بخشی از مقاله
مقدمه و هدف: درگیری در مدرسه نقش مهمی را در پیشگیری از ترک تحصیل، پیشرفت تحصیلی و افزایش شایستگی دانشآموزان بازی میکند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر میزان انگیزش پیشرفت بر درگیری شناختی - یادگیری خودتنظیمی و راهبردهای شناختی - بود. مواد و روش: جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر رامیان در سال تحصیلی 1391-92 که شامل 503 نفر میشدند، تشکیل دادند. با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان و از طریق نمونه گیری تصادفی خوشهای 216 دانشآموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع علی پس رویدادی بود. برای جمعآوری دادهها درباره درگیری شناختی از پرسشنامه درگیری در مدرسه وانگ و همکاران استفاده شد. ابزار دیگر پژوهش، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود. با استفاده از آزمون T مستقل دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج پژوهش نشان دادند که بین میانگین گروه های دانشآموزان با انگیزش پیشرفت بالا و دانشآموزان با انگیزش پیشرفت پایین در مقیاسهای درگیری شناختی، یادگیری خودتنظیمی و راهبردهای شناختی، تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و آشکار شدن تأثیر انگیزش پیشرفت بر درگیری شناختی، می توان برنامههایی را طراحی کرد تا انگیزش پیشرفت را به دانشآموزان آموزش داد و از این طریق درگیری شناختی دانشآموزان را افزایش داد.
کلیدواژهها: انگیزش پیشرفت، درگیری شناختی، یادگیری خودتنظیمی، راهبرد شناختی.
مقدمه
درگیری1 در مدرسه نقش مهمی را در پیشگیری از ترک تحصیل، پیشرفت تحصیلی و افزایش شایستگی دانش-آموزان بازی میکند. در واقع درگیری در مدرسه جوابی است برای این سؤالات که چرا میزان ترک تحصیل در بین دانشآموزان افزایش پیدا کرده است؟ چرا سطح انگیزش دانشآموزان کاهش پیدا کرده است؟ و چرا دانش-آموزان به مدرسه و انجام تکالیف بیعلاقه شدهاند؟ درگیری در مدرسه به سه علت میتواند مهم باشد. درگیری در مدرسه میتواند: عملکرد تحصیلی دانشآموزان را بهبود ببخشد، حضور در مدرسه و کلاس درس را افزایش دهد و از بروز رفتارهای پرخطر جلوگیری کند درگیری در مدرسه یک مفهوم چندبعدی است که شامل رفتار، هیجان و شناخت میشود.
چندین چارچوب نظری، بنیادهای نظری را برای مطالعه درگیری در مدرسه فراهم کردهاند. این چارچوبهای نظری به پژوهشگران اجازه میدهند تا درگیری در مدرسه را از زوایای متفاوتی مورد بررسی قرار دهند. هیچ یک از چارچوبها، درگیری در مدرسه را به عنوان یک سازه چندبعدی در نظر نمیگیرند. طبق الگوهای انگیزشی، دانشآموزان سه دسته نیازهای اساسی روانشناختی دارند که شامل شایستگی، خودمختاری2 و ارتباط3 میشود. میزانی که این نیازها در مدرسه برآورده میشوند، تعیین کننده میزان انگیزش دانشآموزان است که در مقابل میزان درگیری دانشآموزان در فعالیتهای مدرسه را تعیین میکند وجود ویژگیهای خاص در مدرسه، برای برآورده شدن مناسب نیازهای اساسی روانشناختی دانشآموزان ضروری است - حجازی، قاضی طباطبایی، غلامعلی لواسانی و مرادی، . - 2014 الگوی دیگر، الگوی مشارکت4 و همانندسازی5 فین - 1989 - است. این الگو شامل دو عنصر میباشد. مشارکت، عنصر رفتاری، که شامل پاسخ دادن به سؤالات و دستورات معلم، سؤال پرسیدن و نشان دادن شور و علاقه به تکالیف کلاسی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و ورزشی مدرسه و مشارکت در اداره کردن کلاس و همانندسازی، عنصر هیجانی، شامل تعلق به مدرسه و تعهد در انجام دادن تکالیف مدرسه میباشد طبق این الگو، مشارکت در فعالیتهای مدرسه، تعلق دانشآموز به مدرسه را افزایش میدهد. به عبارت دیگر مشارکت مقدم بر همانندسازی است. نظریه کنترل اجتماعی بر تشکیل یک باند6 اجتماعی تأکید میکند. باند اجتماعی با ایجاد یک ساختار7 در مدرسه رفتارهای مطلوب را افزایش داده و از بروز
رفتارهای مشکلدار مثل ترک تحصیل، بزهکاری و جرم و جنایت جلوگیری میکند. باند اجتماعی با مولفه هیجانی درگیری در مدرسه همپوشانی دارد. نظریه دلبستگی بر اهمیت شکلگیری یک رابطه هیجانی نیرومند با مدرسه و کارکنانش تأکید میکند. طبق این نظریه، همانند دلبستگی بین کودکان و والدین، بین دانشآموزان، معلمان، مدیران مدرسه و مربیان نیز یک رابطه مثبت شکل میگیرد
الگوی درگیری در مدرسه که در این تحقیق پایه ساختاری برای بررسی درگیری دانشآموز فراهم خواهد کرد، الگوی ارایه شده توسط فردریکس، بلومنفلد و پاریس - 2004 - است که شامل عناصر رفتاری، هیجانی و شناختی درگیری میشود. درگیری در مدرسه یک مفهوم چندبعدی است که از سه بعد ساخته شده است: رفتار، هیجان و شناخت. درگیری رفتاری شامل رفتارهای مثبت - برای مثال، حضور در کلاس درس، تبعیت از قوانین و هنجارهای کلاس درس و انجام دادن تکالیف مدرسه - ، مداخله در یادگیری و تکالیف آموزشگاهی - برای مثال، تلاش، تمرکز
و توجه - و شرکت در فعالیتهای فوق برنامه - برای مثال، ورزش - میشود. درگیری هیجانی شامل واکنشهای
هیجانی دانشآموز و حس پیوند1 داشتن به مدرسه میشود. درگیری شناختی2 به یادگیری خودتنظیم3 و راهبردهای یادگیری اشاره دارد یادگیرندگان خودتنظیم هنگام انجام تکالیف برای برنامهریزی، نظارت و ارزیابی شناختشان از راهبردهای فراشناختی استفاده میکنند آنها برای یادآوری، سازماندهی و فهم مطالب از راهبردهای تکرار، خلاصه کردن و بسط معنایی استفاده میکنند آنها تلاششان را برای انجام تکالیف مدیریت کرده
و کنترل میکنند، برای مثال، با پشتکار و جلوگیری از حواسپرتی، خودشان را در فعالیتهای شناختی درگیر نگه
میدارند پینتریچ بین استفاده از راهبردهای عمیق4 و سطحی5 تمایز وجود دارد. دانشآموزانی که از راهبردهای عمیق استفاده میکنند از نظر شناختی، درگیرترند. آنها تلاش بیشتری میکنند،
بین مطالب جدید و مطالب قبلاً آموخته شده رابطه برقرار میکنند و درک بیشتری از مطالب دارند پژوهشهای بسیاری هر یک از این مؤلفهها را بطور مجزا مورد بررسی قرار میدهند اما مولفههای