بخشی از مقاله

چکیده

مسکن به عنوان یکی از مهمترین بخشهای سکونتگاههای روستایی بوده که از رابطه با کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و الگوهای زندگی روستاییان شکل میگیرد و در طول زمان با توجه به تحول نظام اقتصادی و اجتماعی متحول میشود، بنابراین نگرش نظامند و جامع به مسکن روستایی ایجاب میکند تا پدیدههایی را که باعث توسعه مسکن و همچنین عواملی که باعث ایجاد پایداری در مسکن میشوند، به صورت جامع جستجو کرد.

در این راستا دستیابی به شناخت تعاریف و مفاهیم در خصوص شناسایی راهبردهای مناسب، به دقت و انسجام و گستردگی این نوع شناسایی کمک مینماید چرا که توسعه پایدار روستایی با رویکردهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی، در صورت تجمیع تمامی ابعاد روستا میسر میگردد.

لذا در این پژوهش با مطالعه اسنادی و کتابخانهای و با مرور تحقیقات پیشین این نتیجه حاصل گردید که؛ یک مسکن پایدار در روستا میبایست از لحاظ اقتصادی متناسب، از لحاظ اجتماعی قابل قبول، از نظر فنی و کالبدی، امکانپذیر، مستحکم و سازگار با محیطزیست باشد این تعریف مهمترین تعریفی میباشد که میتوان در خصوص مسکن روستایی پایدار ارائه کرد پس رسیدگی به کالبد روستا و بهبود بخشی فضایی روستا بخش کوچکی از مجموعه اقدامات عملی در زمینه پایداری در روستا میباشد بدین ترتیب توجه به مجتمعهای زیستی روستایی که مسکن از مهمترین عناصر آن به شمار میرود میبایست مورد توجه ویژه قرار گیرد.

-1 مقدمه

هر پدیدهای را در فضای جغرافیایی باید نمودی از کنش متقابل انسان و محیط دانست از آنجایی که انسان و محیط متاثر از یکدیگر هستند دائما در حال تغییر و تحول میباشند فضای حاصل نیز حالتی پویا و متحول خواهند داشت. شدت و ضعف این تغییر و تحول در مکان و زمانهای مختلف با توجه به چگونگی تاثیر پدیدههای مذکور بر یکدیگر بویژه بر حسب پیچیدگی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و به تبع آن سازمانها و نهادهای مختلف متفاوت میباشد که مقوله مسکن روستایی از این قاعده کلی مستثنی نمیباشد.

مسکن روستایی یکی از مهمترین بخشهای سکونتگاههای روستایی را تشکیل میدهد که از رابطه با کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و الگوهای زندگی روستاییان شکل میگیرد و در طول زمان با توجه به تحول نظام اقتصادی و اجتماعی متحول میشود که آثار این تحول را در وسعت، فضابندی و مصالح بکار رفته در مساکن روستایی میتوان مشاهده کرد. مسکن نیاز اولیه بشر و مهمترین کالایی است که تامین آن سهم متنابهی از درآمد عامه مردم را به خود مشغول میدارد.

مسکن علاوه بر تامین یکی از نیازهای زندگی یعنی سرپناه به عنوان یک پس انداز نیز مطرح است. از این رو مسکن کالایی سرمایهای است و یک ارزش اجتماعی است که باعث پایداری جامعه و کاهش آسیب های اجتماعی میشود .[3] وضوح و اهمیت نقش مسکن هنگامی نمود عینیتری پیدا مینماید که به نقش غالب آن در مجموعه عناصر تشکیل دهنده بافتهای روستایی توجه شود.

مسکن عمدهترین عنصر تشکیل دهنده بافت های روستایی است.پ

مسکن یک واحد تسهیلاتی فیزیکی یا به عنوان یک کالای اقتصادی و با دوام، کالایی با نقش اجتماعی یا جمعی، مجموعهای از خدمات و بخشی اقتصادی است که جزئی از ذخیره سرمایهای ثابت بوده و میتواند وسیله تولید ثروت و ابزار دولت ها در تنظیم رشد اقتصادی باشد.[5] مقوله مسکن گسترده بوده و ابعاد متنوعی دارد. 

مسکن علاوه بر مکان فیزیکی کل محیط مسکونی را نیز در بر میگیرد بهطوری که مسکن جنبهای فراتر از یک سرپناه فیزیکی بوده و تمامی امکانات و خدمات و امکانات عمومی لازم برای زندگی بهتر انسان را در بر میگیرد.[7] سازمان فضایی و نحوه استقرار و ساخت مسکن بیانگر کیفیت استفاده از محیط و تاثیر اقتصاد، سنتها و هنجارهای حاکم بر جامعه روستایی است.

مسکن روستائی به طور خاص از جمله مهمترین مباحث مطرح در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعد از انقلاب خصوصأ طی 10 سال اخیر به شمار میرود. روند رو به رشد مهاجرت روستایی به شهر موجب خالی شدن روستاها از سکنه شده است، در نتیجه بناهای موجود در روستاها دچار تخریب و نابودی میشود، از سوی دیگر آسیب پذیری بالای سکونتگاههای روستایی در برابر سوانح طبیعی موجب ایجاد خسارتهای جانی و مالی فراوانی به این مناطق شده است که همین موضوع در مهاجرت روستائیان نیز بی تاثیر نبوده است.

رشد فرهنگ شهرنشینی اثرات ناهنجار خود را بر ساختار مجتمعهای زیستی روستایی کشور وارد کرده است و ابعاد کمی و کیفی استقرار انسان و واحدهای سکونتی را دگرگون ساخته است. عدم درک و شناخت تفاوتهای موجود در این زمینه به لحاظ همسویی و همپوشی مسکن روستایی با سایر فعالیتهای اقتصادی و جریانات اجتماعی و تأثیر عمیق آن در فرآیند اشتغال و رفاه جامعه روستایی، می تواند اثرات سوئی بر کل پیکره نظام برنامهریزی کشور وارد نموده و تبعات و تنشهای اجتماعی اقتصادی کالبدی مختلفی را به دنبال آورد. توسعه روستایی از عوامل مختلفی نشات میگیرد که یکی از آنها مسکن مطلوب میباشد.

-2 روستا

در فرهنگ فارسی،»روستا« را ده و قریه نوشتهاند. ده واژهای است پارسی که از کلمه دهیو - Dahyv -  را، از ریشه رستن و روییدن، ظاهراً در » روستا « به معنی سرزمین آمده است. برخی منابع ریشه واژه معنای رستنگاه دانستهاند.[10] در زبان پهلوی و معرب آن رستاق، روستاق، رسداق و یا رزداق میباشد و همارز ده و قریه تعبیر شده است؛ همچنین، »ده« آبادی کوچک در خارج شهر و در مقابل آن، شهر، آبادی بزرگ که دارای خیابانها و کوچهها و خانهها و دکانها و سکنه بسیار باشد، تعریف شده است.

معجمالبلدان به نقل از حمزهبن حسن آرد میگوید: در زمان ما بنابر آنچه مشاهده میشود، ایرانیان رستاق را بر جایی که دارای مزارع و قراء باشند اطلاق میکنند و هرگز شهرهایی از قبیل بصره و بغداد را رستاق نمیخوانند .[13] در فرهنگ صبا »ده« ،» روستا« و »قریه« همارز یکدیگر بوده و برابر با »آبادی کوچک در خارج شهر که دارای چندین خانه روستایی باشد، تعریف شده است.

در قرآن کلمه قریه و مشتقات آن شامل قریتک، قریتکم، قریتنا در مجموع 57 بار تکرار شده است. معنایی که در ترجمههای مختلف برای این واژه به کار گرفته شدهعموماً دلالت به جایگاه و مکان زیست مردمان بدون در نظر گرفتن میزان جمعیت آن دارد. مفسرین و مترجمین قرآن کریم قریه را شهر، آبادی، دیه، ده و دیار ترجمه نمودهاند که در تمام آن ها منظور محل و مکان اجتماعات انسانی است.

الهی قمشهای، آن را دیار؛ محمد خواجوی، سید رضا سراج، محمد کاظم معزی، فولادوند، خرمشاهی و فیض الاسلام آن را شهر؛ جلالالدین مجتبوی و مکارم شیرازی آن را آبادی و شهر؛ محمود یاسری و صاحب محدث دهلوی آن را دیهها ترجمه کردهاند. دیگر واژههایی که برای سکونتگاههای انسانی در قرآن کریم به کار گرفته شده المدینه و المدائن، 17 بار؛ بلد، بلده، بلدا، و البلاد مجموعا 19 بار؛ دار، دارکم، دارهممجموعاً 32 بار؛ الدیار، دیارکم، دیارنا، دیارهم مجموعا 16 بار بوده است. مدینه بر وزن قبیله و بلد به معنی شهر و دار به معنی سرا، جایگاه و اقامتگاه معنی شده است .

در دایرهالمعارف بریتانیکا، جامعه روستایی چنین تعریف شده است: جامعهای که در آن، به نسبت، ساکن کمتری وجود دارد، دارای زمینهای گسترده است و در آن مهمترین فعالیت اقتصادی، تولید مواد غذایی، الیاف و مواد خام است. ارائه تعریف برای چنین مناطقی به صراحت ممکن نیست. تفاوت زیاد میان شهر و روستا در جوامع غیر صنعتی،که البته در جوامع صنعتی این تفاوت کمتر است، تعیین مرز دقیق سکونتگاه های روستایی را با مشکل مواجه می نماید .

در برخورد دیگری که در تبیین مفهوم روستا شده است، به روستا به عنوان یک مجتمع زیستی و به عبارتی سکونتگاهی انسانی نگریسته میشود و غریزه اجتماعی زیستن، با توجه به سطح فرهنگ و برخورداری از دانش فنی در نقاط مختلف جهان به صورتهای گوناگون، تجلی میابد [17]، که روستا نوعی از آن محسوب می شود. جوامع روستایی در تعاریف سنتی براساس عرصه های مالکیت زمین تعریف شدهاند.

در تعریفی دیگرآمده است که روستا عمدتا یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است که از یک مرکز جمعیت محل کار و سکونت - اعم از متمرکز و پیوسته و یا پراکنده - با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرضی مستقل تشکیل میشود اکثریت ساکنان شاغل دائمی آن به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی، دامداری، باغداری، صیادی، صنایع روستایی و یا ترکیبی از این فعالیت ها اشتغال دارند و از آن ارتزاق مینمایند[19] در این نوع اجتماع، فعالیتهای بخش صنعت و بخصوص بخش خدمات و بازرگانی محدود است.

در جریان اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران روستا چنین تعریف شده است. »روستا عبارت است از محدودهای از فضای جغرافیایی که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی، عواطف و علایق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تامین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل روستا نامیده میشود.[10]« همچنین، بنا به تعریف مرکز آمار ایران، روستا عبارت است از سکونتگاهی که تولید غالب آن کشاورزی و دامپروری بوده و جمعیت آن حداکثر 5000 نفر باشد.

اگرچه ده از قدیمترین زمانها یک واحد اجتماعی بوده که اساس حیات اقتصادی اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میداده و در آن مردم خود را برای همکاریهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی متشکل میکردهاند اما آوردن تعریف دقیقی از آن که هم به اصطلاح جامع باشد و هم مانع کاری است دشوار. این دشواری از آنجا ناشی میشود که اولا لفظ " روستا " در طول زمان به معانی متفاوتی به کار رفته و تحولات چندی را پذیرفته است.

برای مثال کلمه روستا از لحاظ لغوی به معنی زمین مزروعی و مسکونی خارج از شهر بوده و از لحاظ اصطلاحی شامل چند دهکده میشده که در مجاورت یکدیگر قرار داشتهاند. ولی امروز روستا و ده مترادف به کار میروند و معنی یکسانی از هر دو آنها استنباط می شود .

افراد مختلف برای روستا و مناطق روستایی تعاریف مختلفی ارائه دادهاند. بسیاری میزان جمعیت را نشاندهنده روستا بودن میدانند جغرافیدانان روستانشینی را چنین تعریف میکنند: »اجتماعات انسانی که در اطراف نواحی کشاورزی به صورت کم تراکم زندگی میکنند روستا نشین می باشند.« تعریف دیگری که بیان کننده مفهوم روستا است بصورت زیر میباشد: » آن قسمت از یک کشور که اقتصادش به پایه استفاده از زمین و دریا برای کشاورزی، ماهیگیری و جنگل باشد را مناطق روستایی مینامندعموماً. جمعیت آن کم و امکانات رفاهی مثل وسایل حمل و نقل، مرکز درمانی، مدرسه و... در کمبود است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید