بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله به احیاي نام یکی از بزرگان اهل طریق در سده سوم ه. 245 - ه.ق - پرداخته شده است. عسکر بن الحصین ابوتراب نخشبی عارف و محدث، از کبار مشایخ خراسان و از طبقه اول این طایفه بود که چون دیگر اقرانش در نهایت زهد و انزوا و انقطاع از دنیا و تحمل ریاضت هاي سخت و در توکل و قناعت زندگی می کرد. در علم و زهد، تقوي و فتوت؛ و زهد و توکل وحید عصر خود بود. با ابوحاتم اصم و ابو حاتم عطار بصري صحبت داشته و استاد ابوعبداالله جلا و ابوعبید بسري بوده است. گویند در اشارات و کلمات نفسی عالی داشت، کتابی نیز به او نسبت می دهند اما امروز جز سخنانی در آثار پیشینیان از او به جاي نمانده است.

نویسنده در این جستار احوال و اقوال ابوتراب نخشبی را با توجه به منابع موجود – اعم از قدیم و جدید- گردآوري کرده و سپس به بررسی و تحلیل احوالات او براساس نظریات یونگ پرداخته است. براساس آنچه یونگ درباره تیپ هاي شخصیتی می گوید ابوتراب فردي است درون گرا و رویکرد او به جهان اطراف مبتنی بر شهود است. قطعاً تعیین تیپ افراد، ما را قادر میسازد تا از جهانبینی و نظام ارزشی آنها درك بهتري داشته باشیم.

مقدمه:

یکی از مسائلی که از گذشته هاي دور همواره با مفهوم شخصیت همراه بوده است تقسیم افراد در تیپ ها و دسته هاي مختلف است. اولین تلاش ها در این زمینه مربوط به بقراط پزشک یونانی 377-460 - ق.م - است. وي معتقد بود که چهار مایع اصلی بدن - خون، بلغم، صفرا و سودا - قابلیت آن را دارند که بر مزاج افراد اثر بگذارند و از آن طریق، موجب تغییر رفتار در شخصیت شوند. طبقه بندي بقراط شامل چهار تیپ افراد می شود: دموي، بلغمی، سودایی و صفراوي. از آن به بعد پزشکان دیگر تیپ هاي دیگري ارائه کردند که برخی ماهیتی روانشناختی و برخی دیگر ماهیتی زیست شناختی دارند. از آن جمله می توان به کارل گوستاو یونگ - 1961 - 1875 - روانشناس و متفکر سوئیسی اشاره کرد:

یونگ از شاگردان زیگموند فروید - 1856- 1939 - بود. او در ابتدا خود را پایبند نظام روانکاوي استاد می دانست تا جایی که فروید او را وارث معنوي خود معرفی کرده بود. اما به تدریج به آراء استاد بی اعتقاد شد و درصدد تصحیح و تکمیل آن ها بر آمد. یونگ براي تمایز نظریاتش از روان کاوي فروید آن را روانشناسی تحلیلی نامید.

لاز نظر یونگ کل شخصیت یا روان از چند سیستم یا ساختار مجزا تشکیل شده اند که می توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند. سیستم هاي اصلی، خود - پ؟ک - ، ناهشیار شخصی، و ناهشیار جمعی هستند

خود مرکز هشیاري است. خود، آگاهی ما از خودمان است و مسئولیت فعالیت هاي ما را برعهده دارد. ناهشیار شخصی شامل افکار و عواطف فراموش شده و سرکوب شدة فرد است. محتویات ناهشیار شخصی، عقده نامیده می شوند.

ناهشیار جمعی سرمایه پردامنه اي است از تجربیات گونه انسان و پیش از انسان؛ و به عبارت دیگر مابه الاشتراك همه آدم هاست. لانسان ها به تعداد موقعیت هاي عادي در زندگی، از این گرایش هاي ارثی برخوردارند. آن ها در ابتدا شکل هاي بی محتوي هستند، وصرفاً بیانگر احتمال نوع خاصی از ادراك و عمل می باشند.

این شکل ها با تکرار بیشتر، محتویاتی را به وجود می آورند و به صورتنسبتاً خود انگیخته کهن الگوها نمایان می شوند.ل - جس فیست و گریگوري فیست - 125 : 1391 با این که تعداد زیادي از کهن الگوها وجود دارند اما برجسته ترین آن ها عبارتند از: پرسونا، سایه، آنیما، آنیموس و خود

کهن الگوي خود - سئکک - ذهن هشیار و ناهشیار را در بر می گیرد و با ایجاد توازن بین جنبه هاي متضاد روان به وحدت و ثبات شخصیت می انجامد. به این ترتیب خود با رشد کامل و تعادل بین عناصر متضاد روان به خود پرورانی  دست می یابد. انسان کامل یونگ از تمامی جنبه هاي وجود خود، آگاه است و هیچ یک از سطوح روان بر او مسلط نیست بلکه همه ابعاد شخصیت او با یکدیگر هماهنگ هستند. خودپرورانی کامل به ندرت حاصل می شود اما در ناهشیار تمام افراد به صورت ناخودآگاه حضور دارند.

یونگ علاوه بر سطوح روان، در سال 1915 براي اولین بار بحث قطبیت هاي برون گرا و درون گرا را مطرح کرد. یونگ در شخصیت انسان وجود دو نوع نگرش را تشخیص داده است: برونگرایی و درونگرایی برونگرایی نگرشی است که با برگرداندن انرژي روانی به دنیاي عینی و بیرونی مشخص می شود در حالی که نگرش درونگرایانه انسان را متوجه دنیاي درون خود می کند.

یونگ همچنین با توجه به روش هاي متفاوت درك دنیاي بیرونی و درونی، چهار کارکرد روانی را در افراد نام برد که عبارتند از: تفکر ، احساس، حس کردن و شهود این چهار کارکرد را می توان به طور خلاصه چنین تعریف کرد: حس کردن و شهود از کارکردهاي غیرعقلانی هستند. این دو کارکرد تجربیات را می پذیرند اما آن ها را ارزیابی نمی کنند. تفکر و احساس از کارکردهاي عقلانی هستند که شامل قضاوت و ارزیابی تجربیات میشوند.

از ترکیب دو نگرش و چهار کارکرد هشت تیپ روانشناختی یونگ به وجود می آیند که عبارتند از: برون گراي متفکر، برون گراي احساسی، برون گراي حسی، برون گراي شهودي؛و درون گراي متفکر، درون گراي احساسی، درون گراي حسی، درون گراي شهودي.

در نوشته حاضر، اقوال و احوال شیخ المشایخ خراسان عسکر بن الحصین ابوتراب نخشبی از منابع موجود گردآوري و به بررسی و تحلیل آراء و اندیشه هاي او براساس نظریات یونگ پرداخته شده است. در این مجال می کوشیم به این سؤال پاسخ دهیم که تیپ شخصیتی ابوتراب کدام یک از تیپ هاي هشت گانه یونگ است.

ابوتراب نخشبی کیست؟

از عیار پیشگان طریقت و از سیدان این طایفه بود و به علم و فتوت، زهد و توکل؛و ورع مشهور. در مجاهده عزمی راسخ و نفوذ ناپذیر داشت به حدي که سی یا چهل سال سر بر بالین نرم ننهاد و در هنگام غلبه خواب سر بر زمین سخت می نهاد. از جمله مشایخی بود که با توکل و بی زاد و راحله قطع بادیه می کرد و با ریاضت هاي سخت به تزکیه نفس می پرداخت.

نامش را عسکر بن الحصین و عسکر بن محمد بن الحصین نوشته اند و تاریخ گزیده تنها کتابی است که نام او را علی بن حصین گفته است - مستوفی. - 641 :1381 همه کتب کنیه اش را ابوتراب گفته اند اما در نسبتش، آنچه بر آن اتفاق نظر وجود دارد، نخشبی است جز این که نخشب کجاست

در ریحانه الادب می خوانیم: لبه عقیدة برخی از نخشب ترکستان و به زعم بعضی از نخشب عراق بود.ل - مدرس - 45 :1346 با این وجود باز هم نویسندة کتاب او را از اکمل مشایخ خراسان معرفی می کند. بلنیتسکی در کتاب خود به نقل از سعید نفیسی دربارة وسعت و منطقه خراسان در قرن سوم می آورد: لاستان خراسان بزرگ ترین و مهم ترین استان هاي ایران به شمار می رفت و شامل تمام قسمت شمال شرقی ایران تا سرحد چین بود و آن را به این نواحی تقسیم می کردند:

ابوتراب در فروع، مذهب شافعی - 150-204 - داشت چنانکه طبقات الفقهاء الشافعیه از او در ردیف علماي شافعی نام می برد و می نویسد: ل احد علماء الطریقه المذکورین بالاحوال الرفیعه.ل - نووي :1389 - 350 در کتاب هایی چون روزبهان نامه 

مفتاح الهدایه و مصباح العنایه شجرة خرقه ابوتراب نخشبی به شقیق بلخی می رسد. براي نمونه در فردوس المرشدیه در ذکر شجره خرقه شیخ مرشد می خوانیم: لبدانکه شیخ مرشد قدس االله روحه العزیز خرقه از شیخ ابوعلی حسین اکار داشت و شیخ ابوعلی حسین اکار که صاحب شیخ کبیر بود خرقه از شیخ کبیر داشت و شیخ کبیر از ابوجعفر بن عبداالله داشت و بشیخم ابوجعفر از بشیخم ابوعمرو استخري داشت و بشیخم ابوعمرو از بشیخم ابوتراب نخشبی داشت و شیخ ابوتراب از شیخ شقیق بلخی و شیخ شقیق از سلمان فارسی علیه السلم داشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید