بخشی از مقاله
چکیده
امروزه بخش اعظمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند. با افزایش روزافزون جمعیت ساکن در شهرها و افزایش مشکلات و مسائل آنها، در اوایل قرن بیستم میلادی توجه به شهرها در قالب طرحهای توسعه شهری مد نظر قرار گرفت و در اواخر همین قرن مباحث پایداری در شهر اهمیت یافت. شهرها در کشورهای در حال توسعهای مانند ایران، با چالشهای بیشماری در زمینه پایداری روبهرو هستند. از جمله مشکلات و ضعفهای این شهرها، عدم توجه به ویژگی-های زنان و تجربه آنها از زندگی روزمره در طراحی فضاهای شهری است. درحالی که به نظر میرسد که بررسی ویژگی-ها و تجربه زیسته زنان و توجه به تفاوتهای آنها با مردان و لحاظ نمودن این موارد در بازطراحی فضاهای شهری می-تواند به پایداری شهر کمک شایانی کند. این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای ضمن بررسی چگونگی تأثیر توجه به ویژگیها و تجربیات زنان طی زندگی روزمره در طراحی فضاهای شهری بر پایداری شهر، چارچوب یکپارچه طراحی شهری برای طراحی و مناسبسازی فضاهای عمومی شهری در شهرهای ایران با تأکید بر ویژگیها و تجربه زیسته زنان در راستای توسعه پایدار شهری ارائه نماید. نتایج تحقیق نشان میدهد که با طراحی براساس چارچوب ارائه شده، نه تنها پایداری اجتماعی بلکه با توجه کردن به ویژگی-هایی مانند جزئینگری و حساسیت زنان نسبت به پاکیزگی، ضعف زنان در جهتیابی و...، پایداری زیستمحیطی، کالبدی و اقتصادی شهر افزایش خواهد یافت.
-1 مقدمه
در روند جاری، سه چهارم رشد جمعیت شهری، در کشورهای در حال توسعه مانند ایران رخ میدهد و موجب رشد عظیم شهرهایی میشود که دارای حداقل ظرفیت لازم برای تطبیق با چنین رشدی هستند. شهرها در کشورهای در حال توسعه، با چالشهای بیشمار در زمینه پایداری و توسعه پایدار روبهرو هستند. موضوع پایداری در سالهای اخیر از جمله مباحث مهم در زمینه شهرسازی محسوب میگردد. که در قالب طرحهای متنوعی قابل اجرا و تعریف است.در حال حاضر فضاهای عمومی شهری ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان در پاسخگویی به نیازهای زنان و توجه به ویژگیهای آنها دچار ضعف بوده و عرصهای مناسب برای مردان هستند. چراکه شهرها را مردان براساس درک خود میسازند و اداره میکنند. این در حالی است که جنسیت بر درک فرد از فضای شهری در نتیجه بر نحوه استفاده و حضور فرد در آن تأثیر میگذارد. از جمله اقدامات و طرحهایی که میتواند در راستای توسعه پایدار شهرها و افزایش پایداری اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و اقتصادی آنها عمل کند، مناسبسازی فضاهای شهری با توجه به ویژگیها و تجربه زیسته زنان است که در مقاله حاضر بررسی شده است.
-2 فضای عمومی شهری
شهر از فضاهایی تشکیل شده است که روابط اجتماعی در آن به شکل ملموستری نمود پیدا میکند و نیاز به آرامش به واسطه ارتباطات اجتماعی در فضای شهری احساس میگردد. در واقع فضای شهری پدیدهای سازمانیافته است از اطلاعاتی که در صور مختلف فرم، عملکرد و معنا تجلی مییابد، بستر شکلگیری و ارتقا زندگی اجتماعی یک جامعه که بیانگر فرهنگ و شیوه شهرنشینی یک تمدن میباشد .[3] این فضا عینیتی است برخاسته از تلفیق روابط اجتماعی، در بستری کالبدی، در زمینهای معنایی و در راستای عملکردهایی مورد نیاز جمعی انسانی؛ مکانی است برای جریان یافتن زندگی روزمره و بستری است برای تجارب متنوع و به یادماندنی که در زندگی روزمره شهروندان هر روز به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه درک میشود. شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود، این است که در آن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد. این گونه فضاها به عنوان دارایی یا سرمایه اجتماعی که میتوان آن را در هماهنگی و پیوند ساکنان جامعه با یکدیگر به کار گرفت، تلقی شدهاند.. والزر - 1986 - معتقد است فضای عمومی فضایی است که در آن با غریبههایی سهیم هستیم، مردمی که اقوام، دوستان یا همکاران ما نیستند؛ فضایی برای سیاست، مذهب، داد و ستد، ورزش، فضایی برای همزیستی مسالمتآمیز و برخوردهای غیرشخصی. همچنین فضای عمومی، زندگی عمومی، فرهنگ شهر و زندگی روزمره را نشان داده و تنظیم میکند. انسان در محیط شهری حضور یافته و با فعالیت و تعاملات اجتماعی به کالبد و فضای شهر جان میبخشد. فضای شهری را میتوان مکان تبلور و تجمع انسانیهایی دانست که در این فضا دارای الگوهای رفتاری متفاوتی هستند. حوزههای رفتاری گوناگون در محیط شهری پدیدآورنده فضاهای مختلفی هستند و برحسب نیاز شهروندان به وجود میآیند . بسیاری از این فضاها به صورت فضایی عمومی ظاهر میشوند و جالب اینکه هر فضای عمومی در ذهن استفادهکنندگان به خرد فضاهای شخصی برای هر نفر تقسیم میشود. در طرح یک فضای عمومی برای شهر همه گونه افراد استفادهکننده -زنان و مردان پیر و جوان- باید در نظر گرفته شده باشند .[24]
-3 مناسبسازی فضای عمومی شهری
از جمله معادلهای »مناسبسازی« فضای شهری، بهسازی این فضاها، بهینهسازی کارکردهای آنها، ساماندهی و ارتقاء کیفیت آنها است. وجود فضاهای عمده در شهرها – به ویژه شهرهای شلوغ و پرتراکم- به عنوان فضایی برای زندگی اجتماعی، برای جلوگیری و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و کاهش افسردگی و خشونت در جامعه ضروری است و نقش آن در تعدیل محیط اجتماعی شهر بر کسی پوشیده نیست. بدیهی است در صورت ضعف این فضاها بسیاری از فعالیتها، رفتارها و کوشش-های عرصه عمومی، محل مناسب بروز نخواهد یافت. در شرایطی که فضای عمومی شهری بنا به دلایل مختلف دارای مسئله بوده و از مطلوبیت و کیفیت لازم برخوردار نباشد، بهسازی محیطهای شهری به منظور تغییر برخی الگوهای ناسالم ادراکی و رفتاری افراد جامعه میتواند مؤثر باشد .[12]
معادل دیگر »مناسبسازی« ساماندهی فضای شهری است. واژه »ساماندهی« در زمینه مداخلات شهری در مجموعه قوانین، مصوبات و مقررات کشور به صورت یک »عنوان« مطرح میشود نه یک رویکرد خاص در نوع طراحی، برنامهریزی و یا حتی شیوه مداخله. به عبارتی منظور از ساماندهی، بهبود وضع موجود در جهت افزایش شرایط مناسب زندگی در محدودههای شهری و روستایی است .[11]
-4 پایداری شهری
براساس شواهد و مطالعات، شهرها به عنوان عامل اصلی ایجادکننده ناپایداری در جهان به شمار میروند. شهرها در کشورهای در حال توسعه، با چالشهای بیشمار ناشی از رشد جمعیت روبهرو هستند. جمعیتی که به سرپناه و خدمات بهتر نیاز دارند، اما درآمدشان برای به دست آوردن آنها کافی نیست .[4] این شهرها عامل اصلی ایجادکننده ناپایداری در جهان محسوب میشوند. در تمامی شهرها، نیازهای شهروندان دارای ابعاد گستردهای است که جنبههای متعددی از جمله زیست-محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی را در برمیگیرد. در راستای پاسخگویی پایدار به این نیازها، میبایست از تمامی پتانسیلهای موجود در شهر بهره جست. یک محیط پایدار انسانی به ساکنین خود در طول زمان، کمینه مشکلات روان-شناختی و فیزیکی را وارد میکند - به طور مثال تناسب فضاها با نیازها، خواست و یا الگوهای رفتاری کاربران، عدم نیاز به تعمیر، تعویض و یا نگهداری پرهزینه، تأمین شرایط مطلوب محیطی و ...- کمینه میزان منابع زمینه آب، خاک و سوخت - انرژی تجدید ناپذیر - را از محیط فراگیر خود طلب میکند و در نتیجه کمترین بار محیطی را به محیط خود وارد میآورد. با افزایش جمعیت، استفاده روزافزون انسانها از منابع طبیعی و مشکلات متعددی که بشر در اثر استفاده نامناسب از طبیعت و منابع طبیعی با آن روبهرو شده است، مبحث پایداری و توسعه پایدار مطرح شد. توسعه پایدار در سال 1980 مورد پذیرش اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت قرار گرفت اما در محدوده گفت و شنودهای طرفداران حفاظت محیطزیست باقیماند . [6] در نهایت مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمسیون جهانی محیطزیست و توسعه را تشکیل داد و از آن زمان برنامه کار 21 منشوری برای آینده بشریت در دست تهیه قرار گرفت، که آن به عنوان یک طرح کار توسعه پایدار برای قرن 21 بیرون آمد .[8] این سند اولین سندی بود که مفهوم توسعه پایدار - SD - را به عنوان رهیافتی برای جستوجوی توازن میان عوامل اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی پیشنهاد کرد [1] و در نهایت در سال 1994 میلادی برای اولین بار تعریفی از »شهر پایدار« ارائه گردید. در ارتباط با پایداری و توسعه پایدار همچنین شهرهای پایدار تعاریف متعددی بیان شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود: براساس گزارش برانتلندٍ، توسعه پایدار، »توسعهای است که نیازهای کنونی جهان را تأمین کند، بدون آنکه تواناییهای نسل آینده را در برآوردن نیازهای خود به مخاطره افکند. توسعه پایدار رابطه متقابل انسانها و طبیعت در سراسر جهان است« .[25] توسعه پایدار به بیان لمن و ککس عبارت است از : »روند بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی به طور مساوی و عادلانه. این توسعه در جهتی پیش میرود که اکوسیستمها را آلوده نمیسازد و به تخریب منابع طبیعی منجر می شود.