بخشی از مقاله

چکیده

موضوع این پژوهش3DS ، تأثیر گرایش های و تعصبات مذهبی - صوفیه، باطنی، تکفیری سلفی، زنادقه - در خطاهای مفسران است و خطاهایی در تفسیر مورد بررسی قرار گرفته که منشأ آنها گرایش ها و تعصبات مذهبی مختلف میباشد که تفسیر قرآن متاثر از آنها میباشد. متأسفانه گرایشهای مورد نظر کم و بیش در تفسیر قرآن تأثیر گذار بوده است و کمتر مفسری را میتوان یافت که از آنها در امان مانده باشد. از اهم این تعصبات و بدعتها میتوان به تفاسیر منتسب به فرقههای صوفیه، باطنی، تکفیری- سلفی و زنادقه یاد کرد.

 

مقدمه

صوفیه و باطنیه، که دین را از قید و بند ظواهر شرع و تقیّدات مذهبی آزاد میدانستند، جهت استحکامتشکیلات مذهبی خود، دو مطلب را بیش ازهرچیز دیگر مورد توجّه قرار میدادند. یکی مربوط به اشتمال قرآن بر بطون عمیق و معانی دقیق بود که احیانا از حدود فهم و درک عادی بیرون بود و دیگری عبارت از امثال و کنایات و    اشارات موجود در آیات قرآن بود که حقایق دقیق و نکات عمیقی را دربرداشت.آنها برای تأیید مبانی اعتقادی و زیربنای فکری مذهب خود، به تفسیر معارف و حقایق آیات، با تکیه بر آن دو اصل پرداختند و اساس و مبنای درک و استخراج مقاصد قرآن را بر پایه رمز و اشاره و رازگویی قرار دادند و زمینه را برای هرگونه بهرهبرداری از قرآن را آماده نمودند و از این طریق سران صوفیه و باطنیه تعلیمات عرفانی و ذوقی و اسرار و مبانی مذهبی خویش را به عنوان تفسیر بطنی قرآن و معانی امثال و کنایات و اشارات قرآن قلمداد نمایند - عمید زنجانی، 1373، ص: 242 و - 241 سلفیون نیز با استناد به اقوال و آرای مفسران در تفسیربه خطا افتادند و زنادقه که از گروه ملحدانو    مسلمان نما بودند به ساختن روایات جعلی و وارد کردن آنها در منابع روایی مسلمانان باعث خطا در تفسیر شدند.

.×1 گرایش صوفیه

صوفی، منسوب به »صوف« به معنای »پشم« است و پشمینه پوشی شعار این گروه بوده است. این کلمه نخستین بار به »ابو هاشم کوفی«که از زهّاد اوایل قرن دوم بود نسبت داده شد؛ زیرا اولین کسی بود که در اسلام، پوشیدن لباس پشمین و خشن را برگزید؛ که در جاهلیت، مرسومِ راهبان و کاهنان زاهد پیشه بوده است؛ ولی در اسلام نکوهش شده است، آنها زهد و عبادت و اخلاص در عمل را پیشه خود کرده بودند و از زخارف دنیا و مادیات روگردانده بودند و در علم و دانش هم، جز به آنچه به اعمال ریاضت گونه آنان ارتباط داشت، توجهی نداشتند و آن را »علم آخرت« نام نهاده بودند. این مسلک، رفته رفته جنبه معرفتی به خود گرفت و به عنوان گونهای جهانبینی عرفانی مرسوم گشت که از روی مکاشفه و مشاهدات باطنی و بر اثر تداوم اخلاص در عمل، به حقایق هستی راه مییافتند. - معرفت ، 1379 ، ص: از 359 تا - 360 از اختراعات صوفی گرایان، شعار »طریقت« است، که آن را در مقابل »شریعت« قرار دادهاند. این گروه تصور میکنند اهل شریعت همان ظاهریون هستند، و اهل طریقت اهل باطناند و خود، طریقت را بر شریعت برتری دادهاند؛ زیرا اصل، باطن است

عنوان تصوّف«»، به جنبه عملی و سیر و سلوک این گروه نظر دارد؛ ولی عنوان »عرفان« که پس از آن مطرح گردید، به جنبه نظری و بینش و جهان بینی این گروه مربوط است؛ ولی در اصل، هر دو یکی هستند و از یک واقعیّت حکایت دارند. عارفان شیعه بر اثر نکوهش های فراوانی که در روایات اسلامی از متصوّفه شده و آنان را اهل عزلت و بریدن از جماعت و پیروی از طریقه رهبانیت دانستهاند، از عنوان تصوّف«» و »صوفی گری« دوری میکنند. امروزه در میان اهل سنت، طریقه تصوّف رایج است و مفاهیمی چون پیر طریقت و خانقاه و جلسات انس
و    سماع و قطب و مرید در بین این گروه رواج دارد؛عارفان حقیقی و سالکان وارسته راهِ حقیقت، طریقت را در متن شریعت یافته و برای رسیدن به کمال انسانی، همان راه شریعت را با تمامی دستورها و احکام آن برگزیده اند و آن را یگانه راه وصول به حق و حقیقت شمردهاند 

صوفیان از فیلسوفان، متکلمان و فقهای عصر خود بسیار بهره بردند، اما از فلسفه بیش از سایر علوم بهرهمند شدند به طوری که فلسفهای مخصوص به خود پدید آوردند تا آنجا که برخی از آنها افکارشان بیشتر به فیلسوفان شباهت دارد تا صوفیان و برخی از آنان به مسائل فلسفی که با مبانی شریعت سازگار نیست اعتقاد دارند، به گونهای که مخالفت علمای اسلام را با تصوف فلسفی برانگیخت، بدیهی است که این متصوفان به قرآن کریم از زاویهای که موافق آرا و نظرات شان میباشد، مینگرند و شاید یک صوفی به راحتی نتواند آیاتی که به صراحت و روشنی موافق با اعتقاداتش میباشد، بیابد زیرا قرآن کریم،کتابی که اثبات کننده نظریه خاصی که چه بسا جدید و دور از روح دین و بداهت عقل است، نمیباشد. علاوه بر اینکه یک صوفی به دلیل حرص شدید نسبت به حفظ و حراست از آرا و نظرات خود میکوشد تا در قرآن مطلبی که گواه راستی گفتار اوست و وی میتواند برای اثبات رأی خود بدان استناد نماید، بیابد. به همین خاطر در فهم درست آیات به اشتباه افتاده و به گونهای آیه را تفسیر میکند که آن را از معنای ظاهریش که مورد تأیید شرع و لغت است، خارج میسازد.

روش صوفیه در درک مقاصد قرآن، از حدود تفسیر بیرون است و با معنای تأویل تطابق دارد، زیرا جهت صدق عنوان تفسیر بر استفادهای خاص از قرآن، مراعات جهات لفظی و مناسبات دلالتی ضروری است، در صورتی که در تأویل حمل آیه بر معنای خلاف ظاهر و لو به طریق اشاره و کنایه کافی میباشد،آنچه مفسّران صوفیه و باطنیه به عنوان تفسیر آوردهاند، از حدود دلالت لفظی و مناسبات آن بیرون بوده، تنها امری که میتواند مورد ادّعای ایشان باشد، این است که معانی موردنظر آنان، مقصود از آیات میباشد و این، خود، چیزی نیست جز تأویل آنها. و نظر به اینکه تأویلاتشان متّکی به وحی و سرچشمه علوم رسالت نیست، از اینرو مصداق تأویل باطل محسوب می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید