذا این تحقیق در پی این است که دریابد آیا کاربرد تکنولوژی آموزشی در پیشرفت تحصیلی مؤثر است ؟
.3 فرضیه ها
-1 بین فناوری اطلاعات با پیشرفت در حل مسائل رابطه معناداری وجود دارد -2 بین فناوری اطلاعات با پیشرفت در یادگیری رابطه معناداری وجود دارد.
.4 ادبیات تحقیق
-1-2تاریخچه و مفهوم تکنولوژی آموزشی تکنولوژی آموزشی به معنای اعم چیز تازه ای نیست ، قدمت آن را می توان هم زمان با قدمت تعلیم و تربیت دانست اما تکنولوژی
آموزشی به معنای خاص خود کمتراز یک قرن است که مورد توجه متخصصان تعلیم وتربیت قرارگرفته است . در طول این مدت برداشت از مفهوم تکنولوژی همواره متفاوت بوده است.
گروهی تکنولوژی آموزشی را کار با ابزارهایی مانند انواع پروژکتورها وفیلم می دانند ودسته ای دیگر تصورشان ازاین رشته کاربرد مواد آموزشی است ومی گویند کاربرد هر ماده ای درآموزش اعم از گچ یا ابزار بسیار ساده معلم ساخته تا پیچیده همه استفاده ازتکنولوژی درآموزش است . بعضی دیگر کاربرد روشها و فنون مختلف تدریس و طراحی درس را تکنولوژی آموزشی می دانند. گروهی نیز تکنولوژی آموزشی را بسان معجزه ای می دانند که قادر است مشکلات آموزشی ناشی از فضای کم، تعداد زیاد دانش آموزان ، عدم کارایی معلمان را حل کند.
گروهی نیز تکنولوژی آموزشی را به عنوان جزئی از فلسفه حاکم بر برنامه ریزی یک کشور می دانند.
اهداف کلی نظام آموزش و پرورش از طریق اهداف آموزشی مشخص برای هر برنامه آموزشی به عینیت می رسد و تسری می یابد به این ترتیب ارزشیابی نیز چه از نوع تکوین آن و چه از نوع نهایی اش با فراسیستم های اجتماعی و فرهنگی ارتباط برقرار می کند.
باید یادآوری کرد که پیدایش نظریات ارتباط در دهه 1950 و بکارگیری نگرش سیستمی در حیطه تعلیم و تربیت 1960 هیچ یک بالافاصله و ناگهانی باعث تغییر و تحول در تعریف تکنولوژی آموزشی نشد بلکه در طول این دو دهه هنوز هم به تعریف تکنولوژی