بخشی از مقاله

چکیده

در اصلیترین هدف جامعه پایدار، توجه به توسعه کیفی زندگی شهروندان است تا از طریق آن بتوان زمینه رشد و دستیابی به اهداف پایداري را در شهرها به وجود آورد. یکی از ابعاد مهم این توسعه را پایداري اجتماعی در بر میگیرد. در واقع پایداري اجتماعی با دربرگرفتن مجموعهاي از مفاهیم دیگر همانند کیفیت زندگی، سرزندگی، سلامت، عدالت اجتماعی، توانایی خوب زیستن و ... به دنبال آن است تا نیازهاي اجتماعی حال را بدون غفلت از توانایی نسل آینده در رفع نیازهاي اجتماعیشان تأمین نماید.

از اینرو اساسا بعد پایداري اجتماعی در کنار تلاش براي ارتقاء سطح کیفیت زندگی به دنبال تقویت سرزندگی جامعه مدنی، حفظ ارزشها و هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز میباشد. یکی از مهمترین بسترهایی که زمینه ایجاد پایداري اجتماعی را در شهرها فراهم میکند، فضاهاي عمومی شهري هستند. در واقع فضاهاي عمومی شهري به عنوان مهمترین بخش از ساختار شهري، منعکس کننده ارزشها و روابط اجتماعی-فرهنگی شهروندان بوده و به خوبی میتواند بر مبناي آنها امکان زیستن در شهر و برقراري تعاملات اجتماعی را تسهیل و یا بر آنها تأثیر گذارد.

از این رو حرکت به سوي پایداري اجتماعی با وجود فضاهاي عمومی سرزنده و پویا که زمینه حضور فعال انسانها را در محیط فراهم نماید در شهرها ضرورتی دو چندان می-یابد. مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی مفاهیم مرتبط با موضوع به دنبال تبیین نقش سرزندگی در افزایش سطح کیفی فضاهاي عمومی شهري بر مبناي توجه و تمرکز بر نیازهاي انسانی بوده است.

بررسیهاي انجام شده نشان دهنده آن است که توجه به انسان و پاسخگویی به نیازهاي وي از طریق ارتقاء سطح سرزندگی فضاهاي عمومی شهري، تداوم حضور فعال شهروندان در محیط را به همراه خواهد داشت. لذا فضاهاي عمومی شهري لازم است در تمامی ابعاد - کالبدي، رفتاري، اجتماعی و ادراکی - پاسخگوي نیازهاي اساسی انسان باشند و در این صورت شاهد حضور مداوم، فعال و مش ارکت ساکنان شهر در فعالیتهاي عمومی و جمعی خواهیم بود و فضاهاي عمومی شهري نقش جدي و اثرگذاري را بر پایداري اجتماعی شهرها ایفا مینمایند.

1 مقدمه

بسیار شنیده شده که انسان موجودي اجتماعی میباشد. این جمله بدان معنی است که تأمین برخی از نیازهاي وي، در سایه قرار گرفتن او در جمع و بر قراري ارتباط و تعاملش با دیگران، تأمین فرصتهاي لازم در زمینه دستیابی به تعالی و افزایش کیفیت زندگی وي، مستلزم وجود فضا و قرار گاه کالبدي است، که شهرها در این خصوص نقش جدياي را ایفا مینمایند.

در شهرها نیز با توجه به ساختار شکل دهنده آنها ضرورت وجود بستري احساس میشود که بتواند فارغ از محدودیتهاي عرصه خصوصی که به نوبه خود تأمین کننده بخشی از نیازهاي انسانی میباشد، بخش دیگري از نیازهاي انسان را که در راستاي زندگی جمعی و در ارتباط با سایر شهروندان میباشد را پاسخگو باشد. براین اساس میتوان فضاهاي عمومی شهري را به عنوان بستري عمومی، در این خصوص داراي اهمیت دانست.

در واقع فضاهاي عمومی شهري براساس ماهیت شکلگیري و عملکرديشان از پتانسیل و ظرفیت بالایی در پاسخگویی به نیازهاي اجتماعی انسان در شهرها به ویژه شهرهاي بزرگ که جمعیت بسیاري را در برمیگیرند، برخوردارند. از این رو توجه به ظرفیت از یک سو و تأکید بر بعد جمعی و اجتماعی زندگی انسان که بخش اعظمی از نیازهاي وي را نیز در برمیگیرد از دیگر سو، توجه به فضا هاي عمومی شهري را در دوران معاصر بیش از هر موضوع دیگري مورد توجه برنامهریزان و طراحان شهري قرار داده است.

از آنجاییکه پس از انقلاب صنعتی با پیشرفت و توسعه تکنولوژي، حضور اتومبیل در شهرها به عنوان اولویت زندگی شهرنشینی محسوب گردید، فضاهاي عمومی شهري که تا پیش از این عرصه حضور شهروندان محسوب میشدند، جاي خود را به خیابانهایی بیمحتوا و بزرگراههایی براي دسترسی اتومبیل تا درب محل سکونت شهروندان داد. این موضوع باعث آن شد تا حتی فضاهاي عمومی شهري باقیمانده نیز به یکباره محتوا و کارایی گذشته خود را از دست داده و تنها به فضاهایی باز براي تردد شهروندان تبدیل شوند. از اینرو این معنا و مفهوم این فضاها عنوان بستري براي وقوع زندگی جمعی، ایجاد کننده تعاملات و مراودات اجتماعی که تأمین کننده بخش زیادي از نیازهاي جسمی و روانی انسان در خارج از سکونتگاه خصوصی بود دستخوش چالشهاي عدیدهاي گردید.

نتیجه این نگاه به فضاهاي عمومی شهري کاهش کیفیتهاي غیر کالبدي این فضاها، کمرنگ شدن نقش آنها در برقراري تعاملات اجتماعی و در نهایت سرزندگی شهرها شده است. لذا از آنجایی که پویایی و سر زندگی در محیطهاي شهري وابسته به حضور انسان و فعالیت او در فضا می باشد مادامی که فضاهاي عمومی در شهرها پاسخگوي ابعاد مختلف نیازهاي کاربردي، اجتماعی، معنایی و رفتاري انسان نباشند، نخواهند توانست زمینه ساز حضور داوطلبانه و خودجوش شهروندان در فضا بوده و بازگشت مجدد آنها به محیط و در نهایت تأمین پویایی و سرزندگی را موجب گردند.

این مقاله با فرض بر اینکه پایداري اجتماعی در شهرها از اهمیت ویژهاي برخوردار است و تحقق آن از طریق فضاهاي عمومی سرزنده و انسان محور میسر خواهد بود، به دنبال پاسخ به این سؤال است که توجه نیازهاي انسانی چگونه فضاي شهري سرزنده را به وجود خواهد آورد؟

از اینرو مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهرهگیري از مطالعات کتابخانهاي ضمن بررسی مفاهیم مرتبط با موضوع به دنبال تبیین نقش و اهمیت نیازهاي انسانی در ایجاد فضاهاي عمومی سرزنده در شهرها میباشد. در ادامه نیز در این مقاله سعی بر شناخت آن دسته از کیفیتهاي محیطی است که علاوه بر پاسخگویی به نیازهاي مختلف کاربران فضا، منجر به خلق و ایجاد فضاهاي عمومی شهري اجتماع پذیر و سرزنده در جهت ارتقاي سطح سرمایه اجتماعی و حفظ سر زندگی فضایی شود.

-2 تعاریف و مبانی نظري

-2-1 فضاهاي عمومی و فضاهاي عمومی شهري
اگر شهر را مانند یک موجود زنده فرض کنیم براي ادامه زندگی به سرزندگی و نشاط نیازمند است. نقش فضاهاي شهري یا به عبارتی فضایی که در آن تعاملات اجتماعی شهروندان شکل میگیرد و فرهنگ جامعه در بستر آن ارتقاء مییابد

بر اساس تعریف فرانسیس تیبالدز - 1992:1 - عرصه عمومی تمام بخشهاي بافت شهري که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصري دارند میباشد. آنها مهمترین بخش از ساختار شهرها و شهركهاي ما هستند جایی که بیشترین امکان میزان تماس و تعامل انسانها در آنها وجود دارد.

با این تعریف از فضاي عمومی، میتوان گفت فضاهاي شهري بخش از فضاي باز و عمومی شهرها هستند که تبلور ماهیت زندگی جمعی میباشند. در واقع آن دسته از فضاهاي عمومی که در آن تعاملات و مراودات اجتماعی صورت میگیرد. فضاي شهري به حساب میآیند. آنها مکانهایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته و منحصر به جنبه کالبدي و فیز یکی نبوده بلکه کنش تعاملات شهروندي و فعالیتهاي شهري را نیز در بر میگیرد. یعنی کالبدي از شهر که در آن تعاملات و مراودات اجتماعی صورت گیرد

فضاي شهري، فضاي خالی بین ساختمانها نیست، بلکه مفهومی است در برگیرندهي محیط کالبدي، فعالیتها رویدادها و روابط بین آنها

از نظر کالن - 1377 - نیز، فضاي شهري مهمترین مکان براي نمایش دادن و اهمیت بخشیدن به رویدادها و واقعههاي اجتماعی است. براین اساس وظایف فضاي عمومی شهري میتوان ابزاري جهت ارتباطات و مراودات اجتماعی مکانی براي رویایی شهروندان و مدیریت و هماهنگسازي فعالیتهاي بین آنها بیان کرد

بنابراین این فضاها داراي بیشترین پتانسیل براي توسعه ابعاد اجتماعی فرد به لحاظ تجربه مشارکت در حیات جمعی در شهرها هستند که پاسخگو بودن آنها رشد و توسعه فردي و اجتماعی و نیز رشد تعامل مطلوب انسان- انسان مکان را در شهرها به همراه دارد.

2-2 پایدار - پایداري اجتماعی
مفهوم توسعه پایدار مفهومی در حال تحول و بحث انگیز است. رایجترین تعریف از توسعه پایدار توسط کمیسیون برانت لند ارائه شده است که توسعه پایدار را چنین تعریف میکند - توسعهاي که نیاز نسل امروز را بدون محدود کردن امکانات نسلهاي آینده براي رفع نیازهايشان پاسخگو باشد

از آنجا که انسان کانون اهداف توسعه پایدار قرار گرفته و هدف برخورداري وي از یک زندگی سالم پر بار و هماهنگ با طبیعت است و پاسخگویی به نیازهاي جسمی و روانی انسان در توسعه پایدار از اهمیت زیادي برخوردار است ، معماري پایدار با توجه به این نیاز ها و پاسخگویی به آنها را باید مد نظر قرار دهد . دیدگاه توسعه پایدار داراي ابعاد سه گانه محیطی، اقتصادي و اجتماعی می باشد که تلاش آن در جهت کاهش آلودگی هاي زیست محیطی، تعدیل وضعیت ناپایدار اقتصادي و برقراري تعادل اجتماعی در جامعه است

از اینرو شهر پایدار شهري است که امکان زیستن مناسب و هماهنگ شهروندان را براساس حقوق متقابل و تعریف شده جامعه مدنی فراهم میکند. در چنین ساختاري است که شهروندان از حق طبیعی برخورداري از تسهیلات و خدمات شهري بهرهمند میشوند

بعد اجتماعی توسعه پایدار و پایداري یکی از حائز اهمیتترین ابعاد آن به حساب میآید. در واقع پایداري حفظ و ارتقاء کیفیت رندگی براي همه مردم است. لذا پایداري اجتماعی با مجموعهاي از مفاهیم از جمله کیفیت زندگی، سرزندگی، سلامت، عدالت اجتماعی، توانایی خوب زیستن و... میباشد . هدف کلی پایداري اجتماعی پیامدهاي طولانی مدت سلامت جامعه و شهروندان است لذا »تعریف توسعه پایدار اجتماعی نیز با تعریف عمومی توسعه پایدار مطابقت دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید