بخشی از مقاله

چکیده

سرعت تحولات و رقابت جهانی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجب شده است که دستیابی به پیشرفت، یک فرایند از پیشاندیشیدهشده و نظامیافته باشد. در دوره گذار، آنقدر فرصت و منابع در اختیار ملتها نیست که مطابق میل خود حرکت کنند و عاقبت بخیر شوند. بهعلاوه، همه الزامات، استلزامات و بایستههای مسیر پیشرفت در آن واحد و در یک برهه معین دارای اولویت همتراز و همسنگ نیستند. یک مبنا، ایده، افق و تدبیر قابل تجویز به همه ملتها و دولتهای خواهان ترقی در مسیر دلخواه این است که از انواع منابع و سرمایههای خود بهصورت بهرهور و کارآمد استفاده کنند.

چنین تجویز جهانشمولی برای ملت تاریخی ایران، بهمیدان آوردن همه داشتههای مادی و معنوی سرزمینی، ایران، و دینی، اسلام، است. آیا با این فرمول جهانشمول میتوان پیشرفت کرد؟ پاسخ عقل، تجربه و دانش بشری به این پرسش، منفی است. نوع و جریان عملیات و نگاشت نهادی- تشکیلاتی، مستلزم پیشرفت در رقابت با الگوهای بدیل و رقیب بوده و پیشروی به سمت افقها و آرمانها، نیازمند الگو و نقشه راه عملیاتی است. در این مقاله، با رویکرد انتقادی- ارشادی و به روش بارش فکری، زمینه بهبود الگوی پایه پیشرفت گوشزد شده است. بر اساس این مطالعه، سند نهایی الگوی پیشرفت بهمثابه یک نقشه راه عملیاتی، باید دارای دقت، شفافیت و قابلیت فهم عمومی و نخبگانی و امکانپذیری اجرا و پایش داشته باشد. با استناد به وضعیت اسناد ملی و بخشی پیشین، حرکت در چارچوب محتوای الگوی پایه پیشرفت فعلی، دشوار یا حتی غیر ممکن، ارزیابی میشود.

واژگان کلیدی: الگوی اسلامی ایرانی، توسعه، نقشهراه، الگوی پیشرفت.

-1 مقدمه

با استناد به دانش و تجربه گرانسنگ بشر امروزی، پیشرفت و تمدن در هر امت و جامعه ابتدا در اذهان نخبگان و مردم صورتبندی شده و در ادامه این ذهنیتها و تصاویر به الگو، برنامه، نقشه راه و پروژههای قابل فهم عمومی و نخبگانی تبدیل میشود. نقشهراه و الگو یکی از پیششرطها و بایستههای بالندگی در عرصههای پیشرفت و تعاملی ملی است. بر خلاف جریان مسلط و هژمون جهانی تمدن غرب، جمهوری اسلامی همواره تقلا کرده است که الگوی پیشرفت مبتنی بر ظرفیتهای سرزمینی و موازین، آموزهها و هنجارهای دینی و بومی ارائه کند. هر چند هنوز چنین آرزویی به سرانجام درخور تراز جمهوری اسلامی نرسیده است، اما نفس طرح آشکار ایده الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یکی از تدابیر تحسین برانگیز و امیدبخش نظام جمهوری اسلامی نه تنها در مرزهای ملی بلکه قابل ارائه در سطح جهان است.

الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در حد یک گفتمان در سالهای پس از انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف حیات اجتماعی پیگیری شده است و در سالهای اخیر اهتمام بر صورتبندی و تبیین الگوی خاص مد نظر قرار گرفته است - مهدی، . - 1395با قدری اغماض و سادهسازی میتوان گفت در یک قرن اخیر الگوی توسعه در جهان پهناور حتی برای تمدنهای بزرگ و اصیل بشری نظیر ایران، مصر و چین، دارای دو آبشخور، منبع تغذیه و قبله آمال شامل بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و بلوک غرب به رهبری ایالات متحده امریکا بوده است. شاهد این مدعا خود واژه توسعه است که به مفهوم حرکت در مسیر طی شده کشورهای به اصطلاح توسعه یافته نظیر جهان غرب به طور عام و امریکای شمالی و اروپای غربی به طور خاص است. در این پارادایم برنامه های توسعه عمدتا مبتنی بر شاخصهای تحقق یافته یا در دست اقدام کشورهای توسعه یافته میباشد.

به عبارتی، قاعده اصلی بازی توسعه در دنیای کنونی، رویهها و دستاوردهای جهان غرب میباشد. ملتها و دولتهای غیر غربی یا از حیث اراده و روحیه نمیتوانند در خارج از این قواعد بازی کنند یا در صورت برخورداری از اراده و شجاعت بازی در خارج از این میدان، به صور مختلف دچار انزوا و هجمه نظامیافته مرئی و نامریی می شوند. شاهد برجسته این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران است که در چهار دهه گذشته یک روز آزاد از حملات و زورآزمایی تمام قد اردوگاه تمدن غرب، کشورهای غربی و وابستگان آنها نبوده است.به هر روی، میتوان اذعان کرد که تمدن غرب به رهبری نرم وسخت ایالات متحده امریکا و متحدان اروپایی آن، سرمشق و الگوی محتوایی توسعه اکثر ملتها و کشورهای جهان شده است.

الگویی که علی رغم دستاوردهای مادی قابل توجه و بی نظیر در ابعاد مختلف زندگی، جهان امروز را با مخاطرات و آسیبهای جدی در حوزه خانواده، محیط زیست، پایداری، عدالت، رقابت و کیفیت زندگی، مواجه کرده است. نمونه بارز این توسعه آسیبزا و افراطی، گسترش بیحد و حصر فناوریهای نظامی و ترویج آگاهانه و برنامهریزی شده این تفکر ویرانگر به همه ملتها و جوامع در حال توسعه است. دنیای گرسنه1 بجای علاج گرسنگی مردم، در تدارک جنگ افزارهای تولید شده در کارخانجات دنیای به ظاهر پیشرفته بوده و رمز ثبات و آرامش خود را در انباشت و بکارگیری سلاحهای متنوع و متعدد می داند. همچنین، برخی پیامدهای مخرب الگوی توسعه مسلط جهانی عبارتند از: افزایش فاصله طبقاتی و تعمیق فقر، کاهش روحیه فعالیت و تلاش در مردمی که از دستاوردهای توسعه بینصیب ماندهاند، افرایش کژکارکردیهای روان شناختی ناشی از تحمل بیعدالتی در جامعه در قالب تعارضات خصمانه، خمودگی و انفعال در برابر رویدادهای اجتماعی - الوانی و پورعزت، . - 1382

به عبارتی، الگوی توسعه مسلط در جهان بجای تمرکز و سرمایهگذاری در خیر عمومی و نجات بشر از بلایا و گرفتاریهای مادی و معنوی، برای محو فرهنگها و تمدنهای اصیل و بومی و یکسانسازی جهان به خواست و اراده خود تلاش میکند. در دهه های اخیر، به رغم دستاوردهای فوق العاده الگوی توسعه غربی نظیر امکان تسلط انسان بر طبیعت و افزایش توانمندی های مادی بشر به ویژه بخش اندکی از مردم جهان، طرح مفهوم توسعه پایدار نشان میدهد که کفگیر الگوی سعادتبخش مورد ادعای غرب به ته دیگ خورده و مجبور شدند با این مفهوم وارد میدان شوند. جالبتر اینکه، صدای هیچیک از ملتها و دولتهای مجذوب این پارادایم و گفتمان هژمون بلند نشد و مدعیان الگوی ادعایی نجاتبخش مورد بازخواست قرار نگرفتند.

خیز و اراده تحسین برانگیز نظام جمهوری اسلامی ایران در جهت گیری به سوی یک الگوی پیشرفت با محوریت خالق و مخلوق - خدا و انسان - با هدف دستیابی به مفهوم قرآنی حیات طیبه2 متضمن سعادت حقیقی انسان، گام و حرکت نوینی در پاردایم و گفتمان پیشرفت میباشد. البته، متواضعانه و منصفانه باید پذیرفت که چنین الگویی تاکنون واقعیت عینی نیافته و انسان مسلمان ایرانی از ثمرات چنین الگویی بهرهمند نشده است - مهدی، . - 1395 بهعبارتی، چند دهه است که حلوا حلوا کردهایم، ولی هنوز کسی حرف از شیرینی کامل دهان نمیزند.

دلایل این ناکامی و شیرین نشدن دهانها متعدد بوده و میتواند در دو بعد درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گیرد. بیتجربگیها، کمکاریها و جزم نشدن عزم همگانی بهویژه در سطح تمامیت نخبگان و فشارهای طاقتفرسای قدرتهای جهانی و وابستگان آنها در تحمیل جنگ و ایجاد نا امنی، تحریمهای اقتصادی، تبلیغ رسانهای، تهاجم بیوقفه فرهنگی و نظایر اینها در ناکامی ملت تاریخی و اصیل ایران در تولید و عرضه کامل یک الگوی رقیب پیشرفت در جهان، مؤثر و ذینفوذ بوده است. با این حال، تقلای مستمر جمهوری اسلامی ایران میتواند به ثمر نشسته و ملت ایران را به یکی از داعیان برحق پیشرفت در جهان تبدیل کند. این تلاش، مستلزم لوازم متعددی است که در رأس آنها اهتمام نخبگان، مشارکت آحاد مردم، تعمیق دائم حکمرانی مشارکتی در سطوح مختلف مردمسالاری، سیاستگذاری و تدوین برنامه های دقیق راهبردی و عملیاتی است.

1 برای مطالعه بیشتر، می توان به کتاب ویلی برانت - 1370 - مراجعه کرد.
مَن عَمِلَ صالِحًا2 مِنمُؤمِنٌذَکَرٍفَلَنأَوأُوَهُوَنثیحیِیَنﱠهُ حَیاهً طَیﱢبوَلَنَهًجزِیَنﱠهُمأَجرَهُمبِأَحسَنِماکانوا یَعمَلونَ. قرآن کریم، سوره نحل، آیه .97

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید